شفاعت در سیره عملى پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله)
پرسش :
آیا سیره عملى پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) اصل شفاعت را تأیید مى کند؟
پاسخ :
احادیث اسلامى و سیره مسلمانان نشان مى دهد که چنین درخواستى هم جایز است و هم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) وجود داشته است.
1. از انس نقل شده است که: از پیامبر(صلى الله علیه و آله) درخواست کردم در روز قیامت مرا شفاعت کند. فرمود: شفاعت مى کنم. گفتم: یا رسول الله، تو را در کجا بجویم؟ فرمود: اولین جایگاهى که مرا مى جویى، بر صراط است.(1)
او از پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) درخواست شفاعت مى کند، بى آنکه بر ذهن او بگذرد که این درخواست، با اصول اعتقادى او ناسازگار است.
2. سواد بن قارب، یکى از اصحاب پیامبر(صلى الله علیه و آله) به آن حضرت مى گوید: شفیع من باش، روزى که شفاعت کسى هیچ سودى براى سواد بن قارب نخواهد داشت(2).
3. سیره نگاران و مورّخان نقل کرده اند: مردى از قبیله حمیر مى دانست که پیامبر بزرگوار اسلام(صلى الله علیه و آله) در سرزمین مکه به دنیا خواهد آمد و چون مى ترسید که عمر، مجال دیدارش را ندهد، نامه اى نوشت و آن را به یکى از بستگانش سپرد، تا وقتى پیامبر مبعوث مى شود به او بدهد. در آن نامه از جمله چنین آمده بود:
«اگر تو را درک نکردم، پس روز قیامت شفاعتم کن و فراموشم منماى»، چون نامه به دست پیامبر(صلى الله علیه و آله) رسید، فرمود: «آفرین به برادر صالحم تُبّع».(3)
اینکه پیامبر(صلى الله علیه وآله)، آن خواستار شفاعت را برادر صالح نامید، روشن ترین دلیل بر آن است که درخواست شفاعت با اصول اعتقادى تعارضى ندارد.
4. شیخ مفید از ابن عباس روایت مى کند که چون امیرمؤمنان(علیه السلام) پیامبر خدا را غسل داد و کفن کرد، صورتش را باز کرد و گفت: «پدر و مادرم فدایت، پاکیزه زیستى و پاکیزه مردى... ما را نزد پروردگارت یاد کن.»(4)
سیدرضى در نهج البلاغه روایت کرده است که على(علیه السلام) هنگام غسل پیامبرخدا(صلى الله علیه و آله)، گفت: «پدر و مادرم فدایت، ما را نزد پروردگارت یاد کن و ما را به خاطر داشته باش».(5)
5. روایت است که چون پیامبر(صلى الله علیه وآله) رحلت نمود، ابوبکر آمد و چهره پیامبر(صلى الله علیه و آله) را گشود، خود را به روى وى افکند و بوسید و گفت: «پدر و مادرم فدایت، پاک زیستى و پاک مردى، اى محمد! ما را نزد پروردگارت یاد کن و به یاد ما باش.»(6)
این شفاعت خواهى از پیامبر است، در همین دنیا پس از رحلت او. عرب، تعبیر «ما را نزد پروردگارت یاد کن» را در شفاعت طلبى به کار مى برد. در داستان حضرت یوسف هم آمده است که از هم بند زندانى که ساقى پادشاه بود، چنین خواست و گفت:
«اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ»(7) (مرا نزد صاحبت یاد کن.)
مصعب اسلمى گوید: یکى از غلامان ما نزد پیامبر(صلى الله علیه و آله) رفت و گفت: درخواستى دارم حضرت فرمود: چیست؟ گفت: مى خواهم مرا از کسانى قرار دهى که روز قیامت شفاعتشان مى کنى. فرمود: این را چه کسى به تو یاد داده است؟ گفت: کسى به من نگفته، خودم چنین خواسته ام. فرمود: تو از کسانى هستى که روز قیامت شفاعتشان مى کنم.
پینوشتها:
(1). صحیح ترمذى، ج 4، ص 621؛ کتاب صفة القیامه، باب 9.
(2). «فکن لى شفیعاً یوم لا ذو شفاعة بِمُغن فتیلاً عن سواد بن قارب». (الاصابه، ج 2، ص 95؛ الروض الأنف، ج 1، ص 139؛ بلوغ الارب، ج 3، ص 299؛ عیون الأثر، ج 1، ص .72
(3). مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 12؛ سیره حلبیّه، ج2، ص 88.
(4). المجالس، شیخ مفید، مجلس دوازدهم، ص 103.
(5). نهج البلاغه، خطبه 235.
(6). سیره حلبیه، ج 3، ص 474، چاپ بیروت.
(7). سوره یوسف، آیه 42.
منبع: سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی دام ظله، مترجم: جواد محدثی، نشر مشعر، چاپ: دارالحدیث، بهار 1386، ص 100.
احادیث اسلامى و سیره مسلمانان نشان مى دهد که چنین درخواستى هم جایز است و هم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) وجود داشته است.
1. از انس نقل شده است که: از پیامبر(صلى الله علیه و آله) درخواست کردم در روز قیامت مرا شفاعت کند. فرمود: شفاعت مى کنم. گفتم: یا رسول الله، تو را در کجا بجویم؟ فرمود: اولین جایگاهى که مرا مى جویى، بر صراط است.(1)
او از پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) درخواست شفاعت مى کند، بى آنکه بر ذهن او بگذرد که این درخواست، با اصول اعتقادى او ناسازگار است.
2. سواد بن قارب، یکى از اصحاب پیامبر(صلى الله علیه و آله) به آن حضرت مى گوید: شفیع من باش، روزى که شفاعت کسى هیچ سودى براى سواد بن قارب نخواهد داشت(2).
3. سیره نگاران و مورّخان نقل کرده اند: مردى از قبیله حمیر مى دانست که پیامبر بزرگوار اسلام(صلى الله علیه و آله) در سرزمین مکه به دنیا خواهد آمد و چون مى ترسید که عمر، مجال دیدارش را ندهد، نامه اى نوشت و آن را به یکى از بستگانش سپرد، تا وقتى پیامبر مبعوث مى شود به او بدهد. در آن نامه از جمله چنین آمده بود:
«اگر تو را درک نکردم، پس روز قیامت شفاعتم کن و فراموشم منماى»، چون نامه به دست پیامبر(صلى الله علیه و آله) رسید، فرمود: «آفرین به برادر صالحم تُبّع».(3)
اینکه پیامبر(صلى الله علیه وآله)، آن خواستار شفاعت را برادر صالح نامید، روشن ترین دلیل بر آن است که درخواست شفاعت با اصول اعتقادى تعارضى ندارد.
4. شیخ مفید از ابن عباس روایت مى کند که چون امیرمؤمنان(علیه السلام) پیامبر خدا را غسل داد و کفن کرد، صورتش را باز کرد و گفت: «پدر و مادرم فدایت، پاکیزه زیستى و پاکیزه مردى... ما را نزد پروردگارت یاد کن.»(4)
سیدرضى در نهج البلاغه روایت کرده است که على(علیه السلام) هنگام غسل پیامبرخدا(صلى الله علیه و آله)، گفت: «پدر و مادرم فدایت، ما را نزد پروردگارت یاد کن و ما را به خاطر داشته باش».(5)
5. روایت است که چون پیامبر(صلى الله علیه وآله) رحلت نمود، ابوبکر آمد و چهره پیامبر(صلى الله علیه و آله) را گشود، خود را به روى وى افکند و بوسید و گفت: «پدر و مادرم فدایت، پاک زیستى و پاک مردى، اى محمد! ما را نزد پروردگارت یاد کن و به یاد ما باش.»(6)
این شفاعت خواهى از پیامبر است، در همین دنیا پس از رحلت او. عرب، تعبیر «ما را نزد پروردگارت یاد کن» را در شفاعت طلبى به کار مى برد. در داستان حضرت یوسف هم آمده است که از هم بند زندانى که ساقى پادشاه بود، چنین خواست و گفت:
«اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ»(7) (مرا نزد صاحبت یاد کن.)
مصعب اسلمى گوید: یکى از غلامان ما نزد پیامبر(صلى الله علیه و آله) رفت و گفت: درخواستى دارم حضرت فرمود: چیست؟ گفت: مى خواهم مرا از کسانى قرار دهى که روز قیامت شفاعتشان مى کنى. فرمود: این را چه کسى به تو یاد داده است؟ گفت: کسى به من نگفته، خودم چنین خواسته ام. فرمود: تو از کسانى هستى که روز قیامت شفاعتشان مى کنم.
پینوشتها:
(1). صحیح ترمذى، ج 4، ص 621؛ کتاب صفة القیامه، باب 9.
(2). «فکن لى شفیعاً یوم لا ذو شفاعة بِمُغن فتیلاً عن سواد بن قارب». (الاصابه، ج 2، ص 95؛ الروض الأنف، ج 1، ص 139؛ بلوغ الارب، ج 3، ص 299؛ عیون الأثر، ج 1، ص .72
(3). مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 12؛ سیره حلبیّه، ج2، ص 88.
(4). المجالس، شیخ مفید، مجلس دوازدهم، ص 103.
(5). نهج البلاغه، خطبه 235.
(6). سیره حلبیه، ج 3، ص 474، چاپ بیروت.
(7). سوره یوسف، آیه 42.
منبع: سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی دام ظله، مترجم: جواد محدثی، نشر مشعر، چاپ: دارالحدیث، بهار 1386، ص 100.