پرسش :
«فقيه» كه در روايات براي او جعل ولايت شده، به معناي عالمِ متفكّرِ عميق و اسلامشناس است نه فقيه به معناي مصطلح امروز يعني كسي كه فقط فقه بداند و از ابعاد ديگر اسلام آگاهي نداشته باشد.
پاسخ :
غالب فقيهان، به همه مطالب ديني آگاهند ولي در فقه، آگاهي بيشتري دارند و در قانون اساسي نيز شرايط رهبري، بر اساس همان «فقاهت جامع» تدوين شده است. لذا كسي كه خصوص «فقه مصطلح» را ميداند نه «فقه رهبري» را، صلاحيت رهبري را ندارد و قانون اساسي نيز زعامت و رهبري را به چنين فقيهي نداده است؛ البته چنين فقيهي، ممكن است در حكومت اسلامي به كارهاي مربوط به رشته خود مشغول باشد؛ مانند ديگر متخصصان. غرض آنكه، فقيه جامع شرائط رهبري، به نوبه خود نموداري از رهبران اصيل الهي است؛ هم در آنچه به عقائد، اخلاق، احكام، و اعمال بر ميگردد و هم در هدايت، حمايت و درايت در تحقق اهداف اسلامي. اينكه در اصل چهارم قانون اساسي آمده است: «كليه قوانين و مقررات مدني، جزايي، مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اينها بايد بر اساس موازين اسلامي باشد»، براي آن است كه رهبر نظام اسلامي، فقيهي بايد باشد كه به همه ابعاد اسلام آگاهي كامل دارد. تذكر: آنچه در قانـون اساسي آمده، گوشهاي از رهنمود عقل و نقل اسلامي است كه شؤون حكومت اسلامي به ويژه ولايت فقيه را بررسي نموده است.
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه، ص 378)
غالب فقيهان، به همه مطالب ديني آگاهند ولي در فقه، آگاهي بيشتري دارند و در قانون اساسي نيز شرايط رهبري، بر اساس همان «فقاهت جامع» تدوين شده است. لذا كسي كه خصوص «فقه مصطلح» را ميداند نه «فقه رهبري» را، صلاحيت رهبري را ندارد و قانون اساسي نيز زعامت و رهبري را به چنين فقيهي نداده است؛ البته چنين فقيهي، ممكن است در حكومت اسلامي به كارهاي مربوط به رشته خود مشغول باشد؛ مانند ديگر متخصصان. غرض آنكه، فقيه جامع شرائط رهبري، به نوبه خود نموداري از رهبران اصيل الهي است؛ هم در آنچه به عقائد، اخلاق، احكام، و اعمال بر ميگردد و هم در هدايت، حمايت و درايت در تحقق اهداف اسلامي. اينكه در اصل چهارم قانون اساسي آمده است: «كليه قوانين و مقررات مدني، جزايي، مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اينها بايد بر اساس موازين اسلامي باشد»، براي آن است كه رهبر نظام اسلامي، فقيهي بايد باشد كه به همه ابعاد اسلام آگاهي كامل دارد. تذكر: آنچه در قانـون اساسي آمده، گوشهاي از رهنمود عقل و نقل اسلامي است كه شؤون حكومت اسلامي به ويژه ولايت فقيه را بررسي نموده است.
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه، ص 378)