پرسش :
صدف و گوهر دين چيست؟
پاسخ :
يكي از مسائلي كه در سالهاي اخير در كشورها، در زمينه دينشناسي مورد بحث قرار ميگيرد، بحث گوهر و صدف دين است كساني كه اين بحث را مطرح ميكنند، تلاش دارند تا آموزههاي ديني را به دو دسته تقسيم كنند. كه يك دسته داراي ارزش بيشتري هستند و در واقع هدف اصلي دين ميباشد و ارزشهاي ذاتي دين به شمار ميروند.
و دسته دوم، آموزههايي هستند كه نسبت به گروه اول ارزش كمتري دارند و مهمترين خصوصيتشان اين است كه اين گروه دوم، راه و وسيلهاي براي رسيدن به آن ارزشهاي اصلي هستند، كه گوهر محسوب ميشوند، و اين احكام همچون صدفي هستند كه هم گوهر اصلي دين را حفظ ميكنند و هم آن را پرورش ميدهند. و اگر آن گوهر نباشد اين صدف ارزش خود را از دست ميدهد. چنان كه اگر صدف نباشد، كسي نميتواند به گوهر برسد به علاوه كه گوهر را نميتوان به خوبي محافظت كرد.
مثل آن كه در يك كشور قانون اساسي، كه اهداف و ارزشهاي اصيل را تبيين ميكند، ميتواند گوهر محسوب شود و ساير قوانين عادي كه براي اجرايي كردن اهداف قانون اساسي تنظيم ميشوند، صدف اين قوانين هستند اصل اين تقسيمبندي، مورد تأييد علماي اسلامي نيز ميباشد. و آن را قبول دارند ولي مهم آن است كه اولاً بدانيم گوهر دين كدام است و صدف آن چيست و ثانياً متوجه باشيم كه صدف بودن چيزي باعث بيارزشي و رها كردن آن نميشود. بلكه تمام آموزههاي ديني لازمالاجرا هستند، و كسي نميتواند آنها را كنار بگذارد. و فايده اين تقسيمبندي آن است كه گوهر دين توسط صدف آن حفظ ميشود و مهمتر آن كه اعمال ظاهري و روبنايي، با گوهر دين ارزشگذاري و سنجيده ميشوند، و معيار صحت و سعادت آنها، مطابقتشان با گوهر دين ميباشد.
براي شناخت گوهر و صدف اصلي دين، ميتوان به بحثهاي مربوط به اهداف انبياء و آيات مربوط به بعثت انبياء مراجعه كرد.
آيت الله جوادي آملي، نظريات مختلفي را درباره گوهر و صدف دين نقل كردهاند.[1] و خودشان نيز معتقدند كه هدف اصلي دين،تعالي يافتن و نوراني شدن انسان است.[2] شهيد مطهري نيز هدف اصلي دين را شناخت و نزديك شدن به خدا معرفي ميكنند.[3] كه البته تفاوتي بين دو نظر وجود ندارد. نظر اين دو عالم بزرگوار را ميتوان از آيات قرآن و روايات اهل بيت استخراج كرد. چنان كه آيات متعددي، قرآن كريم هدف انبياء را تزكيه معرفي ميكند. در آيات ديگر ميفرمايد قدافلح من زكيها (شمس، 9) و يا قد افلح من تزكي (اعلي، 14) به اين معنا هر كس تزكيه كند و رستگار ميشود. پس هدف انبياءآن است كه انسانها براي رسيدن به فلاح و سعادت، به تزكيه خود بپردازند.
البته در آيات ديگر اهداف ديگري نيز ذكر شده است مثل اقامه قسط و عدل اجتماعي (25 حديد) و يا حل اختلافات مردم (213 بقره) ولي چنان كه شهيد مطهري نيز ذكر كردهاند، اين اهداف مياني دين هستند ولي هدف اصلي دين همان سعادت و جاودانگي فرد ميباشد و لذا احكام و فروعات همه صدفي هستند كه گوهردين را حفظ ميكنند و راه رسيدن به گوهر را نيز نشان ميدهند و در عين حال ارزش خود آنها هم به آن است كه پيوسته با گوهر باشند. و چنان كه انساني كه از نردباني صعود ميكند اگر بخواهد پلههاي پاييني را بردارد به اين گمان كه چون بالا رفته پس به آن نيازي ندارد. بيگمان سقوط خواهد كرد. كسي كه بخواهد به تصور رسيدن به گوهر دين، صدف آن را رها كند در واقع خود را به ضلالت انداخته است.
بحث گوهر دين را از زاويهاي ديگر نيز ميتوان پيگيري كرد. و آن گوهر مشترك اديان مختلف ميباشد. كه البته به دليل تفاوتهاي فراوان همه اديان موجود در عالم، از اديان بدوي و بدون خدا گرفته تا مسيحيت و اسلام نميتوان وجه مشتركي براي همه آنها پيدا كرد ولي در ميان اديان ابراهيمي و الهي، مشتركات فراواني يافت ميشود. از جمله باور به اصول سه گانه توحيد،نبوت معاد و او نيز بسياري از باورهاي فرعي مثل فرشتگان .... و همچنين اعمال و مناسك عبادي كه در اين اديان وجود دارد.
براي مطالعه بيشتر ر.ک:
مطهري مرتضي، مقدمهاي بر جهانبيني اسلامي؛ (وحي و نبوت) ص 21 ـ 56 و نيز خسروپناه، عبدالحسين، قلمرو دين، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه، قم.
پی نوشتها:
[1]. جوادي آملي،عبدالله، دينشناسي، مركز نشر اسراء، قم، 1381، ص 59 ـ 73.
[2]. هم او، نسبت دين و دنيا، مركز نشر اسراء، قم،1381، ص 25.
[3]. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 2،صدرا، تهران، ص 177.
يكي از مسائلي كه در سالهاي اخير در كشورها، در زمينه دينشناسي مورد بحث قرار ميگيرد، بحث گوهر و صدف دين است كساني كه اين بحث را مطرح ميكنند، تلاش دارند تا آموزههاي ديني را به دو دسته تقسيم كنند. كه يك دسته داراي ارزش بيشتري هستند و در واقع هدف اصلي دين ميباشد و ارزشهاي ذاتي دين به شمار ميروند.
و دسته دوم، آموزههايي هستند كه نسبت به گروه اول ارزش كمتري دارند و مهمترين خصوصيتشان اين است كه اين گروه دوم، راه و وسيلهاي براي رسيدن به آن ارزشهاي اصلي هستند، كه گوهر محسوب ميشوند، و اين احكام همچون صدفي هستند كه هم گوهر اصلي دين را حفظ ميكنند و هم آن را پرورش ميدهند. و اگر آن گوهر نباشد اين صدف ارزش خود را از دست ميدهد. چنان كه اگر صدف نباشد، كسي نميتواند به گوهر برسد به علاوه كه گوهر را نميتوان به خوبي محافظت كرد.
مثل آن كه در يك كشور قانون اساسي، كه اهداف و ارزشهاي اصيل را تبيين ميكند، ميتواند گوهر محسوب شود و ساير قوانين عادي كه براي اجرايي كردن اهداف قانون اساسي تنظيم ميشوند، صدف اين قوانين هستند اصل اين تقسيمبندي، مورد تأييد علماي اسلامي نيز ميباشد. و آن را قبول دارند ولي مهم آن است كه اولاً بدانيم گوهر دين كدام است و صدف آن چيست و ثانياً متوجه باشيم كه صدف بودن چيزي باعث بيارزشي و رها كردن آن نميشود. بلكه تمام آموزههاي ديني لازمالاجرا هستند، و كسي نميتواند آنها را كنار بگذارد. و فايده اين تقسيمبندي آن است كه گوهر دين توسط صدف آن حفظ ميشود و مهمتر آن كه اعمال ظاهري و روبنايي، با گوهر دين ارزشگذاري و سنجيده ميشوند، و معيار صحت و سعادت آنها، مطابقتشان با گوهر دين ميباشد.
براي شناخت گوهر و صدف اصلي دين، ميتوان به بحثهاي مربوط به اهداف انبياء و آيات مربوط به بعثت انبياء مراجعه كرد.
آيت الله جوادي آملي، نظريات مختلفي را درباره گوهر و صدف دين نقل كردهاند.[1] و خودشان نيز معتقدند كه هدف اصلي دين،تعالي يافتن و نوراني شدن انسان است.[2] شهيد مطهري نيز هدف اصلي دين را شناخت و نزديك شدن به خدا معرفي ميكنند.[3] كه البته تفاوتي بين دو نظر وجود ندارد. نظر اين دو عالم بزرگوار را ميتوان از آيات قرآن و روايات اهل بيت استخراج كرد. چنان كه آيات متعددي، قرآن كريم هدف انبياء را تزكيه معرفي ميكند. در آيات ديگر ميفرمايد قدافلح من زكيها (شمس، 9) و يا قد افلح من تزكي (اعلي، 14) به اين معنا هر كس تزكيه كند و رستگار ميشود. پس هدف انبياءآن است كه انسانها براي رسيدن به فلاح و سعادت، به تزكيه خود بپردازند.
البته در آيات ديگر اهداف ديگري نيز ذكر شده است مثل اقامه قسط و عدل اجتماعي (25 حديد) و يا حل اختلافات مردم (213 بقره) ولي چنان كه شهيد مطهري نيز ذكر كردهاند، اين اهداف مياني دين هستند ولي هدف اصلي دين همان سعادت و جاودانگي فرد ميباشد و لذا احكام و فروعات همه صدفي هستند كه گوهردين را حفظ ميكنند و راه رسيدن به گوهر را نيز نشان ميدهند و در عين حال ارزش خود آنها هم به آن است كه پيوسته با گوهر باشند. و چنان كه انساني كه از نردباني صعود ميكند اگر بخواهد پلههاي پاييني را بردارد به اين گمان كه چون بالا رفته پس به آن نيازي ندارد. بيگمان سقوط خواهد كرد. كسي كه بخواهد به تصور رسيدن به گوهر دين، صدف آن را رها كند در واقع خود را به ضلالت انداخته است.
بحث گوهر دين را از زاويهاي ديگر نيز ميتوان پيگيري كرد. و آن گوهر مشترك اديان مختلف ميباشد. كه البته به دليل تفاوتهاي فراوان همه اديان موجود در عالم، از اديان بدوي و بدون خدا گرفته تا مسيحيت و اسلام نميتوان وجه مشتركي براي همه آنها پيدا كرد ولي در ميان اديان ابراهيمي و الهي، مشتركات فراواني يافت ميشود. از جمله باور به اصول سه گانه توحيد،نبوت معاد و او نيز بسياري از باورهاي فرعي مثل فرشتگان .... و همچنين اعمال و مناسك عبادي كه در اين اديان وجود دارد.
براي مطالعه بيشتر ر.ک:
مطهري مرتضي، مقدمهاي بر جهانبيني اسلامي؛ (وحي و نبوت) ص 21 ـ 56 و نيز خسروپناه، عبدالحسين، قلمرو دين، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه، قم.
پی نوشتها:
[1]. جوادي آملي،عبدالله، دينشناسي، مركز نشر اسراء، قم، 1381، ص 59 ـ 73.
[2]. هم او، نسبت دين و دنيا، مركز نشر اسراء، قم،1381، ص 25.
[3]. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 2،صدرا، تهران، ص 177.