اثرات و فواید نزول تدریجى قرآن چیست؟
پرسش :
اثرات و فوائد نزول تدریجى قرآن چیست؟
پاسخ :
درست است که: طبق روایات (بلکه ظاهر بعضى از آیات) قرآن دو نزول داشته: یکى «نزول دفعى» و یک جا، در شب قدر، بر قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) و دیگر «نزول تدریجى» در بیست و سه سال، بدون شک، آنچه جنبه رسمیت داشته، و پیامبر و مردم با آن روبرو بوده اند، نزول تدریجى قرآن است.
و همین نزول تدریجى، اسباب ایراد دشمنان بهانه گیر شده بود که: چرا قرآن یک مرتبه نازل نمى شود؟ و یک باره در اختیار مردم قرار نمى گیرد؟ تا آگاه تر و روشن تر شوند، و جاى شک و تردیدى باقى نماند.
قرآن در آیه 32 سوره «فرقان» به پاسخ این سؤال پرداخته و مى گوید: (ما قرآن را تدریجاً نازل کردیم تا قلب تو را محکم داریم، و آن را به صورت آیات جداگانه و آرام، اما پشت سر هم بر تو وحى کردیم)؛ «کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلاً».
خداى متعال در این آیه پاسخ کوتاه و جامع و پر معنى به آنها داد که: هر چه بیشتر روى آن بیندیشیم اثرات نزول تدریجى قرآن آشکارتر مى شود:
1 ـ بدون شک، هم از نظر «تَلَقِّى وَحْى» و هم از نظر «ابلاغ به مردم»، اگر مطالب به طور تدریجى، و طبق نیازها پیاده شود و براى هر مطلبى شاهد و مصداق عینى وجود داشته باشد، بسیار مؤثرتر خواهد بود.
اصول تربیتى ایجاب مى کند: شخص یا اشخاص تربیت شونده، قدم به قدم این راه را بپیمایند، و براى هر روز آنها برنامه اى تنظیم شود، تا از مرحله پائین شروع کرده، به مراحل عالى برسند، برنامه هائى که این گونه پیاده مى شود، هم براى گوینده، و هم براى شنونده دلچسب تر و عمیق تر است.
2 ـ اصولاً، آنها که چنین ایرادهائى را به قرآن مى کردند، به این حقیقت توجه نداشتند که: قرآن یک کتاب کلاسیک نیست، که درباره موضوع یا علم معینى صحبت کند، بلکه، یک برنامه زندگى است براى ملتى که انقلاب کرده، و در تمام ابعاد زندگى از آن الهام مى گیرد.
بسیارى از آیات قرآن به مناسبت هاى تاریخى، مانند جنگ «بدر»، «احد»، «احزاب» و «حنین» نازل شده، و دستورالعمل ها یا نتیجه گیرى هائى از این حوادث بوده است، آیا معنى دارد که: اینها یک جا نوشته شود و به مردم عرضه گردد؟!
به تعبیر دیگر، قرآن مجموعه اى است از اوامر و نواهى، احکام و قوانین، تاریخ و موعظه، و مجموعه اى از استراتژى و تاکتیک هاى مختلف در برخورد با حوادثى که در مسیر امت اسلامى به سوى جلو پیش مى آمده است.
چنین کتابى، که همه برنامه هاى خود را، حتى قوانین کلى اش را از طریق حضور در صحنه هاى زندگى مردم، تبیین و اجرا مى کند، امکان ندارد قبلاً یک جا تدوین و تنظیم شود، این بدان مى ماند که رهبر بزرگى براى پیاده کردن انقلاب، تمام اعلامیه ها و بیانیه ها و امر و نهى هایش را که به مناسبت هاى مختلف ایراد مى شود یک جا بنویسد و نشر دهد.
آیا هیچ کس مى تواند، چنین سخنى را عاقلانه بداند؟!
3 ـ نزول تدریجى قرآن، سبب ارتباط دائم و مستمر پیامبر(صلى الله علیه وآله) با مبدأ وحى بود، این ارتباط دائمى، قلب او را قوى تر، اراده او را نیرومندتر مى ساخت و تأثیرش در برنامه هاى تربیتى او، انکار ناپذیر بود.
4 ـ از سوئى دیگر ادامه وحى، بیانگر ادامه رسالت و سفارت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، و جائى براى وسوسه دشمنان نخواهد گذاشت که بگویند: این، روزى از سوى خدا مبعوث شد، سپس خدایش او را ترک گفت!، همان گونه که در تاریخ اسلام مى خوانیم که: به هنگام تأخیر وحى، در آغاز نبوت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، این زمزمه پیدا شد، و سوره «و الضحى» براى نفى آن نازل گردید.
5 ـ بدون شک اگر بنا بود، برنامه هاى اسلام همه، یک جا نازل شود، لازم بود یک جا نیز اجرا گردد؛ زیرا نازل شدن بدون اجرا ارزش آن را از بین مى برد، و مى دانیم: اجراى همه برنامه ها اعم از عبادات، زکات، جهاد، رعایت تمام واجبات و پرهیز از تمام محرمات یک جا کار بسیار سنگینى بود که موجب فرار گروه عظیمى از اسلام مى شد.
پس چه بهتر که: تدریجاً نازل شود، و تدریجاً مورد عمل قرار گیرد.
و به تعبیر دیگر، هر یک از این برنامه ها، به خوبى جذب و اگر سؤال و گفتگوئى پیرامون آن است، مطرح گردد و جواب گفته شود.
6 ـ یکى دیگر از اثرات این نزول تدریجى، روشن شدن عظمت و اعجاز قرآن است؛ چرا که در هر واقعه آیاتى نازل گردد، به تنهائى خود دلیل بر عظمت و اعجاز است، و هر قدر تکرار شود، این عظمت و اعجاز روشن تر مى شود و در اعماق قلوب مردم نفوذ مى کند.
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج 15، ص 98.
درست است که: طبق روایات (بلکه ظاهر بعضى از آیات) قرآن دو نزول داشته: یکى «نزول دفعى» و یک جا، در شب قدر، بر قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) و دیگر «نزول تدریجى» در بیست و سه سال، بدون شک، آنچه جنبه رسمیت داشته، و پیامبر و مردم با آن روبرو بوده اند، نزول تدریجى قرآن است.
و همین نزول تدریجى، اسباب ایراد دشمنان بهانه گیر شده بود که: چرا قرآن یک مرتبه نازل نمى شود؟ و یک باره در اختیار مردم قرار نمى گیرد؟ تا آگاه تر و روشن تر شوند، و جاى شک و تردیدى باقى نماند.
قرآن در آیه 32 سوره «فرقان» به پاسخ این سؤال پرداخته و مى گوید: (ما قرآن را تدریجاً نازل کردیم تا قلب تو را محکم داریم، و آن را به صورت آیات جداگانه و آرام، اما پشت سر هم بر تو وحى کردیم)؛ «کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلاً».
خداى متعال در این آیه پاسخ کوتاه و جامع و پر معنى به آنها داد که: هر چه بیشتر روى آن بیندیشیم اثرات نزول تدریجى قرآن آشکارتر مى شود:
1 ـ بدون شک، هم از نظر «تَلَقِّى وَحْى» و هم از نظر «ابلاغ به مردم»، اگر مطالب به طور تدریجى، و طبق نیازها پیاده شود و براى هر مطلبى شاهد و مصداق عینى وجود داشته باشد، بسیار مؤثرتر خواهد بود.
اصول تربیتى ایجاب مى کند: شخص یا اشخاص تربیت شونده، قدم به قدم این راه را بپیمایند، و براى هر روز آنها برنامه اى تنظیم شود، تا از مرحله پائین شروع کرده، به مراحل عالى برسند، برنامه هائى که این گونه پیاده مى شود، هم براى گوینده، و هم براى شنونده دلچسب تر و عمیق تر است.
2 ـ اصولاً، آنها که چنین ایرادهائى را به قرآن مى کردند، به این حقیقت توجه نداشتند که: قرآن یک کتاب کلاسیک نیست، که درباره موضوع یا علم معینى صحبت کند، بلکه، یک برنامه زندگى است براى ملتى که انقلاب کرده، و در تمام ابعاد زندگى از آن الهام مى گیرد.
بسیارى از آیات قرآن به مناسبت هاى تاریخى، مانند جنگ «بدر»، «احد»، «احزاب» و «حنین» نازل شده، و دستورالعمل ها یا نتیجه گیرى هائى از این حوادث بوده است، آیا معنى دارد که: اینها یک جا نوشته شود و به مردم عرضه گردد؟!
به تعبیر دیگر، قرآن مجموعه اى است از اوامر و نواهى، احکام و قوانین، تاریخ و موعظه، و مجموعه اى از استراتژى و تاکتیک هاى مختلف در برخورد با حوادثى که در مسیر امت اسلامى به سوى جلو پیش مى آمده است.
چنین کتابى، که همه برنامه هاى خود را، حتى قوانین کلى اش را از طریق حضور در صحنه هاى زندگى مردم، تبیین و اجرا مى کند، امکان ندارد قبلاً یک جا تدوین و تنظیم شود، این بدان مى ماند که رهبر بزرگى براى پیاده کردن انقلاب، تمام اعلامیه ها و بیانیه ها و امر و نهى هایش را که به مناسبت هاى مختلف ایراد مى شود یک جا بنویسد و نشر دهد.
آیا هیچ کس مى تواند، چنین سخنى را عاقلانه بداند؟!
3 ـ نزول تدریجى قرآن، سبب ارتباط دائم و مستمر پیامبر(صلى الله علیه وآله) با مبدأ وحى بود، این ارتباط دائمى، قلب او را قوى تر، اراده او را نیرومندتر مى ساخت و تأثیرش در برنامه هاى تربیتى او، انکار ناپذیر بود.
4 ـ از سوئى دیگر ادامه وحى، بیانگر ادامه رسالت و سفارت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، و جائى براى وسوسه دشمنان نخواهد گذاشت که بگویند: این، روزى از سوى خدا مبعوث شد، سپس خدایش او را ترک گفت!، همان گونه که در تاریخ اسلام مى خوانیم که: به هنگام تأخیر وحى، در آغاز نبوت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، این زمزمه پیدا شد، و سوره «و الضحى» براى نفى آن نازل گردید.
5 ـ بدون شک اگر بنا بود، برنامه هاى اسلام همه، یک جا نازل شود، لازم بود یک جا نیز اجرا گردد؛ زیرا نازل شدن بدون اجرا ارزش آن را از بین مى برد، و مى دانیم: اجراى همه برنامه ها اعم از عبادات، زکات، جهاد، رعایت تمام واجبات و پرهیز از تمام محرمات یک جا کار بسیار سنگینى بود که موجب فرار گروه عظیمى از اسلام مى شد.
پس چه بهتر که: تدریجاً نازل شود، و تدریجاً مورد عمل قرار گیرد.
و به تعبیر دیگر، هر یک از این برنامه ها، به خوبى جذب و اگر سؤال و گفتگوئى پیرامون آن است، مطرح گردد و جواب گفته شود.
6 ـ یکى دیگر از اثرات این نزول تدریجى، روشن شدن عظمت و اعجاز قرآن است؛ چرا که در هر واقعه آیاتى نازل گردد، به تنهائى خود دلیل بر عظمت و اعجاز است، و هر قدر تکرار شود، این عظمت و اعجاز روشن تر مى شود و در اعماق قلوب مردم نفوذ مى کند.
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج 15، ص 98.