حکمت صلوات فرستادن بر پیامبر اعظم
پرسش :
چرا هنگامى که آیه «اِنَّ اللّٰهَ و مَلٰائِکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَى النَّبىِّ...» قرائت مىشود باید صلوات بفرستیم؟ لطفاً فلسفه آن را بیان کنید.
پاسخ :
صلوات؛ یعنى درود فرستادن بر رسول گرامى اسلام و خاندان پاک آن حضرت.
در قرآن کریم درباره خود پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم امر شده است؛ «اِنَّ اللّٰهَ و مَلٰائِکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَى النَّبىِّ یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنوا صَلّوا عَلَیهِ و سَلِّموا تَسلیماً؛1 خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستند اى کسانى که ایمان آوردهاید بر او درود فرستید و سلام گویید و تسلیم فرمانش باشید» و بر درود فرستادن به آل اطهار پیامبر اکرم در روایات، تأکید شده است.
«ابوحمزه ثمالى» از یکى از یاران پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به نام «کعب» چنین نقل مىکند: «هنگامى که آیه فوق نازل شد عرض کردیم سلام بر تو را ما مىدانیم چگونه است، اما صلوات بر شما باید چگونه باشد»؟ حضرت فرمود: بگویید: «اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ.»2
ذکر این نکته لازم است که «صلوات» هر گاه به خدا نسبت داده شود به معناى فرستادن رحمت است مانند:«هُوَ الَّذى یُصَلّى عَلَیکُم و مَلائکتَهُ؛3 او کسى است که بر شما درود و رحمت مىفرستد و فرشتگان او [نیز براى شما تقاضاى رحمت مىکنند] «و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معناى طلب رحمت مىباشد مانند آیه فوق.
بنابراین صلوات مؤمنان براى پیامبر و اهل بیتش درخواست رحمت از خداوند براى آنان است که در واقع به معناى درخواست علو درجه و رفعت مقام براى آنان مىباشد. در ضمن، آن یک نوع تزکیه و طهارت نفس نیز براى مؤمنان است. هم چنان که در زیارت جامعه کبیره آمده است. «خداوند شما را در خاندانهایى قرار داد که امر به رفعتش فرمود و به ذکر نام خدا در آن خاندانها فرمان داد و درود و صلوات ما را بر شما حکم گردانید و نعمت ولایت شما را مخصوص ما گردانید براى نیکویى فطرت و خلقت ما و پاکى نفوس ما و براى تزکیه و پاکیزگى روح ما از علایق دنیا و کفاره گناهان ما.»4
«صلوات» ریشه در روایات اسلامى دارد و در سنت و سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام آمده است و مؤمنان به پیروى از سنت و سیره آن بزرگواران چنین اذکار و دعاها و تعقیباتى را بهجا مىآورند.
چنان که حضرت امام موسى کاظم علیه السلام مىفرماید: «هر کس بعد از نماز صبح و نماز مغرب قبل از آن که پاهایش را حرکت دهد [هیئت نشستن در حال نماز را به هم بزند] و با کسى سخنى بگوید، آیه «اِنَّ اللّٰهَ و مَلائکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَى النَّبىِّ...» را بخواند، و بگوید: خدایا بر محمد و ذریّه آن حضرت درود بفرست، خداوند صد حاجت او را برآورده مىکند که هفتاد حاجت در دنیا و سى حاجت دیگر در آخرت براى او برآورده مىشود.»5
حکمت «صلوات» علاوه بر موارد فوق عبارت است از تجدید عهد و توفیق ارتباط آحاد امت با پیامبر و امامان خویش در همه حال و این خود انگیزهاى مىشود براى اطاعت مردم از پیامبر؛ هم چنان که یکى از حکمتهاى اقامه نماز به یاد خدا بودن و ایجاد ارتباط عهد و پیمان با اوست؛ «أقم الصلوة لذکرى».6
افزون بر آنچه گفته شد، صلوات یکى از شعایر دینى است و قرآن کریم دربارۀ شعایر دینى مىفرماید:«و مَن یُعَظِّم شَعائرَ اللّٰهِ فَاِنَّها مِن تَقوَى القُلوب؛7 و هرکس شعائر خدا را بزرگ دارد در حقیقت، آن از پاکى دلها حاکى است.»
و این شعار دینى، جنبۀ سیاسى هم دارد و یک نوع مقابله با نفاق مىباشد، از این رو در روایت آمده است که صلوات را بلند بگویید تا نفاق از بین برود.8
پینوشتها:
(1). احزاب/ 56
(2). در المنثور، سیوطى، ج 5، ص 216
(3). احزاب/ 43
(4). عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 1، ص 307
(5). ر.ک: بحارالانوار، ج 91، ص 58
(6). ر.ک: المیزان، علامه طباطبایى، ج 16، ص 338؛ تفسیر جامع آیات الاحکام، زین العابدین قربانى لاهیجى، ج 2، صص 252-241.
(7). حج/ 32
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
صلوات؛ یعنى درود فرستادن بر رسول گرامى اسلام و خاندان پاک آن حضرت.
در قرآن کریم درباره خود پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم امر شده است؛ «اِنَّ اللّٰهَ و مَلٰائِکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَى النَّبىِّ یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنوا صَلّوا عَلَیهِ و سَلِّموا تَسلیماً؛1 خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستند اى کسانى که ایمان آوردهاید بر او درود فرستید و سلام گویید و تسلیم فرمانش باشید» و بر درود فرستادن به آل اطهار پیامبر اکرم در روایات، تأکید شده است.
«ابوحمزه ثمالى» از یکى از یاران پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به نام «کعب» چنین نقل مىکند: «هنگامى که آیه فوق نازل شد عرض کردیم سلام بر تو را ما مىدانیم چگونه است، اما صلوات بر شما باید چگونه باشد»؟ حضرت فرمود: بگویید: «اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ.»2
ذکر این نکته لازم است که «صلوات» هر گاه به خدا نسبت داده شود به معناى فرستادن رحمت است مانند:«هُوَ الَّذى یُصَلّى عَلَیکُم و مَلائکتَهُ؛3 او کسى است که بر شما درود و رحمت مىفرستد و فرشتگان او [نیز براى شما تقاضاى رحمت مىکنند] «و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معناى طلب رحمت مىباشد مانند آیه فوق.
بنابراین صلوات مؤمنان براى پیامبر و اهل بیتش درخواست رحمت از خداوند براى آنان است که در واقع به معناى درخواست علو درجه و رفعت مقام براى آنان مىباشد. در ضمن، آن یک نوع تزکیه و طهارت نفس نیز براى مؤمنان است. هم چنان که در زیارت جامعه کبیره آمده است. «خداوند شما را در خاندانهایى قرار داد که امر به رفعتش فرمود و به ذکر نام خدا در آن خاندانها فرمان داد و درود و صلوات ما را بر شما حکم گردانید و نعمت ولایت شما را مخصوص ما گردانید براى نیکویى فطرت و خلقت ما و پاکى نفوس ما و براى تزکیه و پاکیزگى روح ما از علایق دنیا و کفاره گناهان ما.»4
«صلوات» ریشه در روایات اسلامى دارد و در سنت و سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام آمده است و مؤمنان به پیروى از سنت و سیره آن بزرگواران چنین اذکار و دعاها و تعقیباتى را بهجا مىآورند.
چنان که حضرت امام موسى کاظم علیه السلام مىفرماید: «هر کس بعد از نماز صبح و نماز مغرب قبل از آن که پاهایش را حرکت دهد [هیئت نشستن در حال نماز را به هم بزند] و با کسى سخنى بگوید، آیه «اِنَّ اللّٰهَ و مَلائکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَى النَّبىِّ...» را بخواند، و بگوید: خدایا بر محمد و ذریّه آن حضرت درود بفرست، خداوند صد حاجت او را برآورده مىکند که هفتاد حاجت در دنیا و سى حاجت دیگر در آخرت براى او برآورده مىشود.»5
حکمت «صلوات» علاوه بر موارد فوق عبارت است از تجدید عهد و توفیق ارتباط آحاد امت با پیامبر و امامان خویش در همه حال و این خود انگیزهاى مىشود براى اطاعت مردم از پیامبر؛ هم چنان که یکى از حکمتهاى اقامه نماز به یاد خدا بودن و ایجاد ارتباط عهد و پیمان با اوست؛ «أقم الصلوة لذکرى».6
افزون بر آنچه گفته شد، صلوات یکى از شعایر دینى است و قرآن کریم دربارۀ شعایر دینى مىفرماید:«و مَن یُعَظِّم شَعائرَ اللّٰهِ فَاِنَّها مِن تَقوَى القُلوب؛7 و هرکس شعائر خدا را بزرگ دارد در حقیقت، آن از پاکى دلها حاکى است.»
و این شعار دینى، جنبۀ سیاسى هم دارد و یک نوع مقابله با نفاق مىباشد، از این رو در روایت آمده است که صلوات را بلند بگویید تا نفاق از بین برود.8
پینوشتها:
(1). احزاب/ 56
(2). در المنثور، سیوطى، ج 5، ص 216
(3). احزاب/ 43
(4). عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 1، ص 307
(5). ر.ک: بحارالانوار، ج 91، ص 58
(6). ر.ک: المیزان، علامه طباطبایى، ج 16، ص 338؛ تفسیر جامع آیات الاحکام، زین العابدین قربانى لاهیجى، ج 2، صص 252-241.
(7). حج/ 32
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.