پرسش :
آيا دانش انسان در جهان آخرت با او همراه است؟
پاسخ :
اگر كسى درباره جهانبينى الهى بحثها كرد، درباره خدا و اسماء حُسناى او، نعت او، صفات جلال و جمال و افعال او بحثها كرد، درباره معاد، مواقف قيامت، بهشت و جهنم، صراط، حساب، ميزان، شفاعت، حوض كوثر و مانند آن بحثها كرد، در مورد فرشتهشناسى، وحى، رسالت، نبوّت و امامت بررسى كرد، همه اين رهآوردها و بحثها بعد از مرگ يكى پس از ديگرى براى او تر و تازه و روشن و مشهود، سرسبز و خرم مىتابد و لحظه به لحظه شكوفاتر مىشود، اما اگر كسى تلاش كرد كه چگونه خيابان بسازد، مسجد، مدرسه و دانشگاه بسازد، مهندس راه و ساختمان بشود، طبيب جسم باشد، بعد از مرگ همه اين علوم كمكم از يادش مىرود، چونكه آنجا ديگر سخن از راه و ساختمان نيست و علمى كه تكرار نشود رخت برمىبندد آنجا از كسى سؤال نمىكنند نقشه ساختمان، نقشه خيابان و بيابان چگونه است.
البته اين گونه دانشها براى رفع نيازمنديهاى دنيا بوده و تحصيل آن هم واجب است و اگر كسى از اين راه بهرهاى گرفت و به نظام اسلامى خدمت كرد، عمل صالحى انجام داده كه براى ابد در قيامت مىماند اما خودِ اين علم رخت برمىبندد.
اين علوم مربوط به نشئه طبيعت است، مصنّف و مؤلّف شدن، استاد و مدرّس و گوينده و نويسنده شدن جزو حرفههاى دنيايى است كه بعد از مرگ همه اينها رخت برمىبندد، يك اديب ماهر در اواخر عمر از خواندن يك سطر عبارت ادبى نيز عاجز مىشود.
اما اگر كسى معارف الهى را آموخت يكى پس از ديگرى معلومهاى او مشهود مىشود و مىيابد. اگر كسى در اين زمينه تحصيل كند كه كوثر يعنى چه؟ چگونه آبى است كه رفع گرسنگى هم مىكند؟ چگونه آبى است كه اگر كسى يك جرعهاش را بنوشد براى ابد ديگر تشنه نمىشود؟ اين چه آبى است هم جاى نان است و هم آب و هم عطر؟ و اين همه خصوصيات چگونه در او جمع شده است؟ اينها علومى است كه بعد از مرگ لحظه به لحظه براى او ظهور مىكند. ولى اگر كسى در دنيا اين مسائل را نياموزد، در آن دنيا به زحمت او را مىفهمانند، اما در آخرت اينچنين نيست كه به آسانى و رايگان يادش بدهند، آنجا با گوش ياد نمىدهند، بلكه با دل، ياد مىدهند و تا دل او را غبارروبى و گردگيرى نكنند و اين لايههاى چركين را از دلش نگيرند دلش نمىبيند. قرآن كريم مىفرمايد:
» كلّا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون»(1).
بنابراين به هنگام مرگ علمهاى حصولى رخت برمىبندد و علمهاى شهودى هم به اين آسانى نصيب نمىشود، در آنجا اگر زن مهذبتر باشد او زودتر از مرد به مقصد مىرسد و نمىتوان گفت: چون قدرت فيزيكى يا رياضى مرد قوىتر است، پس زن به اندازه مرد مقرّب نيست.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 386 ـ 388.)
(1) سوره مطفّفين، آيه 14.
اگر كسى درباره جهانبينى الهى بحثها كرد، درباره خدا و اسماء حُسناى او، نعت او، صفات جلال و جمال و افعال او بحثها كرد، درباره معاد، مواقف قيامت، بهشت و جهنم، صراط، حساب، ميزان، شفاعت، حوض كوثر و مانند آن بحثها كرد، در مورد فرشتهشناسى، وحى، رسالت، نبوّت و امامت بررسى كرد، همه اين رهآوردها و بحثها بعد از مرگ يكى پس از ديگرى براى او تر و تازه و روشن و مشهود، سرسبز و خرم مىتابد و لحظه به لحظه شكوفاتر مىشود، اما اگر كسى تلاش كرد كه چگونه خيابان بسازد، مسجد، مدرسه و دانشگاه بسازد، مهندس راه و ساختمان بشود، طبيب جسم باشد، بعد از مرگ همه اين علوم كمكم از يادش مىرود، چونكه آنجا ديگر سخن از راه و ساختمان نيست و علمى كه تكرار نشود رخت برمىبندد آنجا از كسى سؤال نمىكنند نقشه ساختمان، نقشه خيابان و بيابان چگونه است.
البته اين گونه دانشها براى رفع نيازمنديهاى دنيا بوده و تحصيل آن هم واجب است و اگر كسى از اين راه بهرهاى گرفت و به نظام اسلامى خدمت كرد، عمل صالحى انجام داده كه براى ابد در قيامت مىماند اما خودِ اين علم رخت برمىبندد.
اين علوم مربوط به نشئه طبيعت است، مصنّف و مؤلّف شدن، استاد و مدرّس و گوينده و نويسنده شدن جزو حرفههاى دنيايى است كه بعد از مرگ همه اينها رخت برمىبندد، يك اديب ماهر در اواخر عمر از خواندن يك سطر عبارت ادبى نيز عاجز مىشود.
اما اگر كسى معارف الهى را آموخت يكى پس از ديگرى معلومهاى او مشهود مىشود و مىيابد. اگر كسى در اين زمينه تحصيل كند كه كوثر يعنى چه؟ چگونه آبى است كه رفع گرسنگى هم مىكند؟ چگونه آبى است كه اگر كسى يك جرعهاش را بنوشد براى ابد ديگر تشنه نمىشود؟ اين چه آبى است هم جاى نان است و هم آب و هم عطر؟ و اين همه خصوصيات چگونه در او جمع شده است؟ اينها علومى است كه بعد از مرگ لحظه به لحظه براى او ظهور مىكند. ولى اگر كسى در دنيا اين مسائل را نياموزد، در آن دنيا به زحمت او را مىفهمانند، اما در آخرت اينچنين نيست كه به آسانى و رايگان يادش بدهند، آنجا با گوش ياد نمىدهند، بلكه با دل، ياد مىدهند و تا دل او را غبارروبى و گردگيرى نكنند و اين لايههاى چركين را از دلش نگيرند دلش نمىبيند. قرآن كريم مىفرمايد:
» كلّا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون»(1).
بنابراين به هنگام مرگ علمهاى حصولى رخت برمىبندد و علمهاى شهودى هم به اين آسانى نصيب نمىشود، در آنجا اگر زن مهذبتر باشد او زودتر از مرد به مقصد مىرسد و نمىتوان گفت: چون قدرت فيزيكى يا رياضى مرد قوىتر است، پس زن به اندازه مرد مقرّب نيست.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 386 ـ 388.)
(1) سوره مطفّفين، آيه 14.