مذمت یهود و نصارا، بخاطر تقلید از دانشمندانشان
پرسش :
چرا قرآن، یهود و نصارا را بخاطر تبعیّت از دانشمندان و راهبانشان مذمّت می کند؟
پاسخ :
خداوند در قرآن (سوره توبه، آیه 31) یهود و نصارى را مذمّت مى کند که چرا دانشمندان و راهبان خود را خدایانى در برابر خداوند یکتا قرار دادند؛ «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللهِ».(1)
همچنین مسیح بن مریم(علیهم السلام) را معبود خود پذیرفتند؛ «وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ» (در حالى که دستور داشتند فقط خداوند یکتایى را که هیچ معبودى جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزّه است از آنچه همتایش قرار مى دهند!)؛ «وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلَهاً وَاحِداً لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ».
مسلّماً یهود و نصارى اعتقاد به الوهیّت دانشمندان و راهبان خود نداشتند؛ و هرگز آنها را پرستش و عبادت به آن گونه که ما خدا را مى پرستیم نمى کردند. پس چرا قرآن مجید واژه «رب» و «اله» در مورد آنها به کار برده است؟!
پاسخ آن در روایتى که از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) نقل شده؛ آمده است. فرمودند: «اَما وَ اللهِ ما صامُوا (لَهُمْ) وَ لا صَلوُّا وَلکِنَّهُمْ اَحَلُّوا لَهُمْ حَراماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلالا فَاتَّبَعُوهُم وَ عَبَدُوْهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُوْنَ»؛ (به خدا سوگند آنها براى پیشوایان خود نه روزه گرفتند و نه نماز بجا آوردند، بلکه آنان حرامى را براى آنها حلال، حلالى را حرام کردند، و آنها پیروى نمودند، و بدون توجّه آنان را پرستش نمودند).(2)
این حدیث به طرق متعدّد دیگرى در منابع شیعه و اهل سنت آمده است. از جمله در کتب متعدّدى مى خوانیم: عدى بن حاتم (فرزند حاتم طایى معروف) نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد در حالى که در گردن اش صلیبى از طلا بود، فرمود: «این بت را از خودت بیفکن!» عدى مى گوید: شنیدم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) آیه «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ...» را تلاوت مى کرد، عرض کردم: اى رسول خدا! آنها هرگز دانشمندان و راهبان را پرستش نمى کنند. فرمود: «آیا چنین نیست که آنها حلالى را حرام و حرامى را حلال مى کنند و آنها پیروى مى نمایند؟» عرض کردم: آرى، فرمود: «همین عبادت آنها است!».(3)
به این ترتیب روشن مى شود که پیروى و اطاعت از کسانى که بر خلاف حکم الهى فرمان مى دهند نوعى شرک است.
پی نوشت:
(1). «اَحبار» جمع «حَبْر» «بر وزن ابر) یا «حِبر» «بر وزن فِکر) در اصل به معناى اثر زیبا است; سپس به عالم و دانشمند اطلاق شده، به خاطر آثار جالبى که از آنها در افکار مردم باقى مى ماند. این واژه غالباً در علماى یهود به کار مى رود، ولى گاه در غیر آنها نیز گفته مى شود، چنانکه ابن عباس را «حبر الامة» لقب داده اند. واژه «رُهبان» جمع «راهب» است. بعضى گفته اند: این کلمه هم معناى جمعى دارد هم مفرد، و در اصل به معناى کسى است که داراى خداترسى است که آثار آن در او ظاهر مى شود؛ و معمولا به گروه تارکان دنیا از مسیحیان گفته مى شود، و آنها گروهى هستند که زندگى و کسب و کار و حتى ازدواج را ترک کرده و در دیرها به عبادت مشغول مى شوند. «مفردات راغب و العین، نهایه ابن اثیر، تفسیر المیزان، فخررازى، روح المعانى و روح البیان و مراغى
(2). مجمع البیان، جلد 5، صفحه 23 و تفسیر برهان، جلد 2، صفحه 120 و 121.
(3). تفسیر روح المعانى، جلد 10، صفحه 75. همین معنا در تفاسیر متعدّد دیگرى از جمله تفسیر درّالمنثور با مختصر تفاوتى آمده است.
منبع: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ. ش ، ج 3، ص 387.
خداوند در قرآن (سوره توبه، آیه 31) یهود و نصارى را مذمّت مى کند که چرا دانشمندان و راهبان خود را خدایانى در برابر خداوند یکتا قرار دادند؛ «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللهِ».(1)
همچنین مسیح بن مریم(علیهم السلام) را معبود خود پذیرفتند؛ «وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ» (در حالى که دستور داشتند فقط خداوند یکتایى را که هیچ معبودى جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزّه است از آنچه همتایش قرار مى دهند!)؛ «وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلَهاً وَاحِداً لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ».
مسلّماً یهود و نصارى اعتقاد به الوهیّت دانشمندان و راهبان خود نداشتند؛ و هرگز آنها را پرستش و عبادت به آن گونه که ما خدا را مى پرستیم نمى کردند. پس چرا قرآن مجید واژه «رب» و «اله» در مورد آنها به کار برده است؟!
پاسخ آن در روایتى که از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) نقل شده؛ آمده است. فرمودند: «اَما وَ اللهِ ما صامُوا (لَهُمْ) وَ لا صَلوُّا وَلکِنَّهُمْ اَحَلُّوا لَهُمْ حَراماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلالا فَاتَّبَعُوهُم وَ عَبَدُوْهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُوْنَ»؛ (به خدا سوگند آنها براى پیشوایان خود نه روزه گرفتند و نه نماز بجا آوردند، بلکه آنان حرامى را براى آنها حلال، حلالى را حرام کردند، و آنها پیروى نمودند، و بدون توجّه آنان را پرستش نمودند).(2)
این حدیث به طرق متعدّد دیگرى در منابع شیعه و اهل سنت آمده است. از جمله در کتب متعدّدى مى خوانیم: عدى بن حاتم (فرزند حاتم طایى معروف) نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد در حالى که در گردن اش صلیبى از طلا بود، فرمود: «این بت را از خودت بیفکن!» عدى مى گوید: شنیدم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) آیه «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ...» را تلاوت مى کرد، عرض کردم: اى رسول خدا! آنها هرگز دانشمندان و راهبان را پرستش نمى کنند. فرمود: «آیا چنین نیست که آنها حلالى را حرام و حرامى را حلال مى کنند و آنها پیروى مى نمایند؟» عرض کردم: آرى، فرمود: «همین عبادت آنها است!».(3)
به این ترتیب روشن مى شود که پیروى و اطاعت از کسانى که بر خلاف حکم الهى فرمان مى دهند نوعى شرک است.
پی نوشت:
(1). «اَحبار» جمع «حَبْر» «بر وزن ابر) یا «حِبر» «بر وزن فِکر) در اصل به معناى اثر زیبا است; سپس به عالم و دانشمند اطلاق شده، به خاطر آثار جالبى که از آنها در افکار مردم باقى مى ماند. این واژه غالباً در علماى یهود به کار مى رود، ولى گاه در غیر آنها نیز گفته مى شود، چنانکه ابن عباس را «حبر الامة» لقب داده اند. واژه «رُهبان» جمع «راهب» است. بعضى گفته اند: این کلمه هم معناى جمعى دارد هم مفرد، و در اصل به معناى کسى است که داراى خداترسى است که آثار آن در او ظاهر مى شود؛ و معمولا به گروه تارکان دنیا از مسیحیان گفته مى شود، و آنها گروهى هستند که زندگى و کسب و کار و حتى ازدواج را ترک کرده و در دیرها به عبادت مشغول مى شوند. «مفردات راغب و العین، نهایه ابن اثیر، تفسیر المیزان، فخررازى، روح المعانى و روح البیان و مراغى
(2). مجمع البیان، جلد 5، صفحه 23 و تفسیر برهان، جلد 2، صفحه 120 و 121.
(3). تفسیر روح المعانى، جلد 10، صفحه 75. همین معنا در تفاسیر متعدّد دیگرى از جمله تفسیر درّالمنثور با مختصر تفاوتى آمده است.
منبع: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ. ش ، ج 3، ص 387.