چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

با توجه به اينكه كشورهاي عربي در زمان جنگ عراق عليه ايران كمك هاي زيادي به عراق كردند و عليه جمهوري اسلامي از آن زمان تاكنون هر روز جوسازي هاي زيادي مي كنند آيا وقت آن نرسيده كه جمهوري اسلامي ايران در روابط با آنها تجديد نظر كند؟


پاسخ :
اگر سياست خارجي را يك طرح كلي يا استراتژي از پيش تدوين شده توسط تصميم گيرندگان يك كشور در برابر ساير بازيگران بين المللي براي دست يابي به اهداف مشخص و معين در قالب منافع ملي تعريف كنيم، سياست خارجي اي موفق و مطلوب است كه داراي ويژگي هاي زير باشد:
1. كنش مندي و كنشگري
سياست خارجي كشورها براساس قابليت و توانايي ايجاد و بهره گيري از فرصتها به سه دسته تقسيم مي شوند: كنش مند، كنشگر و منفعل.
سياست خارجي كنش مند، خود ابتكار و خود تنظيم بوده و از قدرت فرصت سازي و هنجارسازي برخوردار مي باشد. سياست خارجي كنشگر، توانايي فرصت سازي ندارد اما قادر است از فرصتهاي ايجاد شده توسط ديگران نهايت استفاده را ببرد. سياست خارجي انفعالي، نه كنش مند است و نه كنشگر، بلكه كنش پذير بوده و بصورت واكنشي نسبت به رفتار ديگر بازيگران تنظيم و تدوين مي گردد. بنابراين، سياست خارجي به نسبتي كه از كنش مندي و كنشگري بيشتري برخوردار باشد، ميزان موفقيت آن نيز بيشتر است.[1]
2. اهداف ملي معين و تعريف شده
اساساً هر دولتي داده هاي سياست خارجي خود را در جهتي تنظيم مي كند كه در نهايت، خواستها و نيازهاي امنيتي، استراتژيك، اقتصادي، سياسي، فرهنگي يا نظامي اش در كوتاه مدت يا بلندمدت تأمين شود.
بدين ترتيب بايد سلسله مراتبي را براي اهداف متنوع ملي در نظر گرفت. در بعضي از مواقع ممكن است امنيت ملي، مسائل تكنولوژيك، توسعه اقتصادي و رفاهي و يا مسائل ايدئولوژيك، اولويتهاي نخست هدفهاي سياست خارجي تلقي شوند، در حالي كه با دگرگون شدن پاره اي از شرايط، لازم مي آيد كه نوعي جابجايي در اهداف ملي صورت گيرد.[2]
بر اين اساس، يك سياست خارجي فعال يا مطلوب در صورتي موفق خواهد بود كه منافع ملي خود را بر پاية آرمانها، آرزوها و نيازهاي مردم خود به طور مشخص و بدون ابهام تعريف و اولويت بندي كند.
3. به كارگيري ابزارهاي مناسب
براي موفقيت در سياست خارجي بايد نخست، ابزارها بر اساس اهداف انتخاب شوند؛ و دوم اينكه، اين ابزارها متناسب با اهداف باشند. ابزارها چهارگانه سياست خارجي، يعني ديپلماسي، قدرت نظامي، منابع اقتصادي و وسايل فرهنگي ـ تبليغاتي، براي حوزه هاي موضوعي متفاوتي كاربرد و كارآيي دارند كه كشورها بايد در عين استفاده هم زمان از آنها، با توجه به ماهيت حوزه موضوعي، شرايط بين المللي و گفتمان قدرت غالب تناسب و هماهنگي بين آنها ايجاد كنند. طبيعي است كه ابزار نامناسب با اهداف ملي و بدون در نظر گرفتن حوزه ها و گفتمان قدرت، دست يابي به اهداف ملي را غيرممكن و مشكل مي سازد.[3]
با توجه به سه عامل فوق كه بعنوان نمونه ذكر شد و اذعان به اينكه كشورهاي منطقه و قدرتهاي بزرگ، ناجوانمردانه ترين فشارها و حربه ها را عليه ايران بكار برده اند، دو مسأله نيز حائز اهميت است كه مورد بررسي قرار مي گيرد و آنگاه با توجه به اين موارد سياست خارجي ايران را در قبال كشورهاي عربي مورد ارزيابي قرار مي دهيم:
1. سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بعد از انقلاب
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، شاهد رويارويي دو گفتمان در حوزة سياست خارجي هستيم: الف: گفتمان حفظ محور: هدف اين گفتمان فقط حفظ انقلاب و تثبيت آن بود. اين گفتمان خود داراي دو شاخه بود:
اول: جبهه ملي: اين جبهه معتقد بود كه انقلاب اسلامي به پيروزي رسيده و الآن مرحله تثبت انقلاب بايد مدّ نظر قرار گيرد. بنابراين، كشور ما بايد با تمام كشورها و سازمانها رابطه حسنه داشته باشد تا انقلاب تثبيت شود، لذا، اين رويكرد هيچ اعتقادي به صدور انقلاب نداشت.
دوم: نهضت آزادي: اين نهضت منكر صدور انقلاب نبود اما از مفهوم صدور انقلاب تفسير خاصي ارائه مي داد. به اين مضمون كه: ما بايد در جهت ارتقاء ارزشهاي انقلاب و تأمين زندگي آبرومندانه و داشتن روابط حسنه با جهان خارج، انقلاب را معنا كنيم، نه اينكه انقلاب را از نظر فيزيكي صادر كنيم.
ب: گفتمان توسعه محور: طرفداران اين گفتمان بر اين عقيده بودند كه: ما در صورتي مي توانيم انقلاب را حفظ كنيم، كه آنرا صادر كنيم. لذا با توجه به همين ديدگاه، سعي مي كردند كه رهبران گروههاي آزاديبخش جهان را تحت حمايت خود قرار دهند.[4]
با توجه به تشابهي كه ميان دولت هاي اين كشورها و رژيم شاه وجود داشت، اولين لرزه و نگراني از پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط شاه براي اين دولت هاي ضعيف و كوچك و در عين حال تحت سلطه و نفوذ غرب فراهم آمد. اين دولت ها آنچنان مضطرب و نگران آيندة خود شدند كه با آگاهي از تصميم صدام حسين نسبت به تجاوز به ايران، خصومت ديرينة خود را با وي كنار گذاشته، با تمام توان مالي و تداركاتي خود به كمك دولت عراق شتافتند تا شايد با شكست ايران و انقلاب اسلامي نگراني و دغدغه خاطر آنها برطرف شود.[5]
2. اهميت امنيت در خليج فارس
ايران به عنوان وسيع ترين كشور منطقه با طولاني ترين خط ساحلي در خليج فارس و مجاورت با درياي عمان، سهم عمده اي در امنيت خليج فارس كه از منافع استراتژيك كشورمان ناشي مي شود، داراست. كشور ما بالغ بر 80 درصد از تجارت بين المللي و تقريباً 100 درصد از صادرات نفت خود را از طريق خليج فارس، به اجرا در مي آورد. بعلاوه جمهوري اسلامي ايران در اين منطقه افزون بر صنعت بسيار عظيم و گسترده شيلات داراي طرحهاي عمده استخراج نفت در دريا و مهم تر از آن طرحهاي توليد گاز مي باشد. بنا به تمام اين دلايل، خليج فارس براي ايران اهميت استراتژيك دارد.[6] بر همين اساس، امنيت خليج فارس و حاكميت صلح و ثبات در اين منطقه از اهميت بسيار بالايي برخوردار مي باشد.
با توجه به آنچه كه گذشت، و با در نظر گرفتن روند تحولات منطقه اي و جهاني در طول سالهاي گذشته و حال، اهمّ مواضع جمهوري اسلامي ايران را در رابطه با كشورهاي عربي خليج فارس بيان مي كنيم:
1. تأكيد بر استقلال، حاكميت و تماميت ارضي: انقلاب اسلامي هدفي جز آزادي و استقلال و حمايت از مستضعفين جهان نداشت، لذا جمهوري اسلامي ايران، عليرغم خصومت هاي كشورهاي عربي در جنگ تحميلي، با سعه صدر و حوصله با آن ها برخورد نمود. با آغاز جنگ خليج فارس و حمله عراق به كويت، بسياري از واقعيت ها روشن گرديد و جمهوري اسلامي ايران با يك سياست مدبّرانه نشان داد كه نه در صدد انتقام جويي است و نه چشم طمع به خاك آنها دوخته است.
2. مخالفت با حضور بيگانگان: كشورهاي بيگانه به ويژه ايالات متحده و انگليس با ايجاد بحران هاي ساختگي سعي مي كنند كه حضور خود را در اين منطقه موجه جلوه دهند. لذا هميشه وانمود مي كنند كه ايران بزرگترين خطر منطقه اي است. تا با ايجاد آشوب بتوانند بيشترين استفاده را ببرند. چرا كه وجود ذخاير عظيم نفت و گاز دنيا در اين منطقه و بازار مصرف گسترده براي كالاهاي غربي، مسأله اي نيست كه آنها به سادگي بتوانند از آن چشم پوشي كنند.
3. تأكيد بر روابط مودت آميز: جمهوري اسلامي ايران، بر اين نكته واقف است كه، وجود تنش ميان كشورهاي اسلامي باعث مي شود تا اسرائيل كه دشمن بزرگ مسلمين و بشريت است، فراموش شود. لذا در تمام كنفرانس ها و ملاقاتهاي رسمي و غيررسمي و در ايام حج، دشمني اسرائيل را گوشزد كرده است تا مسلمانان بتوانند اتحاد بيشتري داشته باشند. چنانچه اسرائيل و آمريكا هم هرگز دست از توطئه چيني بر نمي دارند. بطوري كه در همين روزهاي اخير شاهد بوديم كه با ايجاد تبليغات و جنگ هاي رواني بر سر اسم خليج فارس، تمام تلاش خود را كردند تا مسأله اشغال عراق و كشتار فلسطيني هاي مظلوم از ذهن مسلمانان جهان و بخصوص اعراب فراموش شود. بنابراين تنها تعامل دوستانه و منش دوستانه و منش اسلامي است كه مي تواند خطرات آمريكا و اسرائيل را دفع كند.
4. تأكيد بر اصل حل و فصل مسالمت آميز اختلافات: جمهوري اسلامي ايران در عين ارائه مستندات رسمي و تاريخي در مورد جدائي ناپذير بودن جزاير سه گانه از خاك كشور، هميشه تأكيد كرده است كه بهترين راه رسيدن به نتيجه مصالحه و مذاكره است. و تاكنون در اين مسأله نيز با موفقيت عمل كرده است.
بطور مختصر مي توان گفت كه جمهوري اسلامي ايران تا به امروز به خوبي توانسته است مسائل سياست خارجي را به پيش ببرد و اين مسأله كه يك كشوري بتواند در يك منطقة بحران خيز جهان و با وجود دشمنان قسم خورده در سياست خارجي با موفقيت عمل كند، يكي از افتخارات جمهوري اسلامي ايران است. امروز هم با شعار «عزّت، حكمت، مصلحت» در سياست داخلي و خارجي، كشور ما با همين روند مي تواند به منافع و اهداف خود دست يافته و مشكلات را از پيش پاي خود بردارد. چرا كه تندروي و خصومت، در يك چنين منطقه اي هرگز به سود كشور كشور نخواهد بود. لذا سياست مدبّرانه دولتمردان كشور با همين رويكرد تنش زدايي نتيجة خوبي در بر خواهد داشت. البته تنش زدايي به معناي ذلت پذيري نبوده بلكه به معني اتخاذ سياستي عاقلانه و مدبرانه براي افزايش اقتدار ملي است نه از دست دادن ارزشها و كوتاه آمدن در مورد اصول.
معصوم دوازدهم:
اگر با كسي رفتار نيك نكردي، از او انتظار صفا و صميميت نداشته باش و از كسي كه به او خيانت نموده اي انتظار وفاداري نداشته باش و به كسي كه بدبين شده اي از وي انتظار كار خير نسبت به خود نداشته باش! زيرا دل ديگران نسبت به تو مانند دل توست نسبت به ديگران.
اعلام الدين، ص 512

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فصلنامه مطالعات خاور ميانه، سال نهم، شماره 3، پائيز 81، ص 10.
[2] . دكتر سيدعبدالعلي قوام، اصول سياست خارجي و سياست بين الملل، تهران، انتشارات سمت، 1380، ص 108.
[3] . فصلنامه مطالعات خاور ميانه، همان، ص 13.
[4] . برگرفته از مباحث استاد دكتر آقايي، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره).
[5] . دكتر منوچهر محمدي، انقلاب اسلامي، زمينه ها و پيامدها، قم، دفتر نشر معارف، ص 238.
[6] . هومن پيماني، ايران و آمريكا، ترجمه: قاسم شبان نيا، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، ص 58.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.