حماسه حضور ایرانیان در انتخابات 1400
پرسش :
چرا حضور ایرانیان در انتخابات 1400 یک حماسه بود؟
پاسخ :
«تصور آنهایی که فکر میکردند ایران بهسمت نرمش خواهد رفت اشتباه بود. جمهوری اسلامی نشان داد قصد دارد اسلامگرایی و انقلابیگری خود را مضاعف کند و پیش برود.»
اینها مضمون بخشهایی از تحلیلی است که اخیراً در روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مورد انتخابات اخیر ایران منتشر شده است. فارغ از ادعاهایی که این روزنامه درباره بعضی نامزدها مطرحکرده، امّا یک نکته جالب در چشمانداز تحلیلگر این روزنامه به چشم میخورد. روزنامهنگار مطرح غربی که برنده جایزه پولیتزر ۲۰۱۳ هم شده، برخلاف بسیاری از تحلیلگران داخلی عقیده دارد که نهتنها شعله انقلاب اسلامی سرد نشده، بلکه پرحرارتتر از گذشته دارد به مسیر خودش ادامه میدهد.
از ماهها قبل، بدخواهان و معاندان آنسوی مرز با ذوق انتظار انتخاباتی را میکشیدند که بهزعم آنها سیاست فشار حداکثری با تحریمهای خارجی که با سوءتدبیرهای ریز و درشت داخلی هم همراه شده بود، با یک کمپین تبلیغاتی و رسانهای میتوانست نتیجه دلخواه آنها را بهبار بیاورد؛ تصور انتخاباتی با یک مشارکت پایین و نارضایتیهای عمده که زمینه فشارهای بعدی را برای جمهوری اسلامی فراهم میآورد.
همهگیری بیماری کرونا و نگرانی افراد از مبتلاشدن به آن هم بستر مساعد دلچسب را برای حصول به این نتیجه فراهم کرده بود؛ وضعیتی که حتی در انتخابات بعضی کشورهای اروپاییِ داعیهدار دموکراسی هم رکورد مشارکت پایین را زده بود. برخی بحثها درباره نتایج بررسی صلاحیت حائزان شرکت در رقابتهای انتخاباتی هم شتاب دهنده این ذهنیتها شده بود تا خیلیها بهزعم خودشان به تماشای شکست مشارکت در انتخابات بنشینند؛ امّا در واقعیت اتفاق دیگری افتاد و با همه این شرایط بازهم صندوقهای رأی میزبان نیمی از حائزان شرکت در انتخابات بود. هر چند بعضیها حتی در داخل کشور از این مسئله تحلیل درستی نداشتند، امّا خیلیها از جمله ستوننویس روزنامه نیویورک تایمز پیام این حضور را درک کردند.
تحلیل میزان حضور مردم در انتخابات خرداد ۱۴۰۰ بدون در نظر گرفتن شرایطی که قرار بود انتخابات بر بستر آن انجام شود، به نتیجهای ناقص و فاصلهدار از حقیقت خواهد انجامید. شرایطی که به تصور بدخواهان انقلاب، یک قهر بی سابقه مردم با نظام اسلامی را رقم می زد حال آنکه سرمایه اصلی انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برآمده از آن در تمام چهار دهه گذشته، نمایان گر حضور و اعتماد مردم به نظام اسلامی بوده است.
انقلاب اسلامی از همان روزهای نخست بعد از پیروزی با توطئههای متعدد تجزیهطلبی، کودتا، ترور، جنگ خیابانی، جنگ تحمیلی خارجی، تحریمهای اقتصادی و سوءتدبیرهای متعدد داخلی مواجه شد و از همه اینها سربلند بیرون آمد؛ هر کدام از این تجربیات که انقلاب اسلامی آنها را با موفقیت از سر گذرانده، برای براندازی و فروریختن یک نظام سیاسی کافی بود، امّا این فشارها و مشکلات در یک دهه اخیر به اوج خود رسید؛ چراکه با رسیدن زیرساختهای کشور به مرز یک جهش بزرگ، مخالفتهای جهانی هم بیشتر شد. بیراه نیست که تحریمهای وضعشده علیه ایران در چند سال اخیر رکورد جدیدی در طول تاریخ بهجای گذاشته است؛ فشارها و کارشکنیهای متعدد خارجی که قرار بود تبعات آن در اوضاع اقتصادی و معیشتی داخلی مردم ایران روی نمودار بیاید و در ادامه فشار داخلی علیه نظام اسلامی را افزایش دهد.
اما بخش دیگری از گلایه های مردم به خاطر وعدههای عملنشده و در مقام حرفماندهای بود که رأیدهندگان در انتخابات گذشته با امید به آنها پای صندوقها حاضر شده بودند. وعدههایی که قرار بود در بهبود امور مؤثر واقع شوند و گشایش حاصل کنند، امّا انتظارات را برآورده نکردند. از طرف دیگر عدم احراز صلاحیت چند نامزد هم بهانه ای شد تا برخی که دنبال فرصت بودند در شیپور تحریم انتخابات بدمند و در بزنگاهی اینچنین، به سوی جریان مردمسالاری در نظام اسلامی سنگاندازی کنند.
از فشارهای بیسابقه اقتصادی تا برخی بیتدبیریهای داخلی دستبهدست هم داده بودند که مردم را از حضور در پای صندوقها منصرف کنند: «یکی از بهانهها مسائل معیشتی بود و شروع کردند یقهدرانیکردن برای اینکه مردم را از [حضور] پای صندوقها منصرف کنند و امیدشان هم این بود که مشارکت مردم در انتخابات مثلاً حدود ۲۰ درصد یا ۲۵ درصد باشد.»(1)
امّا واقعیت میدان انتخابات ایران، ضربه محکمی به همه این تحلیلها و تصورات غلط بیگانگان زد: «در کجای دنیا معمول است و دیده میشود که همهی دستگاههای تبلیغاتی [مخالف]، فعّال و مؤثّر به کار بیفتند برای اینکه به مردم نهیب بزنند که در انتخابات شرکت نکنید؟... در کدام کشور شما سراغ دارید یک چنین چیزی را که رادیوهای آمریکا، رادیوهای انگلیس، رادیوهای بعضی از کشورهای مرتجع و روسیاه به کار بیفتند، عناصری از خودشان، عناصر خائنی هم از ایرانیهایی که زیر پرچم آمریکا و انگلیس زندگی میکنند و از آنها ارتزاق میکنند، شروع کنند از مدّتها پیش در رادیو، در تلویزیون، در ماهواره، بهخصوص در فضای مجازی، نه یکی دو تا، صدها بلکه هزاران شبکه و کار و مسیر برای اینکه مردم را از انتخابات دور کنند؟ خب، یک بهانههایی هم داشتند؛ مشکل معیشتی مردم یکی از بهانهها بود و به آن امید بسته بودند؛ بعضی از حوادثی که بعداً اتّفاق افتاد، مثلاً بحث احراز صلاحیّت یا عدم احراز صلاحیّتها، اینها را هم بهانه میکنند ... خب با یک چنین وضعی، مردم این جور میآیند شرکت میکنند؛ با وجود کرونا که حالا با محاسباتی که آدمهای کارشناس کردند، میگویند لااقل ۱۰ درصد از عدم شرکتها مربوط به کرونا است که اگر چنانچه آن را محاسبه کنیم، نزدیک به ۶۰ درصد مشارکت است که مشارکت خوبی است.»(2)
انتخابات ۱۴۰۰ در اوج فشار رسانههای خارجی و اجماع جریانهای معاند خارجی بر تحریم انتخابات و شرایط خاص کرونایی و اقتصادی جامعه برگزار شد، امّا حضور امیدوارانه مردم نوید اوجگیری موج دیگری از امواج توفنده انقلاب را میدهد. اهمیت ماجرا آنجاست که این موج توفنده ۴۳ سال بعد از بهمن ۵۷ و خوابیدن التهابات سالهای اوّل انقلاب دوباره اوج گرفته است. اینگونه نگاهکردن به موضوع، هر تحلیلگر منصفی را به همان نتیجهای میرساند که ستوننویس نیویورک تایمز روایت کرده است. و سخن پایانی اینکه، «این انتخابات حقّاً و انصافاً حماسه بود؛ این انتخاباتی که گذشت، به معنای واقعی کلمه حماسهی این مردم بود که حماسه آفریدند. خب تلاشهایی انجام میگیرد، کاغذ مینویسند، نامه مینویسند، در فضای مجازی، در دستگاهها حرف میزنند که عظمت این انتخابات را انکار کنند؛ فایدهای ندارد؛ این تلاش بیهوده است؛ کار، کار بزرگی بود. تحلیلگرانی که چشمشان به این انتخابات بود، آنها میفهمند چه اتّفاقی افتاد.»(3)
پینوشت:
1 تا 3. بیانات مقام معظم رهبری، ۱۴۰۰/۴/۷
منبع: khamenei.ir
«تصور آنهایی که فکر میکردند ایران بهسمت نرمش خواهد رفت اشتباه بود. جمهوری اسلامی نشان داد قصد دارد اسلامگرایی و انقلابیگری خود را مضاعف کند و پیش برود.»
اینها مضمون بخشهایی از تحلیلی است که اخیراً در روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مورد انتخابات اخیر ایران منتشر شده است. فارغ از ادعاهایی که این روزنامه درباره بعضی نامزدها مطرحکرده، امّا یک نکته جالب در چشمانداز تحلیلگر این روزنامه به چشم میخورد. روزنامهنگار مطرح غربی که برنده جایزه پولیتزر ۲۰۱۳ هم شده، برخلاف بسیاری از تحلیلگران داخلی عقیده دارد که نهتنها شعله انقلاب اسلامی سرد نشده، بلکه پرحرارتتر از گذشته دارد به مسیر خودش ادامه میدهد.
از ماهها قبل، بدخواهان و معاندان آنسوی مرز با ذوق انتظار انتخاباتی را میکشیدند که بهزعم آنها سیاست فشار حداکثری با تحریمهای خارجی که با سوءتدبیرهای ریز و درشت داخلی هم همراه شده بود، با یک کمپین تبلیغاتی و رسانهای میتوانست نتیجه دلخواه آنها را بهبار بیاورد؛ تصور انتخاباتی با یک مشارکت پایین و نارضایتیهای عمده که زمینه فشارهای بعدی را برای جمهوری اسلامی فراهم میآورد.
همهگیری بیماری کرونا و نگرانی افراد از مبتلاشدن به آن هم بستر مساعد دلچسب را برای حصول به این نتیجه فراهم کرده بود؛ وضعیتی که حتی در انتخابات بعضی کشورهای اروپاییِ داعیهدار دموکراسی هم رکورد مشارکت پایین را زده بود. برخی بحثها درباره نتایج بررسی صلاحیت حائزان شرکت در رقابتهای انتخاباتی هم شتاب دهنده این ذهنیتها شده بود تا خیلیها بهزعم خودشان به تماشای شکست مشارکت در انتخابات بنشینند؛ امّا در واقعیت اتفاق دیگری افتاد و با همه این شرایط بازهم صندوقهای رأی میزبان نیمی از حائزان شرکت در انتخابات بود. هر چند بعضیها حتی در داخل کشور از این مسئله تحلیل درستی نداشتند، امّا خیلیها از جمله ستوننویس روزنامه نیویورک تایمز پیام این حضور را درک کردند.
تحلیل میزان حضور مردم در انتخابات خرداد ۱۴۰۰ بدون در نظر گرفتن شرایطی که قرار بود انتخابات بر بستر آن انجام شود، به نتیجهای ناقص و فاصلهدار از حقیقت خواهد انجامید. شرایطی که به تصور بدخواهان انقلاب، یک قهر بی سابقه مردم با نظام اسلامی را رقم می زد حال آنکه سرمایه اصلی انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برآمده از آن در تمام چهار دهه گذشته، نمایان گر حضور و اعتماد مردم به نظام اسلامی بوده است.
انقلاب اسلامی از همان روزهای نخست بعد از پیروزی با توطئههای متعدد تجزیهطلبی، کودتا، ترور، جنگ خیابانی، جنگ تحمیلی خارجی، تحریمهای اقتصادی و سوءتدبیرهای متعدد داخلی مواجه شد و از همه اینها سربلند بیرون آمد؛ هر کدام از این تجربیات که انقلاب اسلامی آنها را با موفقیت از سر گذرانده، برای براندازی و فروریختن یک نظام سیاسی کافی بود، امّا این فشارها و مشکلات در یک دهه اخیر به اوج خود رسید؛ چراکه با رسیدن زیرساختهای کشور به مرز یک جهش بزرگ، مخالفتهای جهانی هم بیشتر شد. بیراه نیست که تحریمهای وضعشده علیه ایران در چند سال اخیر رکورد جدیدی در طول تاریخ بهجای گذاشته است؛ فشارها و کارشکنیهای متعدد خارجی که قرار بود تبعات آن در اوضاع اقتصادی و معیشتی داخلی مردم ایران روی نمودار بیاید و در ادامه فشار داخلی علیه نظام اسلامی را افزایش دهد.
اما بخش دیگری از گلایه های مردم به خاطر وعدههای عملنشده و در مقام حرفماندهای بود که رأیدهندگان در انتخابات گذشته با امید به آنها پای صندوقها حاضر شده بودند. وعدههایی که قرار بود در بهبود امور مؤثر واقع شوند و گشایش حاصل کنند، امّا انتظارات را برآورده نکردند. از طرف دیگر عدم احراز صلاحیت چند نامزد هم بهانه ای شد تا برخی که دنبال فرصت بودند در شیپور تحریم انتخابات بدمند و در بزنگاهی اینچنین، به سوی جریان مردمسالاری در نظام اسلامی سنگاندازی کنند.
از فشارهای بیسابقه اقتصادی تا برخی بیتدبیریهای داخلی دستبهدست هم داده بودند که مردم را از حضور در پای صندوقها منصرف کنند: «یکی از بهانهها مسائل معیشتی بود و شروع کردند یقهدرانیکردن برای اینکه مردم را از [حضور] پای صندوقها منصرف کنند و امیدشان هم این بود که مشارکت مردم در انتخابات مثلاً حدود ۲۰ درصد یا ۲۵ درصد باشد.»(1)
امّا واقعیت میدان انتخابات ایران، ضربه محکمی به همه این تحلیلها و تصورات غلط بیگانگان زد: «در کجای دنیا معمول است و دیده میشود که همهی دستگاههای تبلیغاتی [مخالف]، فعّال و مؤثّر به کار بیفتند برای اینکه به مردم نهیب بزنند که در انتخابات شرکت نکنید؟... در کدام کشور شما سراغ دارید یک چنین چیزی را که رادیوهای آمریکا، رادیوهای انگلیس، رادیوهای بعضی از کشورهای مرتجع و روسیاه به کار بیفتند، عناصری از خودشان، عناصر خائنی هم از ایرانیهایی که زیر پرچم آمریکا و انگلیس زندگی میکنند و از آنها ارتزاق میکنند، شروع کنند از مدّتها پیش در رادیو، در تلویزیون، در ماهواره، بهخصوص در فضای مجازی، نه یکی دو تا، صدها بلکه هزاران شبکه و کار و مسیر برای اینکه مردم را از انتخابات دور کنند؟ خب، یک بهانههایی هم داشتند؛ مشکل معیشتی مردم یکی از بهانهها بود و به آن امید بسته بودند؛ بعضی از حوادثی که بعداً اتّفاق افتاد، مثلاً بحث احراز صلاحیّت یا عدم احراز صلاحیّتها، اینها را هم بهانه میکنند ... خب با یک چنین وضعی، مردم این جور میآیند شرکت میکنند؛ با وجود کرونا که حالا با محاسباتی که آدمهای کارشناس کردند، میگویند لااقل ۱۰ درصد از عدم شرکتها مربوط به کرونا است که اگر چنانچه آن را محاسبه کنیم، نزدیک به ۶۰ درصد مشارکت است که مشارکت خوبی است.»(2)
انتخابات ۱۴۰۰ در اوج فشار رسانههای خارجی و اجماع جریانهای معاند خارجی بر تحریم انتخابات و شرایط خاص کرونایی و اقتصادی جامعه برگزار شد، امّا حضور امیدوارانه مردم نوید اوجگیری موج دیگری از امواج توفنده انقلاب را میدهد. اهمیت ماجرا آنجاست که این موج توفنده ۴۳ سال بعد از بهمن ۵۷ و خوابیدن التهابات سالهای اوّل انقلاب دوباره اوج گرفته است. اینگونه نگاهکردن به موضوع، هر تحلیلگر منصفی را به همان نتیجهای میرساند که ستوننویس نیویورک تایمز روایت کرده است. و سخن پایانی اینکه، «این انتخابات حقّاً و انصافاً حماسه بود؛ این انتخاباتی که گذشت، به معنای واقعی کلمه حماسهی این مردم بود که حماسه آفریدند. خب تلاشهایی انجام میگیرد، کاغذ مینویسند، نامه مینویسند، در فضای مجازی، در دستگاهها حرف میزنند که عظمت این انتخابات را انکار کنند؛ فایدهای ندارد؛ این تلاش بیهوده است؛ کار، کار بزرگی بود. تحلیلگرانی که چشمشان به این انتخابات بود، آنها میفهمند چه اتّفاقی افتاد.»(3)
پینوشت:
1 تا 3. بیانات مقام معظم رهبری، ۱۴۰۰/۴/۷
منبع: khamenei.ir