معلّق نمودن رفع نیاز بشر به دعا در درگاه الهی!
پرسش :
چرا خداوند در برخی از موارد رفع گرفتاری انسان را منوط به دعا کرده است؟! اگر خدا از گرفتاری انسان خبر دارد و می تواند بدون دعا برطرف کند، آیا منوط شدن رفع گرفتاری به دعا با عدل خدا منافات ندارد؟!
پاسخ :
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نیز می خوانیم: «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَةٍ»(1)؛ (دعا، قضای الهی را بر می گرداند، اگر چه قضای الهی محکم شده باشد. از این رو زیاد دعا کن که کلید هر رحمت و بر آوردن هر حاجت است).
از امام کاظم(علیه السلام) نیز نقل شده: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِیَ وَ لَمْ یَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُه»(2)؛ (بر شما باد به دعا کردن، زیرا دعا و درخواست از خدا بلائی را که از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضای آن نمانده [یعنی تمامی اسباب آن فراهم شده، ولی هنور در خارج وجود پیدا نکرده] بر می گرداند).
سؤالی که اینجا به ذهن می رسد این است که چرا خداوند رفع نیاز و گرفتاری انسان را منوط به دعا کرده است؟! اگر خدا از گرفتاری انسان خبر دارد و می تواند بدون دعا برطرف کند، آیا منوط شدن رفع گرفتاری به دعا با عدالت خدا منافات ندارد؟!
پاسخ به این سؤال را در ضمن چند نکته توضیح می دهیم:
لذا اینگونه نیست که خداوند تنها از طریق دعا نیاز انسان را برطرف کند، بلکه دعا بخاطر آثار مثبت فراوانی که دارد در کنار سایر عوامل جلب رحمت پروردگار خود یک نعمت دیگری از خداوند است.
خداوند از همه اتفاقاتی که در این عالم می افتد، حتی از نیّات و خواسته های ما، آگاه است. از طرفی خدا بر اساس علم و حکمت خود عالم را طبق نظام اسباب و مسبّبات تدبیر می کند. لذا ما باید برای تحقّق خواسته های خود از هر تلاشی دریغ نکنیم و یکی از امور موثّر برای اجابت حوائج در آن نظام اسباب و مسببات؛ «دعا» است. چه بسا تحقّق امری منوط به دعا باشد و اگر دعا کنیم تقدیر به گونه ی دیگری رقم بخورد. اگر در آیات و روایات به دعا سفارش شده است بخاطر این است که واقعا اثر دارد.
استاد مطهری در این باره می گوید: «از نظر جهان بینی الهی، جهان هم شنوا است و هم بینا. ندا و فریاد جانداران را می شنود و به آنها پاسخ می دهد. به همین جهت دعا یکی از علل این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است. جلوی جریان هایی را می گیرد و یا جریان هایی را به وجود می آورد. به عبارت دیگر، دعا یکی از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه ای می تواند مؤثر باشد یا جلوی قضا و قدری را بگیرد».(6)
لذا این سؤال که چرا خداوند در برخی از موارد رفع گرفتاری انسان را منوط به دعا کرده است؟ مثل این است که بپرسیم چرا خداوند رفع بیماری را منوط به دارو کرده است؟! همان پاسخی که در مورد نقش دارو در درمان می دهیم در مورد نقش دعا در رفع گرفتاری نیز می توان بیان کرد و همانطور که دارو در جسم اثر می گذارد و در شفای مریض مؤثر است، دعا نیز آثار فراوانی بر جسم و روح انسان می گذارد و مورد تاکید آیات و روایات قرار گرفته است.
نکته اصلی در دعا این است که بنده حقیقتا خود را وابسته مطلق به خالقش ببیند و با حس بی نیازی کاذب و توانایی ظاهری خود را در مقابل خداوند قرار نداده، طغیان نکند. چه این که قرآن نیز احساس بی نیازی کاذب از پروردگار را در وجود انسان، باعث طغیان دانسته و در آیه 7-6 سوره علق می فرماید: «کَلّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»؛ (چنین نیست [که شما مى پندارید] به یقین انسان طغیان مى کند* از این که خود را بى نیاز ببیند). دعای بنده نشان می دهد که بنده همه توانایی های خود را از خدا می داند و هیچ انگیزه ای برای طغیان در جهان و آسیب زدن به موجودات آن ندارد؛ لذا هر چه دعای بنده کمتر باشد، بیانگر این است که او به این رشد و تعالی نرسیده است و شایستگی اش برای بهرمندی در افق های بالاتر کمتر است.
همچنین انسان به وسیله دعا و تضرّع، به سوی خداوند توجّه می نماید و همین سبب می شود که مورد توجّه خداوند نیز واقع گردد، چنانکه در آیه 77 سوره فرقان می خوانیم: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»؛ (بگو پروردگار من براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد).
از طرفی دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان قدرت، نیرو و امیدوارى و آرامش مى بخشد و از نظر روانى اثر غیر قابل انکارى دارد.(8)
همچنین دعا باعث تقویت اراده شده و انسان با دعا کردن و به زبان آوردن خواسته خویش، اراده عملی محکم تری پیدا خواهد کرد؛ چرا که دعا و توکّل و ایمان محکم، نگرانى، تشویش و هیجان و ترس را که موجب نیم بیشترى از ناراحتی هاى ما است بر طرف مى سازد.(9) شاید به همین دلیل است که در برخی از روایات اسلامی نیز از «دعا» به اسلحه مؤمن [براى غلبه بر دشمن و حوادث] تعبیر شده است.(10)
در نتیجه گرچه خداوند بدون دعا نیز نیازهای انسان را برطرف می کند اما با توجه به اینکه دعا آثار مثبت فراوانی برای انسان دارد نه تنها سفارش به دعا بی عدالتی در حق انسان نیست، بلکه جزئی از رحمت خداوند بشمار می رود و انسان می تواند با دعا که زحمت زیادی ندارد به آثار مثبت فراوانی دست پیدا کند.
پی نوشت:
(1). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 هـ ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 470.
(2). همان.
(3). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ ش، چاپ نهم، ج 3، ص 231.
(4). ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، مکارم شیرازی، ناصر، موسسه مطبوعاتى هدف، قم، بی تا، چاپ اول، ج 3، ص 497.
(5). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 2، ص 90.
(6). مجموعة آثار شهید مطهری، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، تهران، 1374 هـ ش، ج 1، ص 406.
(7). ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، همان.
(8). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 15، ص 176.
(9). تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 642؛ آیین زندگی، دیل کارنگی، ترجمه: جهانگیر افخمی، انتشارات ارمغان، تهران، 1376 هـ ش، ص 185 ـ 188 (اقتباس).
(10). إرشاد القلوب، دیلمى، حسن بن محمد، ترجمه: مسترحمى، انتشارات مصطفوى، تهران، 1349 هـ ش، چاپ سوم، ج 2، ص 169.
دعا و اجابت الهی
قرآن کریم در آیه 60 سوره غافر مى فرماید: «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُم»؛ (مرا بخوانید تا [دعاى] شما را اجابت کنم). و در آیه 186 سوره بقره مى فرماید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان»؛ (و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، [بگو:] من نزدیکم؛ دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم).در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نیز می خوانیم: «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَةٍ»(1)؛ (دعا، قضای الهی را بر می گرداند، اگر چه قضای الهی محکم شده باشد. از این رو زیاد دعا کن که کلید هر رحمت و بر آوردن هر حاجت است).
از امام کاظم(علیه السلام) نیز نقل شده: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِیَ وَ لَمْ یَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُه»(2)؛ (بر شما باد به دعا کردن، زیرا دعا و درخواست از خدا بلائی را که از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضای آن نمانده [یعنی تمامی اسباب آن فراهم شده، ولی هنور در خارج وجود پیدا نکرده] بر می گرداند).
سؤالی که اینجا به ذهن می رسد این است که چرا خداوند رفع نیاز و گرفتاری انسان را منوط به دعا کرده است؟! اگر خدا از گرفتاری انسان خبر دارد و می تواند بدون دعا برطرف کند، آیا منوط شدن رفع گرفتاری به دعا با عدالت خدا منافات ندارد؟!
پاسخ به این سؤال را در ضمن چند نکته توضیح می دهیم:
1) خداوند بدون دعا نیز نیاز بشر را برآورده می کند.
اولین نکته ای که در مورد رفع نیاز بشر لازم به ذکر است، این است که خداوند بدون دعا و حتی در شرایطی که بندگان گناه می کنند نعمت های خود را شامل حال آنها می کند و تعلیق رفع برخی گرفتاری ها به دعا یک تعلیق الزامی نیست و برآورده شدن نیازهای انسان لزوما بسته به دعای انسان ندارد. در آیه 90 سوره طه می خوانیم: «وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمن»؛ (پروردگار شما مسلما همان خداوند بخشندهاى است که این همه نعمت به شما مرحمت کرده است). تکیه بر نام مقدّس «رحمن» اشاره به این است که رحمت عامّ خدواند حتى کافران و مشرکان را در بر گرفته، و همه انسانها از فرق تا قدم غرق احسان اویند.(3)لذا اینگونه نیست که خداوند تنها از طریق دعا نیاز انسان را برطرف کند، بلکه دعا بخاطر آثار مثبت فراوانی که دارد در کنار سایر عوامل جلب رحمت پروردگار خود یک نعمت دیگری از خداوند است.
2) نقش دعا در نظام اسباب و مسببات
هر چیز و هر حادثه و پدیده اى در عالم علت و اندازه اى دارد. بطور مثال اگر سنگى پرتاب کنیم و شیشه اى بشکند این یک حادثه است که حتما بر اساس نظام سبب و مسببی علتی دارد.(4) در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ»(5)؛ (خداوند نمى پسندد که چیزها را جارى و برقرار گرداند مگر بوسیله اسبابش). بر اساس این روایت واضح است که سرنوشت انسان نیز بر اساس اسباب و عللی خاصّ محقّق می گردد که «اراده و تلاش انسان» یکی از آنها است و «دعا کردن» نیز یکی از افعال اختیاری ماست که نقش مهمی در برطرف شدن حوائج ما دارد.خداوند از همه اتفاقاتی که در این عالم می افتد، حتی از نیّات و خواسته های ما، آگاه است. از طرفی خدا بر اساس علم و حکمت خود عالم را طبق نظام اسباب و مسبّبات تدبیر می کند. لذا ما باید برای تحقّق خواسته های خود از هر تلاشی دریغ نکنیم و یکی از امور موثّر برای اجابت حوائج در آن نظام اسباب و مسببات؛ «دعا» است. چه بسا تحقّق امری منوط به دعا باشد و اگر دعا کنیم تقدیر به گونه ی دیگری رقم بخورد. اگر در آیات و روایات به دعا سفارش شده است بخاطر این است که واقعا اثر دارد.
استاد مطهری در این باره می گوید: «از نظر جهان بینی الهی، جهان هم شنوا است و هم بینا. ندا و فریاد جانداران را می شنود و به آنها پاسخ می دهد. به همین جهت دعا یکی از علل این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است. جلوی جریان هایی را می گیرد و یا جریان هایی را به وجود می آورد. به عبارت دیگر، دعا یکی از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه ای می تواند مؤثر باشد یا جلوی قضا و قدری را بگیرد».(6)
لذا این سؤال که چرا خداوند در برخی از موارد رفع گرفتاری انسان را منوط به دعا کرده است؟ مثل این است که بپرسیم چرا خداوند رفع بیماری را منوط به دارو کرده است؟! همان پاسخی که در مورد نقش دارو در درمان می دهیم در مورد نقش دعا در رفع گرفتاری نیز می توان بیان کرد و همانطور که دارو در جسم اثر می گذارد و در شفای مریض مؤثر است، دعا نیز آثار فراوانی بر جسم و روح انسان می گذارد و مورد تاکید آیات و روایات قرار گرفته است.
3) دعا حکمت های فراوانی دارد و نماد سپاسگزاری و توجه به خداوند است.
هر چیزی در این عالَم حکمتی دارد و دعا نیز دعا حکمت خودش را دارد و نماد سپاسگزاری از منعم است و از جمله عبادات محسوب می شود.(7)نکته اصلی در دعا این است که بنده حقیقتا خود را وابسته مطلق به خالقش ببیند و با حس بی نیازی کاذب و توانایی ظاهری خود را در مقابل خداوند قرار نداده، طغیان نکند. چه این که قرآن نیز احساس بی نیازی کاذب از پروردگار را در وجود انسان، باعث طغیان دانسته و در آیه 7-6 سوره علق می فرماید: «کَلّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»؛ (چنین نیست [که شما مى پندارید] به یقین انسان طغیان مى کند* از این که خود را بى نیاز ببیند). دعای بنده نشان می دهد که بنده همه توانایی های خود را از خدا می داند و هیچ انگیزه ای برای طغیان در جهان و آسیب زدن به موجودات آن ندارد؛ لذا هر چه دعای بنده کمتر باشد، بیانگر این است که او به این رشد و تعالی نرسیده است و شایستگی اش برای بهرمندی در افق های بالاتر کمتر است.
همچنین انسان به وسیله دعا و تضرّع، به سوی خداوند توجّه می نماید و همین سبب می شود که مورد توجّه خداوند نیز واقع گردد، چنانکه در آیه 77 سوره فرقان می خوانیم: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»؛ (بگو پروردگار من براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد).
از طرفی دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان قدرت، نیرو و امیدوارى و آرامش مى بخشد و از نظر روانى اثر غیر قابل انکارى دارد.(8)
همچنین دعا باعث تقویت اراده شده و انسان با دعا کردن و به زبان آوردن خواسته خویش، اراده عملی محکم تری پیدا خواهد کرد؛ چرا که دعا و توکّل و ایمان محکم، نگرانى، تشویش و هیجان و ترس را که موجب نیم بیشترى از ناراحتی هاى ما است بر طرف مى سازد.(9) شاید به همین دلیل است که در برخی از روایات اسلامی نیز از «دعا» به اسلحه مؤمن [براى غلبه بر دشمن و حوادث] تعبیر شده است.(10)
در نتیجه گرچه خداوند بدون دعا نیز نیازهای انسان را برطرف می کند اما با توجه به اینکه دعا آثار مثبت فراوانی برای انسان دارد نه تنها سفارش به دعا بی عدالتی در حق انسان نیست، بلکه جزئی از رحمت خداوند بشمار می رود و انسان می تواند با دعا که زحمت زیادی ندارد به آثار مثبت فراوانی دست پیدا کند.
پی نوشت:
(1). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 هـ ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 470.
(2). همان.
(3). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ ش، چاپ نهم، ج 3، ص 231.
(4). ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، مکارم شیرازی، ناصر، موسسه مطبوعاتى هدف، قم، بی تا، چاپ اول، ج 3، ص 497.
(5). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 2، ص 90.
(6). مجموعة آثار شهید مطهری، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، تهران، 1374 هـ ش، ج 1، ص 406.
(7). ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، همان.
(8). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 15، ص 176.
(9). تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 642؛ آیین زندگی، دیل کارنگی، ترجمه: جهانگیر افخمی، انتشارات ارمغان، تهران، 1376 هـ ش، ص 185 ـ 188 (اقتباس).
(10). إرشاد القلوب، دیلمى، حسن بن محمد، ترجمه: مسترحمى، انتشارات مصطفوى، تهران، 1349 هـ ش، چاپ سوم، ج 2، ص 169.