تأثیر سیاسی و اجتماعی قیام عاشورا از منظر تاریخی
پرسش :
نقش قیام اباعبدالله علیهالسلام در جامعهی اسلامی در مقابله با ظلم و جور و طاغوت و انحراف و بدعت چیست؟ از منظر تاریخی این قیام چه تأثیر سیاسی و اجتماعی داشته است؟
پاسخ :
لذا، معاویه هم از این جهل حاکم بر جامعه استفاده کرد و راضی به این هم نبود که او را خلیفهی پیغمبر بدانند، بلکه طوری عمل میکند که عوامل او مردم را فریب میدهند و او را بهعنوان خلیفهی خدا بر روی زمین میشناسانند. امام حسین علیهالسلام با قیام خود این طرز تفکر غلط را در هم کوبید که بفهماند معنا ندارد اگر کسی در جایگاه رهبری اسلام و خلافت نشست هرگونه بخواهد عمل کند، هر انحرافی را پیش بگیرد و بدعتی را بنا نهد و مردم هم مقابل او نایستند. امام نشان داد که باید در برابر این انحرافات و بدعتها ایستاد، حتی اگر یکه و تنها باشد.
لذا، این درس بزرگ را امام حسین علیهالسلام داد و بعد از شهادت آن حضرت و بعد از وقوع فاجعهی جانسوز کربلا نهتنها پیروان اهل بیت علیهمالسلام و کسانی که به امامت و ولایت آنها اعتقاد دارند، بلکه دیگران حتی خوارجی که با امیرالمؤمنین علیهالسلام دشمن بودند و بنیاُمیه توانسته بود آنها را در دوران حاکمیت فاسد خود بهسوی خویش جلب کند، این درس را میگیرند و شورشها و قیامهای متعددی علیه بنیامیه میکنند؛ حتی عبداللّهبنزبیر هم که نمیخواست حکومت اموی را بپذیرد و داعیهی خلافت داشت و در آغاز قادر نبود و نمیتوانست بر ضدّ یزید قیام کند، از راهی که امام حسین علیهالسلام نشان داد، بهره برد و مردم را بهسوی خود خواند و یاری هم شد.
بعد از آن هم، هر چند دستگاه خلافت جائر اموی و عباسی میخواستند تصور جانشین خدا و پیغمبر و مخالفتنکردن با او را در جامعه القاء کنند، ولی پذیرفته نشد و قیامهای متعددی بر ضدّ ظلم و جور خلفا صورت گرفت که همه ناشی از درسی بود که امام حسین علیهالسلام به مسلمانان داد.
منبع: khamenei.ir
پاسخ از آقای دکتر محمدحسین رجبی دوانی، پژوهشگر و کارشناس تاریخ اسلام:
بعد از غصب خلافت در پی رحلت پیغمبر تصور غلطی جا افتاد که هر کس به خلافت میرسد، جانشین پیغمبر است و باید او را اطاعت کرد و کسی حق مقابله و مخالفت با او را ندارد. این دیدگاه در جامعهای که ولایت اهل بیت علیهمالسلام را نپذیرفته، جا افتاده بود. کسانی که به امامت و ولایت معتقد بودند، میدانستند که این حاکمان غاصب و نامشروع هستند و باید جامعه را نسبت به این تباهی آگاه کرد تا خود مردم بهسوی حق رهنمون شوند و خود و آیندگان و اسلام را از یوغ چنین بدعت و انحرافی نجات بدهند؛ امّا آنهایی که به ولایت اهل بیت علیهمالسلام باور نداشتند، این قضیه را پذیرفته بودند.لذا، معاویه هم از این جهل حاکم بر جامعه استفاده کرد و راضی به این هم نبود که او را خلیفهی پیغمبر بدانند، بلکه طوری عمل میکند که عوامل او مردم را فریب میدهند و او را بهعنوان خلیفهی خدا بر روی زمین میشناسانند. امام حسین علیهالسلام با قیام خود این طرز تفکر غلط را در هم کوبید که بفهماند معنا ندارد اگر کسی در جایگاه رهبری اسلام و خلافت نشست هرگونه بخواهد عمل کند، هر انحرافی را پیش بگیرد و بدعتی را بنا نهد و مردم هم مقابل او نایستند. امام نشان داد که باید در برابر این انحرافات و بدعتها ایستاد، حتی اگر یکه و تنها باشد.
لذا، این درس بزرگ را امام حسین علیهالسلام داد و بعد از شهادت آن حضرت و بعد از وقوع فاجعهی جانسوز کربلا نهتنها پیروان اهل بیت علیهمالسلام و کسانی که به امامت و ولایت آنها اعتقاد دارند، بلکه دیگران حتی خوارجی که با امیرالمؤمنین علیهالسلام دشمن بودند و بنیاُمیه توانسته بود آنها را در دوران حاکمیت فاسد خود بهسوی خویش جلب کند، این درس را میگیرند و شورشها و قیامهای متعددی علیه بنیامیه میکنند؛ حتی عبداللّهبنزبیر هم که نمیخواست حکومت اموی را بپذیرد و داعیهی خلافت داشت و در آغاز قادر نبود و نمیتوانست بر ضدّ یزید قیام کند، از راهی که امام حسین علیهالسلام نشان داد، بهره برد و مردم را بهسوی خود خواند و یاری هم شد.
بعد از آن هم، هر چند دستگاه خلافت جائر اموی و عباسی میخواستند تصور جانشین خدا و پیغمبر و مخالفتنکردن با او را در جامعه القاء کنند، ولی پذیرفته نشد و قیامهای متعددی بر ضدّ ظلم و جور خلفا صورت گرفت که همه ناشی از درسی بود که امام حسین علیهالسلام به مسلمانان داد.
منبع: khamenei.ir