چگونگی نزول وحی بر پیامبر اکرم (ص)
پرسش :
وحی چگونه بر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) نازل می شد؟
پاسخ :
حقیقت وحى براى ما ناشناخته است؛ چرا که مربوط به نوعى درک و دید است که از عالم احساس و عقل ما بیرون مى باشد. ما تنها آثار وحى را مى بینیم و از اثر پى به مؤثّر مى بریم؛ بنابراین تلاش براى راه یافتن به این جهان مرموز بیهوده است. ولى با این حال پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا امامان معصوم هنگامى که با سئوالات مربوط به کیفیت وحى رو به رو مى شدند پاسخ هاى سربسته اى بیان مى داشتند که شبحى از وحى راترسیم مى کند.(فقط شبحى!)
مرحوم صدوق در کتاب اعتقادات، درباره نزول وحى سخنى دارد که قاعدتاً از محتواى اخبار جمع آورى شده و حاصل آن چنین است: «ما عقیده داریم که پیش روى اسرافیل لوحى است، هنگامى که خداوند متعال مى خواهد وحى بفرستد لوح به پیشانى اسرافیل مى خورد و او به آن نگاه مى کند و آنچه را در آن است مى خواند، سپس او به میکائیل القا مى کند، میکائیل هم به جبرئیل و جبرئیل آن را به انبیاء القا مى کند. امّا آن حالت بیهوشى که عارض پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى شد و بدن سنگین مى گشت و عرق مى نمود مربوط به موقعى است که خداوند مستقیماً او را مخاطب مى ساخت، امّا جبرئیل براى احترام پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز بدون اجازه وارد نمى شد و نزد حضرت بسیار مؤدّب مى نشست».(1)
مضمون این حدیث اجمالا در روایات آمده است.(2)
در حدیث دیگرى مى خوانیم: «هنگامى که وحى بر آن حضرت نازل مى شد؛ صداى زمزمه آرامى نزدیک صورت خود مى شنید» و باز در حدیثى آمده است: «وقتى وحى بر آن حضرت نازل مى شد، حتى در روزى که هوا کاملا سرد بود، از پیشانى مبارک اش عرق جارى مى شد».(3)
روى هم رفته از روایات استفاده مى شود که وحى به اشکال مختلفى بر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نازل مى شد و هر کدام آثارى همراه داشته است.
همچنین استفاده مى شود که جبرئیل گاه به صورت اصلى که خدا او را به آن صورت آفریده بود، بر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) نازل مى شد؛ و این احتمالا در طول عمر پیامبر تنها دوبار صورت گرفت، - همان گونه که در سوره نجم بنابر بعضى از تفاسیر به آن اشاره شده - (4) و گاه فرشته وحى به صورت «دحیه کلبى» نمایان مى گشت.(5)،(6)
پی نوشت:
(1). اعتقادات الإمامیه، صدوق، محمّد بن على بن بابویه، گنگره شیخ مفید، قم، 1414 قمری، چاپ: دوم، ص81، [30] باب (الاعتقاد فی کیفیة نزول الوحی من عند الله بالکتب فی الأمر و النهی) .
(2). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 قمری، چاپ: دوم، ج 18، ص 254 و 256، باب 2 (آخر فی کیفیة صدور الوحی و نزول جبرئیل ع و علة احتباس الوحی و بیان أنه ص هل کان قبل البعثة متعبدا بشریعة أم لا).
(3). همان، ص 261، باب 2 (آخر فی کیفیة صدور الوحی و نزول جبرئیل ع و علة احتباس الوحی و بیان أنه ص هل کان قبل البعثة متعبدا بشریعة أم لا ...) .
(4). فى ظلال القرآن، سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی، دارالشروق، بیروت و قاهره، 1412 قمری، چاپ: هفدهم، ج 6، ص 3406، سورة نجم، آیات 1 الى 62.
(5). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق/ مصحح جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 قمری، چاپ: دوم، ج 18، ص 267، باب 2 (آخر فی کیفیة صدور الوحی و نزول جبرئیل ع و علة احتباس الوحی و بیان أنه ص هل کان قبل البعثة متعبدا بشریعة أم لا ...) .
(6). «دحیة بن خلیفة الکلبى» برادر رضاعى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، و از زیباترین مردم آن زمان محسوب مى شد و هنگامى که جبرئیل به سراغ پیامبر مى آمد در آن چهره نمایان مى گشت. (مجمع البحرین، طریحى فخر الدین، تحقیق: سید احمد حسین، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 شمسی، چاپ: سوم، ج 1،ص136، باب (ما أوله الدال ...). او از مشاهیر صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و به حسن صورت معروف بود، پیامبر اکرم او را به رسالت نزد قیصر روم (هرقل) فرستاد. در سال 6 یا 7 هجرى، و تا زمان خلافت معاویه زنده بود.(لغتنامه دهخدا)
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 شمسی، چاپ: نهم، ج 1، ص 237.
حقیقت وحى براى ما ناشناخته است؛ چرا که مربوط به نوعى درک و دید است که از عالم احساس و عقل ما بیرون مى باشد. ما تنها آثار وحى را مى بینیم و از اثر پى به مؤثّر مى بریم؛ بنابراین تلاش براى راه یافتن به این جهان مرموز بیهوده است. ولى با این حال پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا امامان معصوم هنگامى که با سئوالات مربوط به کیفیت وحى رو به رو مى شدند پاسخ هاى سربسته اى بیان مى داشتند که شبحى از وحى راترسیم مى کند.(فقط شبحى!)
مرحوم صدوق در کتاب اعتقادات، درباره نزول وحى سخنى دارد که قاعدتاً از محتواى اخبار جمع آورى شده و حاصل آن چنین است: «ما عقیده داریم که پیش روى اسرافیل لوحى است، هنگامى که خداوند متعال مى خواهد وحى بفرستد لوح به پیشانى اسرافیل مى خورد و او به آن نگاه مى کند و آنچه را در آن است مى خواند، سپس او به میکائیل القا مى کند، میکائیل هم به جبرئیل و جبرئیل آن را به انبیاء القا مى کند. امّا آن حالت بیهوشى که عارض پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى شد و بدن سنگین مى گشت و عرق مى نمود مربوط به موقعى است که خداوند مستقیماً او را مخاطب مى ساخت، امّا جبرئیل براى احترام پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز بدون اجازه وارد نمى شد و نزد حضرت بسیار مؤدّب مى نشست».(1)
مضمون این حدیث اجمالا در روایات آمده است.(2)
در حدیث دیگرى مى خوانیم: «هنگامى که وحى بر آن حضرت نازل مى شد؛ صداى زمزمه آرامى نزدیک صورت خود مى شنید» و باز در حدیثى آمده است: «وقتى وحى بر آن حضرت نازل مى شد، حتى در روزى که هوا کاملا سرد بود، از پیشانى مبارک اش عرق جارى مى شد».(3)
روى هم رفته از روایات استفاده مى شود که وحى به اشکال مختلفى بر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نازل مى شد و هر کدام آثارى همراه داشته است.
همچنین استفاده مى شود که جبرئیل گاه به صورت اصلى که خدا او را به آن صورت آفریده بود، بر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) نازل مى شد؛ و این احتمالا در طول عمر پیامبر تنها دوبار صورت گرفت، - همان گونه که در سوره نجم بنابر بعضى از تفاسیر به آن اشاره شده - (4) و گاه فرشته وحى به صورت «دحیه کلبى» نمایان مى گشت.(5)،(6)
پی نوشت:
(1). اعتقادات الإمامیه، صدوق، محمّد بن على بن بابویه، گنگره شیخ مفید، قم، 1414 قمری، چاپ: دوم، ص81، [30] باب (الاعتقاد فی کیفیة نزول الوحی من عند الله بالکتب فی الأمر و النهی) .
(2). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 قمری، چاپ: دوم، ج 18، ص 254 و 256، باب 2 (آخر فی کیفیة صدور الوحی و نزول جبرئیل ع و علة احتباس الوحی و بیان أنه ص هل کان قبل البعثة متعبدا بشریعة أم لا).
(3). همان، ص 261، باب 2 (آخر فی کیفیة صدور الوحی و نزول جبرئیل ع و علة احتباس الوحی و بیان أنه ص هل کان قبل البعثة متعبدا بشریعة أم لا ...) .
(4). فى ظلال القرآن، سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی، دارالشروق، بیروت و قاهره، 1412 قمری، چاپ: هفدهم، ج 6، ص 3406، سورة نجم، آیات 1 الى 62.
(5). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق/ مصحح جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 قمری، چاپ: دوم، ج 18، ص 267، باب 2 (آخر فی کیفیة صدور الوحی و نزول جبرئیل ع و علة احتباس الوحی و بیان أنه ص هل کان قبل البعثة متعبدا بشریعة أم لا ...) .
(6). «دحیة بن خلیفة الکلبى» برادر رضاعى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، و از زیباترین مردم آن زمان محسوب مى شد و هنگامى که جبرئیل به سراغ پیامبر مى آمد در آن چهره نمایان مى گشت. (مجمع البحرین، طریحى فخر الدین، تحقیق: سید احمد حسین، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 شمسی، چاپ: سوم، ج 1،ص136، باب (ما أوله الدال ...). او از مشاهیر صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و به حسن صورت معروف بود، پیامبر اکرم او را به رسالت نزد قیصر روم (هرقل) فرستاد. در سال 6 یا 7 هجرى، و تا زمان خلافت معاویه زنده بود.(لغتنامه دهخدا)
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 شمسی، چاپ: نهم، ج 1، ص 237.