مهمترین شگردهای تولید شبهه و جنگ روانی دشمن در حوزه خبررسانی کرونا
پرسش :
مهمترین شگردهای تولید شبهه در حوزه خبررسانی کرونا چیست و چگونه باید به شبهات در حوزه خبررسانی و جنگ روانی دشمن در رابطه با کرونا پاسخ دهیم؟
پاسخ :
در این وضعیت مخاطبان بهجای آگاه شدن از خبرهای صحیح و سودمند با انبوهی از اطلاعات مبهم، تحریف شده، جهتدار و زیانبار مواجه شده و قدرت تحلیل صحیح و رفتار منطقی را از دست میدهند. در حال حاضر شیوع ویروس کرونا «کووید ـ 19» به مهمترین مسئلۀ جامعۀ جهانی تبدیل شده است. در این شرایط طبیعتاً مردم خواهان آگاهی از مسائل مربوط به این بیماری جدی و خطرناکاند. در چنین شرایطی معمولاً تشنگی زیادی برای دریافت اطلاعات وجود دارد و بسیاری از افراد تلاش میکنند از راههای گوناگون به اخبار بیشتری دربارۀ این موضوع دسترسی پیدا کنند تا از سطح ابهام و ناآشنایی نسبت به آن کاسته شود.
متأسفانه بسیاری از افراد و جریانهای معاند، ضدانقلاب، ضداسلام و ضدشیعه این مسئله را بهانه خوبی برای هجمه به آرامش روانی، اعتقادات، ارزشها و منافع ملی مردم ما یافته و با استفاده از شگردهای خبررسانی، جنگروانی تمام عیاری را علیه ملت ایران به پا کردهاند؛ ازاینرو در کنار اطلاعرسانی و شبههزدایی، آشناساختن و آگاهیبخشی مردم دربارۀ چنین شیوهها وشگردهایی و به عبارت معروف «بالابردن سواد رسانهای» جامعه از اهمیت مضاعفی برخوردار است. نوشتار حاضر توضیح مختصری دربارۀ برخی از شگردهای خبررسانی در جنگروانی است و مخاطبان را با مهمترین شگردهای به کارگرفته شده در خبررسانی مغرضانه این روزها در فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای آشنا میکند.
باهدف کاربردیتر شدن مطالب، ابتدا هر یک از شگردهای خبررسانی را توضیح داده و سپس با ذکر مثالی از میان انبوه خبرهایی که این روزها با بهانۀ شیوع ویروس کرونا در فضای رسانهای منتشر شده و جز تخریب امنیت روانی مردم هدفی نداشته است، مفهوم موردنظر را تبیین کردهایم.
در ادامه به بررسی مهمترین شگردهای رسانههای مزبور میپردازیم:
مثال:
ـ «۳۰۰ هزار بمب ویروسی خوشهای!»
ـ «فاجعه کرونا در ایران!»
ـ «صادرات خفاش توسط هواپیمایی ماهان!»
مثال:
ـ استفاده از واژۀ «مرگ» بهجای «فوت»، «گورستان» بهجای «قبرستان»، «گورهای دستهجمعی» بهجای «قطعه خاص برای فوتشدگان از کرونا»، «آخوند» بهجای «علمای دین»، «رژیم ایران» بهجای «نظام جمهوری اسلامی» و... .
انتخاب عکسها، تعیینکنندۀ برداشت مخاطب از یک خبر است؛ آنچنانکه تصویر، علاوه بر پیامهای نهفته در خود، نوع برداشت از یک خبر را نیز تعیین میکند. از این روست که باید گفت نسبت عکس به متن در خبرهای دیداری، همانند نسبت لحن به لفظ در خبرهای شنیداری است.
مثال:
ـ برای خبردادن از وضعیت کرونا در ایران یا شهر خاصی از ایران، عکسی انتخاب میشود که در آن شماری از مردم بر روی زمین افتاده و مردهاند و به موضوع و جای دیگری غیراز موضوع کرونا و کشور ایران مربوط است!
ـ برای خبردادن از وضعیت دفن اموات مبتلا به کرونا، تصاویری از دفن دستهجمعی یا دفن اموات، به شیوۀ رعبآوری نشان داده میشود که به موضوع و مکان دیگری مربوط است!
ـ برای نشان دادن قطعههای مخصوص جانباختگان کرونایی، عکسهایی از حفر گودالهای متعدد در دامنۀ کوه که برای روز درختکاری آماده شده بود، انتخاب و نمایش داده میشود!
ـ رسانۀ BBC با نشاندادن تصویری از نمازجمعه عراق، که در آن خطیب جمعه بهخاطر ملاحظات امنیتی از پشت شیشه خطبه میخواند، بهجای نمازجمعه قم مدعی میشود که روحانیون خود را در محفظههای خاصی قرنطینه کردهاند تا به کرونا مبتلا نشوند؛ درحالیکه مردم در شرایط عادی و در معرض ابتلا به کرونا هستند!
یکم، نه تنها اخبارِ مهم تیتر میشود، بلکه آنچه تیتر میشود نیز مهم جلوه میکند!
دوم، با انتخاب تیتر خاص یا انتخاب گزینشی یک عبارت، به تمام گفته و منظورِ گوینده جهت داده شده و خواننده از ابتدا به سوی هدف موردنظر نویسنده یا گوینده سوق داده میشود.
سوم، در بسیاری موارد، متن خبر با مفهوم ظاهری تیتر، مغایر است.
چهارم، تعداد خوانندگان تیتر یک خبر، الزاماً بیشتر از خوانندگان متن همان خبر است و این یکی از شگردهای گمراهسازی مخاطبان است؛ زیرا مطالعه خبر چه بسا مغایرت تیتر با خبر را آشکار میکند!
پنجم، در مواردی که یک رسانه مایل نیست مخاطب به مغایرت متن و تیتر پی ببرد، تعمداً متن را طولانی و یا مغلق میکند تا خواننده از رجوع به متن منصرف شده و یا به مغایرت تیتر و متن پی نبرد.
مثال:
ـ «مراجع تقلید: سفر به قم جایز نیست، حتی به نیت ادای نذر»؛ درحالیکه اصل خبر این است که مراجع تقلید سفر به قم را در صورت ممنوعیت از طرف مسئولان امر یا احتمال وجود خطر عقلایی برای افراد، جائز ندانستهاند و به صورت مطلق چنین حکمی را مطرح نکردهاند!
ـ «300 هزار بمب خوشهای ویروس»؛ درحالیکه در متن خبر گفته میشود 300 هزار گروه تحت نظارت وزارت بهداشت برای نظارت بر سلامت شهروندان به در خانههای مردم فرستاده میشوند. این گروهها با رعایت همه دستورالعملهای بهداشتی عمل کرده و برنامۀ پیشگیری از شیوع بیماری را انجام میدهند؛ اما در تیتر خبر چنان مطرح شده که گویی این افراد عامدانه عامل و حامل بیماری برای خانوادهها هستند!
در این شگرد، نحوۀ بیان گزارشگر (آرام یا هیجانزده، تعجبآمیز، ...) و نیز پشت صحنۀ گزارش، مکمل گفتههای او است و به آن جهت میبخشد.
مثال:
ـ قرار دادن فضای بیمارستان یا گورستان یا محوطه معاونت بهداشت بهعنوان پشت صحنه یک خبر، باهدف ایجاد رعب و وحشت و ایجاد وضعیت اضطراری، ترس و ناامیدی.
مثال:
ـ گزارشگران شبکههای خبری معاند معمولاً برای ارائۀ گزارش در وضعیتی قرار میگیرند که پشتصحنه و شرایط محیطی، معانی خاصی مثل رعب و وحشت را به مخاطب منتقل کرده و بر شدت عواطف منفی خبر میافزاید!
مثال:
ـ آیا گسترش ویروس کرونا در ایران ناشی از وضعیت نامطلوب بهداشت در این کشور است؟!
ـ آیا ایران میتواند این وضعیت خطرناک را پشت سر بگذارد؟!
ـ آیا جمهوری اسلامی میتواند از جان شهروندان خود محافظت کند؟!
ـ چه کسانی با قرنطینه قم مخالفت کردند؟!
ـ به راستی چرا جمهوری اسلامی به صورت عمدی ویروس کرونا را در سراسر ایران گسترش داد؟!
ـ آیا دولتِ تضعیف شده میتواند کرونا را مهارکند؟!
مثال:
ـ «دولت امریکا رژیم ایران را به شیوع بیماری کرونا متهم کرد!» در این خبر با استفاده از واژه «رژیم» برای جمهوری اسلامی و برچسب «پنهانکاری»، عدم مشروعیت نظام سیاسی ایران و عدم صداقت آن با مردم به ضمیر ناخودآگاه مخاطب القا میشود!
ـ «درخواست ایران از صندوق بین الملی پول برای مقابله با بیماری کرونا!»
ـ «فراخوان کمک رسانی به بیماران کرونایی ایران در ژاپن!»
ـ «درخواست ایران برای لغو فوری تحریمها در شرایط کرونایی!»
که با هدف القای عمق فاجعه در ایران و نیاز فوری ایران به کمکهای فوری بینالمللی مطرح میشود.
دو حامل پیام (صوت، تصویر، کلمه) وقتی به صورت مکرر در کنار هم قرار گیرند، بار مفهومی و معنایی یکی به دیگر همنشین تسری یافته و معنای جدیدی تولید میشود.
مثال:
ـ قم و کرونا: با تکرار این دو واژه در کنار هم این تلقی برای خواننده و مخاطب ایجاد میشود که گویا ریشه این بیماری مربوط به شهر قم است!
ـ ایران و کرونا: با تکرار این دو واژه در کنار هم این تلقی برای خواننده و مخاطب ایجاد میشود که گویا ریشه این بیماری در ایران بوده و از ایران به دیگر کشورها شیوع یافته است!
ـ روحانیون و کرونا: تکرار این دو واژه در کنار هم، به صورت مکرر، این ذهنیت غلط را برای مخاطب ایجاد میکند که گویی روحانیون قم باعث شیوع این بیماری شدهاند؛ درحالیکه این بیماری از کشور چین به دیگر نقاط دنیا سرایت کرده و علت اینکه ایران دومین کشوری است که وجود این ویروس را اعلام کرده، صداقت مسئولان کشور بوده وگرنه به احتمال زیاد این بیماری پیش از ایران در بسیاری از کشورها شیوع داشته و پنهانکاری دولتها مانع اعلام آن شده است. روحانیون هم مثل دیگر اقشار در معرض این بیماری بوده و شماری از آنان تاکنون در اثر این بیماری ار دنیا رفته و دراینراستا هیچگونه تقصیر یا قصوری متوجه نهاد روحانیت نیست!
مثال:
ـ «از آنجایی که علمای دینی برای رفع این بیماری دعا و توسل را تنها راه مقابله معرفی میکنند، پرسش این است که پس چرا این دعاها مستجاب نمیشود؟»
ـ «علمای دینی همواره زیارتگاههای مذهبی را دارالشفای همه بیماریها و محل استجابت همه دعاها و خواستهها میدانستند ولی اکنون این اماکن برای عفونتزدایی تخلیه شده است!» حال که چنین نیست و اماکن مقدس به ضدعفونی نیاز دارد پس معلوم میشود این عقیده باطل است و این اماکن درالشفای همه بیماریها نیستند!
ـ «آخوندها نه تنها مانع قرنطینه قم شدند؛ بلکه برای فرار از بیماری به همکاری سپاه و بسیج همراه خانوادههاشان به نقاط مختلف کشور مثل کیش، قشم، مازندران، گیلان، کرمان و... سفر کرده و ویروس را پخش کردند!»
منظور از سؤالات القایی، سؤالاتی است که عموماً با «چرا» و «چگونه» پرسیده میشود و در نظرسنجیها هم بسیار کاربرد دارد. این مفهوم از مهمترین شقوق «مفروض انگاری» است که بهدلیل اهمیت آن بهطور مجزا آورده شده است.
مثال:
ـ چرا با اینکه کرونا از قم شروع شده، این شهر را در همان ابتداء قرنطینه نکردند؟!
ـ چرا آمار واقعی مبتلایان به کرونا و تعداد جانباختگان به درستی اعلام نمیگردد؟!
ـ چرا امامان(علیهمالسلام) و امامزادگان مدفون در حرمها قادر به دفاع از خود در برابر ویروس کرونا نیستند؟!
اینگونه سؤالات جهتدار از اساس نادرست است؛ زیرا هیچکدام از موارد مفروض انگاشته شده در این پرسشها، نه تنها یقینی نیست، بلکه کاملاً نادرست و غیرواقعی است.
مثال:
ـ یکی دانستن ضریح و حرم با خود امامان(علیهمالسلام) در جایگاه و حکم؛ یعنی ضریح و در و دیوار حرم با خود امام مساوی در نظر گرفته میشود و چون امام برای شفاء و رفع مشکل مورد توسل قرار میگیرد، نتیجه گرفته میشود که پس ضریح و در و دیوار هم باید شفا دهد؛ نه اینکه موجب بیماری و انتقال ویروس کرونا باشد تا به ضد عفونی نیاز داشته باشد؛ حال که چنین نیست و اماکن مقدس به ضدعفونی نیاز دارد، معلوم میشود که انتظار شفاء از انفاس مقدس امامان(علیهمالسلام) هم خرافات است!
ـ یکی دانستن قم و دین؛ یعنی قم و دین و مذهب یکی بوده و چون کرونا از قم آغاز شده، کرونا هم به دین و مذهب ربط داشته و ناشی از دینداری است!
ـ یکی دانستن قم و روحانیت: چون کرونا از قم شیوع یافته و قم یعنی روحانیت، پس شیوع کرونا از روحانیت شروع شده است!
ـ از آنجا که در شهر قم طلاب چینی ساکناند؛ پس آنان عامل انتشار این ویروس در قماند!
ـ چون هواپیمایی ماهان پروازهای خود را به چین قطع نکرده بود؛ پس سپاه عامل انتشار این ویروس است!
مثال:
ـ «آخوندها میگویند هیچ مسلمانی به کرونا مبتلا نمیشود!» درحالیکه تنها به یکی از مدعیان طباسلامی نسبت داده شده که مسلمانان به کرونا مبتلا نمیشوند، اما در رسانههای ضدانقلاب چنین وانمود میکنند که گویی همه علمای دینی چنین اعتقاد و سخنی داشتهاند!
ـ اقدام برخی افراد معلومالحال به لیسیدن ضریح امامرضا(علیهالسلام) و حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) به کل متدین جامعه نسبت داده شده و آنان را نسبت به توصیههای بهداشتی بیمبالات معرفی میکنند!
مثال:
ـ القای بلازدگی و بدبختی همیشگی مردم ایران بهواسطه ابتلا به بلای خاصی مانند کرونا؛ چنانکه با شیوع بیماری کرونا یا اتفاقات دیگری مثل سیل، زلزله و دیگر بلایای طبیعی که ممکن است در هر کشوری رخ دهد و تاکنون رخ داده، ایران به صورت مطلق، کشوری بلازده و مردم آن برای همیشه تاریخ، بدبخت و بیچاره معرفی میشوند!
ـ سرایت دادن عمل ضریح لیسی برخی افراد معلومالحال و وابسته به جریانات خاص، به کل عقاید و باورهای دینی؛ به گونه ای که باورهای دینی، خرافی و خرافهپرستی معرفیشده و چنین قلمداد گردد که دین با مسائل بهداشتی سنخیتی ندارد!
مثال:
ـ منحصر کردن طباسلامی و سنتی در افرادی مانند آقای عباس تبریزیان!
ـ منحصر کردن کل سپاه پاسداران در هواپیمایی ماهان!
ـ منحصر کردن علمای دین در برخی از منبریهای کم سواد!
ـ منحصرکردن نگرشهای دینی در شعرهای آیینی، مداحی و مداحان!
ـ منحصر کردن مذهبیها در فردی که ضریح را لیس زده است!
ـ منحصر کردن کادر درمانی متعهد و خدوم کشور در چند پزشک و پرستاری که رقصیدهاند و یا خدمت خود را ترک کردهاند!
در جایی که مفهوم برای مخاطب ارزشمند است و نمیتوان آن را تخریب و بیارزش کرد، با تخریب برخی از مصادیق شاخص آن مفهوم، خود مفهوم، بیاعتبار میشود.
مثال:
ـ تقدیس ارتباط با خدا و تخریب توسل، زیارت، نذر و خواندن دعاهای رسیده از معصومان(علیهمالسلام)!
ـ تقدیس علمای دین و تخریب مراجع تقلید یا رهبر معظم انقلاب!
ـ تقدیس دعای رهبران سیاسی سایر کشورها و تخریب دعای مراجع تقلید یا رهبر معظم انقلاب!
مثال:
ـ «مبارزه با کرونا مثل مبارزه با هیولای هزارسری است که هر یک از سرهای آن را بزنی کشته نمیشود» و بعد نتیجه گرفته میشود که نظام جمهوری اسلامی از مقابله با کرونا ناتوان است!
مثال:
ـ با استناد به کمبود وجود ماسک در داروخانهها، اصل ادعای نظام مبنی بر خدمات رسانی به بیماران کرونایی، نفی میشود!
ـ با استناد به برخی از بینظمیها و بیبرنامگیها، اصل ادعای نظام مبنی بر کنترل شرایط نفی میشود!
ـ با استناد به عدم اجابت برخی از دعاها، اصل اثربخشی دعا و توسل نفی میشود!
ـ با استناد به عدم تحقق برخی از وعدههای داده شده از سوی مسئولان، اصل ادعا، مبنی بر برنامهریزی برای خدمترسانی به مردم از سوی نظام نفی میشود!
مثال:
ـ اثبات بیاثربودن و خرافی بودن دین با تحقق شیوع بیماری کرونا از قم!
ـ اثبات ادعای بیاثریودن دعا با تحقق شیوع افزایشی بیماری کرونا!
ـ اثبات بیاثر بودن و خرافی بودن زیارت با تعطیل یا نیمه تعطیل شدن مساجد و اماکن زیارتی! (درحالیکه همین دلیل غلط و گمراهکننده را میتوان برای اثبات بیاثر بودن آموزش و پرورش، دانشگاهها، سینماها، سالنهای تئاتر، ورزشهای قهرمانی و دستهجمعی و صدها شغل و فعالیت تعطیل شده در این روزها هم بکار برد!)
در این شگرد، خبری راجع به فرد یا موضوعی، بهدلیل غلط بودن بخشی از مطلب، کل موضوعِ خبر، تکذیب و یا تخطئه میشود؛ درحالیکه نقض یا تکذیب بخشی از یک خبر، الزاما به معنای باطل بودن کل خبر نیست!
مثال:
ـ نقض کل خبرهای مثبت راجع به کنترل اوضاع توسط نظام جمهوری اسلامی و خدمترسانی همه جانبه به مردم، با اثبات کمبود ماسک و ژل ضدعفونی!
ـ نقض کل مبانی دینی در اثر بخشی دعا و توسل، با استناد به اجابت نشدن برخی دعاها!
ـ نقض کل احکام و توصیههای دینی در اهمیت به علم و علمای بشری و اهمیت به مسائل پزشکی، با استناد به چند روایت ضعیف یا رفتار چند فرد مذهبی که با علم روز مخالفت میکنند!
مثال:
ـ تخصیص موضوع دعا و استجابت آن به موضوع کرونا و تخریب دعا بهدلیل عدم استجابت فوری دعا برای رفع کرونا!
ـ تخصیص بیتوجهی به توصیههای پزشکی به مؤمنان و تخریب چهرۀ دین و دینداری؛ درحالیکه بسیاری از غیرمؤمنان، حتی برخی از خود پزشکان، هم به مسائل بهداشتی اهمیت نمیدهند! واقعیت این است که اکثر مؤمنان اهل رعایت مسائل بهداشتیاند!
مثال:
ـ ایران کشور امامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است و امامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) اجازه نمیدهد، بیماری کرونا گسترش یابد!
ـ قم حرم اهلبیت(علیهمالسلام) است و اهلبیت(علیهمالسلام) نمیگذارند اوضاع بحرانی شود!
ـ قم شهر مراجع تقلید و علمای دین است و اینها در نزد خدا آبرو دارند و دعا میکنند و حتماً مستجاب میشود!
مثال:
ـ روایت تصویری از جسدهایی که در غسالخانه قم بر روی زمین مانده، بدون اشاره به این حلقه از ماجرا که این جسدها به درخواست خانوادۀ آنها بوده تا نتیجۀ تست کرونای جانباختگان مشخص شود.
ـ پوشش گستردۀ احتکار اقلام بهداشتی توسط سودجویان برای تخریب اقتدار نظام، بدون اشاره به تلاشهای نیروهای انتظامی و قضایی در مبارزه با محتکران و کشف و ضبط این اقلام!
کاربرد ابهام عددی در جایی است که یک رسانه میخواهد عدد مورد نظر خود در ذهن مخاطب، کمتر یا بیشتر از آنچه هست، تجلی یابد.
مثال:
ـ استفاده از واژهایی مثل صدها تن، هزاران، تعداد بیشماری، ... برای بزرگ نشان دادن مبتلایان به کرونا و آمار جانباختگان و در مقابل استفاده از واژههایی مانند چندین نفر، تعداد معدودی از، شماری از، ... برای کم نشان دادن تعداد واقعی بهبودیافتگان!
مثال:
ـ شاهدان عینی چنین میگویند...
ـ منبعی که نخواست نامش فاش شود...
ـ به گفته منابع محلی شماری از روحانیون بلندپایه قم با خانوادههایشان در مجموعۀ عباسآباد متعلق به وزارت نفت برای تفریح مستقر شدهاند!
ـ مسئولان بلندپایه کشور برای در امان ماندن از کرونا در شرایط ویژۀ بهداشتی به سر میبرند!
مثال:
ـ درخواست برطرف شدن سریع بیماری کرونا از علمای دین با دعا و توسل!
ـ درخواست قرنطینۀ همه شهرهای آلوده!
ـ درخواست ضدعفونی نکردن حرمها برای اثبات دارالشفا بودن آن!
ـ درخواست افشای مصوبات شورای امنیت ملی در بحث کرونا!
از آنجایی که بیان صریح مواضع توسط یک رسانه معاند، بهدلیل در معرض سوگیری قرار گرفتن آن، ممکن است مخاطب را نسبت به پذیرش مطلب دچار تردید نماید، گاهی ترجیح یک رسانه بر بیان مقدمات مطلب و واگذاری نتیجهگیری به مخاطب است تا با زمینۀ فراهم شده، او خود به مطلب برسد. طبیعی است از آنجایی که در این رویکرد مخاطب گمان دارد نتیجه، حاصل تفکر خود اوست، بر نکتۀ «خودیافته» تعصب بیشتری میورزد.
مثال:
ـ «در ایران طبق آمار رسمی از هر ده هزار نفر، یک نفر به ویروس کرونا مبتلا شده است!» به احتمال زیاد مخاطب از این جملات نتیجه میگیرد که اوضاع در ایران بحرانی و غیرقابل کنترل و سیستم درمانی و بهداشتی جمهوری اسلامی ایران ناکارآمد و ضعیف است!
در این شگرد، با استفاده از علت غیرواقعی، بهدنبال دستیابی به هدف مورد نظر است.
مثال:
ـ منشأ شیوع ویروس کرونا، طلاب چینی جامعةالمصطفی العالمیه در قم بوده است!
ـ تأخیر اعلام وجود ویروس کرونا در ایران از سوی رژیم، برگزاری راهپیمایی 22 بهمن مجلس بوده است!
ـ مخالفت علما و بزرگان با عدم قرنطینۀ شهر قم، سبب شیوع ویروس کرونا در سایر شهرهای ایران شد!
و این در حالی است که هیچکدام از علتهای مطرح شده برای اتفاقات نام برده، واقعی نبوده بلکه کاملاً دروغ و تحریف واقعیت است.
مثال:
ـ بایکوت یا سانسور آمار بهبودیافتگان از کرونا!
ـ بایکوت یا سانسور خدمات بهداشتی و درمانی نظام به مردم در موضوع کرونا!
ـ بایکوت یا سانسور فعالیتهای جهادی طلاب و روحانیون در قم!
ـ بایکوت یا سانسور همراهی و تأیید همهجانبه علما و روحانیون با مسئولان نظام و توصیههای بهداشتی و پزشکی وزارت بهداشت در پیشگیری از افزایش بیماری کرونا!
ـ بایکوت یا سانسور خدمات سپاه پاسداران در جریان مقابله با بیماری کرونا به مردم!
ـ بایکوت یا سانسور دلسوزیهای ارزشمند مردم به یکدیگر و صاحبان مشاغل برای کمک به هم نوعان، با گذشتها، نذرها و انفاقها، بخشیدن اجاره بهای مغازهها، تهیه اقلام بهداشتی رایگان، توزیع موادغذایی و... !
ـ بایکوت یا سانسور عمدی بحران بیماری کرونا در کشورهای دیگر!
مثال:
ـ «کشورهای پیشرفته قادر خواهند بود بر بحران کرونا غلبه کنند!» مفهوم مخالف آن ناتوانی کشورهای دیگر ازجمله ایران است!
ـ «برای پیشگیری و برطرف شدن بیماری ویروس کرونا جز رعایت اصول بهداشتی، ازجمله قرنطینه خانگی راهی وجود ندارد!» مفهوم مخالف آن بیاثر بودن دعا و توسل است!
ـ «بازتاب پررنگ اخبار مربوط به مراقبتهای پزشکی از مسئولان سیاسی مبتلا به ویروس کرونا»؛ مفهوم مخالف آن رهاشدن مردم در مقابل بیماری و بیاهمیت نشاندادن جان مردم برای مسئولان و تبعیضهای آزاردهنده میان مردم و مسئولان است!
هدف از این شگرد، اعتبارزدایی از موضوع است که برای این منظور معمولاً از زبان طنز استفاده میشود. در وضعیت افراطی آن از تمسخر، توهینهای زشت و فحش نیز استفاده میشود. شعر تأثیرگذارترین زبان در این شگرد است.
مثال:
تمسخر:
ـ از چین به قم ای شیخ کشاندی کرونا را *** و ز قم شده سرتاسر ایران کرونایی!
ـ اول به سراغ خودت آمد که به تأکید *** گفتی نشود هیچ مسلمان کرونایی!
توهین:
ـ سوهان عذاب روح ما قم بوده *** ویروس میان مغزها گم بوده
ـ بحث کرونا نیست فقط از اول *** قم مایهی بدبختی مردم بوده!
مثال:
ـ انتشار کلیپی حاوی صحنههایی که مأموران اورژانس یک بیمار کرونایی را با برانکارد از خانهاش خارج میکنند و اهالی خانه گریه و زاری میکنند و چنین وانمود میشود که با زور و بدون توجه به احساسات وابستگان بیمار این کار انجام میشود!
مثال:
ـ پزشکان و مسئولان بهداشتی مردم را به رعایت مسائل بهداشتی دعوت میکنند؛ اما مراجع و علما همچنان بر خواندن دعاها و انجام امور عبادی اصرار میورزند!
ـ درحالیکه کرونا در ایران سیر افزایشی دارد؛ اما پروازهای ماهان به چین هنوز ادامه دارد! (اما گفته نمیشود که این پروازها برای انتقال تجهیزات پرشکی از چین به ایران است).
مثال:
ـ تصویری از برخی روحانیون در حال سوارشدن به اتوبوس یا قدمزدن در ساحل دریا (که به سالها قبل و شرایط دیگری مربوط است) نشان داده شده و چنان القا میشود که گویی درحالیکه مردم در شرایط مقابله با بیماری کرونا به سر میبرند، روحانیون در حال فرار از قم یا در حال خوشگذرانی در مناطق تفریحیاند. این در حالی است که اکثر طلاب و روحانیون نیز همچون دیگر اقشار جامعه در قم و دیگر شهرها در حال گذراندن روال زندگی خود و یا کمک به بیماراناند.
ـ تولید و انتشار تصاویر و کلیپهای خاص با هدف فاجعهنمایی موضوع کرونا در ایران و ناکارآمدی نظام اسلامی!
مثال:
ـ منحصر کردن راه درمان میان عمل به توصیههای بهداشتی یا دعا و توسل؛ درحالیکه این دو نه تنها با هم منافات ندارد، بلکه مکمل هم است!
ـ منحصرکردن مقابله با کرونا به قرنطینه شهرها یا شکست نظام و مردم در پیشگیری از سرایت ویروس؛ درحالیکه راههای دیگری (قرنطینۀ خانگی و...) هم وجود دارد و قرنطینۀ شهرها، تنها راه نیست!
مثال:
ـ تکرار ادعای مخالفت دین با بهداشت و علوم پزشکی جهت تحریک جنگ علم و دین؛ این روزها رسانههای معاند آن قدر این ادعا را تکرار میکنند که «دین با علم و بهداشت مخالف است» تا روحانیون وارد تله آنان شده و جنگ علم و دین راه بیاندازند!
ـ هجمه به قم به بهانۀ دفاع از دیگر شهرها با هدف ایجاد درگیری! رسانههای معاند با راه انداختن هجمه شدید به شهر قم و روحانیت، به بهانه دفاع از دیگر اقشار و شهرها، بهدنبال برانگیختن واکنشهای دشمنانه میان مردم شهرها و اقشار مختلف جامعه ایرانی هستند!
ـ القای منشأیت مناسک و اماکن دینی و مذهبی برای ویروس کرونا با هدف تعطیل کردن همیشگی آنها! رسانههای معاند با تمرکز شدید بر مناسک دینی و مکانهای مذهبی بهعنوان مقصر شرایط کنونی، سعی آن دارند که متولیان امور دینی را در شرایط انفعال شدید قرار داده و همه امور دینی را به تعطیلی بکشانند!
مثال:
ـ «تأخیر در اطلاعرسانی مربوط به کرونا در ایران به خاطر راهپیمایی 22بهمن بود!» و این نیتخوانی، یکی از دروغهای آشکار به نظام اسلامی است.
ـ «جلوگیری از قرنطینۀ قم به خاطر فشار روحانیت و متولیان اماکن مقدسه بوده است!» این نسبت نیز از دروغهای رسانههای معاند است.
این ترفند برای بهکار برندۀ آن، بازی «بُرد بُرد» خواهد بود؛ چراکه پاسخِ سؤالکننده به پرسش جدید، یعنی بازیکردن در زمین تعیین شده و عدم پاسخ، یعنی عجز و شکست در برابر سؤال!
مثال:
ـ علمای دین به این پرسش جواب دهند که چرا دعاهایشان اثر ندارد؟!
ـ مسؤلان به این سوال جواب دهند که چه کار عاقلانهای در مدیریت بیماری کرونا کردهاند؟!
در این ترفند، واژه و مفهومی را که نزد عموم منفی و منفور و حامل بار معنایی خاصی است، به فرد یا گروهی نسبت دادن؛ مثلاً برچسبهای «افراطی»، «تندرو»، «گروه فشار»، «تروریست»، «لباسشخصی»، «مفتخور»، «رانتخوار»، «آقازاده»، «پنهانکار» و... به برخی از افراد و گروهها.
استتار یا پوشاندن خبر از شگردهای رایج رسانههایی مثل BBC است. در این شگرد برای کم رنگ کردن خبر یک واقعه در میان اخبار وقایع دیگر، ضمن درج خبر نامطلوب (خبری که پوشش آن مطلوب یک رسانه و در راستای اهداف آن نیست)، اخبار دیگر را به صورت گسترده پوشش میدهند. این ترفند از روشهای نوین سانسور وقایع بوده و میان رسانههای غربی بسیار پر کاربرد است.
مثال:
ـ آمار بهبودیافتگان و خدمات پزشکی ارائه شده توسط رسانههای معاند یا پوشش داده نمیشود یا اینکه در بین اخبار ناامید کننده استتار میشود!
ـ اخبار مربوط به فعالیتهای گسترده نظام و مردم در مقابلۀ مؤثر با کرونا در میان اخبار مربوط به کمبودها و برخی بینظمیها استتار میشود!
ـ اخبار کمکهای قابلتوجه طلاب جهادی به بیماران کرونایی و کادر پزشکی در میان اخبار بد استتار میشود!
ـ اخبار همراهی و تأیید عالمان دینی با جامعۀ پزشکی برای کنترل بیماری در میان اخبار نامطلوب استتار میشود تا چنین به نظر برسد که علمای دینی با متخصصان پزشکی همراهی نداشته و مخالفت میکنند!
مثال:
ـ تکرار بیش از اندازه اخبار مربوط به کرونا و تعداد مبتلایان و فوتیهای آن در ایران، در بخشهای مختلف BBC، مصداق تکرار طولی است! و همین خط خبری در همۀ شبکههای معاند نظام جمهوری اسلامی ایران، مصداق تکرار عرضی است!
در این شگرد، با استفاده از جهل مخاطب نسبت به یک موضوع و طرح مسائل مختلف در آن حوزه، اهداف مورد نظر، دنبال میشود.
مثال:
ـ نسبتهای ناجوانمردانه دشمنان داخلی و خارجی به شهر قم، مردم شریف آن شهر و روحانیون و علمای دینی در سایۀ بیاطلاعی اکثریت مردم از حقایق و رویدادهای واقعی دنبال میشود!
ـ هجمههای بسیار زیاد علیه نظام اسلامی بهویژه نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در مسئلۀ کرونا، در سایۀ بیاطلاعی از حقایق و مسائل اصلی در این خصوص صورت میگیرد!
ـ هجمههای ناجوانمردانه علیه جامعةالمصطفی و طلاب چینی ساکن ایران در سایۀ بیاطلاعی یا کم اطلاعی مردم از مسائل مربوط به این دانشگاه جهانی انجام میگیرد!
مثال:
ـ بسیاری از خبرهای نادرست و حامل جنگروانی دشمن، ابتدا از افراد و منابع نامعتبر آغاز و سپس توسط افراد نیمهمعتبر، مثل برخی از شخصیتهای سیاسی درجه دو، جریان یافته و به روزنامههای و خبرگزاریهای رسمی منتقل میشود. خبر دروغ و ناجوانمردانه مخالفت علمای بزرگ قم با قرنطینه این شهر، به همین صورت تولید شده و به خبرگزاریهای رسمی وارد شده است!
مثال:
ـ شروع ابتلاء به کرونا از قم، تاوان سوزاندن کتاب پزشکی هاریسون است!
ـ شیوع کرونا از شهر قم و در ایران، به خاطر این بود که یکی از مدعیان طباسلامی گفت: «مسلمانان به کرونا مبتلا نمیشوند!».
در این شگرد پرتکرار، مواضع موردپسند یک رسانه از زبان شخص ثالث (مخاطب یا کارشناس) بیان میشود که امتیازش در مقاومت کمتر مخاطب نسبت به مطلب، به دلیل تصورِ نداشتنِ سوگیری از جانب شخص ثالث است.
مثال:
ـ نقل آمار جعلی مبتلایان، فوتیها و افراد بستری در بیمارستانها از زبان یک پرستار یا یکی از کارکنان بیمارستان و امثال آن، تا پذیرش مطلب برای مخاطب آسانتر باشد!
ـ بیان آمار غیرواقعی از شمار مبتلایان و فوتیهای بیماری کرونا با تهیۀ کلیپهای تصویری و صوتی توسط افرادی بهعنوان پرستار، پزشک و یا پرسنل بیمارستان و آرامستان که همگی ساختگی است!
ـ کلیپهای غیرواقعی زیادی دربارۀ رقص مختلط پزشکان و پرستاران در فضای مجازی! این کلیپها نشان میدهد برخی از پرستاران و پزشکان در حال رقص مختلط با آهنگ «دکتر» از ساسی مانکن هستند؛ درحالیکه هیچکدام از این تصویرها واقعی نیست و افرادی صرفاً با پوشیدن لباس پرستاران این اقدامات را انجام داده و تصویر گرفتهاند!
این شگرد در رسانههایی مثل BBC بسیار استفاده میشود. در این شگرد مجری یا کارشناس برنامۀ تلویزیونی و رادیویی و یا مصاحبه کنندۀ مطبوعات، سؤالات و شبهاتی را طرح میکند که ظاهر آن، به چالش کشاندن گوینده است، اما هدفش در واقع فراهم آوردن فرصت پاسخ و استحکام بنای استدلالی او است. این ترفند خصوصاً هنگامی تأثیرگذار است که پرسشگر با دریافت پاسخ خود، ژست قانع شدن به خود بگیرد.
مثال:
مجری شبکه فارسی زبان BBC با به چالش خواندن ادعای مهمان برنامه مبنی بر «مدیریت ضعیف جمهوری اسلامی در کنترل بیماری کرونا» با اشاره به برخی از اقدامات و اظهارنظرهای مسئولان نظام، زمینه را برای حمله بیشتر مهمان برنامه به نظام جمهوری اسلامی فراهم میکند.
در این ترفند که نام دیگرش «مناظره با خود» است، فرد، هم در مقام پرسشگر و هم در مقام پاسخگو است، از اینروی این امکان را دارد که مسیر سخن را به هر سو بخواهد، ببرد.
مثال:
شبههکننده میگوید: «علمای مذهبی پاسخ دهند که چرا حرمها را تعطیل کرده و در و دیوار آن را ضدعفونی میکنند؟ و بعد خود پاسخ میدهد به علت اینکه امامان(علیهمالسلام) و امامزادگان خفته در این اماکن، هیچ قدرتی بر مقابله با بیماریها ندارند!
مثال:
ـ تقطیع سخنان حضرت آیتالله مکارمشیرازی دربارۀ موضوع کرونا در برنامۀ مسیح علینژاد!
ـ تقطیع سخنان مقاممعظمرهبری دربارۀ موضوع کرونا در شبکۀ ایران اینترنشنال!
نکتهای که در آمارگیری سایتها اهمیت دارد این است که اولاً مراجعهکنندگان به یک سایت غالباً افراد موافق با مواضع آن سایت هستند و از اینروی، نظرسنجیها از یک سایت به سایت دیگر، بسیار متفاوت است؛ ثانیاً کاربران اینترنت که شرکت کنندگان در این نظر سنجی هستند، اکثراً از قشر متوسط به بالای شهری بوده و این قشر عموماً دارای گرایشات خاص سیاسی است.
مثال:
ـ در کانال ضد انقلاب آزادی، نظرسنجی به این صورت آمده است:
«نظرسنجی: آمریکا پیشنهاد کمک فوری در مبارزه با کرونا به ایران کرده ولی جمهوری اسلامی ایران آن را رد کرده است. آیا شما موافق کمک آمریکا به ایران هستید یا نه؟» از آنجاکه اکثریت قریب به اتفاق اعضاء این کانال ضد انقلاباند، 92 درصد با این مسئله اعلام موافقت کردهاند!
مثال:
ـ مقصر جلوه دادن نظام در شیوع کرونا!
ـ مقصر جلوه دادن علما و روحانیون قم در شیوع کرونا!
ـ مقصر جلوه دادن مردم قم در شیوع کرونا!
ـ مقصر جلوه دادن طلاب چینی جامعةالمصطفیالعالمیه در ابتلای ایرانیان به ویروس کرونا!
ـ شایعۀ صادرات خفاش توسط هواپیمایی ماهان و مقصرجلوه دادن سپاه پاسداران در انتشار ویروس کرونا!
مثال:
ـ عامل و محل شیوع ویروس کرونا در کشور، شهر قم معرفی میشود، بدون پرداختن به اینکه این ویروس قبل از ایران در کشور چین وجود داشته و قبل از آن به احتمال زیاد، توسط آزمایشگاههای جنگ بیولوژیک آمریکایی ساخته و منتشر شده و از شهر تهران به قم وارد شده است!
ـ علیرغم شیوع ویروس کرونا در چین، هواپیمایی ماهان همچنان به جابهجایی مسافر از ایران به چین ادامه داده است! درحالیکه اینگونه نبوده و سفرهای هواپیمایی ماهان صرفاً برای جابهجای دانشجویان ایرانی ساکن در چین و اقلام بهداشتی بوده است.
دروغ بزرگتر عموماً باور پذیرتر است و ذکر جزئیات، آن را واقعیتر جلوه میدهد.
مثال:
ـ انستیتو پاستور که مرکز اصلی تشخصی بیماری کرونا است، هم اکنون در اختیار مقامات لشکری و کشوری است که پیوسته برای معاینات به آنجا مراجعه میکنند؛ درحالیکه عموم مردم با مشکلات زیادی دراینراستا مواجهاند!
دروغی راهبردی که با طرح آن، از ذکر پیدرپی دیگر دروغها بینیاز میشوند!
مثال:
ـ دروغگو نامیدن صدا و سیما به دلیل نقش رسواکنندهای که نسبت به دروغهای جریانهای فتنهگر و رسانههای معاند داشت!
ـ تخریب «روحانیت» و بینیازی از تخطئۀ تک تک مسئولان نظام!
ـ تمرکز بر «بیطرفی» BBC و به تبع آن هموارشدن پذیرش تمام اخبار دروغ و جهتدار این بنگاه خبرپراکنی!
ابتدا در تفاوت دروغ و فریب باید گفت که اگرچه هر دروغی، در واقع تلاشی برای فریب است، اما هر طرح فریبی، الزاماً در حیطۀ دروغ نمیگنجد؛ چنانکه اگر کسی به جای ارائۀ آمار دقیق کشتهشدگان یک حادثه، عامداً و در غیر مواردی که دسترسی به آمار دقیق وجود ندارد، حاصل جمع افراد کشته و زخمی را یکجا ارائه دهد، هرچند رقم مذکور مصداق فریب خواهد بود، اما مسلماً غلط و دروغ نیست.
دروغ گفتهها، ناظر بر موردی است که آنچه حقیقت و واقعیت ندارد، بیان شود. دروغ ناگفتهها نیز در جایی محقق میشود که راوی با عدم بیان بخشهای اساسی از یک واقعه که در قضاوت مخاطب مؤثر است، آن واقعه را وارونه جلوه دهد.
مثال:
ـ «روحانیون قم با خانوادههایشان توسط سپاه و بسیج به مناطق مختلف کشور، خصوصاً مناطق تفریحی منتقل شدهاند!»
ـ «علت عدم قرنطینۀ قم، مخالفت علما و روحانیون با این مسئله بوده است!»
درحالیکه قرنطینۀ شهرها، یک راهبرد اختیاری و انتخابی برای دولتها است و تنها راهبرد ممکن برای مقابله با شیوع بیماری نیست. هم اکنون هم برخی از کشورهای اروپایی مثل آلمان آن را اجرا کرده ولی کشور انگلیس تا چند هفته با قرنطینهکردن شهرها مخالفت میورزیدند.
جنگروانی مجموعه شگردهای روانشناختی دشمن برای برهم زدن آرامش و امنیت روانی جامعه و گمراهسازی اذهان مردم برای اختلال در قضاوت و تصمیم صحیح است. کسانی که در دام شگردهای خبری دشمن قرار میگیرند، نه تنها امنیت روانی و آرامش خود را از دست میدهند و در امواج خشم، درماندگی، تنیدگی، اضطراب و افسردگی گرفتار میشوند، بلکه با دریافت انبوهی از اطلاعات ناصحیح و گمراه کننده، قدرت تحلیل و قضاوت صحیح و تصمیمهای مؤثر و کارآمد را هم از دست میدهند. بههمینسبب لازم است با رعایت برخی از راهبردهای صحیح، از گرفتارشدن در دامهایی که دشمن پهن میکند، اجتناب کرده و خود را در برابر آن ایمن سازیم؛ دراینراستا رعایت چند توصیه اساسی لازم و با اهمیت است:
1. بالابردن سواد رسانهای؛ یعنی آموختن شگردهای گوناگون دشمن در گمراهسازی ذهنی و عاطفی مخاطبان و نیز یادگیری مهارتهای لازم و مؤثر مقابله با جنگروانی. نوشتار حاضر بخش کوچکی از شگردهای خبری در جنگروانی دشمن را با ارائه مثالهای واقعی و روزآمد، در اختیار مخاطبان قرار داده است. مطالعه دقیق و مباحثه آن با دوستان و اهل خانواده میتواند به ارتقای سواد رسانهای شما کمک کند. بدیهی است که با آموختن این شگردها، خواهید توانست در هنگام مواجهشدن با اخبار و اطلاعاتی که به شما میرسد، آن را نقد کرده و خبرهای صحیح از غیرصحیح را تا حد زیادی تمییز دهید.
2. یکی از شگردهای پرکاربرد دشمن در جنگ رسانهای بمباران اطلاعاتی است؛ همه ما در شبانه روز به مقداری خبر صحیح نیاز داریم تا بر اساس آن، موضوعات زندگی را سامان داده و اهداف خود را دنبال کنیم. دریافت اطلاعاتی که در چارچوب نیازهای واقعی و اهداف مشخص ما نیست، جز هرج و مرج ذهنی، خستگی، آشفتگی و ازدسترفتن اخبار صحیح و لازم و صد البته وقت و انرژی محدودی در اختیار ما است، نتیجهای ندارد؛ ازاینرو لازم است هرکدام از ما برای دریافت خبر، برنامه و هدفگذاری روشن و درستی داشته و از راهدادن اخبار اضافی در فضای ذهنی خود بپرهیزیم.
3. خبرهای مورد نیاز خود را حتماً از منابع شناخته شده و معتبر دریافت کنید. مراقب وسوسههای بدبینانه باشید. برخی از افراد به خاطر تجربههای محدود خود، نسبت به منابع خبری معتبر داخلی، بدبینی دارند. این افراد بهجای گرفتن اخبار از منابع داخل کشور، که کمترین انگیزه برای گمراهسازی اذهان شهروندان را دارند، به منابع نامعتبر خارجی پناه برده و به آسانی در دام جنگ خبری دشمن گرفتار میشوند. این امر در واقع افتادن در دامهایی است که دشمن خارجی برای یارگیری از شهروندان ایرانی گسترانده است. دشمنی که بارها نیتهای پلید خود در دشمنی با ایران و ایرانی را بهوضوح نشان داده است.
4. یکی از مهارتهای لازم برای مقابله مؤثر با خبررسانی دشمن، رهاشدن از دام کلیشهها است. همه ما ممکن است نسبت به برخی از اقشار، موضوعات و مسائل، نگرشهای کلیشههای داشته باشیم. فارغ از درستی یا نادرستی این نگرشهای کلیشهای، تکیهکردن به کلیشههای ذهنی در فرایند دریافت و پردازش خبر، یکی عوامل مهم پیشداوری و تحلیل نادرست است. بهعنوان مثال ممکن است برخی از افراد نسبت به صنف روحانی، نگرش مثبت نداشته و کلیشۀ منفی خاصی از این صنف در ذهن خود داشته باشند. چنین افرادی در هنگام مواجهشدن با اخبار مربوط به این صنف اجتماعی، بر اخبار منفی و همسو با کلیشۀ ذهنی خود دراینباره، متمرکز شده و اخبار مخالف با کلیشه خود (هرچند صحیح باشد) را نادیده میگیرند. برای تحلیل و قضاوت صحیح دربارۀ موضوعات اجتماعی باید مراقب باشیم که هر خبری را فارغ از کلیشههای ذهنی بررسی کنیم.
5. جامعنگری خبری، مهارت دیگری است که گاهی برای به دستآوردن خبرهای صحیح و تحلیل درست لازم است. اگر بر گرفتن اخبار از رسانههای خارجی اصرار دارید، هرگز برای به دست آوردن خبر به آن رسانهها بسنده نکرده و حتماً به رسانههای داخلی هم مراجعه کنید. در کنار هم نهادن خبرهای منتشرشده در رسانههای مخالف، میتواند خبر کاملتری را در اختیار شما قرار داده و از افتادن در دام اخبار جعلی یا تحریف شده در امان بمانید.
6. انصاف، جوانمردی، عقلانیت و وجدان اخلاقی حکم میکند تا از صحت کامل خبری مطمئن نشدهایم، آن را منتشر نکنیم. بسیاری از اخباری که در فضای مجازی منتشر میشود، ممکن است برای ما جالب و شگفتانگیز باشد و وسوسه شویم فوراً آن را با دیگران به اشتراک بگذاریم. مهارت خودمهارگری و خویشتنداری را تمرین کنید و با خودتان عهده ببندید تا از درستی خبری اطمینان حاصل نکردهاید آن را برای دیگران ارسال نکنید و بر وسوسههای خود برای شگفت زده کردن دیگران یا اثبات درستی کلیشههای ذهنی غلبه نمایید. علاوه بر اطمینان از درستی خبر، به این نکته مهم هم بیندیشید که ارسال این خبر برای دیگران، ممکن است چه پیامدهایی داشته باشد. بسا خبرهای درستی که نه تنها سودی در انتشار آن نیست؛ بلکه به ناامنی روانی فراگیر و مشکلات اجتماعی و اقتصادی جامعه دامن میزند!
7. خبرهایی که در سطح گستردهای منتشر میشود و ممکن است بسیاری از آنها جعلی و تحریفشده باشد، معمولاً از طریق دوستان، خویشان و آشنایان به یکدیگر منتقل میشود. سابقۀ دوستی و خویشی و اعتمادی که معمولاً میان دوستان و خویشان برقرار است، موجب میشود تا دربارۀ صحت خبر گفته شده پرس و جو نکنیم و بنا را بر درستی خبر بگذاریم؛ درحالیکه چنین خوشبینی و اعتمادی عقلانی و اخلاقی نیست و با احتمال زیاد ممکن است خبرهایی که از افراد مورد اعتماد دریافت میکنیم، جعلی یا تحریفشده باشد؛ بنابراین هرگز به اعتماد پیشین تکیه نکنید و از درستی خبرها به واسطۀ روشهای علمی و عقلی مطمئن شوید! [1]
پینوشت:
[1]. مطالب نظری این نوشتار برگرفته از دو کتاب «شگردهای عملیات روانی در حوزه رسانه و خبر»، تألیف احمد قدیریابیانه و «مغالطات»، تألیف علیاصغر خندان با اندکی تلخیص و تصرف است.
منبع: اندیشه قم
مقدمه
امروزه خبررسانی، عنصر بسیار مهم و تأثیرگذاری در تحولات مثبت و منفی جوامع بهشمار میرود. خبررسانی صادقانه، شفاف، به هنگام و به اندازه مطلوب، میتواند به جامعه برای فهم و رویارویی موثر و مثبت با تحولات و رویدادها کمک کند؛ همچنانکه خبررسانی غیرصادقانه، کم یا بیش از اندازه مطلوب، مبهم و مغرضانه، آرامش روانی جامعه را بهم ریخته و مشکلات روانشناختی و اجتماعی گوناگونی را به وجود میآورد. اصطلاح «جنگروانی» به وضعیتی اشاره دارد که در آن برخی از افراد یا جریانهای داخلی یا خارجی با هدف ایجاد سردرگمی، آشفتگی، گمراه کردن، ایجاد وحشت، یأس، دشمنی و ناامیدی، دامن زدن به اختلافات اجتماعی و دیگر اهداف مغرضانه با بهرهجستن از تکنیکهای خاصی، اطلاعات را به صورت جهتدار و همسو با اهداف خود منتشر میکنند.در این وضعیت مخاطبان بهجای آگاه شدن از خبرهای صحیح و سودمند با انبوهی از اطلاعات مبهم، تحریف شده، جهتدار و زیانبار مواجه شده و قدرت تحلیل صحیح و رفتار منطقی را از دست میدهند. در حال حاضر شیوع ویروس کرونا «کووید ـ 19» به مهمترین مسئلۀ جامعۀ جهانی تبدیل شده است. در این شرایط طبیعتاً مردم خواهان آگاهی از مسائل مربوط به این بیماری جدی و خطرناکاند. در چنین شرایطی معمولاً تشنگی زیادی برای دریافت اطلاعات وجود دارد و بسیاری از افراد تلاش میکنند از راههای گوناگون به اخبار بیشتری دربارۀ این موضوع دسترسی پیدا کنند تا از سطح ابهام و ناآشنایی نسبت به آن کاسته شود.
متأسفانه بسیاری از افراد و جریانهای معاند، ضدانقلاب، ضداسلام و ضدشیعه این مسئله را بهانه خوبی برای هجمه به آرامش روانی، اعتقادات، ارزشها و منافع ملی مردم ما یافته و با استفاده از شگردهای خبررسانی، جنگروانی تمام عیاری را علیه ملت ایران به پا کردهاند؛ ازاینرو در کنار اطلاعرسانی و شبههزدایی، آشناساختن و آگاهیبخشی مردم دربارۀ چنین شیوهها وشگردهایی و به عبارت معروف «بالابردن سواد رسانهای» جامعه از اهمیت مضاعفی برخوردار است. نوشتار حاضر توضیح مختصری دربارۀ برخی از شگردهای خبررسانی در جنگروانی است و مخاطبان را با مهمترین شگردهای به کارگرفته شده در خبررسانی مغرضانه این روزها در فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای آشنا میکند.
باهدف کاربردیتر شدن مطالب، ابتدا هر یک از شگردهای خبررسانی را توضیح داده و سپس با ذکر مثالی از میان انبوه خبرهایی که این روزها با بهانۀ شیوع ویروس کرونا در فضای رسانهای منتشر شده و جز تخریب امنیت روانی مردم هدفی نداشته است، مفهوم موردنظر را تبیین کردهایم.
بررسی مهمترین شگردهای تولید شبهه در حوزۀ خبررسانی کرونا
تهاجم رسانهای معاند با هدف شبههافکنی و تلقین اخبار غیرواقعی، اقتدار نظام اسلامی و دیانت مردم مؤمن و بصیر ایران اسلامی را هدف قرار داده است.در ادامه به بررسی مهمترین شگردهای رسانههای مزبور میپردازیم:
1. عنوانگذاری هدفمند و مغرضانه برای عناصر خبری
بهجرئت میتوان گفت که این ترفند، پرکاربردترین شگرد در میان تمام شگردهای مورد استفاده در جنگروانی است؛ چنانکه یک رسانه با عنوانگذاری برای عناصر خبری، به صورت هدفمند، مفهومِ مورد نظر خود را جاری ساخته و ذهن مخاطب را جهت میبخشد.مثال:
ـ «۳۰۰ هزار بمب ویروسی خوشهای!»
ـ «فاجعه کرونا در ایران!»
ـ «صادرات خفاش توسط هواپیمایی ماهان!»
2. استفاده از واژههای همسنخ
استفاده از کلماتی با مفاهیم نزدیک به هم اما متفاوت در معنا و یا هم معنا، اما با بار معنایی متفاوت که در «عنوانگذاری برای عناصر خبری» و القای مطلب مؤثر و پرکاربرد است.مثال:
ـ استفاده از واژۀ «مرگ» بهجای «فوت»، «گورستان» بهجای «قبرستان»، «گورهای دستهجمعی» بهجای «قطعه خاص برای فوتشدگان از کرونا»، «آخوند» بهجای «علمای دین»، «رژیم ایران» بهجای «نظام جمهوری اسلامی» و... .
3. انتخاب عکسهای خاص
انتخاب عکسها، تعیینکنندۀ برداشت مخاطب از یک خبر است؛ آنچنانکه تصویر، علاوه بر پیامهای نهفته در خود، نوع برداشت از یک خبر را نیز تعیین میکند. از این روست که باید گفت نسبت عکس به متن در خبرهای دیداری، همانند نسبت لحن به لفظ در خبرهای شنیداری است.مثال:
ـ برای خبردادن از وضعیت کرونا در ایران یا شهر خاصی از ایران، عکسی انتخاب میشود که در آن شماری از مردم بر روی زمین افتاده و مردهاند و به موضوع و جای دیگری غیراز موضوع کرونا و کشور ایران مربوط است!
ـ برای خبردادن از وضعیت دفن اموات مبتلا به کرونا، تصاویری از دفن دستهجمعی یا دفن اموات، به شیوۀ رعبآوری نشان داده میشود که به موضوع و مکان دیگری مربوط است!
ـ برای نشان دادن قطعههای مخصوص جانباختگان کرونایی، عکسهایی از حفر گودالهای متعدد در دامنۀ کوه که برای روز درختکاری آماده شده بود، انتخاب و نمایش داده میشود!
ـ رسانۀ BBC با نشاندادن تصویری از نمازجمعه عراق، که در آن خطیب جمعه بهخاطر ملاحظات امنیتی از پشت شیشه خطبه میخواند، بهجای نمازجمعه قم مدعی میشود که روحانیون خود را در محفظههای خاصی قرنطینه کردهاند تا به کرونا مبتلا نشوند؛ درحالیکه مردم در شرایط عادی و در معرض ابتلا به کرونا هستند!
4. انتخاب تیترهای مغرضانه و هدفمند
در رابطه با تیترها و نقشی که به عهده دارند، چند مطلب قابل ذکر است:یکم، نه تنها اخبارِ مهم تیتر میشود، بلکه آنچه تیتر میشود نیز مهم جلوه میکند!
دوم، با انتخاب تیتر خاص یا انتخاب گزینشی یک عبارت، به تمام گفته و منظورِ گوینده جهت داده شده و خواننده از ابتدا به سوی هدف موردنظر نویسنده یا گوینده سوق داده میشود.
سوم، در بسیاری موارد، متن خبر با مفهوم ظاهری تیتر، مغایر است.
چهارم، تعداد خوانندگان تیتر یک خبر، الزاماً بیشتر از خوانندگان متن همان خبر است و این یکی از شگردهای گمراهسازی مخاطبان است؛ زیرا مطالعه خبر چه بسا مغایرت تیتر با خبر را آشکار میکند!
پنجم، در مواردی که یک رسانه مایل نیست مخاطب به مغایرت متن و تیتر پی ببرد، تعمداً متن را طولانی و یا مغلق میکند تا خواننده از رجوع به متن منصرف شده و یا به مغایرت تیتر و متن پی نبرد.
مثال:
ـ «مراجع تقلید: سفر به قم جایز نیست، حتی به نیت ادای نذر»؛ درحالیکه اصل خبر این است که مراجع تقلید سفر به قم را در صورت ممنوعیت از طرف مسئولان امر یا احتمال وجود خطر عقلایی برای افراد، جائز ندانستهاند و به صورت مطلق چنین حکمی را مطرح نکردهاند!
ـ «300 هزار بمب خوشهای ویروس»؛ درحالیکه در متن خبر گفته میشود 300 هزار گروه تحت نظارت وزارت بهداشت برای نظارت بر سلامت شهروندان به در خانههای مردم فرستاده میشوند. این گروهها با رعایت همه دستورالعملهای بهداشتی عمل کرده و برنامۀ پیشگیری از شیوع بیماری را انجام میدهند؛ اما در تیتر خبر چنان مطرح شده که گویی این افراد عامدانه عامل و حامل بیماری برای خانوادهها هستند!
5. انتخاب مغرضانه صوت و صحنۀ گزارش برای جهتدهی به ذهن و روان مخاطب
در این شگرد، نحوۀ بیان گزارشگر (آرام یا هیجانزده، تعجبآمیز، ...) و نیز پشت صحنۀ گزارش، مکمل گفتههای او است و به آن جهت میبخشد.مثال:
ـ قرار دادن فضای بیمارستان یا گورستان یا محوطه معاونت بهداشت بهعنوان پشت صحنه یک خبر، باهدف ایجاد رعب و وحشت و ایجاد وضعیت اضطراری، ترس و ناامیدی.
مثال:
ـ گزارشگران شبکههای خبری معاند معمولاً برای ارائۀ گزارش در وضعیتی قرار میگیرند که پشتصحنه و شرایط محیطی، معانی خاصی مثل رعب و وحشت را به مخاطب منتقل کرده و بر شدت عواطف منفی خبر میافزاید!
6. آهنگ و ضرب آهنگ گزارش
در این شگرد، آهنگی که در زمینه خبر پخش میشود، معمولاً حِس مورد نظر (غم، یأس، ترس، امید، اضطراب و...) را به بیننده القاء میکند.7. استفاده از شبه خبرها
شبه خبرها در واقع مطالبی «انشائی» است که در آن از پرداخت صریح به مسائل اجتناب شده و منظور گوینده با عبارات پرسشی، تعجبآمیز، تحکمآمیز به مخاطب القا میشود.مثال:
ـ آیا گسترش ویروس کرونا در ایران ناشی از وضعیت نامطلوب بهداشت در این کشور است؟!
ـ آیا ایران میتواند این وضعیت خطرناک را پشت سر بگذارد؟!
ـ آیا جمهوری اسلامی میتواند از جان شهروندان خود محافظت کند؟!
ـ چه کسانی با قرنطینه قم مخالفت کردند؟!
ـ به راستی چرا جمهوری اسلامی به صورت عمدی ویروس کرونا را در سراسر ایران گسترش داد؟!
ـ آیا دولتِ تضعیف شده میتواند کرونا را مهارکند؟!
8. پیام خبر
گاهی در ورای آنچه بیان میشود، پیامی نهفته است که ضمیر ناخودآگاهِ مخاطب را هدف قرار میدهد.مثال:
ـ «دولت امریکا رژیم ایران را به شیوع بیماری کرونا متهم کرد!» در این خبر با استفاده از واژه «رژیم» برای جمهوری اسلامی و برچسب «پنهانکاری»، عدم مشروعیت نظام سیاسی ایران و عدم صداقت آن با مردم به ضمیر ناخودآگاه مخاطب القا میشود!
ـ «درخواست ایران از صندوق بین الملی پول برای مقابله با بیماری کرونا!»
ـ «فراخوان کمک رسانی به بیماران کرونایی ایران در ژاپن!»
ـ «درخواست ایران برای لغو فوری تحریمها در شرایط کرونایی!»
که با هدف القای عمق فاجعه در ایران و نیاز فوری ایران به کمکهای فوری بینالمللی مطرح میشود.
9. همنشینی
دو حامل پیام (صوت، تصویر، کلمه) وقتی به صورت مکرر در کنار هم قرار گیرند، بار مفهومی و معنایی یکی به دیگر همنشین تسری یافته و معنای جدیدی تولید میشود.مثال:
ـ قم و کرونا: با تکرار این دو واژه در کنار هم این تلقی برای خواننده و مخاطب ایجاد میشود که گویا ریشه این بیماری مربوط به شهر قم است!
ـ ایران و کرونا: با تکرار این دو واژه در کنار هم این تلقی برای خواننده و مخاطب ایجاد میشود که گویا ریشه این بیماری در ایران بوده و از ایران به دیگر کشورها شیوع یافته است!
ـ روحانیون و کرونا: تکرار این دو واژه در کنار هم، به صورت مکرر، این ذهنیت غلط را برای مخاطب ایجاد میکند که گویی روحانیون قم باعث شیوع این بیماری شدهاند؛ درحالیکه این بیماری از کشور چین به دیگر نقاط دنیا سرایت کرده و علت اینکه ایران دومین کشوری است که وجود این ویروس را اعلام کرده، صداقت مسئولان کشور بوده وگرنه به احتمال زیاد این بیماری پیش از ایران در بسیاری از کشورها شیوع داشته و پنهانکاری دولتها مانع اعلام آن شده است. روحانیون هم مثل دیگر اقشار در معرض این بیماری بوده و شماری از آنان تاکنون در اثر این بیماری ار دنیا رفته و دراینراستا هیچگونه تقصیر یا قصوری متوجه نهاد روحانیت نیست!
10. مفروض انگاری
در این ترفند، با مسلّم انگاشتن خبر اثبات نشده و ارائۀ خبر یا تحلیل بر مبنای آن به مخاطب چنان القا میشود که چنین امری یقیناً اتفاق افتاده و اکنون باید آن را تحلیل کنیم. اینگونه خبرها معمولاً با جملاتی مثل «همانطور که میدانیم...»، «از آنجایی که ...»، «پر واضح است که...»، ... آغاز میشود.مثال:
ـ «از آنجایی که علمای دینی برای رفع این بیماری دعا و توسل را تنها راه مقابله معرفی میکنند، پرسش این است که پس چرا این دعاها مستجاب نمیشود؟»
ـ «علمای دینی همواره زیارتگاههای مذهبی را دارالشفای همه بیماریها و محل استجابت همه دعاها و خواستهها میدانستند ولی اکنون این اماکن برای عفونتزدایی تخلیه شده است!» حال که چنین نیست و اماکن مقدس به ضدعفونی نیاز دارد پس معلوم میشود این عقیده باطل است و این اماکن درالشفای همه بیماریها نیستند!
ـ «آخوندها نه تنها مانع قرنطینه قم شدند؛ بلکه برای فرار از بیماری به همکاری سپاه و بسیج همراه خانوادههاشان به نقاط مختلف کشور مثل کیش، قشم، مازندران، گیلان، کرمان و... سفر کرده و ویروس را پخش کردند!»
11. سؤالات القایی
منظور از سؤالات القایی، سؤالاتی است که عموماً با «چرا» و «چگونه» پرسیده میشود و در نظرسنجیها هم بسیار کاربرد دارد. این مفهوم از مهمترین شقوق «مفروض انگاری» است که بهدلیل اهمیت آن بهطور مجزا آورده شده است.مثال:
ـ چرا با اینکه کرونا از قم شروع شده، این شهر را در همان ابتداء قرنطینه نکردند؟!
ـ چرا آمار واقعی مبتلایان به کرونا و تعداد جانباختگان به درستی اعلام نمیگردد؟!
ـ چرا امامان(علیهمالسلام) و امامزادگان مدفون در حرمها قادر به دفاع از خود در برابر ویروس کرونا نیستند؟!
اینگونه سؤالات جهتدار از اساس نادرست است؛ زیرا هیچکدام از موارد مفروض انگاشته شده در این پرسشها، نه تنها یقینی نیست، بلکه کاملاً نادرست و غیرواقعی است.
12. تعدی
این شگرد، اصطلاحی است در ریاضی، به این قضیۀ منطقی که اگر B = A و C= B معطوف باشد، پس C = A است. در برخی گفتمانها و رسانههای خبری از این قضیه با یک فرایند مغالطی، نتیجۀ دلخواه گرفته میشود.مثال:
ـ یکی دانستن ضریح و حرم با خود امامان(علیهمالسلام) در جایگاه و حکم؛ یعنی ضریح و در و دیوار حرم با خود امام مساوی در نظر گرفته میشود و چون امام برای شفاء و رفع مشکل مورد توسل قرار میگیرد، نتیجه گرفته میشود که پس ضریح و در و دیوار هم باید شفا دهد؛ نه اینکه موجب بیماری و انتقال ویروس کرونا باشد تا به ضد عفونی نیاز داشته باشد؛ حال که چنین نیست و اماکن مقدس به ضدعفونی نیاز دارد، معلوم میشود که انتظار شفاء از انفاس مقدس امامان(علیهمالسلام) هم خرافات است!
ـ یکی دانستن قم و دین؛ یعنی قم و دین و مذهب یکی بوده و چون کرونا از قم آغاز شده، کرونا هم به دین و مذهب ربط داشته و ناشی از دینداری است!
ـ یکی دانستن قم و روحانیت: چون کرونا از قم شیوع یافته و قم یعنی روحانیت، پس شیوع کرونا از روحانیت شروع شده است!
ـ از آنجا که در شهر قم طلاب چینی ساکناند؛ پس آنان عامل انتشار این ویروس در قماند!
ـ چون هواپیمایی ماهان پروازهای خود را به چین قطع نکرده بود؛ پس سپاه عامل انتشار این ویروس است!
13. تعمیم
در این ترفند، موضع یا فعل یک جزء از یک مجموعه، مواضع و افعال کل مجموعه تلقی میشود!مثال:
ـ «آخوندها میگویند هیچ مسلمانی به کرونا مبتلا نمیشود!» درحالیکه تنها به یکی از مدعیان طباسلامی نسبت داده شده که مسلمانان به کرونا مبتلا نمیشوند، اما در رسانههای ضدانقلاب چنین وانمود میکنند که گویی همه علمای دینی چنین اعتقاد و سخنی داشتهاند!
ـ اقدام برخی افراد معلومالحال به لیسیدن ضریح امامرضا(علیهالسلام) و حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) به کل متدین جامعه نسبت داده شده و آنان را نسبت به توصیههای بهداشتی بیمبالات معرفی میکنند!
14. تسری
در این شگرد خبری، یک فعل یا واقعه بهعنوان رویکردی دائمی و ثابت برای فرد یا مجموعه یا نظام سیاسی خاصی تلقی میشود.مثال:
ـ القای بلازدگی و بدبختی همیشگی مردم ایران بهواسطه ابتلا به بلای خاصی مانند کرونا؛ چنانکه با شیوع بیماری کرونا یا اتفاقات دیگری مثل سیل، زلزله و دیگر بلایای طبیعی که ممکن است در هر کشوری رخ دهد و تاکنون رخ داده، ایران به صورت مطلق، کشوری بلازده و مردم آن برای همیشه تاریخ، بدبخت و بیچاره معرفی میشوند!
ـ سرایت دادن عمل ضریح لیسی برخی افراد معلومالحال و وابسته به جریانات خاص، به کل عقاید و باورهای دینی؛ به گونه ای که باورهای دینی، خرافی و خرافهپرستی معرفیشده و چنین قلمداد گردد که دین با مسائل بهداشتی سنخیتی ندارد!
15. منحصرکردن مفهوم در مصداق
در این ترفند، با منحصرکردن یک مفهوم کلی که مصادیق فراوانی دارد، در یک مصداق خاص و تخریب آن مصداق، بیاعتباری اصل مفهوم هدف قرار میگیرد.مثال:
ـ منحصر کردن طباسلامی و سنتی در افرادی مانند آقای عباس تبریزیان!
ـ منحصر کردن کل سپاه پاسداران در هواپیمایی ماهان!
ـ منحصر کردن علمای دین در برخی از منبریهای کم سواد!
ـ منحصرکردن نگرشهای دینی در شعرهای آیینی، مداحی و مداحان!
ـ منحصر کردن مذهبیها در فردی که ضریح را لیس زده است!
ـ منحصر کردن کادر درمانی متعهد و خدوم کشور در چند پزشک و پرستاری که رقصیدهاند و یا خدمت خود را ترک کردهاند!
16. تقدیس مفهوم و تخریب مصداق
در جایی که مفهوم برای مخاطب ارزشمند است و نمیتوان آن را تخریب و بیارزش کرد، با تخریب برخی از مصادیق شاخص آن مفهوم، خود مفهوم، بیاعتبار میشود.مثال:
ـ تقدیس ارتباط با خدا و تخریب توسل، زیارت، نذر و خواندن دعاهای رسیده از معصومان(علیهمالسلام)!
ـ تقدیس علمای دین و تخریب مراجع تقلید یا رهبر معظم انقلاب!
ـ تقدیس دعای رهبران سیاسی سایر کشورها و تخریب دعای مراجع تقلید یا رهبر معظم انقلاب!
17. اثبات اصول با مثال
در این شگرد، ابتدا مثالی زده میشود و بعد پایههای استدلال بر آن مثال بنا میشود.مثال:
ـ «مبارزه با کرونا مثل مبارزه با هیولای هزارسری است که هر یک از سرهای آن را بزنی کشته نمیشود» و بعد نتیجه گرفته میشود که نظام جمهوری اسلامی از مقابله با کرونا ناتوان است!
18. رد مدعا با رد برخی ادله
به صورت منطقی، برای یک ادعای صحیح ممکن است دلائل متعددی اقامه شود که برخی درست و برخی نادرست باشد. در این شگرد، با رد یک یا دو دلیل از دلائل اقامه شده برای یک ادعای صحیح، اصل ادعا ابطال میشود؛ درحالیکه رد دلیل اقامه شده بر یک مطلب، لزوماً به معنی نفی اصل مدعی (به لحاظ ثبوتی) نیست.مثال:
ـ با استناد به کمبود وجود ماسک در داروخانهها، اصل ادعای نظام مبنی بر خدمات رسانی به بیماران کرونایی، نفی میشود!
ـ با استناد به برخی از بینظمیها و بیبرنامگیها، اصل ادعای نظام مبنی بر کنترل شرایط نفی میشود!
ـ با استناد به عدم اجابت برخی از دعاها، اصل اثربخشی دعا و توسل نفی میشود!
ـ با استناد به عدم تحقق برخی از وعدههای داده شده از سوی مسئولان، اصل ادعا، مبنی بر برنامهریزی برای خدمترسانی به مردم از سوی نظام نفی میشود!
19. اثبات مدعا بدون دلیل قانعکننده
در این شگرد، اثبات یک ادعای علمی به تحقق رویدادی خاص که بهعنوان دلیل ذکر شده، موکول میشود و با وقوع آن رویداد، ادعا، «اثبات شده» تلقی میشود؛ درحالیکه اثبات یک ادعای علمی، نیازمند دلائل علمی است و صرف تحقق یک رویداد، نمیتواند دلیلی بر اثبات آن ادعا باشد!مثال:
ـ اثبات بیاثربودن و خرافی بودن دین با تحقق شیوع بیماری کرونا از قم!
ـ اثبات ادعای بیاثریودن دعا با تحقق شیوع افزایشی بیماری کرونا!
ـ اثبات بیاثر بودن و خرافی بودن زیارت با تعطیل یا نیمه تعطیل شدن مساجد و اماکن زیارتی! (درحالیکه همین دلیل غلط و گمراهکننده را میتوان برای اثبات بیاثر بودن آموزش و پرورش، دانشگاهها، سینماها، سالنهای تئاتر، ورزشهای قهرمانی و دستهجمعی و صدها شغل و فعالیت تعطیل شده در این روزها هم بکار برد!)
20. رد کل با نقض جزء
در این شگرد، خبری راجع به فرد یا موضوعی، بهدلیل غلط بودن بخشی از مطلب، کل موضوعِ خبر، تکذیب و یا تخطئه میشود؛ درحالیکه نقض یا تکذیب بخشی از یک خبر، الزاما به معنای باطل بودن کل خبر نیست!مثال:
ـ نقض کل خبرهای مثبت راجع به کنترل اوضاع توسط نظام جمهوری اسلامی و خدمترسانی همه جانبه به مردم، با اثبات کمبود ماسک و ژل ضدعفونی!
ـ نقض کل مبانی دینی در اثر بخشی دعا و توسل، با استناد به اجابت نشدن برخی دعاها!
ـ نقض کل احکام و توصیههای دینی در اهمیت به علم و علمای بشری و اهمیت به مسائل پزشکی، با استناد به چند روایت ضعیف یا رفتار چند فرد مذهبی که با علم روز مخالفت میکنند!
21. تخصیص و تخریب
منظور از این شگرد، بیان حالت خاصی از یک مسئله که حقیقت دارد، اما همۀ مطلب نیست؛ به تعبیر دیگر اختصاص دادن یک موضوع به یک رویکرد و مصداق و تخریب موضوع به تبع تخریب آن مصداق. نمونه بارز آن، تخصیص نهاد چندهمسری در اسلام به نمونههای ناموفق و منجر به فروپاشی خانواده و به تبع آن تخریب کل نهاد چندهمسری، با آنکه نمونههای بسیار موفق آن هم وجود دارد!مثال:
ـ تخصیص موضوع دعا و استجابت آن به موضوع کرونا و تخریب دعا بهدلیل عدم استجابت فوری دعا برای رفع کرونا!
ـ تخصیص بیتوجهی به توصیههای پزشکی به مؤمنان و تخریب چهرۀ دین و دینداری؛ درحالیکه بسیاری از غیرمؤمنان، حتی برخی از خود پزشکان، هم به مسائل بهداشتی اهمیت نمیدهند! واقعیت این است که اکثر مؤمنان اهل رعایت مسائل بهداشتیاند!
22. دفاع بد برای تخریب
در این شگرد، با دفاعی نامطلوب از فرد یا نهادی، تخریب آن فرد یا نهاد هدف گرفته میشود.مثال:
ـ ایران کشور امامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است و امامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) اجازه نمیدهد، بیماری کرونا گسترش یابد!
ـ قم حرم اهلبیت(علیهمالسلام) است و اهلبیت(علیهمالسلام) نمیگذارند اوضاع بحرانی شود!
ـ قم شهر مراجع تقلید و علمای دین است و اینها در نزد خدا آبرو دارند و دعا میکنند و حتماً مستجاب میشود!
23. حلقۀ مفقوده
منظور از این شگرد، روایت از یک حادثه، بدون ذکر حلقهای از ماجرا که مؤثر در قضاوت مخاطب است.مثال:
ـ روایت تصویری از جسدهایی که در غسالخانه قم بر روی زمین مانده، بدون اشاره به این حلقه از ماجرا که این جسدها به درخواست خانوادۀ آنها بوده تا نتیجۀ تست کرونای جانباختگان مشخص شود.
ـ پوشش گستردۀ احتکار اقلام بهداشتی توسط سودجویان برای تخریب اقتدار نظام، بدون اشاره به تلاشهای نیروهای انتظامی و قضایی در مبارزه با محتکران و کشف و ضبط این اقلام!
24. ابهام عددی
کاربرد ابهام عددی در جایی است که یک رسانه میخواهد عدد مورد نظر خود در ذهن مخاطب، کمتر یا بیشتر از آنچه هست، تجلی یابد.مثال:
ـ استفاده از واژهایی مثل صدها تن، هزاران، تعداد بیشماری، ... برای بزرگ نشان دادن مبتلایان به کرونا و آمار جانباختگان و در مقابل استفاده از واژههایی مانند چندین نفر، تعداد معدودی از، شماری از، ... برای کم نشان دادن تعداد واقعی بهبودیافتگان!
25. ارجاع محال
ارجاع به اشخاص یا موضوعاتی که امکان رجوع برای شخص ارجاع داده شده، یا اساساً ممکن نیست و یا با دشواری بسیار، قابل تحقیق است.مثال:
ـ شاهدان عینی چنین میگویند...
ـ منبعی که نخواست نامش فاش شود...
ـ به گفته منابع محلی شماری از روحانیون بلندپایه قم با خانوادههایشان در مجموعۀ عباسآباد متعلق به وزارت نفت برای تفریح مستقر شدهاند!
ـ مسئولان بلندپایه کشور برای در امان ماندن از کرونا در شرایط ویژۀ بهداشتی به سر میبرند!
26. درخواست غیرمنطقی
در این شگرد، درخواستی که یا امکان اجابت آن عملاً غیرممکن، و یا به سختی امکانپذیر است مطرح میشود تا انجام نشدن آن بهعنوان دلیلی بر بیصداقتی طرف مقابل تلقی شود.مثال:
ـ درخواست برطرف شدن سریع بیماری کرونا از علمای دین با دعا و توسل!
ـ درخواست قرنطینۀ همه شهرهای آلوده!
ـ درخواست ضدعفونی نکردن حرمها برای اثبات دارالشفا بودن آن!
ـ درخواست افشای مصوبات شورای امنیت ملی در بحث کرونا!
27. واگذاری نتیجه به مخاطب
از آنجایی که بیان صریح مواضع توسط یک رسانه معاند، بهدلیل در معرض سوگیری قرار گرفتن آن، ممکن است مخاطب را نسبت به پذیرش مطلب دچار تردید نماید، گاهی ترجیح یک رسانه بر بیان مقدمات مطلب و واگذاری نتیجهگیری به مخاطب است تا با زمینۀ فراهم شده، او خود به مطلب برسد. طبیعی است از آنجایی که در این رویکرد مخاطب گمان دارد نتیجه، حاصل تفکر خود اوست، بر نکتۀ «خودیافته» تعصب بیشتری میورزد.مثال:
ـ «در ایران طبق آمار رسمی از هر ده هزار نفر، یک نفر به ویروس کرونا مبتلا شده است!» به احتمال زیاد مخاطب از این جملات نتیجه میگیرد که اوضاع در ایران بحرانی و غیرقابل کنترل و سیستم درمانی و بهداشتی جمهوری اسلامی ایران ناکارآمد و ضعیف است!
28. بهکارگیری علت جعلی
در این شگرد، با استفاده از علت غیرواقعی، بهدنبال دستیابی به هدف مورد نظر است.مثال:
ـ منشأ شیوع ویروس کرونا، طلاب چینی جامعةالمصطفی العالمیه در قم بوده است!
ـ تأخیر اعلام وجود ویروس کرونا در ایران از سوی رژیم، برگزاری راهپیمایی 22 بهمن مجلس بوده است!
ـ مخالفت علما و بزرگان با عدم قرنطینۀ شهر قم، سبب شیوع ویروس کرونا در سایر شهرهای ایران شد!
و این در حالی است که هیچکدام از علتهای مطرح شده برای اتفاقات نام برده، واقعی نبوده بلکه کاملاً دروغ و تحریف واقعیت است.
29. سانسور و بایکوت
این شگرد با دو رویکرد اعمال میشود: 1. عدم افشای اصل واقعه؛ 2. عدم اشاعۀ آن. در نوع دوم در مواردی که سندی بر یک ادعا وجود دارد، سکوت بهتر از تکذیب آن است؛ چراکه در تکذیب، علاوه بر مشخصشدن کذب انکار کننده، مطلب هم ناخواسته اشاعه پیدا میکند. لازم به ذکر است در عرف رسانهای، عموماً «سانسور» به عدم ذکر برخی از اجزاء یک واقعه و «بایکوت» (تحریم) به ندیده گرفتن اصل موضوع ناظر است.مثال:
ـ بایکوت یا سانسور آمار بهبودیافتگان از کرونا!
ـ بایکوت یا سانسور خدمات بهداشتی و درمانی نظام به مردم در موضوع کرونا!
ـ بایکوت یا سانسور فعالیتهای جهادی طلاب و روحانیون در قم!
ـ بایکوت یا سانسور همراهی و تأیید همهجانبه علما و روحانیون با مسئولان نظام و توصیههای بهداشتی و پزشکی وزارت بهداشت در پیشگیری از افزایش بیماری کرونا!
ـ بایکوت یا سانسور خدمات سپاه پاسداران در جریان مقابله با بیماری کرونا به مردم!
ـ بایکوت یا سانسور دلسوزیهای ارزشمند مردم به یکدیگر و صاحبان مشاغل برای کمک به هم نوعان، با گذشتها، نذرها و انفاقها، بخشیدن اجاره بهای مغازهها، تهیه اقلام بهداشتی رایگان، توزیع موادغذایی و... !
ـ بایکوت یا سانسور عمدی بحران بیماری کرونا در کشورهای دیگر!
30. مفهوم مخالف
منظور از مفهوم مخالف، بیان غیرمستقیم مسائل است. اگرچه مطابق اصول منطق، «نفی شیء اثبات ما عدا» و «اثبات شیء نفی ما عدا» نمیکند، اما آنچه عرفاً استنباط میشود، خلاف آن است؛ یعنی عرفاً از نفی یک چیز، اثبات ضد آن و از اثبات یک چیز، نفی ضد آن استنباط میشود.مثال:
ـ «کشورهای پیشرفته قادر خواهند بود بر بحران کرونا غلبه کنند!» مفهوم مخالف آن ناتوانی کشورهای دیگر ازجمله ایران است!
ـ «برای پیشگیری و برطرف شدن بیماری ویروس کرونا جز رعایت اصول بهداشتی، ازجمله قرنطینه خانگی راهی وجود ندارد!» مفهوم مخالف آن بیاثر بودن دعا و توسل است!
ـ «بازتاب پررنگ اخبار مربوط به مراقبتهای پزشکی از مسئولان سیاسی مبتلا به ویروس کرونا»؛ مفهوم مخالف آن رهاشدن مردم در مقابل بیماری و بیاهمیت نشاندادن جان مردم برای مسئولان و تبعیضهای آزاردهنده میان مردم و مسئولان است!
31. استفاده از خبر سوخته
این تکنیک یکی از مصادیق تبدیل تهدید به فرصت است و در راستای اعتمادسازی و بهعنوان سندِ صدق کلام رسانه، مورد استفاده قرار میگیرد؛ خصوصاً در مواردی که دروغ یک رسانه افشا میشود، معمولاً با عذرخواهی از «اشتباه» پیش آمده، در تبدیل تهدید (دروغ) به فرصت (انصاف و صداقت در پذیرش خطا) سعی دارند! خبرگزاریهایی مثل BBC از این شگرد برای اعتمادسازی، بسیار استفاده میکنند.
32. توهین، تحقیر و تمسخر
هدف از این شگرد، اعتبارزدایی از موضوع است که برای این منظور معمولاً از زبان طنز استفاده میشود. در وضعیت افراطی آن از تمسخر، توهینهای زشت و فحش نیز استفاده میشود. شعر تأثیرگذارترین زبان در این شگرد است.مثال:
تمسخر:
ـ از چین به قم ای شیخ کشاندی کرونا را *** و ز قم شده سرتاسر ایران کرونایی!
ـ اول به سراغ خودت آمد که به تأکید *** گفتی نشود هیچ مسلمان کرونایی!
توهین:
ـ سوهان عذاب روح ما قم بوده *** ویروس میان مغزها گم بوده
ـ بحث کرونا نیست فقط از اول *** قم مایهی بدبختی مردم بوده!
33. بار عاطفی
در این شگرد، برای برانگیختن احساسات مخاطب از تصاویر و واژههای عاطفی استفاده میگردد.مثال:
ـ انتشار کلیپی حاوی صحنههایی که مأموران اورژانس یک بیمار کرونایی را با برانکارد از خانهاش خارج میکنند و اهالی خانه گریه و زاری میکنند و چنین وانمود میشود که با زور و بدون توجه به احساسات وابستگان بیمار این کار انجام میشود!
34. متضاد نمایی
در این روش با کنار هم قراردادن دو امر غیرمتضاد، به نحوی که متضاد جلوه کنند. همچنین با قراردادن لفظ «اما» یا «درحالیکه» میان دو بخش از یک روایت، ذهن به صورت ناخودآگاه طرفین عبارت را نقیض هم میپندارد.مثال:
ـ پزشکان و مسئولان بهداشتی مردم را به رعایت مسائل بهداشتی دعوت میکنند؛ اما مراجع و علما همچنان بر خواندن دعاها و انجام امور عبادی اصرار میورزند!
ـ درحالیکه کرونا در ایران سیر افزایشی دارد؛ اما پروازهای ماهان به چین هنوز ادامه دارد! (اما گفته نمیشود که این پروازها برای انتقال تجهیزات پرشکی از چین به ایران است).
35. چینش تصاویر و عبارات
یکی از شگردهای بسیار تأثیرگذار در جنگروانی، استفاده از نحوۀ چینش اخبار و تصاویر در کنار هم برای اغراض و اهداف خاص است؛ یعنی اخبار، جملات و یا تصاویر طوری در کنار هم قرار گرفته و صفحهبندی میشود که مخاطب را به سمت برداشت خاصی سوق دهد.مثال:
ـ تصویری از برخی روحانیون در حال سوارشدن به اتوبوس یا قدمزدن در ساحل دریا (که به سالها قبل و شرایط دیگری مربوط است) نشان داده شده و چنان القا میشود که گویی درحالیکه مردم در شرایط مقابله با بیماری کرونا به سر میبرند، روحانیون در حال فرار از قم یا در حال خوشگذرانی در مناطق تفریحیاند. این در حالی است که اکثر طلاب و روحانیون نیز همچون دیگر اقشار جامعه در قم و دیگر شهرها در حال گذراندن روال زندگی خود و یا کمک به بیماراناند.
ـ تولید و انتشار تصاویر و کلیپهای خاص با هدف فاجعهنمایی موضوع کرونا در ایران و ناکارآمدی نظام اسلامی!
36. حصر ثنوی
منظور از این شگرد، منحصرکردن چیزی میان یکی از دو گزینه است.مثال:
ـ منحصر کردن راه درمان میان عمل به توصیههای بهداشتی یا دعا و توسل؛ درحالیکه این دو نه تنها با هم منافات ندارد، بلکه مکمل هم است!
ـ منحصرکردن مقابله با کرونا به قرنطینه شهرها یا شکست نظام و مردم در پیشگیری از سرایت ویروس؛ درحالیکه راههای دیگری (قرنطینۀ خانگی و...) هم وجود دارد و قرنطینۀ شهرها، تنها راه نیست!
37. تله گذاری
گاهی رسانههای معاند با هدف ایجاد شکاف میان افراد یک جریان یا افراد جامعه، از فردی از آن طیف به طور مستقیم (تعریف و تمجید) یا غیرمستقیم (پوشش مواضع و اخبار مربوط به او) حمایت میکنند تا واکنش هم کیشانش را بر انگیزند. گاهی نیز با تخطئۀ یک گفتار یا رفتار، حساسیت را نسبت به آن قول و فعل بر میانگیزند؛ همچنین در مواردی با نسبتدادن چیزی به یک فرد یا گروهی، آنها را برای رد آن ادعا به موضعگیریهای ناخواسته و افراطی مجبور میکنند تا در پی آن، میان فردِ هدف و مخالفانِ موضعِ اخذ شده، تنش به وجود آید.مثال:
ـ تکرار ادعای مخالفت دین با بهداشت و علوم پزشکی جهت تحریک جنگ علم و دین؛ این روزها رسانههای معاند آن قدر این ادعا را تکرار میکنند که «دین با علم و بهداشت مخالف است» تا روحانیون وارد تله آنان شده و جنگ علم و دین راه بیاندازند!
ـ هجمه به قم به بهانۀ دفاع از دیگر شهرها با هدف ایجاد درگیری! رسانههای معاند با راه انداختن هجمه شدید به شهر قم و روحانیت، به بهانه دفاع از دیگر اقشار و شهرها، بهدنبال برانگیختن واکنشهای دشمنانه میان مردم شهرها و اقشار مختلف جامعه ایرانی هستند!
ـ القای منشأیت مناسک و اماکن دینی و مذهبی برای ویروس کرونا با هدف تعطیل کردن همیشگی آنها! رسانههای معاند با تمرکز شدید بر مناسک دینی و مکانهای مذهبی بهعنوان مقصر شرایط کنونی، سعی آن دارند که متولیان امور دینی را در شرایط انفعال شدید قرار داده و همه امور دینی را به تعطیلی بکشانند!
38. نیات و منویات
نیتخوانی از شگردهای رایج در جنگروانی است! در این شگرد بدون هیچ سند و مدرکی قصد و نیت خاصی (غم، یأس، خشم، خوشنودی، تغافل، تجاهل، تظاهر، عمد و سهو) به افراد نسبت داده میشود.مثال:
ـ «تأخیر در اطلاعرسانی مربوط به کرونا در ایران به خاطر راهپیمایی 22بهمن بود!» و این نیتخوانی، یکی از دروغهای آشکار به نظام اسلامی است.
ـ «جلوگیری از قرنطینۀ قم به خاطر فشار روحانیت و متولیان اماکن مقدسه بوده است!» این نسبت نیز از دروغهای رسانههای معاند است.
39. پاسخ با پرسش
این ترفند برای بهکار برندۀ آن، بازی «بُرد بُرد» خواهد بود؛ چراکه پاسخِ سؤالکننده به پرسش جدید، یعنی بازیکردن در زمین تعیین شده و عدم پاسخ، یعنی عجز و شکست در برابر سؤال!مثال:
ـ علمای دین به این پرسش جواب دهند که چرا دعاهایشان اثر ندارد؟!
ـ مسؤلان به این سوال جواب دهند که چه کار عاقلانهای در مدیریت بیماری کرونا کردهاند؟!
40. برچسب زنی
در این ترفند، واژه و مفهومی را که نزد عموم منفی و منفور و حامل بار معنایی خاصی است، به فرد یا گروهی نسبت دادن؛ مثلاً برچسبهای «افراطی»، «تندرو»، «گروه فشار»، «تروریست»، «لباسشخصی»، «مفتخور»، «رانتخوار»، «آقازاده»، «پنهانکار» و... به برخی از افراد و گروهها.
41. استتار
استتار یا پوشاندن خبر از شگردهای رایج رسانههایی مثل BBC است. در این شگرد برای کم رنگ کردن خبر یک واقعه در میان اخبار وقایع دیگر، ضمن درج خبر نامطلوب (خبری که پوشش آن مطلوب یک رسانه و در راستای اهداف آن نیست)، اخبار دیگر را به صورت گسترده پوشش میدهند. این ترفند از روشهای نوین سانسور وقایع بوده و میان رسانههای غربی بسیار پر کاربرد است.مثال:
ـ آمار بهبودیافتگان و خدمات پزشکی ارائه شده توسط رسانههای معاند یا پوشش داده نمیشود یا اینکه در بین اخبار ناامید کننده استتار میشود!
ـ اخبار مربوط به فعالیتهای گسترده نظام و مردم در مقابلۀ مؤثر با کرونا در میان اخبار مربوط به کمبودها و برخی بینظمیها استتار میشود!
ـ اخبار کمکهای قابلتوجه طلاب جهادی به بیماران کرونایی و کادر پزشکی در میان اخبار بد استتار میشود!
ـ اخبار همراهی و تأیید عالمان دینی با جامعۀ پزشکی برای کنترل بیماری در میان اخبار نامطلوب استتار میشود تا چنین به نظر برسد که علمای دینی با متخصصان پزشکی همراهی نداشته و مخالفت میکنند!
42. تکرار
تکرار یکی از شگردهای پرکاربرد است. یک رسانه به یک بار درج خبر یا تحلیل بسنده نکرده و به بهانههای مختلف و از زوایای گوناگون آن را باز نشر میدهد؛ زیرا با تکرار، احتمال پذیرش مطلب نزد مخاطب بالا میرود. لازم به ذکر است که این ترفند به دو صورت طولی و عرضی به کار میرود. در تکرار طولی که به خط خبری معروف است، نقطۀ شروع خط، همان واقعهای است که رسانه قصد بزرگنمایی یا تثبیت آن را نزد مخاطب دارد و نقاط بعدی این خط، مراحل مختلف در روند یک اتفاق، واکنش دیگران و نیز حوادث در پی آن است؛ اما تکرار عرضی، همداستانی رسانههای همسو در پوشش هم زمان یک خبر یا تحلیل است. به عبارت دیگر «تکرار طولی» پرداختن پرتکرار به یک خبر در یک رسانه است و «تکرار عرضی» پرداختن به یک خبر در بسیاری از رسانههای همسو است.مثال:
ـ تکرار بیش از اندازه اخبار مربوط به کرونا و تعداد مبتلایان و فوتیهای آن در ایران، در بخشهای مختلف BBC، مصداق تکرار طولی است! و همین خط خبری در همۀ شبکههای معاند نظام جمهوری اسلامی ایران، مصداق تکرار عرضی است!
43. حرکت از حاشیۀ تاریک
در این شگرد، با استفاده از جهل مخاطب نسبت به یک موضوع و طرح مسائل مختلف در آن حوزه، اهداف مورد نظر، دنبال میشود.مثال:
ـ نسبتهای ناجوانمردانه دشمنان داخلی و خارجی به شهر قم، مردم شریف آن شهر و روحانیون و علمای دینی در سایۀ بیاطلاعی اکثریت مردم از حقایق و رویدادهای واقعی دنبال میشود!
ـ هجمههای بسیار زیاد علیه نظام اسلامی بهویژه نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در مسئلۀ کرونا، در سایۀ بیاطلاعی از حقایق و مسائل اصلی در این خصوص صورت میگیرد!
ـ هجمههای ناجوانمردانه علیه جامعةالمصطفی و طلاب چینی ساکن ایران در سایۀ بیاطلاعی یا کم اطلاعی مردم از مسائل مربوط به این دانشگاه جهانی انجام میگیرد!
44. خبر شویی
در این شگرد، دست به دست کردن خبر از منابع سیاه (نامعتبر و یا ناشناخته) به خاکستری (نیمه معتبر و نیمه شناخته) و از خاکستری به سفید (نسبتاً معتبر و شناخته شده) جریان مییابد!مثال:
ـ بسیاری از خبرهای نادرست و حامل جنگروانی دشمن، ابتدا از افراد و منابع نامعتبر آغاز و سپس توسط افراد نیمهمعتبر، مثل برخی از شخصیتهای سیاسی درجه دو، جریان یافته و به روزنامههای و خبرگزاریهای رسمی منتقل میشود. خبر دروغ و ناجوانمردانه مخالفت علمای بزرگ قم با قرنطینه این شهر، به همین صورت تولید شده و به خبرگزاریهای رسمی وارد شده است!
45. تلفیق اعتبار
در این شگرد، تلفیقکردن ادعایی غلط با سندی نامربوط صورت میگیرد.مثال:
ـ شروع ابتلاء به کرونا از قم، تاوان سوزاندن کتاب پزشکی هاریسون است!
ـ شیوع کرونا از شهر قم و در ایران، به خاطر این بود که یکی از مدعیان طباسلامی گفت: «مسلمانان به کرونا مبتلا نمیشوند!».
46. بیان از زبان ثالث
در این شگرد پرتکرار، مواضع موردپسند یک رسانه از زبان شخص ثالث (مخاطب یا کارشناس) بیان میشود که امتیازش در مقاومت کمتر مخاطب نسبت به مطلب، به دلیل تصورِ نداشتنِ سوگیری از جانب شخص ثالث است.مثال:
ـ نقل آمار جعلی مبتلایان، فوتیها و افراد بستری در بیمارستانها از زبان یک پرستار یا یکی از کارکنان بیمارستان و امثال آن، تا پذیرش مطلب برای مخاطب آسانتر باشد!
ـ بیان آمار غیرواقعی از شمار مبتلایان و فوتیهای بیماری کرونا با تهیۀ کلیپهای تصویری و صوتی توسط افرادی بهعنوان پرستار، پزشک و یا پرسنل بیمارستان و آرامستان که همگی ساختگی است!
ـ کلیپهای غیرواقعی زیادی دربارۀ رقص مختلط پزشکان و پرستاران در فضای مجازی! این کلیپها نشان میدهد برخی از پرستاران و پزشکان در حال رقص مختلط با آهنگ «دکتر» از ساسی مانکن هستند؛ درحالیکه هیچکدام از این تصویرها واقعی نیست و افرادی صرفاً با پوشیدن لباس پرستاران این اقدامات را انجام داده و تصویر گرفتهاند!
47. چالش مثبت
این شگرد در رسانههایی مثل BBC بسیار استفاده میشود. در این شگرد مجری یا کارشناس برنامۀ تلویزیونی و رادیویی و یا مصاحبه کنندۀ مطبوعات، سؤالات و شبهاتی را طرح میکند که ظاهر آن، به چالش کشاندن گوینده است، اما هدفش در واقع فراهم آوردن فرصت پاسخ و استحکام بنای استدلالی او است. این ترفند خصوصاً هنگامی تأثیرگذار است که پرسشگر با دریافت پاسخ خود، ژست قانع شدن به خود بگیرد.مثال:
مجری شبکه فارسی زبان BBC با به چالش خواندن ادعای مهمان برنامه مبنی بر «مدیریت ضعیف جمهوری اسلامی در کنترل بیماری کرونا» با اشاره به برخی از اقدامات و اظهارنظرهای مسئولان نظام، زمینه را برای حمله بیشتر مهمان برنامه به نظام جمهوری اسلامی فراهم میکند.
48. نقل قول
امتیازِ نسبتدادن سخن به فردی دیگر در این است که مخاطب، نسبت به آن مقاومت کمتری دارد؛ درحالیکه ادعای مدعی (فارغ از هویت و ماهیت او) همیشه در معرض عدم پذیرش به دلیل امکان «سوگیری» است. از طرف دیگر در صورتی که یک رسانه اخبار دروغ و یا مشکوک را به نقل از دیگر منابع بیان کند، بعد از رسوایی، راه فرار از پذیرش مسئولیت دروغ پراکنی خود را خواهد داشت. به تعبیر دیگر نقل قول یا همان «ارجاع به منابع دیگر» امکان نشر اکاذیب بدون آسیب دیدن اعتبار یک رسانه را فراهم مینماید. طبیعی است این نقل قول هرچه از منبعی معتبرتر بیان شود، نزد مخاطب موثقتر خواهد بود؛ مگر در یک مورد و آن در جایی است که یک رسانه خبر خود را به راست یا دروغ به نقل از «اسناد محرمانه» و یا «منبع آگاهی که نخواست نامش فاش شود» ذکر نماید؛ چراکه در این حالت هرچند منبع مطلب مشخص نیست؛ اما چنین تعبیراتی عذری موجه نزد مخاطب خواهد بود که اگر اثرش در القاء خبر بیشتر از ذکر منابع معتبر نباشد، مسلماً کمتر از آن نیست!
49. پاسخ از جانب مقابل
در این ترفند که نام دیگرش «مناظره با خود» است، فرد، هم در مقام پرسشگر و هم در مقام پاسخگو است، از اینروی این امکان را دارد که مسیر سخن را به هر سو بخواهد، ببرد.مثال:
شبههکننده میگوید: «علمای مذهبی پاسخ دهند که چرا حرمها را تعطیل کرده و در و دیوار آن را ضدعفونی میکنند؟ و بعد خود پاسخ میدهد به علت اینکه امامان(علیهمالسلام) و امامزادگان خفته در این اماکن، هیچ قدرتی بر مقابله با بیماریها ندارند!
50. تقطیع و برجستهسازی کلام
قسمتی از سخن بدون اشاره به پس و پیش و شرایط بیان آن انتخاب میشود و در نتیجه تمام گفتهها تحت تأثیر آن قرار میگیرد. این ترفند هرچند عمدتاً در تیترسازی استفاده میشود، اما در تیتر منحصر نیست و در خود متن و کلیپهای صوتی و تصویری هم کاربرد دارد.مثال:
ـ تقطیع سخنان حضرت آیتالله مکارمشیرازی دربارۀ موضوع کرونا در برنامۀ مسیح علینژاد!
ـ تقطیع سخنان مقاممعظمرهبری دربارۀ موضوع کرونا در شبکۀ ایران اینترنشنال!
51. آمار اینترنتی
نکتهای که در آمارگیری سایتها اهمیت دارد این است که اولاً مراجعهکنندگان به یک سایت غالباً افراد موافق با مواضع آن سایت هستند و از اینروی، نظرسنجیها از یک سایت به سایت دیگر، بسیار متفاوت است؛ ثانیاً کاربران اینترنت که شرکت کنندگان در این نظر سنجی هستند، اکثراً از قشر متوسط به بالای شهری بوده و این قشر عموماً دارای گرایشات خاص سیاسی است.مثال:
ـ در کانال ضد انقلاب آزادی، نظرسنجی به این صورت آمده است:
«نظرسنجی: آمریکا پیشنهاد کمک فوری در مبارزه با کرونا به ایران کرده ولی جمهوری اسلامی ایران آن را رد کرده است. آیا شما موافق کمک آمریکا به ایران هستید یا نه؟» از آنجاکه اکثریت قریب به اتفاق اعضاء این کانال ضد انقلاباند، 92 درصد با این مسئله اعلام موافقت کردهاند!
52. بیطرف نمایی
در این شگرد، اظهار بیطرفی برای جلب اعتماد طرفین دعوا است؛ درحالیکه فرد مذکور به یک طرف دعوا متمایل است! مثلاً BBC فارسی در مطلبی با عنوان «ویروس کرونا؛ آیا بین مردم و دینشان فاصله افتاده است؟» تأثیرات شیوع این بیماری در مناسک مذهبی ادیان و مذاهب مختلف در سرتاسر جهان را گزارش کرده و نهایتا با پرهیز ظاهری از گرایش به نظر خاصی، این برداشت را القاء کرده است که ادیان، در اثر این بیماری تضعیف شدهاند!53. تخریب با تمسک به هزینۀ فرصت
هزینۀ فرصت (هزینۀ فرصت ازدسترفته) اصطلاحی است اقتصادی که اشاره به این واقعیت دارد که با تخصیص منابع به یک فعالیت اقتصادی، فرصت پرداختن به فعالیت دیگری از دست میرود؛ بدینترتیب هیچ تصمیم اقتصادی، سیاسی و... نیست که مطلقاً دارای سود یا زیان باشد و ازاینرو همیشه راه برای تخریب و انتقاد باز است؛ چراکه اگر در میان دو انتخاب، گزینۀ اول برگزیده شود، برای تخطئۀ آن میتوان به معایب گزینۀ فعلی و مزایای گزینۀ بعدی تمسک جست و اگر گزینۀ دوم انتخاب گردد، با توسل به معایب آن و مزایای گزینۀ اول راه تخریب هموار است؛ مثلاً رسانههای معاند دربارۀ مسائل مربوط به ویروس کرونا شرایط را برای مخاطب خود چنان میسازند که اگر نظام جمهوری اسلامی به صورت گسترده به آن بپردازد، نظام را به فضاسازی برای سرپوش نهادن بر مشکلات اقتصادی متهم میکنند و اگر به صورت محدود بپردازد، نظام به پنهانکاری متهم میشود!54. مقصر نمایی
در بسیاری از مواقع به یک مدیر یا دولت یا گروه صرفاً با استناد به اینکه حادثهای در زمان و یا در زیر مجموعۀ او رخ داده حمله میشود و این در حالی است که مدیر یا دولت یا گروه مذکور، یا اساساً ارتباطی با آن رخداد نداشته و یا با وجود تلاشها، به دلیل موانع پیشرو موفق به انجام آن نشده است. تفاوت این مورد با دو مورد قبل در این است که در «مقصر نمایی» اولاً تمرکز خبری بر «عامل» یک حادثه یا وضعیت است و ثانیاً نامطلوب بودن یک وضعیت، مفروض بوده و به کاربرندۀ این ترفند، تنها در صدد تعیین مقصر است.مثال:
ـ مقصر جلوه دادن نظام در شیوع کرونا!
ـ مقصر جلوه دادن علما و روحانیون قم در شیوع کرونا!
ـ مقصر جلوه دادن مردم قم در شیوع کرونا!
ـ مقصر جلوه دادن طلاب چینی جامعةالمصطفیالعالمیه در ابتلای ایرانیان به ویروس کرونا!
ـ شایعۀ صادرات خفاش توسط هواپیمایی ماهان و مقصرجلوه دادن سپاه پاسداران در انتشار ویروس کرونا!
55. حرکت از پلۀ دوم
منظور از این شگرد، بیان واقعه از میانۀ ماجراست؛ به تعبیر دیگر شروع روایت از یک واقعه بدون بیان ریشه و رعایت سلسۀ علت و معلولی آن است.مثال:
ـ عامل و محل شیوع ویروس کرونا در کشور، شهر قم معرفی میشود، بدون پرداختن به اینکه این ویروس قبل از ایران در کشور چین وجود داشته و قبل از آن به احتمال زیاد، توسط آزمایشگاههای جنگ بیولوژیک آمریکایی ساخته و منتشر شده و از شهر تهران به قم وارد شده است!
ـ علیرغم شیوع ویروس کرونا در چین، هواپیمایی ماهان همچنان به جابهجایی مسافر از ایران به چین ادامه داده است! درحالیکه اینگونه نبوده و سفرهای هواپیمایی ماهان صرفاً برای جابهجای دانشجویان ایرانی ساکن در چین و اقلام بهداشتی بوده است.
56. دروغ بزرگ
دروغ بزرگتر عموماً باور پذیرتر است و ذکر جزئیات، آن را واقعیتر جلوه میدهد.مثال:
ـ انستیتو پاستور که مرکز اصلی تشخصی بیماری کرونا است، هم اکنون در اختیار مقامات لشکری و کشوری است که پیوسته برای معاینات به آنجا مراجعه میکنند؛ درحالیکه عموم مردم با مشکلات زیادی دراینراستا مواجهاند!
57. دروغ اساسی
دروغی راهبردی که با طرح آن، از ذکر پیدرپی دیگر دروغها بینیاز میشوند!مثال:
ـ دروغگو نامیدن صدا و سیما به دلیل نقش رسواکنندهای که نسبت به دروغهای جریانهای فتنهگر و رسانههای معاند داشت!
ـ تخریب «روحانیت» و بینیازی از تخطئۀ تک تک مسئولان نظام!
ـ تمرکز بر «بیطرفی» BBC و به تبع آن هموارشدن پذیرش تمام اخبار دروغ و جهتدار این بنگاه خبرپراکنی!
58. دروغ گفتهها و دروغ ناگفتهها
ابتدا در تفاوت دروغ و فریب باید گفت که اگرچه هر دروغی، در واقع تلاشی برای فریب است، اما هر طرح فریبی، الزاماً در حیطۀ دروغ نمیگنجد؛ چنانکه اگر کسی به جای ارائۀ آمار دقیق کشتهشدگان یک حادثه، عامداً و در غیر مواردی که دسترسی به آمار دقیق وجود ندارد، حاصل جمع افراد کشته و زخمی را یکجا ارائه دهد، هرچند رقم مذکور مصداق فریب خواهد بود، اما مسلماً غلط و دروغ نیست.دروغ گفتهها، ناظر بر موردی است که آنچه حقیقت و واقعیت ندارد، بیان شود. دروغ ناگفتهها نیز در جایی محقق میشود که راوی با عدم بیان بخشهای اساسی از یک واقعه که در قضاوت مخاطب مؤثر است، آن واقعه را وارونه جلوه دهد.
مثال:
ـ «روحانیون قم با خانوادههایشان توسط سپاه و بسیج به مناطق مختلف کشور، خصوصاً مناطق تفریحی منتقل شدهاند!»
ـ «علت عدم قرنطینۀ قم، مخالفت علما و روحانیون با این مسئله بوده است!»
درحالیکه قرنطینۀ شهرها، یک راهبرد اختیاری و انتخابی برای دولتها است و تنها راهبرد ممکن برای مقابله با شیوع بیماری نیست. هم اکنون هم برخی از کشورهای اروپایی مثل آلمان آن را اجرا کرده ولی کشور انگلیس تا چند هفته با قرنطینهکردن شهرها مخالفت میورزیدند.
توصیههایی برای رهاشدن از دام جنگروانی
جنگروانی مجموعه شگردهای روانشناختی دشمن برای برهم زدن آرامش و امنیت روانی جامعه و گمراهسازی اذهان مردم برای اختلال در قضاوت و تصمیم صحیح است. کسانی که در دام شگردهای خبری دشمن قرار میگیرند، نه تنها امنیت روانی و آرامش خود را از دست میدهند و در امواج خشم، درماندگی، تنیدگی، اضطراب و افسردگی گرفتار میشوند، بلکه با دریافت انبوهی از اطلاعات ناصحیح و گمراه کننده، قدرت تحلیل و قضاوت صحیح و تصمیمهای مؤثر و کارآمد را هم از دست میدهند. بههمینسبب لازم است با رعایت برخی از راهبردهای صحیح، از گرفتارشدن در دامهایی که دشمن پهن میکند، اجتناب کرده و خود را در برابر آن ایمن سازیم؛ دراینراستا رعایت چند توصیه اساسی لازم و با اهمیت است:1. بالابردن سواد رسانهای؛ یعنی آموختن شگردهای گوناگون دشمن در گمراهسازی ذهنی و عاطفی مخاطبان و نیز یادگیری مهارتهای لازم و مؤثر مقابله با جنگروانی. نوشتار حاضر بخش کوچکی از شگردهای خبری در جنگروانی دشمن را با ارائه مثالهای واقعی و روزآمد، در اختیار مخاطبان قرار داده است. مطالعه دقیق و مباحثه آن با دوستان و اهل خانواده میتواند به ارتقای سواد رسانهای شما کمک کند. بدیهی است که با آموختن این شگردها، خواهید توانست در هنگام مواجهشدن با اخبار و اطلاعاتی که به شما میرسد، آن را نقد کرده و خبرهای صحیح از غیرصحیح را تا حد زیادی تمییز دهید.
2. یکی از شگردهای پرکاربرد دشمن در جنگ رسانهای بمباران اطلاعاتی است؛ همه ما در شبانه روز به مقداری خبر صحیح نیاز داریم تا بر اساس آن، موضوعات زندگی را سامان داده و اهداف خود را دنبال کنیم. دریافت اطلاعاتی که در چارچوب نیازهای واقعی و اهداف مشخص ما نیست، جز هرج و مرج ذهنی، خستگی، آشفتگی و ازدسترفتن اخبار صحیح و لازم و صد البته وقت و انرژی محدودی در اختیار ما است، نتیجهای ندارد؛ ازاینرو لازم است هرکدام از ما برای دریافت خبر، برنامه و هدفگذاری روشن و درستی داشته و از راهدادن اخبار اضافی در فضای ذهنی خود بپرهیزیم.
3. خبرهای مورد نیاز خود را حتماً از منابع شناخته شده و معتبر دریافت کنید. مراقب وسوسههای بدبینانه باشید. برخی از افراد به خاطر تجربههای محدود خود، نسبت به منابع خبری معتبر داخلی، بدبینی دارند. این افراد بهجای گرفتن اخبار از منابع داخل کشور، که کمترین انگیزه برای گمراهسازی اذهان شهروندان را دارند، به منابع نامعتبر خارجی پناه برده و به آسانی در دام جنگ خبری دشمن گرفتار میشوند. این امر در واقع افتادن در دامهایی است که دشمن خارجی برای یارگیری از شهروندان ایرانی گسترانده است. دشمنی که بارها نیتهای پلید خود در دشمنی با ایران و ایرانی را بهوضوح نشان داده است.
4. یکی از مهارتهای لازم برای مقابله مؤثر با خبررسانی دشمن، رهاشدن از دام کلیشهها است. همه ما ممکن است نسبت به برخی از اقشار، موضوعات و مسائل، نگرشهای کلیشههای داشته باشیم. فارغ از درستی یا نادرستی این نگرشهای کلیشهای، تکیهکردن به کلیشههای ذهنی در فرایند دریافت و پردازش خبر، یکی عوامل مهم پیشداوری و تحلیل نادرست است. بهعنوان مثال ممکن است برخی از افراد نسبت به صنف روحانی، نگرش مثبت نداشته و کلیشۀ منفی خاصی از این صنف در ذهن خود داشته باشند. چنین افرادی در هنگام مواجهشدن با اخبار مربوط به این صنف اجتماعی، بر اخبار منفی و همسو با کلیشۀ ذهنی خود دراینباره، متمرکز شده و اخبار مخالف با کلیشه خود (هرچند صحیح باشد) را نادیده میگیرند. برای تحلیل و قضاوت صحیح دربارۀ موضوعات اجتماعی باید مراقب باشیم که هر خبری را فارغ از کلیشههای ذهنی بررسی کنیم.
5. جامعنگری خبری، مهارت دیگری است که گاهی برای به دستآوردن خبرهای صحیح و تحلیل درست لازم است. اگر بر گرفتن اخبار از رسانههای خارجی اصرار دارید، هرگز برای به دست آوردن خبر به آن رسانهها بسنده نکرده و حتماً به رسانههای داخلی هم مراجعه کنید. در کنار هم نهادن خبرهای منتشرشده در رسانههای مخالف، میتواند خبر کاملتری را در اختیار شما قرار داده و از افتادن در دام اخبار جعلی یا تحریف شده در امان بمانید.
6. انصاف، جوانمردی، عقلانیت و وجدان اخلاقی حکم میکند تا از صحت کامل خبری مطمئن نشدهایم، آن را منتشر نکنیم. بسیاری از اخباری که در فضای مجازی منتشر میشود، ممکن است برای ما جالب و شگفتانگیز باشد و وسوسه شویم فوراً آن را با دیگران به اشتراک بگذاریم. مهارت خودمهارگری و خویشتنداری را تمرین کنید و با خودتان عهده ببندید تا از درستی خبری اطمینان حاصل نکردهاید آن را برای دیگران ارسال نکنید و بر وسوسههای خود برای شگفت زده کردن دیگران یا اثبات درستی کلیشههای ذهنی غلبه نمایید. علاوه بر اطمینان از درستی خبر، به این نکته مهم هم بیندیشید که ارسال این خبر برای دیگران، ممکن است چه پیامدهایی داشته باشد. بسا خبرهای درستی که نه تنها سودی در انتشار آن نیست؛ بلکه به ناامنی روانی فراگیر و مشکلات اجتماعی و اقتصادی جامعه دامن میزند!
7. خبرهایی که در سطح گستردهای منتشر میشود و ممکن است بسیاری از آنها جعلی و تحریفشده باشد، معمولاً از طریق دوستان، خویشان و آشنایان به یکدیگر منتقل میشود. سابقۀ دوستی و خویشی و اعتمادی که معمولاً میان دوستان و خویشان برقرار است، موجب میشود تا دربارۀ صحت خبر گفته شده پرس و جو نکنیم و بنا را بر درستی خبر بگذاریم؛ درحالیکه چنین خوشبینی و اعتمادی عقلانی و اخلاقی نیست و با احتمال زیاد ممکن است خبرهایی که از افراد مورد اعتماد دریافت میکنیم، جعلی یا تحریفشده باشد؛ بنابراین هرگز به اعتماد پیشین تکیه نکنید و از درستی خبرها به واسطۀ روشهای علمی و عقلی مطمئن شوید! [1]
پینوشت:
[1]. مطالب نظری این نوشتار برگرفته از دو کتاب «شگردهای عملیات روانی در حوزه رسانه و خبر»، تألیف احمد قدیریابیانه و «مغالطات»، تألیف علیاصغر خندان با اندکی تلخیص و تصرف است.
منبع: اندیشه قم