دیدگاه علامه طباطبایی درباره نزول دفعی و تدریجی قرآن
پرسش :
علّامه طباطبایی(ره) در مورد «نزول دفعی و تدریجی قرآن» چه دیدگاهی دارند؟
پاسخ :
«علّامه طباطبایى» درباره «نزول دفعی و تدریجی قرآن» بیان لطیفی دارند، ایشان می فرمایند: «اساسا قرآن داراى وجود و حقیقتى دیگر است که در پس پرده وجود ظاهرى خود پنهان و از دید و درک معمولى به دور است. «قرآن» در وجود باطنى خود از هرگونه تجزیه و تفصیل عارى است:
«کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ»(1)؛ (این کتابى است که آیاتش استحکام یافته؛ سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه [نازل گردیده] است!). «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ»(2)؛ (و این [قرآن] در لوح محفوظ نزد ما والا و استوار است!).
«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ * لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»(3)؛ (که آن، قرآن پر ارزشى است * که در کتاب محفوظى جاى دارد * و جز پاکان نمى توانند به آن دست زنند [و دست یابند]). «وَ لَقَدْ جِئْنَاهُم بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ ...»(4)؛ (ما کتابى براى آنها آوردیم که [اسرار و رموز] آن را با آگاهى شرح دادیم ...).
پس «قرآن» داراى دو وجود است: ظاهرى در قالب الفاظ و عبارات، و باطنى در جایگاه اصلى خود. لذا «قرآن» در «شب قدر» با همان وجود باطنى و اصلى خود ـ که داراى حقیقت واحدى است ـ یکجا بر قلب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرود آمد. سپس تدریجا با وجود تفصیلى و ظاهرى خود در فاصله هاى زمانى و در مناسبت هاى مختلف و پیشآمدهاى گوناگون در مدت نبوّت نازل گردید».(5)
پی نوشت:
(1). قرآن کریم، سوره هود، آیه 1.
(2). همان، سوره زخرف، آیه 4.
(3). همان، سوره واقعه، آیات 77 الی 79.
(4). همان، سوره اعراف، آیه 52.
(5). المیزان فى تفسیر القرآن، طباطبایى، سید محمد حسین، انتشارات اسلامى، قم، 1417 هـ ق، چاپ پنجم، ج 2، ص 15 و 16.
منبع: علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، قم، 1381 هـ ش، ص 62.
«علّامه طباطبایى» درباره «نزول دفعی و تدریجی قرآن» بیان لطیفی دارند، ایشان می فرمایند: «اساسا قرآن داراى وجود و حقیقتى دیگر است که در پس پرده وجود ظاهرى خود پنهان و از دید و درک معمولى به دور است. «قرآن» در وجود باطنى خود از هرگونه تجزیه و تفصیل عارى است:
«کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ»(1)؛ (این کتابى است که آیاتش استحکام یافته؛ سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه [نازل گردیده] است!). «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ»(2)؛ (و این [قرآن] در لوح محفوظ نزد ما والا و استوار است!).
«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ * لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»(3)؛ (که آن، قرآن پر ارزشى است * که در کتاب محفوظى جاى دارد * و جز پاکان نمى توانند به آن دست زنند [و دست یابند]). «وَ لَقَدْ جِئْنَاهُم بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ ...»(4)؛ (ما کتابى براى آنها آوردیم که [اسرار و رموز] آن را با آگاهى شرح دادیم ...).
پس «قرآن» داراى دو وجود است: ظاهرى در قالب الفاظ و عبارات، و باطنى در جایگاه اصلى خود. لذا «قرآن» در «شب قدر» با همان وجود باطنى و اصلى خود ـ که داراى حقیقت واحدى است ـ یکجا بر قلب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرود آمد. سپس تدریجا با وجود تفصیلى و ظاهرى خود در فاصله هاى زمانى و در مناسبت هاى مختلف و پیشآمدهاى گوناگون در مدت نبوّت نازل گردید».(5)
پی نوشت:
(1). قرآن کریم، سوره هود، آیه 1.
(2). همان، سوره زخرف، آیه 4.
(3). همان، سوره واقعه، آیات 77 الی 79.
(4). همان، سوره اعراف، آیه 52.
(5). المیزان فى تفسیر القرآن، طباطبایى، سید محمد حسین، انتشارات اسلامى، قم، 1417 هـ ق، چاپ پنجم، ج 2، ص 15 و 16.
منبع: علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، قم، 1381 هـ ش، ص 62.