چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

« دين براى دنيا » و « ترك دنيا به خاطر دين » دو حالت افراط و تفريط در دين مى‌باشند و اگر دين بخواهد حكومت كند، معنايش اين خواهد بود كه دين براى دنيا باشد در حالى كه دين، چنين ‏رسالتى ندارد.‏


پاسخ :
دين در تعريف قرآن مايه حيات است: «يا أيّها الّذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم ‏لما يحييكم ...»(1). پس ذات اقدس اله دين را يك امر حياتبخش معرفى مى‌كند و به انسان مى‌گويد ‏مادامى كه زنده است حسنهٔ دنيا و حسنهٔ آخرت را از خدا بخواهد و نيز مسألت نمايد كه خداوند او را از ‏عذاب آتش حفظ كند: «رَبَّنَا آتِنَا فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِى الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»(2). در زندگى ‏حَسَن؛ بايد هم‌عقيده حسن و هم اخلاق حسن و هم رفتار حسن باشد. در زندگى حسن، بهرهٔ جامعه، ‏قسط و عدل است و رهايى از فقر و فساد و تبعيض. پس وحى الهى دين را حياتبخش معرفى مى‌كند و البته ‏محصول چنين حياتى، حسنات دنيا و حسنات آخرت خواهد بود و فرد ديندار، هم بهرهٔ صحيح معتدلانه در دنيا ‏مى‌برد و هم بهره صحيح معتدلانه در آخرت.‏
وجود مبارك حضرت اميرمؤمنان(سلام الله عليه)، آثار دين را اين‌گونه شرح مى‌دهد: «إلى أن بَعَث الله ‏سبحانه محمداً رسول الله (صلّى الله عليه و آله) لإنجاز عِدَته، و إتمام نُبوّته، مأخوذاً على النبيّين ‏ميثاقه، مشهورةً سِماتهُ، كريماً ميلادهُ، و أهلُ الأرض يومئذٍ ملل متفرِّقة و أهواءٌ منتشرة و طرائقٌ ‏متشتّتة، بين مُشَبِّهٍ لله بخلقه، أو مُلحدٍ في اسمه، أو مشير إلى غيره فهداهم من الضّلالة و ‏أنقذهم بمكانه من الجهالة»(3) تا اينكه خداوند سبحان محمّد رسول الله (صلّى الله عليه و اله) را براى ‏وفاى به عهد خويش و كامل كردن نبوّتش مبعوث كرد. اين در حالى بود كه دربارهٔ او از همهٔ پيامبران، پيمان ‏گرفته شده بود (كه به او ايمان بياورند و بشارت ظهورش را به پيروان خويش بدهند) و در حالى كه ‏نشانه‌هايش مشهود و ميلادش ارزنده بود و در آن روزگار مردمِ زمين داراى مذاهب پراكنده و افكار ضد و نقيض ‏و راه‌ها و عقايد پراكنده بودند؛ گروهى خدا را به مخلوقاتش تشبيه مى‌كردند و گروهى نام او را بر بُت‌ها ‏مى‌نهادند و بعضى به غير او اشاره و دعوت مى‌نمودند، اما خداوند آنها را به وسيلهٔ حضرت رسول (صلّى الله ‏عليه و آله) از گمراهى رهايى بخشيد و با وجود پربركتش آنان را از جهل علمى و جهالت عملى نجات داد».‏
يعنى كارى كه پيامبر آورندهٔ دين اسلام ـ دين جامع و جاودانه ـ انجام داد، هم مربوط به بخش‌هاى علمى ‏است و هم مربوط به بخش‌هاى عملى، بخش‌هاى علمى را با تعليم «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» انجام ‏دادند و بخش‌هاى عملى را با «يُزَكِّيهِمْ». ثمره و نتيجهٔ اين رسالت الهى اين مى‌شود كه انسانِ مسلمانِ ‏واقعى، به مقام جزم علمى صائب و عزم عملى صالح بار مى‌يابد.‏
همچنين اميرمؤمنان (عليه‌السّلام) در زمينهٔ وضعيت بهداشتى، اقتصادى و اعتقادى عصر بعثت پيامبر ‏اكرم (صلّى الله عليه و آله) مى‌فرمايد: «إنّ الله بعث محمّداً (صلّى الله عليه و آله و سلّم) نذيراً ‏للعالمين و أميناً على التنزيل و أنتم مَعَشر العرب على شَرّ دين و فى شَرّ دار مُنيخُون بين حجارةٍ ‏خُشْنٍ و حَيّات صُمّ، تَشرَبون الكَدِر و تأكلون الجَشب و تسفكون دماءكم و تقطعون أرحامكم، ‏الأصنام فيكم مَنصوبة و الآثام بكم معصوبةٌ؛(4) خداوند محمّد (صلّى الله عليه و آله) را به رسالت مبعوث ‏كرد تا جهانيان را بيم دهد و امين آيات او باشد، در حالى كه شما جمعيت عرب، بدترين آيين را داشتيد و در ‏بدترين سرزمين‌ها و در ميان سنگ‌هاى خشن و مارهاى فاقد شنوايى (كه از هيچ نمى‌ترسيدند و خطرشان ‏بسيار زياد بود) زندگى مى‌كرديد و آب‌هاى آلوده مى‌نوشيدند و غذاهاى بسيار ناگوار مى‌خورديد و پيوسته ‏خونِ هم را مى‌ريختيد و پيوند با خويشان را قطع مى‌كرديد (و دختران را زنده به گور مى‌كرديد و پسران خود را ‏به بهانه گرانى، قحطى ... به قتل مى‌رسانديد) بت‌ها در ميان شما برپا بود و گناهان سراسر وجودتان را ‏فراگرفته بود».‏
حضرت على (عليه‌السّلام) مى‌خواهند بگويند شما مردم قبل از اسلام و عمل به تعاليم آن، نه آب ‏آشاميدنى مناسبى داشتيد و نه مسكن مناسب و نه عقيدهٔ درست. در رعايت بهداشت به عنوان نمونهٔ ‏عادى مى‌توان از راهنمايى دين به اين كه: دست خود را پيش از غذا خوردن و پس از آن بشوى، با آب تميز ‏وضو بگير و در مواقع معين غسل كن، دهانت را بشوى، اگر در ظرفى غذا بود رويش را بپوشان و ... .‏
پس تربيت دينى است كه عقيده، اخلاق و اعمال جامعه را اصلاح كرد و دنيا و آخرت انسان را از تاريكى ‏عقيدتى، اخلاقى و عملى عصر جاهليت به هدايت اعتقادى و پاكى اخلاقى و عملى مبدل ساخت. اين ‏همان نعمت بزرگى بود كه حسين بن على (عليه‌السّلام) خون قلب خودش را به خاطر آن فدا كرد: «و بذل ‏مُهجَته فيك ليستنقذَ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة»(5). حسين (عليه السّلام) خون قلبش را در ‏راه تو فدا كرد تا بندگانت را از نادانى و سرگردانىِ گمراهى نجات بخشد». ‏
پس دين براى اصلاح دنيا نيز هست و يكى از اهدافش اعطاى حيات طيّب به انسان در همين دنياست كه ‏تحقق بخشيدن به آن در گرو وجود يك حكومت صالح است. (حياتِ طيّب به معناى تبديل زندگى دنيايى به ‏زندگى طيب نيست) البته اين امكان وجود دارد كه دين به اسارت گرفته شود و حكومت اسلامى برخاسته از ‏آن هم، در خدمت دنياى بريده از آخرت باشد؛ هم‌چنان‌كه حضرت اميرمؤمنان (عليه‌السّلام) عصر حكومت ‏عثمان را آن‌گونه ترسيم مى‌كند(6).‏
اما اگر معارف دين درست فهميده و احكام آن به طور صحيح پياده شود، هرگز براى دنيا مذموم نخواهد ‏بود، بلكه دين براى حسنات دنيا بوده به طورى كه حسنات دنيا تنها از راه دين تأمين شدنى است.‏

‏(1) سورهٔ انفال، آيهٔ 24.‏
‏(2) سورهٔ بقره، آيهٔ 201.‏
‏(3) نهج‌البلاغه، خطبه اول، بند 39 و 40.‏
‏(4) همان، خطبه 26، بند 1.‏
‏(5) مفاتيح الجنان، ص 771، زيارت اربعين اباعبدالله‌الحسين (عليه‌السّلام).‏
‏(6) نهج‌البلاغه، خطبه 3، بند 13 و 14.

مأخذ: (فصلنامه حكومت اسلامى، شمارهٔ 22، ص 4 ـ 6)‏


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.