آفرینش جهان در شش روز یا هشت روز؟
پرسش :
قرآن به صراحت، خبر از خلق شش روزه جهان می دهد؛ امّا در سوره فصّلت، مجموع روزهایی که زمین و آسمانها در آن خلق شده است، هشت روز می شود! آیا قرآن در این خبرها دچار تناقض شده است؟!
پاسخ :
خداند در آیات 9 تا 12 سوره فصلت در باره دورانهای آفرینش آسمانها و زمین سخن گفته، می فرماید: «قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِکَ رَبُّ الْعالَمِینَ * وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِینَ * ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ ... فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ»؛ (بگو: آیا شما به آن کسى که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید؟ و براى او همانندهایى قائل مى شوید؟ او پروردگار جهانیان است. او در زمین کوههایى قرار داد، و برکاتى در آن آفرید، و مواد غذایى مختلف آن را مقدر فرمود، اینها همه در چهار روز بود، درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! سپس اراده آفرینش آسمان فرمود، ... در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید).
در حالی که آیات متعدد دیگری از قرآن، از جمله آیه 54 سوره اعراف «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ»، می فرماید زمین، آسمان و آنچه میان این دو قرار دارد در شش روز خلق شده است.(1). در اینجا سؤال مهمى مطرح می شود و آن اینکه: چگونه در آیات سوره فصّلت، آفرینش زمین را در دو روز، و کوه ها و برکات و غذاها در چهار روز، و در دنباله این آیات، آفرینش آسمانها را نیز در دو روز ذکر کرده که مجموعا هشت روز مى شود؟! در حالى که در آیات دیگرى از قرآن مجید آفرینش آسمانها و زمین مجموعا در شش روز، یا به تعبیر دیگر در شش «دوران»، بیان شده است!
مفسران در پاسخ این سؤال دو احتمال مطرح کرده اند:
احتمال اول که مشهور و معروف بوده و مناسب تر به نظر می رسد، اینست که: دو روز خلقت زمین (یَوْمَیْنِ)، درون «أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ» (چهار روز) قرار دارد؛ به این ترتیب که در دو روز اول از این چهار روز، زمین آفریده شد، و در دو روز بعد، سایر خصوصیات زمین به آن اضافه شد؛ و هنگامی که این مدت با دو روز خلقت آسمانها جمع شود، مجموعا شش روز مى شود. در واقع در آیه اول، سخن از خلقت زمین است و آیه بعد، درباره مجموع روزهای خلقت زمین و آماده سازی آن برای حیات می باشد.
نظیر این تعبیر در زبان عربی و تعبیرات فارسى نیز وجود دارد که فى المثل گفته مى شود: از اینجا تا مکه ده روز طول مى کشد، و تا مدینه پانزده روز، یعنى فاصله اینجا تا مکه ده روز است و فاصله مکه و مدینه پنج روز می باشد.(2)
البته اگر آیات متعدد آفرینش در شش روز نبود چنین تفسیرى پذیرفته نمى شد، ولى از آنجا که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر مى کنند، و قرینه یکدیگر مى شوند، تفسیر بالا بخوبى قابل قبول است.
تعداد کمى از مفسران، احتمال دیگری را مطرح کرده اند، ولی پذیرش آن مشکل است، و آن اینکه:
«اربعة ایام» (چهار روز) مربوط به آغاز خلقت نیست بلکه اشاره به فصول چهارگانه سال است که مبدأ پیدایش ارزاق و پرورش مواد غذایى انسانها و حیوانات است؛ ولى این تفسیر، اولا: هماهنگى در میان جمله هاى آیات فوق را تامین نمى کند؛ چرا که در مورد خلقت زمین و آسمان، «یوم» به معنى دوران آغاز پیدایش است، درحالی که طبق این تفسیر، «یوم» در مورد خصوصیات زمین و مواد غذایى به معنى فصول سال مى باشد که پیوسته تکرار مى گردد. ثانیا: نتیجه اش این است که از شش روز آفرینش، تنها از دو روز مربوط به خلقت زمین، و دو روز مربوط به خلقت آسمانها، بحث شده است؛ اما درباره دو روز باقیمانده که مربوط به خلقت موجوداتى است که میان زمین و آسمان قرار دارند (ما بینهما) سخنى به میان نیامده است.
در این دو آیه نکاتى نیز به چشم می خورد که مناسب است مورد توجه قرار گیرد:
1- واژه «یوم» (روز) در آیات فوق هرگز به معنى «طلوع تا غروب خورشید» یا «شبانه روز» نیست، چرا که قبل از آفرینش زمین و آسمان اصلا روز به این معنى وجود نداشت. بلکه منظور از آن، دورانهاى آفرینش می باشد که گاه میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامیده است. البته استعمال «یوم» و معادل آن در زبان فارسى (واژه روز) و در زبانهای دیگر به معنى «دوران» بسیار رائج و متداول است، و حتى در کلمات روزمره ما فراوان دیده مىشود، فى المثل مىگوییم انسان در زندگى یک روز گرفتار ناکامى مىشود و روز دیگر پیروز مىگردد، اشاره به ترکیب زندگى از دورانهاى مختلف شکست و پیروزى است.
2- تعبیر به «ثم» (سپس) معمولا براى تاخیر در زمان مى آید، ولى گاه به معنى تاخیر در بیان نیز مى باشد.
اگر به معنى اول باشد مفهومش این است که آفرینش آسمانها بعد از خلقت زمین و آفرینش کوهها و معادن و مواد غذایى صورت گرفته است. ولى اگر به معنى دوم باشد، هیچ مانعى ندارد که آفرینش آسمانها قبل از خلقت زمین صورت گرفته باشد؛ ولى به هنگام بیان کردن نخست از زمین و ارزاق و منابع آن که مورد توجه و نیاز انسانهاست شروع کرده، سپس به شرح آفرینش آسمان پرداخته است.
معنى دوم گذشته از اینکه با اکتشافات علمى هماهنگ تر است با آیات دیگر قرآن نیز موافقت دارد؛ چرا که در سوره نازعات چنین مى فرماید: «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها * رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها * وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها * وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها * أَخْرَجَ مِنْها ماءَها * وَ مَرْعاها وَ الْجِبالَ أَرْساها * مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ»(3)؛ (آیا زنده شدن شما بعد از مرگ دشوارتر است، یا آفرینش آسمان؟ خداوند آن را بنا کرد و برافراشت و منظم ساخت، شب آن را تاریک، و روزش را آشکار قرار داد، و زمین را بعد از آن گسترد، آبهاى درونى آن و گیاهان و چراگاه هاى آن را خارج نمود، و کوه ها را بعد از آن پا بر جا ساخت، تا وسیله زندگى براى شما و چهارپایان تان فراهم گردد).
این آیات به خوبى روشن مى سازد که گسترش زمین و جوشیدن چشمه ها و پیدایش درختان و مواد غذایى، همه بعد از آفرینش آسمانها صورت گرفته است، در حالى که اگر «ثم» را به تاخیر زمانى تفسیر کنیم باید بگوئیم همه اینها قبل از آفرینش آسمان صورت گرفته است. ولی از آنجا که کلمه «بعد ذلک» به روشنى همه اینها را بعد از خلقت آسمان مى شمرد، تفسیر ثم به تاخیر بیانى روشن به نظر مى رسد.
3- جمله «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ»؛ (آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید) اشاره به وجود دو دوران در آفرینش آسمانها است که هر دورانى از آن ممکن است میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامیده باشد، و هر دوران به نوبه خود به دوره های دیگرى تقسیم شود.
پی نوشت:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم جمعى از فضلاء، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1374هـ ش، چاپ سی و دوم، ج 20، ص 224-225. آیات 3 سوره یونس، 7 سوره هود، 59 سوره فرقان، 4 سوره سجده، 38 سوره ق و 4 سوره حدید نیز به این مطلب اشاره کرده اند.
(2). همان. طبق این تفسیر آیه تقدیرى دارد به این صورت: «و قدر فیها اقواتها فى تتمة اربعة ایام» و یا به تعبیرى که در تفسیر کشاف آمده «کل ذلک فى اربعة ایام».
(3). قرآن کریم، سوره نازعات، آیات 27 الی 33.
منبع: آیین رحمت
خداند در آیات 9 تا 12 سوره فصلت در باره دورانهای آفرینش آسمانها و زمین سخن گفته، می فرماید: «قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِکَ رَبُّ الْعالَمِینَ * وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِینَ * ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ ... فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ»؛ (بگو: آیا شما به آن کسى که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید؟ و براى او همانندهایى قائل مى شوید؟ او پروردگار جهانیان است. او در زمین کوههایى قرار داد، و برکاتى در آن آفرید، و مواد غذایى مختلف آن را مقدر فرمود، اینها همه در چهار روز بود، درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! سپس اراده آفرینش آسمان فرمود، ... در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید).
در حالی که آیات متعدد دیگری از قرآن، از جمله آیه 54 سوره اعراف «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ»، می فرماید زمین، آسمان و آنچه میان این دو قرار دارد در شش روز خلق شده است.(1). در اینجا سؤال مهمى مطرح می شود و آن اینکه: چگونه در آیات سوره فصّلت، آفرینش زمین را در دو روز، و کوه ها و برکات و غذاها در چهار روز، و در دنباله این آیات، آفرینش آسمانها را نیز در دو روز ذکر کرده که مجموعا هشت روز مى شود؟! در حالى که در آیات دیگرى از قرآن مجید آفرینش آسمانها و زمین مجموعا در شش روز، یا به تعبیر دیگر در شش «دوران»، بیان شده است!
مفسران در پاسخ این سؤال دو احتمال مطرح کرده اند:
احتمال اول که مشهور و معروف بوده و مناسب تر به نظر می رسد، اینست که: دو روز خلقت زمین (یَوْمَیْنِ)، درون «أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ» (چهار روز) قرار دارد؛ به این ترتیب که در دو روز اول از این چهار روز، زمین آفریده شد، و در دو روز بعد، سایر خصوصیات زمین به آن اضافه شد؛ و هنگامی که این مدت با دو روز خلقت آسمانها جمع شود، مجموعا شش روز مى شود. در واقع در آیه اول، سخن از خلقت زمین است و آیه بعد، درباره مجموع روزهای خلقت زمین و آماده سازی آن برای حیات می باشد.
نظیر این تعبیر در زبان عربی و تعبیرات فارسى نیز وجود دارد که فى المثل گفته مى شود: از اینجا تا مکه ده روز طول مى کشد، و تا مدینه پانزده روز، یعنى فاصله اینجا تا مکه ده روز است و فاصله مکه و مدینه پنج روز می باشد.(2)
البته اگر آیات متعدد آفرینش در شش روز نبود چنین تفسیرى پذیرفته نمى شد، ولى از آنجا که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر مى کنند، و قرینه یکدیگر مى شوند، تفسیر بالا بخوبى قابل قبول است.
تعداد کمى از مفسران، احتمال دیگری را مطرح کرده اند، ولی پذیرش آن مشکل است، و آن اینکه:
«اربعة ایام» (چهار روز) مربوط به آغاز خلقت نیست بلکه اشاره به فصول چهارگانه سال است که مبدأ پیدایش ارزاق و پرورش مواد غذایى انسانها و حیوانات است؛ ولى این تفسیر، اولا: هماهنگى در میان جمله هاى آیات فوق را تامین نمى کند؛ چرا که در مورد خلقت زمین و آسمان، «یوم» به معنى دوران آغاز پیدایش است، درحالی که طبق این تفسیر، «یوم» در مورد خصوصیات زمین و مواد غذایى به معنى فصول سال مى باشد که پیوسته تکرار مى گردد. ثانیا: نتیجه اش این است که از شش روز آفرینش، تنها از دو روز مربوط به خلقت زمین، و دو روز مربوط به خلقت آسمانها، بحث شده است؛ اما درباره دو روز باقیمانده که مربوط به خلقت موجوداتى است که میان زمین و آسمان قرار دارند (ما بینهما) سخنى به میان نیامده است.
در این دو آیه نکاتى نیز به چشم می خورد که مناسب است مورد توجه قرار گیرد:
1- واژه «یوم» (روز) در آیات فوق هرگز به معنى «طلوع تا غروب خورشید» یا «شبانه روز» نیست، چرا که قبل از آفرینش زمین و آسمان اصلا روز به این معنى وجود نداشت. بلکه منظور از آن، دورانهاى آفرینش می باشد که گاه میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامیده است. البته استعمال «یوم» و معادل آن در زبان فارسى (واژه روز) و در زبانهای دیگر به معنى «دوران» بسیار رائج و متداول است، و حتى در کلمات روزمره ما فراوان دیده مىشود، فى المثل مىگوییم انسان در زندگى یک روز گرفتار ناکامى مىشود و روز دیگر پیروز مىگردد، اشاره به ترکیب زندگى از دورانهاى مختلف شکست و پیروزى است.
2- تعبیر به «ثم» (سپس) معمولا براى تاخیر در زمان مى آید، ولى گاه به معنى تاخیر در بیان نیز مى باشد.
اگر به معنى اول باشد مفهومش این است که آفرینش آسمانها بعد از خلقت زمین و آفرینش کوهها و معادن و مواد غذایى صورت گرفته است. ولى اگر به معنى دوم باشد، هیچ مانعى ندارد که آفرینش آسمانها قبل از خلقت زمین صورت گرفته باشد؛ ولى به هنگام بیان کردن نخست از زمین و ارزاق و منابع آن که مورد توجه و نیاز انسانهاست شروع کرده، سپس به شرح آفرینش آسمان پرداخته است.
معنى دوم گذشته از اینکه با اکتشافات علمى هماهنگ تر است با آیات دیگر قرآن نیز موافقت دارد؛ چرا که در سوره نازعات چنین مى فرماید: «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها * رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها * وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها * وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها * أَخْرَجَ مِنْها ماءَها * وَ مَرْعاها وَ الْجِبالَ أَرْساها * مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ»(3)؛ (آیا زنده شدن شما بعد از مرگ دشوارتر است، یا آفرینش آسمان؟ خداوند آن را بنا کرد و برافراشت و منظم ساخت، شب آن را تاریک، و روزش را آشکار قرار داد، و زمین را بعد از آن گسترد، آبهاى درونى آن و گیاهان و چراگاه هاى آن را خارج نمود، و کوه ها را بعد از آن پا بر جا ساخت، تا وسیله زندگى براى شما و چهارپایان تان فراهم گردد).
این آیات به خوبى روشن مى سازد که گسترش زمین و جوشیدن چشمه ها و پیدایش درختان و مواد غذایى، همه بعد از آفرینش آسمانها صورت گرفته است، در حالى که اگر «ثم» را به تاخیر زمانى تفسیر کنیم باید بگوئیم همه اینها قبل از آفرینش آسمان صورت گرفته است. ولی از آنجا که کلمه «بعد ذلک» به روشنى همه اینها را بعد از خلقت آسمان مى شمرد، تفسیر ثم به تاخیر بیانى روشن به نظر مى رسد.
3- جمله «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ»؛ (آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید) اشاره به وجود دو دوران در آفرینش آسمانها است که هر دورانى از آن ممکن است میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامیده باشد، و هر دوران به نوبه خود به دوره های دیگرى تقسیم شود.
پی نوشت:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم جمعى از فضلاء، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1374هـ ش، چاپ سی و دوم، ج 20، ص 224-225. آیات 3 سوره یونس، 7 سوره هود، 59 سوره فرقان، 4 سوره سجده، 38 سوره ق و 4 سوره حدید نیز به این مطلب اشاره کرده اند.
(2). همان. طبق این تفسیر آیه تقدیرى دارد به این صورت: «و قدر فیها اقواتها فى تتمة اربعة ایام» و یا به تعبیرى که در تفسیر کشاف آمده «کل ذلک فى اربعة ایام».
(3). قرآن کریم، سوره نازعات، آیات 27 الی 33.
منبع: آیین رحمت