چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

با توجه به اينكه در ميان اهل سنت علماي بزرگي وجود دارند، چرا با احكامي مثل وضو و با ترتيبات نمازمشكل دارند و برعكس عمل مي كنند . علّت چيست؟


پاسخ :
علامه عبدالحسين شرف الدين در خطاب به علماء اهل سنت مي فرمايد: مسائلی كه مي تواند ما ها را دور هم گرد آورد، بيش از مسائلي است كه ما ها را از هم جدا مي سازد. به گفته اين مصلح بزرگ مسائل اشتراكي در بين شيعه و سنّي بيش از مسائل اختلافي است، مسلمانان مي توانند از اين مسائل اشتراكي، بهرة كافي ببرند و خلاء وحدت را كه در جامعه مسلمين مشاهده مي شود، پركنند.
امروزه براي جهان اسلام، با تمام تفاوتهاي قومي و نژادي و جغرافيايي، آنچه ضرورت دارد، و يك اصل حياتي به شمار مي آيد، «وحدت و برادري» است.
آنچه كه اين وحدت را به هم مي زند و اينكه باعث مي شود كه در افكار و عقايد و شكل مذهب از نظر عبادت اختلافاتي پيش بيايد و عده اي در مخالفت با مذهب اهل بيت(ع) گام بردارد و گرچند علماي بزرگ در ميان آنها باشند عوامل مختلفي دارد كه به برخي از آنها اشاره مي شود:
1، گمان: ظن و گمان از لغزشگاههاي خطرناكي است كه انديشه بيشتر مردم جهان را به پرتگاه عقايد باطل و نادرست سوق داده است.
قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: از چيزي كه به آن علم نداري پيروي مكن[1].
يعني، از ديدگاه قرآن، مسلمان حق ندارد، دنبال چيزي برود و ياچيزي را مورد عمل خود قرار دهد كه براي او قطعي و ثابت نيست.
اگر عقايد و آراء بيشتر علماء اهل سنّت را ريشه يابي و بررسي كنيم، به سادگي خواهيم ديد كه اغلب عقايد، ريشة علمي ندارد و به ظن و گمان منتهي مي شود.
اگر روزي پيروان همة مذاهب و هواداران همة عقايد متضاد، تصميم بگيرند كه تنها از علم پيروي كنند، مشكل اختلاف مذاهب حل خواهد شد.
2. تمايلات نفساني: در ميان لغزشگاه خطرناك انديشه، از نظر قرآن تمايلات نفساني است. اگر كسي بخواهد نقاط ضعف و قوت يك نظر را بيابد و دربارة آن درست بينديشد، به ناچار بايد خود را، در ارتباط با آن نظريه، از تمايلات نفساني برهاند. شايد بعضي از علماي اهل سنت در اثر تمايلات نفساني نمي توانند، حق را اظهار كنند. يا بپذيرند. چون با اظهار به حق و پيروي از آن، سيادتي را كه در پيش قوم خود دارد و يا در آمدي را كه از اين راه نصيبش مي شود، از دست خواهد داد.
3. تعصب: يكي ديگر از موانع وصول به آراي صحيح و مطابق با واقع، تعصّب است، تعصّب عبارتست از اوج پيروي از تمايلات در زمينة هواداري از فرد يا افراد و ياچيزي، بدون رعايت حق.
به گفته امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ امام و اسوه و الگوي مردم متعصب، شيطان است.
امام در اين باره مي فرمايد: او پيشواي متعصّبان و پيشرو مستكبران است؛آن كه اساس تعصّب را نهاد[2].
تعصّب، شخص متعصّب را وادار مي كند، به جاي اينكه به «گفته بنگرد، «گوينده» را ملاك داوري قرار مي دهد. تعصّب به انسان اجازه نمي دهد كه فكر كند كه «گفته» چيست هم آيا حق است يا باطل، درست است يا غلط؟ بلكه به او مي گويد: ببين «گوينده» كيست؛ اگر با تو هم خط است، نظرية او درست است و اگر همخط نيست، نظرية او خطاست.
هرگاه يكي از علماي اهل سنّت در متون ديني به نام يكي از بزرگان شيعه برخورد كند، بدون تأمل و فكر از روي تعصّب نظريه او را كنار مي نهد و مي گويد، اين شخص رافضي است. با چنين برخورد، آيا مي توان به حقيقت رسيد؟ در حاليكه قرآن مجيد مي فرمايد:
مژده بده آن بندگانم را كه سخن را مي شنوند و به نيكوترين آن، عمل مي كنند، اينان هستند كه خداوند راهنمايشان كرده است، و هم اينانند، صاحبان انديشه[3].
4. تقليد: تقليد در عقايد، يعني پذيرفتن نظرية ديگر و يا ديگران، بدون مطالبة دليل و برهان. تقليد زنجيري است بر فكر و انديشة انسان، تا اين زنجير هست، تصحيح عقايد امكان پذير نيست. بسياري از علماي اهل سنّت به اين مانع (تقليد) گرفتار هستند.
5. لجاجت: يكي ديگر از موانع وصول به حقيقت، لجاجت است. لجاجت به صورتي مرموز و پنهان انديشه را منحرف مي كند و نظر را غير صائب مي گرداند، به گونه اي كه صاحبنظر احساس انحراف نمي كند.
اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ در اين رابطه مي فرمايند: لجاجت، به صورت پنهاني، انديشه و رأي را مي ربايد[4].
بنابراين يكي ديگر از مشكلات علماي اهل سنّت، لجاجت است، كه فكر و انديشة آنها را به طور مرموزي منحرف مي كند و نمي گذارد، به حقيقت راه پيدا كنند.
به طور كلي اين چند عامل از عواملي هستند كه دامنگير بسياري از بزرگان اهل سنت است، البته مي تواند، عواملي ديگر هم دخيل باشد، ولي به طور كلي اين عوامل از عوامل مهم هستند كه مي تواند، مانع از راهيابي يك انديشه به حقيقت باشد. البته عده اي از بزرگان و علماي اهل سنت، اين زنجيره ها را درهم شكسته اند و آزادانه فكر كرده اند و هيچ يك از اين عوامل را در فكر و انديشه خود راه نداده اند و به حقيقت رسيده اند. كه به عنوان نمونه عده اي را معرفي مي كنيم:
1. دكتر محمد تيجاني اهل تونس كه در علم ديني تحصيل كرد، مسافرتهاي متعددي به شهر و كشور هاي مختلفي داشت در اثر همين مسافرتها و برخوردها به حقانيت شيعه پي برد و رسماً تشيع خود را اعلام نمود[5].
2. سعيد ايوب مصري
3. احمد يعقوب اردني
4. اسعد وحيد فلسطيني
5. صالح الورداني مصري .... افراد بيشماري كه بخاطر پرهيز از اطناب كلام از آوردن اسامي يك يك آنها خودداري مي كنيم، به آغوش باز و گرم خاندان پاك و مطهر رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ باز گشته اند تا در دنيا و آخرت رو سفيد و سرافراز باشند[6].
اگر اين موانع در پيش باشد رسيدن به حق و استفاده از انديشه ناب اسلامي كه جز با اطاعت از خاندان وحي مسير نيست، ممكن نخواهد بود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. غلام اصغر البجنوري، المستبصرون.
2. دكتر محمد تيجاني، اهل سنت واقعي.
3. دكتر محمد تيجاني، همراه با راستگويان.


[1] . اسراء/36.
[2] . دشتي، محمد، نهج البلاغه، خطبة قاصعه دفتر نشر الهادي، چ سيزدهم،1379، ص380.
[3] . زمر/18
[4] . نهج البلاغه، دشتي همان، حكمت 179.
[5] . تيجاني، دكتر محمد، اهل سنت واقعي، انتشارات معارف اسلامي، چ دوم، 1372، ج اول.
[6] . تيجاني، محمد، اهل بيت كليد مشكلها، انتشارات معارف اسلامي، چ اول، 1376، ص10.
( اندیشه قم )


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.