يکشنبه، 5 ارديبهشت 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

اخلاص در تلاوت قرآن کریم

پرسش :

در روایات اسلامی درباره اخلاص در تلاوت قرآن کریم چه تاکیداتی وارد شده است؟


پاسخ :
از مسائل مهم که باید آن را جزو ارکان تأثیر قرآن در قلوب دانست «اخلاص در قرائت» است، اگر عملى بدون آن صورت گیرد، بى ارزش و از درجه اعتبار خالى است. اخلاص، روح عبادت و رأس المال تجارت هاى اخروى است. اگر قرائت قرآن براى اغراض غیر الهى مثل اینکه مردم خوششان آید، یا به این وسیله دکّانى باز کرده و قصد پول به جیب زدن داشته باشد، ثواب ندارد بلکه عقاب دارد. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که از پدرش و او از پدرانش نقل کرده که: «مَنْ قَرَأ القُرآنَ یَاکُلُ بِهِ النَّاسُ جَاءَ یَومَ القِیَامَةِ وَ وَجهُهُ عَظمٌ لَا لَحمٌ فِیهِ»(1)؛ (کسى که قرائت قرآن کند براى استفاده از مردم، در روز قیامت مى آید در حالى که صورت او استخوانى بدون گوشت است). در واقع چنین شخصى که فکر مى کند مال مردم را با قرآن مى خورد که در حقیقت خود را مى خورد و در روز قیامت که باطن هر چیز آشکار می شود خواهد دید که گوشت صورت خود را مى خورده است. خدا نکند قاریانى که بر سر مقابر و در مجالس فاتحه قرائت قرآن مى کنند، براى کسب پول باشد. باید قصد را خالص کنند، و قصد پول به جیب زدن نداشته باشند، نباید پولى را هم که بانى ها به آنها مى دهند، در عوض قرآن خواندن قبول کنند، خدا نکند آنها که مى بینند آواز خوش دارند، و اگر در چنین مجالسى قرآن بخوانند خوب استفاده مى کنند، به این نیّت قرآن بخوانند خدا نکند این عمل را براى خود شغل کنند و دست از کار و کسب مفید بکشند.

باید اداره اى در این نظام اسلامى مسئول نظارت بر کار چنین افرادى باشد، تا قرآن را به عنوان دکّانى مورد استفاده قرار ندهند، و خدا نکند بعضى از اینها متدین هم نباشند. بى مناسبت نیست این نکته را هم متذکّر شوم که شبیه چنین تعبیرى که نسبت به قرآن است نسبت به روایات ائمه و احکام الهى هم هست. مرحوم محدث نورى(ره) در کتاب «لؤلؤ و مرجان» که براى آداب اهل منبر نوشته (و براى همه اهل منبر خواندن آن از واجبات است) چنین گوید: «شیخ معظم کلینى در «کافى» روایت کرده از حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) که فرمود به ابى النعمان در ضمن وصایا که به او کردند: «وَ لَاتَستَاکِلِ النَّاسَ بِنَا فَتَفْتَقِرَ»؛ (مخور مال مردم را به سبب و وسیله ما که فقیر خواهى شد) و ظاهراً مراد، فقر در دنیا و آخرت هر دو باشد...» و شیخ مفید این خبر را در «اَمالى» روایت کرده که: «یَا اَبَاالنُّعمَانِ لَاتَستَاکِل بِنَا النّاسُ فَلَایَزِیدَکَ اللهُ بِذَلِکَ اِلَّا فَقراً»؛ (مال مردم را به وسیله ما مخور که خداى تعالى برای تو نیفزاید به این کسبت جز فقر و پریشانى را) و شیخ کشى در رجال خود روایت کرده از قاسم بن عوف که امام زین العابدین(علیه السلام) به او فرمودند: «وَ اِیّاکَ اَن تَسْتَاکِلَ بِنَا فَیَزِیدَکَ اللهُ فَقراً»... مرحوم آخوند ملامحمد صالح مازندرانى و غیر او در شرح این کلام... چنین ذکر کردند که: «مراد کسى است که علم را آلت قرار مى دهد از براى خوردن اموال مردم و آن را سرمایه مى کند که با آن کسب کند و وسعت دهد در معاش خود».(2)

در جاى دیگر چنین گوید: ثقة الاسلام کلینى در «جامع کافى» در باب «المستاکل بعلمه و المباهى به» روایت نموده امام صادق(علیه السلام) که فرمود: «مَنْ اَرَادَ الحَدِیثَ لِمَنفَعَةِ الدُّنیَا لَم یَکُن لَهُ فِى الآخِرَةِ نَصِیبٌ وَ مَنْ اَرَادَ بِهِ الآخِرَةَ اَعطَاهُ اللهُ خَیرَ الدُّنیَا وَ الآخِرَةَ»؛ (هر کس قصد کند از حدیث یعنى از یاد گرفتن و نقل آن از براى دیگران، منفعت دنیوى را، که بوسیله آن مالى بدست آرد، براى او در آخرت حظ و نصیبى نخواهد بود و هر که قصد کند از تعلیم و تعلّم آن، خیر آخرت را، خداوند به او عطا مى فرماید خیر دنیا و آخرت را).

و نیز فقره اول را در آنجا از آن جناب به سند دیگر روایت کرده و شیخ فقیه محمد بن ادریس حلّى در کتاب «سرائر» از کتاب ابى القاسم جعفر بن محمد بن قولویه نقل کرده که او از جناب ابوذر روایت کرده که فرمود: «مَنْ‏ تَعَلَّمَ‏ عِلْماً مِنْ‏ عِلْمِ‏ الْآخِرَةِ لِیُرِیدَ بِهِ عَرَضاً مِنْ عَرَضِ الدُّنْیَا لَمْ یَجِدْ رِیحَ الْجَنَّة»؛ (هر که بیاموزد علمى از علوم آخرت را و غرض او از آن یاد گرفتن، تحصیل متاعى باشد از متاع هاى دنیا، بوى بهشت را احساس نخواهد کرد) و شیخ ابن ابى جمهور احسائى در کتاب «عوالى اللئالى» روایت کرده از امیرالمؤمنین(علیه السلام) که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «مَنْ اَخَذَ العِلمَ مِنْ اَهلِهِ وَ عَمِلَ بِهِ نَجَى وَ مَن اَرَادَ بِهِ الدُّنیَا فَهُوَ حَظٌّهُ»؛ (هر کس بستاند علم را از اهلش و به آن عمل کند نجات یافته، و هر که قصد کند به آن تحصیل دنیا را پس بهره او از آن علم همان است که قصد کرده و تحصیل نموده است)؛ یعنى دیگر از آخرت حظ و نصیبى ندارد و سلیم بن قیس هلالى از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) همین مضمون را در کتاب خود از آن جناب با زیادتى نقل کرده که: «وَ مَن اَرَادَ بِهِ الدُّنیَا هَلَکَ وَ هُوَ حَظّهُ» و حاصل زیادتى آنکه علاوه بر نداشتن نصیبى در آخرت هلاک نیز شده، به جهت این معامله که علم دین داده و مال دنیا گرفته است و بر این مضمون اخبار بسیار است.(3)

مبلّغین دینى و روضه خوانها نباید در مقابل گفتن احکام و روضه خواندن قصد پول گرفتن داشته باشند، باید قصد را خالص کرده و براى رضاى خداى متعال کار کنند، البته مردم باید بدانند مبلغین شیعه مانند مبلغین و علماء اهل تسنّن وابسته به مراکز دولتى نبوده و نیستند، و باید خود، آنها را تأمین کنند و بالاخره باید زندگى آنها اداره شود.

در روایت امام پنجم، قاریان قرآن را به سه دسته تقسیم مى کنند: «عن ابى جعفر(علیه السلام) قال: قُرَّاءُ الْقُرْآنِ‏ ثَلَاثَةٌ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَةً وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوکَ وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَى النَّاسِ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَیَّعَ حُدُودَهُ وَ أَقَامَهُ إِقَامَةَ الْقِدْحِ- فَلَا کَثَّرَ اللَّهُ هَؤُلَاءِ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلَى دَاءِ قَلْبِهِ فَأَسْهَرَ بِهِ لَیْلَهُ وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ وَ قَامَ بِهِ فِی مَسَاجِدِهِ وَ تَجَافَى بِهِ عَنْ فِرَاشِهِ فَبِأُولَئِکَ یَدْفَعُ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْبَلَاءَ وَ بِأُولَئِکَ یُدِیلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ بِأُولَئِکَ یُنَزِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْغَیْثَ مِنَ السَّمَاءِ فَوَ اللَّهِ لَهَؤُلَاءِ فِی قُرَّاءِ الْقُرْآنِ أَعَزُّ مِنَ الْکِبْرِیتِ الْأَحْمَرِ»(4)؛ (قرآن خوانان سه گروه اند: یکى آنکه قرآن خواند و آن را سرمایه کسب خود کند و پادشاهان را با آن بدوشد و به مردم بزرگى بفروشد، دیگر مردى است که قرآن را بخواند و حدود آن را نگهدارى کند ولى حدود آن را ضایع سازد و آن را چون قدح[جام آب] نگهدارى کند. خداوند امثال اینان را در قرآن خوانان زیاد نکند. دیگرى مردى است که قرآن خواند و داروى قرآن را بر دل دردمندش نهد و [براى خواندن و به کار بستن و دقت در معانیش] شب زنده دارى کند و روزش را به تشنگى سپرى نماید و در محل هاى نمازش به قیام ایستد و از بستر خواب به خاطر آن دورى گزیند و به خاطر همین گروه است که خداوند عزیز و جبار بلا را بگرداند و به برکت ایشان است خداوند دشمنان را بازدارد و به سبب آنان است که خداى عزوجل از آسمان باران فرستد، پس به خدا سوگند اینها در میان قرآن خوانان از کبریت احمر کمیاب ترند).

در روایتى دیگر از رسول گرامى چنین آمده است: «کسى که یاد گیرد قرآن را و عمل به آن نکند و عوض آن حبّ دنیا و زینت آن را اختیار کند، مستوجب غضب خدا شود، و در درجه یهود و نصارى است که کتاب خدا را پشت سرشان انداختند. و کسى که قرائت قرآن کند و قصد سُمعه و خودنمائى داشته باشد و بوسیله آن دنیا را طلب کند ملاقات کند خدا را در روز قیامت در صورتى که روى او استخوان بى گوشت است و قرآن به پشت گردن او زند تا او را داخل آتش کند بیفتد در آن با آنها که افتادند. و کسى که قرائت قرآن کند، ولى به آن عمل نکند، خداوند او را روز قیامت کور محشور فرماید، مى گوید: خداوندا من که بینا بودم، پس چرا مرا کور محشور کردى؟ مى فرماید: چنانچه تو آیات ما را نسیان کردى که بر تو فرو فرستادیم، امروز نیز تو نسیان شدى پس او را بسوى آتش فرستند. و کسى که قرائت قرآن کند براى خدا و خالص از ریا و براى یاد گرفتن معالم دین، ثواب او مثل ثوابى است که به جمیع ملائکه و انبیاء و مرسلین دهند [یعنى از سنخ ثواب آنها به او مرحمت فرمایند] و کسى که تعلّم کند قرآن را براى ریا و سمعه تا آنکه با جاهلان جدال کند و به علماء مباهات ورزد و دنیا را به آن طلب کند، خداوند استخوان هاى او را روز قیامت از هم پراکنده مى سازد و در آتش، کسى عذابش از او بیشتر نیست، و از شدت غضب و سخط خداوند به جمیع انواع عذاب او را معذّب کنند. و کسى که تعلّم قرآن کند و در علم تواضع نماید، و تعلیم بندگان خدا دهد، و از خداوند اجر طلبد، در بهشت کسى ثوابش از او بزرگتر نیست، و منزله اى از منزله او بالاتر نمى باشد و هیچ منزل رفیع و درجه بلندى در بهشت نیست، مگر آنکه او بزرگتر و وافرتر آن را دارد».(5) 

این منازل عالى وقتى به دام مراد انسان افتد و به او داده شود که رنج کشیده و خالصانه حق تلاوت قرآن را اداء کند.

پی‌نوشت‌ها:
(1). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، ابن بابویه، محمد بن على‏، دار الشریف الرضی، قم‏، 1406 قمری‏، چاپ: دوم‏، ص 279، (عقاب المستأکل بالقرآن)؛ وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، ‏‏1409 قمری‏، چاپ: اول، ج ‏6، ص 183، باب 8 (أنه یستحب لحامل القرآن ملازمة الخشوع و الصلاة و الصوم و التواضع و الحلم و القناعة و العمل و یجب علیه الإخلاص و تعظیم القرآن).
(2). لؤلؤ و مرجان، نورى، حاج میرزا حسین، مطبوعات دینى، قم، 1383 شمسی، چاپ اوّل، ص 15 و 14.
(3). مرحوم کلینى بابى دارد تحت عنوان (المستاکل بعلمه و المباهى به) که این روایات را جمع کرده است. (الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ‏ ‏1407 قمری، چاپ: چهارم، ج ‏1، ص 46، باب (المستأکل بعلمه و المباهی به).
(4). الکافی، همان، ج ‏2، ص 627، باب (النوادر)؛ الأمالی، ابن بابویه، محمد بن على‏، کتابچى‏، تهران، ‏‏1376 شمسی‏، چاپ: ششم، ص 202، (المجلس السادس و الثلاثون)؛ الخصال‏، ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، جامعه مدرسین‏، قم، 1362 شمسی، چاپ: اول‏‏، ج ‏1، ص 142، (قراء القرآن ثلاثة).
(5). چهل حدیث‏، موسوی خمینى، روح الله، مؤسسه‏ تنظیم و نشر آثار امام خمینى (ره)، 1378 شمسی، چاپ: بیستم‏، ص 502، در اخلاص در قرائت است.

منبع: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (دام ظله)، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین‏، نسل جوان‏، قم‏، 1385 ش، چاپ: اول، ج 1، ص 497.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
پرسش و پاسخ مرتبط