تفاوت شفاعت در عرف عام با شفاعت در منطق اسلام
پرسش :
چه تفاوت هایی بین «شفاعت» در عرف عام با شفاعتی که در منطق اسلام مطرح است وجود دارد؟
پاسخ :
میان «شفاعت» در عرف عام و «شفاعت» در منطق اسلام فاصله زیادى است، یکى بر اساس تغییر دادن فکر کسى که نزد او شفاعت مى شود و دیگرى بر اساس تغییرات و دگرگونی هاى گوناگون در کسى که برای او شفاعت مى شود. روشن است که شفاعت به معناى اوّل، همه اشکالات مطرح شده در این باب را به خود جذب مى کند، هم روحِ سعى و تلاش را مى کُشد، هم موجب تشویق به گناه است، و هم انعکاسى از جوامع عقب افتاده و فئودالیته مى باشد و هم متضمّن نوعى شرک یا انحراف از توحید است؛ زیرا اگر ما معتقد باشیم که علم خدا را مى توان تغییر داد و مجهولى را درباره شفاعت شونده براى او روشن ساخت، و یا مبدئى غیر از او در جهان وجود داشته باشد که بتوان روى آن تکیه کرد و خشم خدا را به وسیله آن فرو نشاند و یا محبّت او را به سوى خود جلب کرد و یا معتقد باشیم که خداوند ممکن است نیاز به موقعیّت بعضى از بندگان خود داشته باشد و به خاطر این نیاز، شفاعت او را درباره مجرمى بپذیرد و یا معتقد باشیم که ممکن است از نفوذ واسطه هایی بهراسد و شفاعت آنها را بپذیرد، همه اینها ما را از اصل توحید در صفات خدا دور مى سازد و در درّه شرک و بت پرستى پرتاب مى نماید.
اینها همه خاصیّت شفاعت در عرف عام و معناى نادرست آن است؛ ولى شفاعت در شکل صحیح و با شرایط و کیفیّت و خصوصیّات و ویژگی هایى که در دین به آن اشاره شده، هیچ یک از این عیوب را به خود راه نمى دهد. تشویق به گناه نمى کند؛ بلکه وسیله اى براى ترک گناه است. دعوت به سستى و تنبلى نمى کند؛ بلکه با ایجاد روح امیدوارى، نیروهاى انسان را براى جبران خطاهاى گذشته، بسیج مى نماید. هیچ گونه ارتباطى با جوامع عقب افتاده ندارد؛ بلکه یک وسیله مؤثّر تربیتى براى اصلاح مجرمان، گناهکاران و متجاوزان است و نه تنها شرک نیست؛ بلکه عین توحید و توجّه به خدا و استمداد از صفات او و به اذن و فرمان او مى باشد.
منبع: پیدایش مذاهب، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (دام ظله)، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب (علیه السلام)، قم، 1384 شمسی، چاپ: اول، ص، ص 167.
میان «شفاعت» در عرف عام و «شفاعت» در منطق اسلام فاصله زیادى است، یکى بر اساس تغییر دادن فکر کسى که نزد او شفاعت مى شود و دیگرى بر اساس تغییرات و دگرگونی هاى گوناگون در کسى که برای او شفاعت مى شود. روشن است که شفاعت به معناى اوّل، همه اشکالات مطرح شده در این باب را به خود جذب مى کند، هم روحِ سعى و تلاش را مى کُشد، هم موجب تشویق به گناه است، و هم انعکاسى از جوامع عقب افتاده و فئودالیته مى باشد و هم متضمّن نوعى شرک یا انحراف از توحید است؛ زیرا اگر ما معتقد باشیم که علم خدا را مى توان تغییر داد و مجهولى را درباره شفاعت شونده براى او روشن ساخت، و یا مبدئى غیر از او در جهان وجود داشته باشد که بتوان روى آن تکیه کرد و خشم خدا را به وسیله آن فرو نشاند و یا محبّت او را به سوى خود جلب کرد و یا معتقد باشیم که خداوند ممکن است نیاز به موقعیّت بعضى از بندگان خود داشته باشد و به خاطر این نیاز، شفاعت او را درباره مجرمى بپذیرد و یا معتقد باشیم که ممکن است از نفوذ واسطه هایی بهراسد و شفاعت آنها را بپذیرد، همه اینها ما را از اصل توحید در صفات خدا دور مى سازد و در درّه شرک و بت پرستى پرتاب مى نماید.
اینها همه خاصیّت شفاعت در عرف عام و معناى نادرست آن است؛ ولى شفاعت در شکل صحیح و با شرایط و کیفیّت و خصوصیّات و ویژگی هایى که در دین به آن اشاره شده، هیچ یک از این عیوب را به خود راه نمى دهد. تشویق به گناه نمى کند؛ بلکه وسیله اى براى ترک گناه است. دعوت به سستى و تنبلى نمى کند؛ بلکه با ایجاد روح امیدوارى، نیروهاى انسان را براى جبران خطاهاى گذشته، بسیج مى نماید. هیچ گونه ارتباطى با جوامع عقب افتاده ندارد؛ بلکه یک وسیله مؤثّر تربیتى براى اصلاح مجرمان، گناهکاران و متجاوزان است و نه تنها شرک نیست؛ بلکه عین توحید و توجّه به خدا و استمداد از صفات او و به اذن و فرمان او مى باشد.
منبع: پیدایش مذاهب، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (دام ظله)، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب (علیه السلام)، قم، 1384 شمسی، چاپ: اول، ص، ص 167.