پرسش :
تكليف كسانيكه آئين يهوديت و مسيحيت را در حال حاضر قبول دارند چيست، آيا اينها نجس هستند؟
پاسخ :
سؤال در حقيقت داراي دو قسمت مي باشد:
1. تكليف كسانيكه در حال حاضر يهودي يا مسيحي مي باشند چيست؟
2. آيا آنها نجس مي باشند يا پاك؟
در پاسخ سول اول دو مطلب قابل بررسي مي باشد.
الف ـ منسوخ شدن شريعت و آئين حضرت موسي و حضرت عيسي ـ عليهما السّلام ـ .
با اثبات حقانيت دين اسلام و جهاني شدن آن، بطلان ساير اديان روشن مي گردد، چنانچه از آيات قرآن و روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ استفاده مي شود، دين واقعي و حق، دين اسلام مي باشد، زيرا اين دين، از اديان گذشته كامل تر است و مردم موظف هستند كه به اين دين عمل كنند. از جمله آياتي كه بر اين مطلب دلالت دارند، عبارتند از:
1. همانا دين نزد خدا، اسلام است.[1]
2. هر كسي جز اسلام، آئيني براي خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران است.[2]
3. او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.[3]
بعد نكته اي كه قابل ذكر است اينست كه هر كدام از اديان گذشته، در زمان خود به صورت واقعي خودش راه صحيحي براي تكامل بشر و توجه او به خدا بوده و بشر در پرتو اين اديان به سوي تكامل روحي و معنوي پيش رفته است، ولي پس از ابلاغ آيين اسلام ـ كه آيين جهاني و خاتم اديان است ـ پيمودن راههاي ديگر خطاست و غير از اسلام آيين، ديگري نمي تواند انسان را به اهداف عالي و كامل كه مناسب حقيقت انساني و «امت تكامل يافته» است، برساند. ولي در عين حال هر كدام از اين اديان در زمان و عصر خود كاملترين دين بودند كه براي هدايت مردم از طرف خداوند آمده است.
و ديگر اينكه با آمدن دين اسلام، شريعت و آيين هاي گذشته نسخ شده و اعتبارشان را براي امتهاي آينده از دست داده اند و معني ناسخ بودن آيين اسلام نسبت به آيينهاي ديگر و كامل و جامع بودن آن در برابر آيينهاي پيشين، اين نيست كه آيينهاي پيشين از اصل و ريشه باطل و يا نادرست و يا ناقص و نارسا بوده اند؛ بلكه هر كدام از اينها در جاي خود و عصر خويش كاملاً صحيح و رسا بوده و براي رسانيدن بشر آن عصر به هدفي كه شايستگي آن را داشته است، كافي و رسا بوده اند.[4]
ب ـ سرنوشت يهوديان و مسيحيان
يهوديان و مسيحيان موجود از دو حال خارج نيستند يا:
1. كافر قاصرند و در كفر خويش مقصر نيستند؛ يعني در شرايطي هستند كه امكان دسترسي به اينكه بدانند دين واقعي و حق الآن كدام است، ندارند و يا اينكه كفر آنها از روي جهالت و ناداني و آشنا نبودن به حقيقت است.
2. كافر مقصّرند و در كفر خويش تقصير كارند؛ يعني مي دانند كه دين حق، دين اسلام است و به قول معروف حجّت بر آنها تمام شده است و ليكن عناد دارند و آن را نمي پذيرند، مسلماً اينها جايگاهشان جهنم است و در آنجا مجازات مي شوند، چرا كه آنها همچون مسلمانان مكلّف به دستورات اسلام هستند، لكن با خداوند دشمني مي ورزند.
امّا قضاوت در مورد دستة نخست (كافران قاصر) را بايد به خداوند متعال واگذار كرد كه او چگونه حكم مي كند، همين قدر مي دانيم در مورد ايشان عادلانه، حكم خواهد كرد و آنها را مورد عفو و بخشش خويش قرار مي دهد.[5]
2. پاكي و نجاست يهوديان و مسيحيان:
نجاست يا پاك بودن يهوديان و مسيحيان، يكي از مسايل اختلافي ميان فقهاء مي باشد كه عده اي از فقها فرموده اند: همة كافران حتي اهل كتاب، كه مسيحيان و يهوديان نيز از آن جمله اند، نجس مي باشند، و در مقابل برخي ديگر از فقهاء، كفار اهل كتاب را استثنا نموده اند، يعني فرموده اند: همة كفار نجس مي باشند بجز كافران اهل كتاب همچون مسيحي و يهودي. براي روشن شدن بهتر مطلب در ذيل به برخي از فتاوي مراجع عظيم الشأن گذشته و حاضر اشاره مي گردد.
1ـ مرحوم سيد محمد كاظم طباطبائي، مؤلف عروة الوثقي بهمراه آيات عظام امام خميني، اراكي، خوئي، گلپايگاني (رحمة الله عليهم) مي فرمايند: هشتم از نجاسات، كافر مي باشد، آنهم همة اقسامش حتي مرتد و يهود و نصاري (مسيحي) و مجوس و ...[6]
حضرت امام خميني (ره) همچنين در جواب سؤالي كه از ايشان شده، كه با اهل كتاب از نظر طهارت چگونه بايد برخورد كرد؟ فرموده اند: غير مسلمان از هر دين و مذهبي كه باشد محكوم به نجاست است.[7]
2ـ آيات عظام صافي گلپايگاني، سيستاني و تبريزي (دامت بركاتهم) مي فرمايند: اهل كتاب (يعني يهود و نصاري و مجوس) كه پيغمبري خاتم الانبياء محمد بن عبدالله ـ صلّي الله عليه و آله ـ را قبول ندارند، بنابر قول مشهور نجس مي باشند.[8]
3ـ آيات عظام شبيري زنجاني و مكارم شيرازي (دامت بركاتهما) مي فرمايند: نجاست اهل كتاب يعني يهوديان و مسيحيان و زرتشتيان بنابر احتياط است.[9]
4ـ آيت الله بهجت (دامت بركاته) مي فرمايند: نجس مي باشند.[10]
5. آيت الله العظمي خامنه اي (دامت بركاته) مي فرمايند: نجاست اهل كتاب معلوم نيست، به نظر ما آنها محكوم به طهارت ذاتي هستند.[11]
6. آيت الله العظمي فاضل لنكراني (دامت بركاته) مي فرمايند: اهل كتاب پاك مي باشند.[12]
به هر حال اهل كتاب چه ذاتاً نجس باشند و چه نباشند به خاطر عدم رعايت طهارت و عدم اجتناب از نجاسات حكم به نجاست ظاهر آنها مي شود و در ظاهر نجس هستند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 1، صص 282، 319، 344.
2. توفيقي، حسين، نگاهي به اديان زندة جهان، ص 143.
3. اسد عليزاده، اكبر، در ساحل انديشه، صص 139 ـ 135.
[1] . عمران/19.
[2] . عمران/85.
[3] . توبه/33.
[4] . مكارم شيرازي و سبحاني، جعفر، پاسخ به پرسشهاي مذهبي؛ قم، مدرسه امام علي بن ابيطالب، 1381 ش، ص 114 و 113.
[5] . مطهري، مرتضي، با اقتباس از مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، 1374، ج1، ص 289.
[6] . طباطبائي يزدي، محمد كاظم، العروة الوثقي، قم، انتشارات دارالتفسير (اسماعيليان)، 1376، ج1، ص53.
[7] . امام خميني، استفتاآت، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1366، ج1، ص102.
[8] . بني هاشمي، محمد حسن، توضيح المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1378، ج1، ص85 و 84.
[9] . همان، ص 85 و 84.
[10] . همان، ص 85.
[11] . خامنه اي، سيد علي، رسالة اجوبة الإسفتائات، انتشارات امير كبير، چاپ و نشر بين الملل، 1383.
[12] . توضيح المسائل مراجع، ص 85.
سؤال در حقيقت داراي دو قسمت مي باشد:
1. تكليف كسانيكه در حال حاضر يهودي يا مسيحي مي باشند چيست؟
2. آيا آنها نجس مي باشند يا پاك؟
در پاسخ سول اول دو مطلب قابل بررسي مي باشد.
الف ـ منسوخ شدن شريعت و آئين حضرت موسي و حضرت عيسي ـ عليهما السّلام ـ .
با اثبات حقانيت دين اسلام و جهاني شدن آن، بطلان ساير اديان روشن مي گردد، چنانچه از آيات قرآن و روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ استفاده مي شود، دين واقعي و حق، دين اسلام مي باشد، زيرا اين دين، از اديان گذشته كامل تر است و مردم موظف هستند كه به اين دين عمل كنند. از جمله آياتي كه بر اين مطلب دلالت دارند، عبارتند از:
1. همانا دين نزد خدا، اسلام است.[1]
2. هر كسي جز اسلام، آئيني براي خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران است.[2]
3. او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.[3]
بعد نكته اي كه قابل ذكر است اينست كه هر كدام از اديان گذشته، در زمان خود به صورت واقعي خودش راه صحيحي براي تكامل بشر و توجه او به خدا بوده و بشر در پرتو اين اديان به سوي تكامل روحي و معنوي پيش رفته است، ولي پس از ابلاغ آيين اسلام ـ كه آيين جهاني و خاتم اديان است ـ پيمودن راههاي ديگر خطاست و غير از اسلام آيين، ديگري نمي تواند انسان را به اهداف عالي و كامل كه مناسب حقيقت انساني و «امت تكامل يافته» است، برساند. ولي در عين حال هر كدام از اين اديان در زمان و عصر خود كاملترين دين بودند كه براي هدايت مردم از طرف خداوند آمده است.
و ديگر اينكه با آمدن دين اسلام، شريعت و آيين هاي گذشته نسخ شده و اعتبارشان را براي امتهاي آينده از دست داده اند و معني ناسخ بودن آيين اسلام نسبت به آيينهاي ديگر و كامل و جامع بودن آن در برابر آيينهاي پيشين، اين نيست كه آيينهاي پيشين از اصل و ريشه باطل و يا نادرست و يا ناقص و نارسا بوده اند؛ بلكه هر كدام از اينها در جاي خود و عصر خويش كاملاً صحيح و رسا بوده و براي رسانيدن بشر آن عصر به هدفي كه شايستگي آن را داشته است، كافي و رسا بوده اند.[4]
ب ـ سرنوشت يهوديان و مسيحيان
يهوديان و مسيحيان موجود از دو حال خارج نيستند يا:
1. كافر قاصرند و در كفر خويش مقصر نيستند؛ يعني در شرايطي هستند كه امكان دسترسي به اينكه بدانند دين واقعي و حق الآن كدام است، ندارند و يا اينكه كفر آنها از روي جهالت و ناداني و آشنا نبودن به حقيقت است.
2. كافر مقصّرند و در كفر خويش تقصير كارند؛ يعني مي دانند كه دين حق، دين اسلام است و به قول معروف حجّت بر آنها تمام شده است و ليكن عناد دارند و آن را نمي پذيرند، مسلماً اينها جايگاهشان جهنم است و در آنجا مجازات مي شوند، چرا كه آنها همچون مسلمانان مكلّف به دستورات اسلام هستند، لكن با خداوند دشمني مي ورزند.
امّا قضاوت در مورد دستة نخست (كافران قاصر) را بايد به خداوند متعال واگذار كرد كه او چگونه حكم مي كند، همين قدر مي دانيم در مورد ايشان عادلانه، حكم خواهد كرد و آنها را مورد عفو و بخشش خويش قرار مي دهد.[5]
2. پاكي و نجاست يهوديان و مسيحيان:
نجاست يا پاك بودن يهوديان و مسيحيان، يكي از مسايل اختلافي ميان فقهاء مي باشد كه عده اي از فقها فرموده اند: همة كافران حتي اهل كتاب، كه مسيحيان و يهوديان نيز از آن جمله اند، نجس مي باشند، و در مقابل برخي ديگر از فقهاء، كفار اهل كتاب را استثنا نموده اند، يعني فرموده اند: همة كفار نجس مي باشند بجز كافران اهل كتاب همچون مسيحي و يهودي. براي روشن شدن بهتر مطلب در ذيل به برخي از فتاوي مراجع عظيم الشأن گذشته و حاضر اشاره مي گردد.
1ـ مرحوم سيد محمد كاظم طباطبائي، مؤلف عروة الوثقي بهمراه آيات عظام امام خميني، اراكي، خوئي، گلپايگاني (رحمة الله عليهم) مي فرمايند: هشتم از نجاسات، كافر مي باشد، آنهم همة اقسامش حتي مرتد و يهود و نصاري (مسيحي) و مجوس و ...[6]
حضرت امام خميني (ره) همچنين در جواب سؤالي كه از ايشان شده، كه با اهل كتاب از نظر طهارت چگونه بايد برخورد كرد؟ فرموده اند: غير مسلمان از هر دين و مذهبي كه باشد محكوم به نجاست است.[7]
2ـ آيات عظام صافي گلپايگاني، سيستاني و تبريزي (دامت بركاتهم) مي فرمايند: اهل كتاب (يعني يهود و نصاري و مجوس) كه پيغمبري خاتم الانبياء محمد بن عبدالله ـ صلّي الله عليه و آله ـ را قبول ندارند، بنابر قول مشهور نجس مي باشند.[8]
3ـ آيات عظام شبيري زنجاني و مكارم شيرازي (دامت بركاتهما) مي فرمايند: نجاست اهل كتاب يعني يهوديان و مسيحيان و زرتشتيان بنابر احتياط است.[9]
4ـ آيت الله بهجت (دامت بركاته) مي فرمايند: نجس مي باشند.[10]
5. آيت الله العظمي خامنه اي (دامت بركاته) مي فرمايند: نجاست اهل كتاب معلوم نيست، به نظر ما آنها محكوم به طهارت ذاتي هستند.[11]
6. آيت الله العظمي فاضل لنكراني (دامت بركاته) مي فرمايند: اهل كتاب پاك مي باشند.[12]
به هر حال اهل كتاب چه ذاتاً نجس باشند و چه نباشند به خاطر عدم رعايت طهارت و عدم اجتناب از نجاسات حكم به نجاست ظاهر آنها مي شود و در ظاهر نجس هستند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 1، صص 282، 319، 344.
2. توفيقي، حسين، نگاهي به اديان زندة جهان، ص 143.
3. اسد عليزاده، اكبر، در ساحل انديشه، صص 139 ـ 135.
[1] . عمران/19.
[2] . عمران/85.
[3] . توبه/33.
[4] . مكارم شيرازي و سبحاني، جعفر، پاسخ به پرسشهاي مذهبي؛ قم، مدرسه امام علي بن ابيطالب، 1381 ش، ص 114 و 113.
[5] . مطهري، مرتضي، با اقتباس از مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، 1374، ج1، ص 289.
[6] . طباطبائي يزدي، محمد كاظم، العروة الوثقي، قم، انتشارات دارالتفسير (اسماعيليان)، 1376، ج1، ص53.
[7] . امام خميني، استفتاآت، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1366، ج1، ص102.
[8] . بني هاشمي، محمد حسن، توضيح المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1378، ج1، ص85 و 84.
[9] . همان، ص 85 و 84.
[10] . همان، ص 85.
[11] . خامنه اي، سيد علي، رسالة اجوبة الإسفتائات، انتشارات امير كبير، چاپ و نشر بين الملل، 1383.
[12] . توضيح المسائل مراجع، ص 85.