جمعه، 23 آبان 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

فلسفه نماز خواندن

پرسش :

نماز چه جایگاهی در بین اعمال دارد و چرا باید نماز بخوانیم؟


پاسخ :

اهمیبت نماز در متون دینی

از آنجا که برای نماز اهمیت زیادی در آیات و روایات بیان شده است، پاسخ به این سؤال که «چرا باید نماز بخوانیم؟» نیز اهمیت زیادی دارد. در اینکه هر انسانی لازم است ساعاتی از شبانه روز را با خدای خود راز و نیاز داشته باشد شکی نیست؛ اما ما معتقدیم بهترین روش راز و نیاز با خدواند نماز است. ما می گوییم نماز ستون‏ دین‏ و معراج افراد با ایمان است و کسى که نماز را ترک کند رابطه میان او و خدا قطع مى گردد.

در حدیث معروف پیامبر اسلام(صلّى اللّه علیه و آله) آمده است: «الصَّلَاةُ عِمَادُ الدِّینِ‏ فَمَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِینَه‏»(1)؛ (نماز ستون‏ دین‏ است، کسى که عمدا آن را ترک کند دین خود را ویران کرده است). و در حدیث دیگرى از پیامبر(ص) آمده است: «مَثَلُ‏ الصَّلَاةِ مَثَلُ‏ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ وَ إِذَا انْکَسَرَ الْعَمُودُ لَمْ یَنْفَعْ طُنُبٌ وَ لَا وَتِدٌ وَ لَا غِشَاء»(2)؛ (نماز همچون ستون خیمه است هنگامى که ستون خیمه برقرار باشد، طناب ها و میخ ها و پوشش خیمه برقرار و مفید است و هنگامى که ستون بشکند نه طناب ها بدرد مى خورد و نه میخ ها و پوشش).

به همین دلیل موقعیت نماز در میان عبادات اسلامى به قدرى است که هیچ یک از عبادات به مرتبه آن نمى رسد.(3) 
 

فلسفه نماز

ما معتقدیم مراتب عالی نماز به خاطر حکمت ها و فلسفه های بسیار مهم و ذی قیمت مستتر در پس این عبادت است. نماز چیزى نیست که فلسفه اش بر کسى مخفى باشد، ولى دقت در متون آیات و روایات اسلامى ما را به ریزه کاری هاى بیشترى در این زمینه رهنمون مى گردد:

1-یاد خدا: روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالآخره فلسفه نماز همان یاد خدا است، همان «ذکر اللَّه» است که در آیه 45 سوره العنکبوت به عنوان برترین نتیجه بیان شده است: «اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»؛ (آنچه را از کتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را بر پا دار که نماز [انسان را] از زشتى ها و منکرات باز مى دارد و ذکر خدا از آن هم برتر و بالاتر است، خداوند مى داند شما چه کارهایى انجام مى دهید). البته ذکرى که مقدمه فکر و فکرى که انگیزه عمل بوده باشد، چنان که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که در تفسیر جمله‏ «وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ» فرمود: «أَنَّهُ ذِکْرُ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَ‏ وَ حَرَّم‏»(4)؛ (ذکر برتر یاد خدا کردن است به هنگام انجام حلال و حرام [یعنى به یاد خدا بیافتد و به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد]).

2- سبب مغفرت معصیت ها و خطاها: نماز وسیله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است؛ چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى کند، لذا در حدیثى مى خوانیم: پیامبر(صلی الله علیه وآله) از یاران خود سؤال کرد: «اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى ماند؟».
در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود: «نماز درست همانند این آب جارى است، هر زمان که انسان نمازى مى خواند گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است از میان مى رود».(5) و به این ترتیب جراحاتى که بر روح و جان انسان از گناه مى نشیند، با مرهم نماز التیام مى یابد و زنگارهایى که بر قلب مى نشیند زدوده مى شود.

3- سدی در مقابل گناهان: نماز سدى در برابر گناهان آینده است، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت مى کند، و نهال تقوى را در دل پرورش مى دهد، و مى دانیم «ایمان» و «تقوى» نیرومندترین سد در برابر گناه است، و این همان چیزى است که در آیه 45 سوره العنکبوت به عنوان نهى از فحشاء و منکر بیان شده است، و همان است که در احادیث متعددى مى خوانیم: افراد گناهکارى بودند که شرح حال آنها را براى پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح مى کند و کرد.(6)

4- غفلت زدایی: نماز، غفلت زدا است. بزرگترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر کردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود، مرتبا به انسان اخطار مى کند، هشدار مى دهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان مى سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد مى کند و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.(7)

5- از بین برنده کبر و خودبزرگ بینی: نماز خود بینى و کبر را در هم مى شکند؛ چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى گذارد، خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى بیند، بلکه صفرى در برابر بى نهایت. پرده هاى غرور و خود خواهى را کنار مى زند، تکبر و برترى جویى را در هم مى کوبد. به همین دلیل امام على(علیه السلام) در حدیث معروفى که فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعکس شده است بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین مى کند و مى فرماید: «فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ الْإِیمَانَ‏ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ...»(8)؛ (خداوند ایمان را براى پاکسازى انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر...).

6- تکامل معنوی و اخلاقی: نماز وسیله پرورش، فضائل اخلاق و تکامل معنوى انسان است؛ چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مى برد، به ملکوت آسمانها دعوت مى کند، و با فرشتگان همصدا و همراز مى سازد. نمازگزار خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مى بیند و با او به گفتگو برمى خیزد. همچنین تکرار این عمل در شبانه روز آن هم با تکیه روى صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت اواثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد.مخصوصا با کمک گرفتن از سوره‏ هاى مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوى نیکی ها و پاکی ها است. لذا در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم که در فلسفه نماز فرمود: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ‏ کُلِّ تَقِی‏»(9)؛ (نماز وسیله تقرب هر پرهیزکارى به خدا است).(10)

7- تقویت روح اخلاص: نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد؛ چرا که نماز روح اخلاص را زنده مى کند، زیرا نماز مجموعه اى است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه. تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقویت مى کند. لذا در حدیث معروفى مى خوانیم که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در وصایاى خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِی‏ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ»(11)؛ (خدا را خدا را در باره نماز، چرا که ستون‏ دین‏ شما است). هنگامى که ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد؛ چنان که در حدیثى از امام صادق(ع) مى خوانیم: «أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ‏ بِهِ‏ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ رُدَّ عَلَیْهِ سَائِرُ عَمَلِه‏»(12)؛ (نخستین چیزى که در قیامت از بندگان حساب مى شود نماز است، اگر مقبول افتاد سائر اعمال شان قبول مى شود، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود مى شود). شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى شود، و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده مى‏ گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود.(13)
8- پاکسازی جان و جسم: نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازى زندگى مى کند، چرا که مى دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى که بر آن نماز مى خواند، آبى که با آن وضو مى گیرد و غسل مى کند، محلى که در آن غسل و وضو انجام مى شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. کسى که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشى، رشوه خوارى و کسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنا بر این تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعایت حقوق دیگران.(14)

9- انگیزه مواظبت بر سایر اعمال: نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرائط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر براى ترک بسیارى از گناهان است. در کتب فقهى و منابع حدیث، امور زیادى به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مساله شرب خمر است که در روایات آمده: «نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اینکه توبه کند».(15) و در روایات متعددى مى خوانیم: «از جمله کسانى که نماز آنها قبول نخواهد شد پیشواى ستمگر است».(16) و در بعضى از روایات نیز تصریح شده است که نماز کسى که زکات نمى پردازد یا غذای حرام می خورد و... قبول نخواهد شد. پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولى تا چه حد سازنده است؟(17)

10- تقویت رو ح نظم و انضباط در انسان: نماز روح انضباط را در انسان تقویت مى کند؛ چرا که دقیقا باید در اوقات معینى انجام گیرد که تاخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه هاى زندگى کاملا آسان مى سازد.

همه اینها فوائدى است که در نماز، قطع نظر از مساله جماعت وجود دارد و اگر ویژگى جماعت را بر آن بیفزائیم- که روح نماز همان جماعت است- برکات بى شمار دیگرى دارد که اینجا جاى شرح آن نیست، بعلاوه کم و بیش همه از آن آگاهیم.(18)


کلامی از امام رضا(علیه السلام) راجع به فلسفه نماز

در زمینه فلسفه و اسرار نماز حدیث جامعى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نیز نقل شده که به تنهایی می تواند پاسخ دقیقی برای سؤال مورد بحث ما باشد: امام در پاسخ نامه اى که از فلسفه نماز و علت تشریع آن سؤال شده بود چنین فرمود: «علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است، و مبارزه با شرک و بت پرستى، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پیشانى بر زمین همه روز براى تعظیم پروردگار. و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکارى بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دین و دنیا گردد. علاوه بر اینکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل مى گردد، سبب مى شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشى و طغیانگرى بر او غلبه ننماید. و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگیرى مى کند».(19)

پی‌نوشت‌ها:
(1). بحار الانوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 79، ص 202.
(2). همان، ج 79، ص 218؛ الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ‏1407 هـ ق، چاپ چهارم،ج 3، ص 266.
(3). ر.ک: آیین ما (اصل الشیعة)، کاشف الغطاء، محمد حسین، ترجمه: مکارم شیرازى، ناصر، انتشارات امام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1388 هـ ش، چاپ اول، ص 191.‏
(4). بحار الانوار، همان، ج 79، ص 200.
(5). وسائل الشیعه، حر عاملی، محمد بن الحسن (الوفاة:1104هـ ق)، تفصیل، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث، 1409هـ ق، چاپ اول، ج 3، ص 7، (باب 2 از ابواب اعداد الفرائض)، ح 3.
(6). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران، 1374 هـ ش‏، چاپ سى و دوم، ج ‏16، ص 290.
(7). همان، ج 16، ص 291.
(8). نهج البلاغه، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، محقق/ مصحح: صالح، صبحی، انتشارات هجرت‏، قم، 1414 هـ ق، چاپ اول، ص 512، کلمات قصار 252.
(9). همان، ص 494، کلمات قصار 136.
(10). تفسیر نمونه، همان، ج ‏16، ص 292.
(11). نهج البلاغه، همان، ص 422، نامه 47.
(12). وسائل الشیعه، همان، ج ‏4، ص 34.
(13). تفسیر نمونه، همان، ج ‏16، ص 293.
(14). همان.
(15). بحار الانوار، همان، ج 84، ص 317 و 320.
(16). همان، ج 84، ص 318.
(17). تفسیر نمونه، همان.
(18). همان، ج ‏16، ص 294.
(19). وسائل الشیعه، همان، ج 3، ص 4.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
پرسش و پاسخ مرتبط