پرسش :
فلسفه عزاداري امام حسين ـ عليه السّلام ـ چيست؟
پاسخ :
با توجه به اينكه دين مقدس اسلام، كاملترين اديان است، و تمامي دستورات آن، بر حكمت بنا نهاده شده است، پس بايد يا تك تك احكام آن، منطبق بر عقل بوده و يا اينكه مخالف حكم قطعي عقل نباشد. و از آنجا كه هر ديني، براي تداوم خويش، نيازمند تبليغ است تا حقايق و برجستگي آن براي همگان معلوم گردد، و از دستبرد تحريف وتغيير محفوظ بماند، برنامههايي هماهنگ و مناسب، در اين جهت، لحاظ شده است، كه از جملة آنها مراسم عزاداري و سوگواري براي پيشوايان ديني و مخصوصاً براي سومين امام شيعيان حضرت ابا عبدالله الحسين ـ عليه السّلام ـ در ايام مخصوص ميباشد. در ميان ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ امام حسين ـ عليه السّلام ـ زندگي ويژهاي داشت و شرايطي كه براي ايشان پيش آمد، يك تقدير الهي بود و يك خصوصيتي به حيات و زندگي آن حضرت ـ عليه السّلام ـ و به خصوص شهادت او بخشيد كه اين بركات و دستجات حسيني و سينه زني و... ميتواند از آن ناشي شود.
هر چند همة ائمه ديني و امامان معصوم، نور واحد ميباشند و بزرگداشت يكي، تجليل از بقيه است، چرا كه هدف يكي است به علاوه كه هر امام ديگري، به جاي امام حسين ـ عليه السّلام ـ بود، بايد همين برنامة او را اجرا ميكرد.[1]
پس اگر اختلافي در رفتار پيشوايان ديني، نسبت به همديگر ديده ميشود، اين اختلاف و تفاوت، به لحاظ شرايط اجتماعي زمان ايشان بوده است. چنانچه در «زيارت جامعة كبيره»، بر نور واحد بودن ائمه هدي ـ عليهم السّلام ـ و يك هدف داشتن آن بزرگواران، عبارت زير را داريم (به زبان عربي آمده):
«همة شما كشتي نجات هستيد، هر كس به شما تمسك جويد، نجات مييابد و هر كس از شما دور و عقب بماند،هلاك ميشود» با توجه به مطالب بالا، بايد بگوييم كه بزرگداشت مراسم سيد الشهداء ـ عليه السّلام ـ ، بازسازي حيات حسيني است تا از آن حيات به نحو احسن استفاده كنيم، و چون گفتگو و بحثهاي علمي يكي از راههاي باز سازي حيات حسيني است كه اندكي به بحث ميپردازيم:
روان شناسان معتقدند كه عواملي كه در رفتار آگاهانة انسان، مؤثر است، فقط عامل شناختي و معرفت نيست. بلكه عوامل ديگري هم در شكل دادن رفتارهاي اجتماعي ما مؤثر است و دست كم، دو دسته از عوامل در رفتارهاي ما نقش اساسي ايفا ميكنند: دستة اوّل چيزهايي هستند كه براي فهم انسان و پذيرفتن مطلبي تأثير دارند كه به عوامل شناختي و معرفتي معروفند. و دستة دوّم عوامل دروني و رواني ميباشند كه همان انگيزههاو به تعبير ديگر احساسات و عواطف، تمايلات، گرايشها و غرايز ناميده ميشوند و يا انگيزههاي رواني گفته ميشود.
در مورد گروه دوّم، از باب مثال: اگر درمورد خوردن، انگيزة دروني نباشد كه همان اشتهاي دروني و باطني انسان است، حتي اگر انسان يقين بداند كه فلان ماده غذايي براي بدن او مفيد است، تا وقتي كه اشتهاي او تحريك نشود به سراغ خوردن آن غذا نميرود.
پس وقتي شناخت، حركت آفرين است كه عامل ديگر كه همان انگيزهها و عواطف باشد، در ما بوجود آيد و احساسات ما برانگيخته شود. و البته نقش اساسي را چيزهايي ايفا ميكنند كه تأثير مستقيمي بر احساسات و عواطف، داشته باشند، مثلا علم به اينكه درجايي مردم محروم هستند، با ديدن يك شخص محروم با يك حالت رقتآور، ميتواند در ما تأثيري ببخشد كه صرف دانستن، هيچگاه آن اثر را ندارد و خداي متعال انسان را به گونهاي آفريده است كه هنگامي كه چيزي را ميبيند، يا مناظري با مشاهده ميكند، اثري ميپذيرد كه هيچ وقت گفتهها، شنيدهها و دانستهها آن اثر را ندارد.[2]
پس جواب سؤال از اينكه: چرا بايد عزاداري كرد، اين است كه اين صحنهها (سياه پوش شدنها، نصب پرچمهاي سياه و سينه زدنها و...) بايد بوجود آيد تا كه غير از عامل شناخت، عامل احساسي، عاطفي نيز در ما تقويت شود، و اگر اين عواطف، تقويت شوند، آن گاه ميتواند اثر كند. مثلا ديدن دستجات سينه زني در عزاي يكي از پيشوايان ديني و مخصوصاً رؤيت مراسم عزاداري براي سالار شهيدان، امام حسين ـ عليه السّلام ـ از عوامل مهم تحريك عواطف و احساسات انسان است و معرفت عيني به انسان ميبخشد و همين عزاداريها رمز بقاء اسلام هستند. «چنان كه امام خميني (ره) فرمودهاند: گريه كردن نيز يك مسئله سياسي، رواني و اجتماعي است، و حضرت سيد الشهداء احتياج به گريه ندارد. و اصرار ائمه ـ عليهم السّلام ـ به عزاداري براي حفظ مكتب و شيعيان است. دستجاب عزاداري، يك راهپيمايي است با محتواي سياسي، همان سينه زني، نوحه خواني، همانها رمز پيروزي است. در كجاي عالم سراغ داريد كه اين دستجات با آن محتوا كه يك چنين اجماعي درست كنند و به طور هماهنگ در كشورهاي مختلف اسلامي و غير اسلامي عزاداري كنند؟ چه كسي اينها را هماهنگ كرده است؟ اينها را سيد الشهدا هماهنگ نموده است كه هم نفع دنيايي داردو هم آخرتي. نفع دنيايياش، همين جهت رواني مطلب است كه قلوب را به هم متصل ميكند».[3]
پس معلوم ميشود كه چرا ائمه دين دستور دادهاند كه عزاي امام حسين ـ عليه السّلام ـ هميشه اقامه شود. و در نتيجه مكتب اسلام احياء گردد.چنانچه استاد شهيد مرتضي (ره) در مورد علت ترغيب پيشوايان ديني به اقامة عزاي امام حسين ـ عليه السّلام ـ ميگويد:[4] ميدانيم كه تكاليف شرعي بدون حكمت نيست، و منظور اين نبوده كه همدردي و تسليتي باشد براي خاندان پيامبر، بلكه مقصود اين است كه داستان كربلا به صورت يك مكتب تعليمي و تربيتي هميشه زنده بماند. و در جاي ديگر ميفرمايد: «در اسلام، اصلي است به نام امر به معروف و نهي از منكر كه هرگاه كار از حدود مسائل جزيي تجاوز كند، تحليل حرام و تحريم حلال بشود، بدعت پيدا شود، حقوق عمومي پايمال شود، ظلم زياد شود،...» كه اين قسمت را از علل قيام حسيني (نهضت كربلا) ذكر ميكند.
پس از آنجا كه حوادث گذاشته هر جامعه ميتواند در سرنوشت و آيندة آن جامعه آثار عظيمي داشته باشد و تجديد آن خاطرهها، در واقع نوعي بازنگري و بازسازي آن حادثه است، تا مردم از آن جريان استفاده كنند. و اگر ماجراي كربلا نقش تعيين كننده اي در تاريخ اسلام داشته است، زنده نگهداشتن خاطرة آن هم ميتواند براي آيندة ما مؤثر باشد.[5] و در نتيجه جامعه ما را به سوي نيكيها و عدالت سوق دهد.
بنابراين نبايد به بحثهاي علمي اكتفا شود،چون انسان به بر انگيخته شدن عواطف و احساسات، احتياج دارد و نبايد به عواطف مثبت (شادي، خنده) بسنده كرد، زيرا زنده نگهداشتن خاطرة سيد الشهداء و مظلوميت او، از راه احساسات شورانگيز حزن و گريه و سوگواري، امكان دارد و بهرهمند شدن از بركات حسيني، راهش اين است كه با دوستان حسين ـ عليه السّلام ـ باشيم و دشمنان او را لعن و نفرين كنيم و براو سلام كنيم، چنان چه قرآن كريم ميفرمايد: أشدّاءُ علي الكفّار رُحَماء بينهم، يعني از اوصاف كساني كه به پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ گرويدهاند، اين است كه آنان در مقابل كافران، سرسخت، ولي نسبت به مؤمنان، مهربان ميباشند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . استاد محمدتقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، ص 33 ـ 37، چ اوّل، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره).
[2] . استاد محمد تقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، صفحات10 ـ 30، چ اول، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).
[3] . برگرفته از بيانات امام خميني(ره)، علي رباني خلخالي، عزاداري از ديدگاه مرجعيت شيعه، چ دوّم، انتشارات مكتب الحسين، قم.
[4] . استاد شهيد مرتضي مطهري، حماسةحسيني، ج 3، ص 90، چ اوّل، 1407 ق، انتشارات صدرا.
[5] . استاد محمد تقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، ص 13 ـ 33، چ اول، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
با توجه به اينكه دين مقدس اسلام، كاملترين اديان است، و تمامي دستورات آن، بر حكمت بنا نهاده شده است، پس بايد يا تك تك احكام آن، منطبق بر عقل بوده و يا اينكه مخالف حكم قطعي عقل نباشد. و از آنجا كه هر ديني، براي تداوم خويش، نيازمند تبليغ است تا حقايق و برجستگي آن براي همگان معلوم گردد، و از دستبرد تحريف وتغيير محفوظ بماند، برنامههايي هماهنگ و مناسب، در اين جهت، لحاظ شده است، كه از جملة آنها مراسم عزاداري و سوگواري براي پيشوايان ديني و مخصوصاً براي سومين امام شيعيان حضرت ابا عبدالله الحسين ـ عليه السّلام ـ در ايام مخصوص ميباشد. در ميان ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ امام حسين ـ عليه السّلام ـ زندگي ويژهاي داشت و شرايطي كه براي ايشان پيش آمد، يك تقدير الهي بود و يك خصوصيتي به حيات و زندگي آن حضرت ـ عليه السّلام ـ و به خصوص شهادت او بخشيد كه اين بركات و دستجات حسيني و سينه زني و... ميتواند از آن ناشي شود.
هر چند همة ائمه ديني و امامان معصوم، نور واحد ميباشند و بزرگداشت يكي، تجليل از بقيه است، چرا كه هدف يكي است به علاوه كه هر امام ديگري، به جاي امام حسين ـ عليه السّلام ـ بود، بايد همين برنامة او را اجرا ميكرد.[1]
پس اگر اختلافي در رفتار پيشوايان ديني، نسبت به همديگر ديده ميشود، اين اختلاف و تفاوت، به لحاظ شرايط اجتماعي زمان ايشان بوده است. چنانچه در «زيارت جامعة كبيره»، بر نور واحد بودن ائمه هدي ـ عليهم السّلام ـ و يك هدف داشتن آن بزرگواران، عبارت زير را داريم (به زبان عربي آمده):
«همة شما كشتي نجات هستيد، هر كس به شما تمسك جويد، نجات مييابد و هر كس از شما دور و عقب بماند،هلاك ميشود» با توجه به مطالب بالا، بايد بگوييم كه بزرگداشت مراسم سيد الشهداء ـ عليه السّلام ـ ، بازسازي حيات حسيني است تا از آن حيات به نحو احسن استفاده كنيم، و چون گفتگو و بحثهاي علمي يكي از راههاي باز سازي حيات حسيني است كه اندكي به بحث ميپردازيم:
روان شناسان معتقدند كه عواملي كه در رفتار آگاهانة انسان، مؤثر است، فقط عامل شناختي و معرفت نيست. بلكه عوامل ديگري هم در شكل دادن رفتارهاي اجتماعي ما مؤثر است و دست كم، دو دسته از عوامل در رفتارهاي ما نقش اساسي ايفا ميكنند: دستة اوّل چيزهايي هستند كه براي فهم انسان و پذيرفتن مطلبي تأثير دارند كه به عوامل شناختي و معرفتي معروفند. و دستة دوّم عوامل دروني و رواني ميباشند كه همان انگيزههاو به تعبير ديگر احساسات و عواطف، تمايلات، گرايشها و غرايز ناميده ميشوند و يا انگيزههاي رواني گفته ميشود.
در مورد گروه دوّم، از باب مثال: اگر درمورد خوردن، انگيزة دروني نباشد كه همان اشتهاي دروني و باطني انسان است، حتي اگر انسان يقين بداند كه فلان ماده غذايي براي بدن او مفيد است، تا وقتي كه اشتهاي او تحريك نشود به سراغ خوردن آن غذا نميرود.
پس وقتي شناخت، حركت آفرين است كه عامل ديگر كه همان انگيزهها و عواطف باشد، در ما بوجود آيد و احساسات ما برانگيخته شود. و البته نقش اساسي را چيزهايي ايفا ميكنند كه تأثير مستقيمي بر احساسات و عواطف، داشته باشند، مثلا علم به اينكه درجايي مردم محروم هستند، با ديدن يك شخص محروم با يك حالت رقتآور، ميتواند در ما تأثيري ببخشد كه صرف دانستن، هيچگاه آن اثر را ندارد و خداي متعال انسان را به گونهاي آفريده است كه هنگامي كه چيزي را ميبيند، يا مناظري با مشاهده ميكند، اثري ميپذيرد كه هيچ وقت گفتهها، شنيدهها و دانستهها آن اثر را ندارد.[2]
پس جواب سؤال از اينكه: چرا بايد عزاداري كرد، اين است كه اين صحنهها (سياه پوش شدنها، نصب پرچمهاي سياه و سينه زدنها و...) بايد بوجود آيد تا كه غير از عامل شناخت، عامل احساسي، عاطفي نيز در ما تقويت شود، و اگر اين عواطف، تقويت شوند، آن گاه ميتواند اثر كند. مثلا ديدن دستجات سينه زني در عزاي يكي از پيشوايان ديني و مخصوصاً رؤيت مراسم عزاداري براي سالار شهيدان، امام حسين ـ عليه السّلام ـ از عوامل مهم تحريك عواطف و احساسات انسان است و معرفت عيني به انسان ميبخشد و همين عزاداريها رمز بقاء اسلام هستند. «چنان كه امام خميني (ره) فرمودهاند: گريه كردن نيز يك مسئله سياسي، رواني و اجتماعي است، و حضرت سيد الشهداء احتياج به گريه ندارد. و اصرار ائمه ـ عليهم السّلام ـ به عزاداري براي حفظ مكتب و شيعيان است. دستجاب عزاداري، يك راهپيمايي است با محتواي سياسي، همان سينه زني، نوحه خواني، همانها رمز پيروزي است. در كجاي عالم سراغ داريد كه اين دستجات با آن محتوا كه يك چنين اجماعي درست كنند و به طور هماهنگ در كشورهاي مختلف اسلامي و غير اسلامي عزاداري كنند؟ چه كسي اينها را هماهنگ كرده است؟ اينها را سيد الشهدا هماهنگ نموده است كه هم نفع دنيايي داردو هم آخرتي. نفع دنيايياش، همين جهت رواني مطلب است كه قلوب را به هم متصل ميكند».[3]
پس معلوم ميشود كه چرا ائمه دين دستور دادهاند كه عزاي امام حسين ـ عليه السّلام ـ هميشه اقامه شود. و در نتيجه مكتب اسلام احياء گردد.چنانچه استاد شهيد مرتضي (ره) در مورد علت ترغيب پيشوايان ديني به اقامة عزاي امام حسين ـ عليه السّلام ـ ميگويد:[4] ميدانيم كه تكاليف شرعي بدون حكمت نيست، و منظور اين نبوده كه همدردي و تسليتي باشد براي خاندان پيامبر، بلكه مقصود اين است كه داستان كربلا به صورت يك مكتب تعليمي و تربيتي هميشه زنده بماند. و در جاي ديگر ميفرمايد: «در اسلام، اصلي است به نام امر به معروف و نهي از منكر كه هرگاه كار از حدود مسائل جزيي تجاوز كند، تحليل حرام و تحريم حلال بشود، بدعت پيدا شود، حقوق عمومي پايمال شود، ظلم زياد شود،...» كه اين قسمت را از علل قيام حسيني (نهضت كربلا) ذكر ميكند.
پس از آنجا كه حوادث گذاشته هر جامعه ميتواند در سرنوشت و آيندة آن جامعه آثار عظيمي داشته باشد و تجديد آن خاطرهها، در واقع نوعي بازنگري و بازسازي آن حادثه است، تا مردم از آن جريان استفاده كنند. و اگر ماجراي كربلا نقش تعيين كننده اي در تاريخ اسلام داشته است، زنده نگهداشتن خاطرة آن هم ميتواند براي آيندة ما مؤثر باشد.[5] و در نتيجه جامعه ما را به سوي نيكيها و عدالت سوق دهد.
بنابراين نبايد به بحثهاي علمي اكتفا شود،چون انسان به بر انگيخته شدن عواطف و احساسات، احتياج دارد و نبايد به عواطف مثبت (شادي، خنده) بسنده كرد، زيرا زنده نگهداشتن خاطرة سيد الشهداء و مظلوميت او، از راه احساسات شورانگيز حزن و گريه و سوگواري، امكان دارد و بهرهمند شدن از بركات حسيني، راهش اين است كه با دوستان حسين ـ عليه السّلام ـ باشيم و دشمنان او را لعن و نفرين كنيم و براو سلام كنيم، چنان چه قرآن كريم ميفرمايد: أشدّاءُ علي الكفّار رُحَماء بينهم، يعني از اوصاف كساني كه به پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ گرويدهاند، اين است كه آنان در مقابل كافران، سرسخت، ولي نسبت به مؤمنان، مهربان ميباشند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . استاد محمدتقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، ص 33 ـ 37، چ اوّل، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره).
[2] . استاد محمد تقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، صفحات10 ـ 30، چ اول، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).
[3] . برگرفته از بيانات امام خميني(ره)، علي رباني خلخالي، عزاداري از ديدگاه مرجعيت شيعه، چ دوّم، انتشارات مكتب الحسين، قم.
[4] . استاد شهيد مرتضي مطهري، حماسةحسيني، ج 3، ص 90، چ اوّل، 1407 ق، انتشارات صدرا.
[5] . استاد محمد تقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، ص 13 ـ 33، چ اول، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.