ارتقای سطح فکری و اعتقادی خود در ارتباط با امام عصر
پرسش :
چگونه میتوانیم سطح فکری و اعتقادی خود را در ارتباط با امام عصر (علیه السلام) بالاتر برده و عمیقتر کنیم؟ خلاصه ای از زندگی امام مهدی (علیه السلام) را تشریح کنید.
پاسخ :
برای بالابردن سطح فکری و اعتقادی به دو کار نیاز است:
1. مطالعه: مطالعه کتابها و گفت و گو با اندیشوران و صاحبان علم و فکر و تدبر در آنها.
2. توجه به خدا: توجه به حضرت حق و دعا و انابه به درگاه او و توجه به وظایف دینی، تا دل روشن و پاک گردد و بتواند تجلیگاه انوار و معارف حق باشد. این انوار، هم الهامات الهی را شامل میشود و هم تفکر.
نام و کنیه امام زمان (علیه السلام) همان نام و کنیه پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است و لقبهای مشهور آن حضرت عبارت است از: مهدی (هدایت شدهای که مردم را به حق میخواند)، قائم (قیام برای حق میکند)، منتظر (همه، در انتظار مقدم اویند)، بقیةالله (باقیمانده حجتهای خدا و آخرین ذخیره او)، صاحب الزمان و ولی عصر (حاکم و فرمانروای یگانه زمان).
با توجه به اینکه فرمانروایان ستمگر عباسی به دنبال قتل آن بزرگوار بودند، لذا ولادت آن حضرت پنهانی بود. حتی نزدیکان امام عسکری (علیه السلام) نیز از ولادت او بیاطلاع بودند.
حکیمه خاتون (عمه بزرگوار امام یازدهم) که بزرگ بانوان حرم اهل بیت (علیهم السلام) بود نیز در شب نیمه شعبان و چند ساعت پیش از ولادت، از واقعشدن این امر بزرگ آگاه شد و این، بدان سبب بود که اثر حمل و نشانه بارداری در نرجس خاتون، به قدرت خدا، دیده نمیشد.
در روایات، شمایل و اوصاف حضرت مهدی (علیه السلام) بیان شده است از جمله: چهرهای گندمگون، پیشانی بلند، ابروان هلالی، چشمان سیاه و درشت و ... او اهل عبادت و شبزندهداری، زهد و پارسایی، صبر و بردباری، عدالت و نیکوکاری و ... است.
زندگی آن حضرت شامل سه دوره پرفراز و نشیب است:
دوران اختفا:
زندگی پنهانی آن حضرت که از آغاز ولادت تا شهادت پدر را شامل میشود. در این دوران امام حسن عسکری (علیه السلام) با نوشتن نامه و دادن عقیقه، نزدیکان و خواص را از ولادت امام مهدی (علیه السلام) آگاه کرد. (1)
در این دوره، برخی افراد، به دیدار امام زمان (علیه السلام) موفق شدند. محمدبن عثمان که یکی از بزرگان شیعه است، میگوید: چهل نفر از شیعیان، نزد امام یازدهم گرد آمدیم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: «پس از من این، امام شما و جانشین من است. از او فرمان ببرید و بعد از من، در دین خود پراکنده نشوید که هلاک میشوید». (2)
دوران غیبت:
این زمان، از هنگام شهادت امام یازدهم (علیه السلام) شروع میشود و تا ظهور ادامه دارد. علت غیبت آن حضرت، به روشنی معلوم نیست؛ ولی از حکمتهای آن، نجات از قتل و امتحان مردم است.
غیبت آن حضرت دو مرحله دارد:
الف. غیبت کوتاه مدت (صغرا)
که از سال 260 (هنگام شهادت امام یازدهم (علیه السلام)) تا سال 329 یعنی حدود هفتاد سال طول کشید.
مهمترین ویژگی این دوره، آن است که مردم، از طریق نایبان خاص، یعنی عثمانبنسعید عمری، محمدبن عثمان بنسعیدعمری، حسین بن روح و علی بن محمد سمری، با امام مهدی (علیه السلام) در ارتباط بودند و به وسیله آنان، سؤالات خود را میپرسیدند و پیامها و پاسخهای حضرت را دریافت میکردند. در این دوره نیز برخی از ارادتمندان، موفق به دیدار حضرت شدند.
ب. غیبت بلندمدت (کبرا):
در آخرین روزهای عمر نایب چهارم، امام زمان (علیه السلام) در نامهای خطاب به او، خبر رحلت او را تا شش روز دیگر اعلام میکند. امام، از او میخواهد که دیگر فردی را به عنوان نایب خاص معرفی نکند. بدینگونه غیبت کبرا شروع شد. امام، در این دوره، عالمان و فقیهان را به عنوان نایبان عام به مردم معرفی کرد و از آنان خواست که در امور خود به عالمان رجوع کنند. (3)
البته باید توجه داشت هرچند امام در پرده غیبت قرار دارد؛ مردم همچنان از شمع وجود او بهره میبرند. در روایت مشهور از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) (4) و خود حضرت مهدی (علیه السلام) (5) «امام غایب» به خورشید پشت ابر تشبیه شده است که مردم از آن بهره میبرند.
در این دوران پرفراز و نشیب، مردم باید در انتظار مقدم او باشند و به وظیفه یک منتظر واقعی عمل کنند و برای ظهور، زمینهسازی بکنند. در این دوران برخی نیز موفق به دیدار آن عزیز شدند که نمونه آن، تشرف حاج علی بغدادی است که در کتاب مفاتیحالجنان ذکر شده است.
دوران ظهور:
این دوره، از ظهور حضرت تا رحلت ایشان را شامل میشود. پس از آنکه شرایط ظهور فراهم گشت و علایم ظهور؛ مانند خروج سفیانی و ندای آسمانی پدیدار شد، آن یگانهی دوران، در مکه ظاهر میشود و همراه یاران، در مسجدالحرام، ظهور خود را اعلام میدارد پس از سیطره بر مکه و اصلاح امور، به طرف مدینه و سایر نقاط به حرکت درمیآید و با پاکسازی جهان از ظلم و شرکت، عدل و دین را بر این زمینه خسته از سیاهی میگستراند. در این دوران است که زمین، خرم و آباد میگردد و برکاتش را به مردم ارزانی میدارد.
پینوشتها:
1. کمال الدین، ج 2، ب 42، ح 10.
2. همان، ب 43، ح 2.
3. همان، ب 45، ح 45.
4. همان، باب 23، ح 3.
5. همان، ب 45، ح 4.
منبع: آفتاب مهر (دفتر اول)، جمعی از محققین مرکز تخصصی مهدویت، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام، چاپ چهاردهم، تابستان 1393.
برای بالابردن سطح فکری و اعتقادی به دو کار نیاز است:
1. مطالعه: مطالعه کتابها و گفت و گو با اندیشوران و صاحبان علم و فکر و تدبر در آنها.
2. توجه به خدا: توجه به حضرت حق و دعا و انابه به درگاه او و توجه به وظایف دینی، تا دل روشن و پاک گردد و بتواند تجلیگاه انوار و معارف حق باشد. این انوار، هم الهامات الهی را شامل میشود و هم تفکر.
خلاصه ای از زندگی امام مهدی علیه السلام
آخرین امام شیعیان و دوازدهمین جانشین رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در سپیدهدم جمعه، نیمه شعبان سال 255 ق در سامرا- یکی از شهرهای عراق- دیده به جهان گشود. پدر گرامی او، پیشوای یازدهم امام حسن عسکری (علیه السلام) و مادر بزرگوار آن حضرت بانویی شایسته به نام «نرجس» بود.نام و کنیه امام زمان (علیه السلام) همان نام و کنیه پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است و لقبهای مشهور آن حضرت عبارت است از: مهدی (هدایت شدهای که مردم را به حق میخواند)، قائم (قیام برای حق میکند)، منتظر (همه، در انتظار مقدم اویند)، بقیةالله (باقیمانده حجتهای خدا و آخرین ذخیره او)، صاحب الزمان و ولی عصر (حاکم و فرمانروای یگانه زمان).
با توجه به اینکه فرمانروایان ستمگر عباسی به دنبال قتل آن بزرگوار بودند، لذا ولادت آن حضرت پنهانی بود. حتی نزدیکان امام عسکری (علیه السلام) نیز از ولادت او بیاطلاع بودند.
حکیمه خاتون (عمه بزرگوار امام یازدهم) که بزرگ بانوان حرم اهل بیت (علیهم السلام) بود نیز در شب نیمه شعبان و چند ساعت پیش از ولادت، از واقعشدن این امر بزرگ آگاه شد و این، بدان سبب بود که اثر حمل و نشانه بارداری در نرجس خاتون، به قدرت خدا، دیده نمیشد.
در روایات، شمایل و اوصاف حضرت مهدی (علیه السلام) بیان شده است از جمله: چهرهای گندمگون، پیشانی بلند، ابروان هلالی، چشمان سیاه و درشت و ... او اهل عبادت و شبزندهداری، زهد و پارسایی، صبر و بردباری، عدالت و نیکوکاری و ... است.
زندگی آن حضرت شامل سه دوره پرفراز و نشیب است:
دوران اختفا:
زندگی پنهانی آن حضرت که از آغاز ولادت تا شهادت پدر را شامل میشود. در این دوران امام حسن عسکری (علیه السلام) با نوشتن نامه و دادن عقیقه، نزدیکان و خواص را از ولادت امام مهدی (علیه السلام) آگاه کرد. (1)
در این دوره، برخی افراد، به دیدار امام زمان (علیه السلام) موفق شدند. محمدبن عثمان که یکی از بزرگان شیعه است، میگوید: چهل نفر از شیعیان، نزد امام یازدهم گرد آمدیم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: «پس از من این، امام شما و جانشین من است. از او فرمان ببرید و بعد از من، در دین خود پراکنده نشوید که هلاک میشوید». (2)
دوران غیبت:
این زمان، از هنگام شهادت امام یازدهم (علیه السلام) شروع میشود و تا ظهور ادامه دارد. علت غیبت آن حضرت، به روشنی معلوم نیست؛ ولی از حکمتهای آن، نجات از قتل و امتحان مردم است.
غیبت آن حضرت دو مرحله دارد:
الف. غیبت کوتاه مدت (صغرا)
که از سال 260 (هنگام شهادت امام یازدهم (علیه السلام)) تا سال 329 یعنی حدود هفتاد سال طول کشید.
مهمترین ویژگی این دوره، آن است که مردم، از طریق نایبان خاص، یعنی عثمانبنسعید عمری، محمدبن عثمان بنسعیدعمری، حسین بن روح و علی بن محمد سمری، با امام مهدی (علیه السلام) در ارتباط بودند و به وسیله آنان، سؤالات خود را میپرسیدند و پیامها و پاسخهای حضرت را دریافت میکردند. در این دوره نیز برخی از ارادتمندان، موفق به دیدار حضرت شدند.
ب. غیبت بلندمدت (کبرا):
در آخرین روزهای عمر نایب چهارم، امام زمان (علیه السلام) در نامهای خطاب به او، خبر رحلت او را تا شش روز دیگر اعلام میکند. امام، از او میخواهد که دیگر فردی را به عنوان نایب خاص معرفی نکند. بدینگونه غیبت کبرا شروع شد. امام، در این دوره، عالمان و فقیهان را به عنوان نایبان عام به مردم معرفی کرد و از آنان خواست که در امور خود به عالمان رجوع کنند. (3)
البته باید توجه داشت هرچند امام در پرده غیبت قرار دارد؛ مردم همچنان از شمع وجود او بهره میبرند. در روایت مشهور از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) (4) و خود حضرت مهدی (علیه السلام) (5) «امام غایب» به خورشید پشت ابر تشبیه شده است که مردم از آن بهره میبرند.
در این دوران پرفراز و نشیب، مردم باید در انتظار مقدم او باشند و به وظیفه یک منتظر واقعی عمل کنند و برای ظهور، زمینهسازی بکنند. در این دوران برخی نیز موفق به دیدار آن عزیز شدند که نمونه آن، تشرف حاج علی بغدادی است که در کتاب مفاتیحالجنان ذکر شده است.
دوران ظهور:
این دوره، از ظهور حضرت تا رحلت ایشان را شامل میشود. پس از آنکه شرایط ظهور فراهم گشت و علایم ظهور؛ مانند خروج سفیانی و ندای آسمانی پدیدار شد، آن یگانهی دوران، در مکه ظاهر میشود و همراه یاران، در مسجدالحرام، ظهور خود را اعلام میدارد پس از سیطره بر مکه و اصلاح امور، به طرف مدینه و سایر نقاط به حرکت درمیآید و با پاکسازی جهان از ظلم و شرکت، عدل و دین را بر این زمینه خسته از سیاهی میگستراند. در این دوران است که زمین، خرم و آباد میگردد و برکاتش را به مردم ارزانی میدارد.
پینوشتها:
1. کمال الدین، ج 2، ب 42، ح 10.
2. همان، ب 43، ح 2.
3. همان، ب 45، ح 45.
4. همان، باب 23، ح 3.
5. همان، ب 45، ح 4.
منبع: آفتاب مهر (دفتر اول)، جمعی از محققین مرکز تخصصی مهدویت، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام، چاپ چهاردهم، تابستان 1393.