چهارشنبه، 24 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

شبهه تناقض گویی قرآن در تغییر ناپذیری کلام الهی

پرسش :

قرآن در آیه 64 سوره یونس می گوید: «برای کلمات خداوند تبدیل وجود ندارد»، امّا در آیه 101 سوره نحل می گوید: «و هنگامی که آیه ای را به جای آیه ای دیگر تبدیل کنیم»؛ آیا در این آیات تناقض وجود ندارد؟!


پاسخ :
در آیه 64 سوره یونس می خوانیم: «لا تَبْدِیلَ‏ لِکَلِماتِ‏ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»؛ (در زندگى دنیا و در آخرت شاد [و مسرور]ند، برای کلمات خداوند تبدیل وجود ندارد. [وعده هاى الهى تخلف ناپذیر است] و این رستگارى بزرگى است).

و در آیه 101 سوره نحل می خوانیم: «وَ إِذا بَدَّلْنا آیَةً مَکانَ آیَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُنَزِّلُ»؛ (و هنگامى که آیه اى را به آیه دیگر تبدیل کنیم [حکمى را نسخ نمائیم] ـ و خدا بهتر مى داند چه حکمى را نازل کند ـ آنها مى گویند تو افترا مى بندى اما اکثر آنها [حقیقت] را نمى دانند).

در ابتدا چنین تصور می شود که این دو آیه با یکدیگر تناقض دارد و یکی می گوید برای کلمات خداوند تبدیل وجود ندارد و دیگری از امکان تبدیل آیه ای به جای آیه ای دیگر سخن می گوید!

اما با کمی تأمل در این دو آیه به بطلان چنین تصوری پی می بریم؛ چرا که موضوع این دو آیه متفاوت است. در آیه اول مراد از کلمات «وعده های الهی» است که تخلّف ناپذیر هستند و در آیه دوم سخن از «نسخ» حکم یک آیه و آوردن حکمی جدید توسط آیه ای دیگر است. لذا تناقضی بین این آیات نیست.

آیات 62-64 سوره یونس می گوید: «أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ * الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ ۚ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»؛ (آگاه باشید! [دوستان و] اولیاى خدا، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگین مى شوند. * همان کسانى که ایمان آوردند، و [از مخالفت فرمان خدا، پیوسته] پرهیز مى کردند. * شادمانى [حقیقى] در زندگى دنیا و در آخرت تنها براى آنهاست؛ وعده هاى الهى تخلف ناپذیر است! این است آن رستگارى و پیروزى بزرگ!).

در این آیات سخن از وحشت نداشتن و غمگین نبودن اولیاء الهی است که ایمان داشته و تقوا پیشه می کنند؛ خداوند به آنها وعده شادمانی حقیقی در دنیا و آخرت می دهد و تاکید می کند که در این کلمات (وعده ها و بشارت ها) تغییری نخواهد بود و دست یابی به این بشارتها پیروزی بزرگی است.
اما آیه 101 سوره نحل ایرادهایى را که مشرکان به آیات الهى مى گرفتند بیان مى کند: «وَ إِذا بَدَّلْنا آیَةً مَکانَ آیَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ»؛ (هنگامى که آیه اى را به آیه دیگر مبدّل کنیم [حکمى را نسخ نماییم] و خدا بهتر مى داند چه حکمى را نازل کند، آنها مى گویند: تو افترا مى بندى! اما بیشترشان [حقیقت را] نمى دانند).

حقیقت این است که مشرکان درک نمى کنند که وظیفه قرآن چیست؟ و چه رسالتى بر عهده دارد؟ آنها از شرایط نزول قرآن بى اطلاع هستند، و گر نه مى دانستند «نسخ» پاره اى از دستورات و آیات قرآن، یک برنامه دقیق و حساب شده تربیتى است که بدون آن، هدف نهایى و نیل به تکامل تأمین نمى شود و دلیل بر تناقض گویى پیامبر(صلّى اللّه علیه و آله) و یا افترا بستن به خدا نیست.

مساله نسخ براى جامعه اى که در حال انتقال از یک مرحله بسیار منحط به مراحل عالى است، امرى است اجتناب ناپذیر. چه اینکه بسیار مى شود که انتقال دفعى غیر ممکن است و باید مرحله به مرحله صورت گیرد. آیا یک بیمارى مزمن را مى توان در یک روز معالجه کرد یا یک معتاد به مواد مخدر را که سالها است به آن آلوده شده است در یک روز درمان نمود؟ آیا جز این است که باید در این میان مراحل انتقالى وجود داشته باشد؟ و آیا نسخ چیزى جز برنامه‏ هاى موقت در دورانهاى انتقالى است؟!(1)

بنابراین آنچه «تبدیل» در آن راه ندارد، «وعده ای» است که با «کلمات» داده شده است و آنچه «نسخ» شده است، «حکمی» از احکام الهی است که با گذر جامعه از مرحله ای منحط به به مرحله ای عالی با حکمی جدید جایگزین شده است. لذا در دو آیه فوق تناقضی وجود ندارد.
 

مراد از نسخ و نمونه های آن در قرآن

«نسخ» از نظر لغت به معناى از بین بردن و زائل نمودن است(2) و در منطق شرع تغییر دادن حکمى و جانشین ساختن حکمى دیگر به جاى آن است. به عنوان مثال:

1- مسلمانان بعد از هجرت به مدینه مدت شانزده ماه به سوى بیت المقدس نماز مى خواندند. پس از آن دستور تغییر قبله صادر شد و موظف شدند هنگام نماز رو به سوى کعبه کنند.

2- در سوره نساء آیه 15 درباره مجازات زنان زناکار دستور داده شده که در صورت شهادت چهار شاهد، آنها را در خانه حبس کنند تا زمانى که مرگ شان فرا رسد یا خداوند راه دیگرى براى آنان مقرر دارد. این آیه به وسیله آیه 2 سوره نور نسخ شد و در آن آیه مجازاتشان تبدیل به یکصد تازیانه شده است.(3)

3- همچنین از کلمات بزرگان استفاده مى شود که عده وفات در زمان جاهلیت یک سال بوده و رسوم خرافى و شاقى براى زن در این مدت قائل بودند. اسلام در آغاز آن رسوم خرافى را از بین برد ولى عده وفات را طبق آیه 240 سوره بقره در مدت یک سال تثبیت کرد سپس آن را در آیه 234 همین سوره(4) نسخ کرده و به چهار ماه و ده روز تبدیل نمود و تنها زینت کردن و آرایش هاى مختلف را در این مدت براى زن ممنوع شمرد.(5)
 

حکمت نسخ

درباره حکمت نسخ هم در آیه 106 سوره بقره می خوانیم: «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»؛ (هیچ حکمى را نسخ نمى کنیم و یا نسخ آن را به تاخیر نمى اندازیم مگر اینکه بهتر از آن یا همانند آن را جانشین آن مى سازیم. آیا نمى دانى که خداوند بر هر چیز قادر است؟). خداوند حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلى در احکامش طبق مصالح بدهد و او نسبت به مصالح بندگانش از همه آگاه تر و بصیرتر است. از طرفی مى دانیم نیازهاى انسان گاه با تغییر زمان و شرائط محیط دگرگون مى شود و گاه ثابت و بر قرار است، یک روز برنامه اى ضامن سعادت او است ولى روز دیگر ممکن است بر اثر دگرگونى شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد. ممکن است درسى امسال براى دانش آموزى سازنده باشد اما همین درس براى سال آینده بى فایده باشد. معلم آگاه باید برنامه را آن چنان تنظیم کند که سال به سال دروس مورد نیاز شاگردان تدریس شود. این مساله مخصوصا با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه ‏ها روشنتر مى گردد که در روند تکاملى انسانها گاه برنامه اى مفید و سازنده است و گاه زیان بار و لازم التغییر، به خصوص در هنگام شروع انقلابهاى اجتماعى و عقیدتى لزوم دگرگونى برنامه‏ ها در مقطع هاى مختلف زمانى روشنتر به نظر مى‏ رسد.(6)
 

محدوه نسخ

البته نباید فراموش کرد که اصول احکام الهى، که پایه‏ هاى اساسى را تشکیل مى‏ دهد، در همه جا یکسان است و هرگز اصل توحید یا عدالت اجتماعى و صدها حکم مانند آن دگرگون نمى‏ شوند و تغییر در مسائل کوچکتر و دست دوم است. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که ممکن است تکامل مذاهب به جایى برسد که آخرین مذهب به عنوان خاتم ادیان نازل گردد به طورى که دگرگونى در احکام آن بعدا راه نیابد.(7)

پی‌نوشت‌ها:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، چاپ تهران‏، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم‏، ج ‏11، ص 405.
(2). المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانى، حسین بن محمد، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق و بیروت، 1412 هـ ق، چاپ اول، ص 801.
(3). تفسیر نمونه، همان، ج ‏1، ص 390؛ یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ ش‏، چاپ چهارم،‏ ص 651.
(4). مقدم بودن آن آیه بر این آیه از نظر ترتیب و تنظیم قرآنى دلیل بر این نیست که قبلا نازل شده است، زیرا مى دانیم تنظیم آیات یک سوره بر طبق تاریخ نزول نیست، بلکه گاهى آیاتى که بعد نازل شده در آغاز سوره قرار گرفته، و آیاتى که قبل نازل شده در اواخر سوره، و این به خاطر مناسبت آیات و به دستور پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) صورت گرفته است. ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ج ‏2، ص 213.
(5). تفسیر نمونه، همان، ج ‏2، ص 213 - 214.
(6). تفسیر نمونه، همان، ج ‏1، ص 391.
(7). همان.

منبع: آیین رحمت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
پرسش و پاسخ مرتبط