پرسش :
روش تقويت تقواي الهي چگونه است ؟
پاسخ :
جامعه شناسان معتقدند كه انسان به طور طبيعي يا اضطراري، مدني و نيازمند تعاون اجتماعي است، يعني بدون ياري جستن از همنوعان خود نمي تواند به زندگي اجتماعي خويش ادامه بدهد. از سوي ديگر سعادت فردي به سعادت و خوشبختي جامعه او بستگي دارد. از جمله عواملي كه مي تواند سعادت جامعه را تضمين كند، تقواي الهي است.
حقيقت تقوا تقواي الهي يعني اينكه انسان خود را از آنچه از نظر دين، خطا و گناه و پليدي شناخته شده، حفظ و صيانت كند و مرتكب آنها نشود. تقوا اين نيست كه انسان خود را از محيط و عوامل گناه دور نگه دارد، بلكه انسان بايد در روح خود حالت و قوّتي را ايجاد كند كه به او مصونيت اخلاقي بدهد و در هر شرايطي او را از انجام گناه باز دارد.
تقوا در بينش اسلامي، بايد همراه با بصيرت و آگاهي باشد و الاّ ضرر آن كمتر از فايده آن نمي باشد. بعنوان مثال، خوارج كساني بودند كه در اثر كثرت عبادت اثر سجده بر پيشاني آنها نمايان بود؛ اما از آنجا كه تقوا و ايمان آنها از روي شناخت نبود، عليه امام زمان خويش طغيان كردند. در ضمن داشتن تقوا اختصاص به امت و افراد خاصي ندارد و در ميدان مبارزه با نفس، بعنوان يك عامل حياتي و موثر، بايد حضور فعّال داشته باشد.
روش هاي تقويت تقوا
1. ترك گناه: كسي كه قصد دارد در راه تقوا قدم بگذارد، اولين چيزي را كه بايد رعايت كند، ترك گناهان است. پايه تقوا و اساس دنيا و آخرت، ترك گناهان است. حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ از خضر ـ عليه السّلام ـ سوال كرد چه كاري انجام داده اي كه من مأمور شده ام شاگرد تو باشم؟ حضرت خضر فرمود: با ترك گناه.[1]
2. مراقبت در گفتار:
تقواي لفظي، همان نگهداري زبان است از سخنان زشت و پليد. انسان بايد عفّت كلام داشته باشد و هر كلامي را بر زبان خويش جاري نكند. در تفسير الميزان از كتب اهل سنت نقل مي كند كه رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:«اگر زياده روي در سخن گفتن شما و هرزه چراني در دل شما نبود هر چه من مي بينم شما هم مي ديديد و هر چه مي شنوم مي شنيديد.»[2]
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در خطبه متقين، در وصف انسان هاي با تقوا مي فرمايد:«منطقهم الصواب» يعني حرف صحيح مي زنند.[3]
3. شناخت آثار و بركات تقوا:
از جمله عواملي كه سبب مي شود انسان نسبت به يك شخص يا شئ، متنفّر باشد يا مجذوب، پي بردن به آثار آن شخص يا شئ مي باشد، هر چه شناخت انسان نسبت به آثار تقوا بيشتر باشد، در تقويت اين فريضه تلاش بيشتري مي كند. فلاسفه معتقدند كه علم، شوق را بوجود مي آورد.
تقوي، علاوه بر اينكه در زندگي اخروي بشر تاثير دارد، در زندگي دنيوي هم آثار زيادي را در پي دارد، پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:«... مَنْ أَرادَ أنْ يكونَ أعَزَّ الناس فَلْيَتَّقِ الله .... »[4] كسي كه دوست دارد عزيزترين انسان ها باشد، پس تقوا الهي داشته باشد.
4. حضور قلب در نماز:
يكي از شرائط قبولي نماز، حضور قلب مي باشد، از جمله چيزهائي كه باعث مي شود انسان حضور قلب داشته باشد«فراغت وقت» است. يعني؛ انسان در هر شبانه روز براي عبادت خود وقتي را معين كند كه در آن وقت خود را موظف به انجام عبادت بداند و اشتغال ديگري را براي خود در آن وقت قرار ندهد.[5]
5. اجتناب از شبهات:
از رمزهاي موفقيت بزرگان، اجتناب از شبهات، مكروهات و مباحات مي باشد، شبهات مصاديق زيادي دارد، بعنوان مثال: از هر غذائي نخوردن به هر مكان نرفتن، به هر صحبتي گوش نكردن، به هر منظره اي نگاه نكردن و ....
در شرح حال فقيه بزرگ مقدس اردبيلي گفته اند:«در طول چهل سال از او كار مباحي سر نزد چه رسد به حرام و مكروه»[6]
6. انتخاب استاد:
تربيت شدن انسان، بدون استاد مهذب امكان پذير نيست. طي اين مرحله بي همرهي خضر مكن ظلمات است بترس از خطر گمراهي.
حافظ:
بكوي عشق منه بي دليل راه قدم كه من به خويش نمودم صد اهتمام و نشد
7. پرهيز از پرخوري:
يكي از آفات و موانع رشد و تكامل آدمي، پرخوري است. لذت عبادت را از انسان مي گيرد و مصداق بارز اسراف است، كه در قرآن از آن نهي شده است«كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» اعراف/ 31.
8. يقين به شاهد بودن خداوند:
9. مطالعه شرح حال علماء و متقين:
10. ملازمت و همنشيني با علماء، افراد مهذّب و دوستان با تقوا.
حوارييون حضرت عيسي گفتند: يا روح الله با چه كسي نشست و برخاست كنيم؟ حضرت فرمود: با كسي كه ديدارش شما را به ياد خدا اندازد، سخنش دانش شما را زياد كند و كردارش شما را به آخرت تشويق كند.[7]
11. مطالعه و بكار بستن نصايح و وصيتهاي ائمه ـ عليه السّلام ـ به اصحاب خاص خود:
مثل نامه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ به امام مجتبي، وصاياي امام صادق ـ عليه السّلام ـ به عبدالله بن جندب.
12. دور كردن خود پسندي و تكبر.
13. سحر خيزي و نماز شب.
14. دائم الذكر بودن.
15. مداومت بر ادعيه خصوصاً دعاي كميل و تلاوت قرآن كريم.
منابع براي مطالعة بيشتر
1. حسيني، سيد نعمت الله، مردان علم در ميدان عمل، قم: دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه. (1375).
2. اميني، ابراهيم، خوسازي، قم: انتشارات شفق(1372).
3. ابراهيميان آملي، سيد يوسف، خودشناسي، در تربيت اسلامي، آمل: چاپ شهر(1378).
4. مصطفوي، فريده و ديگران، روش خودسازي، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم(1380).
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مختاري، رضا، سيماي فرزانگان، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ج 3، ص 102.
[2] . مطهري، مرتضي، ده گفتار، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، ص 42.
[3] . سيد رضي، نهج البلاغه، خطبه 184، مترجم، مصطفي زماني.
[4] . ري شهري، محمد، منتخب ميزان الحكمه، موسسه دارالحديث، ص 544، ح 6662.
[5] . موسوي الخميني، روح الله، شرح چهل حديث، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ چهارم، ص 426، ح 27.
[6] . مختاري، رضا، همان، ص 106.
[7] . كليني، محمد بن يعقوب: اصول كافي، تهران: دارالكتب الاسلاميه، ج1، ص 49.
جامعه شناسان معتقدند كه انسان به طور طبيعي يا اضطراري، مدني و نيازمند تعاون اجتماعي است، يعني بدون ياري جستن از همنوعان خود نمي تواند به زندگي اجتماعي خويش ادامه بدهد. از سوي ديگر سعادت فردي به سعادت و خوشبختي جامعه او بستگي دارد. از جمله عواملي كه مي تواند سعادت جامعه را تضمين كند، تقواي الهي است.
حقيقت تقوا تقواي الهي يعني اينكه انسان خود را از آنچه از نظر دين، خطا و گناه و پليدي شناخته شده، حفظ و صيانت كند و مرتكب آنها نشود. تقوا اين نيست كه انسان خود را از محيط و عوامل گناه دور نگه دارد، بلكه انسان بايد در روح خود حالت و قوّتي را ايجاد كند كه به او مصونيت اخلاقي بدهد و در هر شرايطي او را از انجام گناه باز دارد.
تقوا در بينش اسلامي، بايد همراه با بصيرت و آگاهي باشد و الاّ ضرر آن كمتر از فايده آن نمي باشد. بعنوان مثال، خوارج كساني بودند كه در اثر كثرت عبادت اثر سجده بر پيشاني آنها نمايان بود؛ اما از آنجا كه تقوا و ايمان آنها از روي شناخت نبود، عليه امام زمان خويش طغيان كردند. در ضمن داشتن تقوا اختصاص به امت و افراد خاصي ندارد و در ميدان مبارزه با نفس، بعنوان يك عامل حياتي و موثر، بايد حضور فعّال داشته باشد.
روش هاي تقويت تقوا
1. ترك گناه: كسي كه قصد دارد در راه تقوا قدم بگذارد، اولين چيزي را كه بايد رعايت كند، ترك گناهان است. پايه تقوا و اساس دنيا و آخرت، ترك گناهان است. حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ از خضر ـ عليه السّلام ـ سوال كرد چه كاري انجام داده اي كه من مأمور شده ام شاگرد تو باشم؟ حضرت خضر فرمود: با ترك گناه.[1]
2. مراقبت در گفتار:
تقواي لفظي، همان نگهداري زبان است از سخنان زشت و پليد. انسان بايد عفّت كلام داشته باشد و هر كلامي را بر زبان خويش جاري نكند. در تفسير الميزان از كتب اهل سنت نقل مي كند كه رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:«اگر زياده روي در سخن گفتن شما و هرزه چراني در دل شما نبود هر چه من مي بينم شما هم مي ديديد و هر چه مي شنوم مي شنيديد.»[2]
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در خطبه متقين، در وصف انسان هاي با تقوا مي فرمايد:«منطقهم الصواب» يعني حرف صحيح مي زنند.[3]
3. شناخت آثار و بركات تقوا:
از جمله عواملي كه سبب مي شود انسان نسبت به يك شخص يا شئ، متنفّر باشد يا مجذوب، پي بردن به آثار آن شخص يا شئ مي باشد، هر چه شناخت انسان نسبت به آثار تقوا بيشتر باشد، در تقويت اين فريضه تلاش بيشتري مي كند. فلاسفه معتقدند كه علم، شوق را بوجود مي آورد.
تقوي، علاوه بر اينكه در زندگي اخروي بشر تاثير دارد، در زندگي دنيوي هم آثار زيادي را در پي دارد، پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:«... مَنْ أَرادَ أنْ يكونَ أعَزَّ الناس فَلْيَتَّقِ الله .... »[4] كسي كه دوست دارد عزيزترين انسان ها باشد، پس تقوا الهي داشته باشد.
4. حضور قلب در نماز:
يكي از شرائط قبولي نماز، حضور قلب مي باشد، از جمله چيزهائي كه باعث مي شود انسان حضور قلب داشته باشد«فراغت وقت» است. يعني؛ انسان در هر شبانه روز براي عبادت خود وقتي را معين كند كه در آن وقت خود را موظف به انجام عبادت بداند و اشتغال ديگري را براي خود در آن وقت قرار ندهد.[5]
5. اجتناب از شبهات:
از رمزهاي موفقيت بزرگان، اجتناب از شبهات، مكروهات و مباحات مي باشد، شبهات مصاديق زيادي دارد، بعنوان مثال: از هر غذائي نخوردن به هر مكان نرفتن، به هر صحبتي گوش نكردن، به هر منظره اي نگاه نكردن و ....
در شرح حال فقيه بزرگ مقدس اردبيلي گفته اند:«در طول چهل سال از او كار مباحي سر نزد چه رسد به حرام و مكروه»[6]
6. انتخاب استاد:
تربيت شدن انسان، بدون استاد مهذب امكان پذير نيست. طي اين مرحله بي همرهي خضر مكن ظلمات است بترس از خطر گمراهي.
حافظ:
بكوي عشق منه بي دليل راه قدم كه من به خويش نمودم صد اهتمام و نشد
7. پرهيز از پرخوري:
يكي از آفات و موانع رشد و تكامل آدمي، پرخوري است. لذت عبادت را از انسان مي گيرد و مصداق بارز اسراف است، كه در قرآن از آن نهي شده است«كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» اعراف/ 31.
8. يقين به شاهد بودن خداوند:
9. مطالعه شرح حال علماء و متقين:
10. ملازمت و همنشيني با علماء، افراد مهذّب و دوستان با تقوا.
حوارييون حضرت عيسي گفتند: يا روح الله با چه كسي نشست و برخاست كنيم؟ حضرت فرمود: با كسي كه ديدارش شما را به ياد خدا اندازد، سخنش دانش شما را زياد كند و كردارش شما را به آخرت تشويق كند.[7]
11. مطالعه و بكار بستن نصايح و وصيتهاي ائمه ـ عليه السّلام ـ به اصحاب خاص خود:
مثل نامه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ به امام مجتبي، وصاياي امام صادق ـ عليه السّلام ـ به عبدالله بن جندب.
12. دور كردن خود پسندي و تكبر.
13. سحر خيزي و نماز شب.
14. دائم الذكر بودن.
15. مداومت بر ادعيه خصوصاً دعاي كميل و تلاوت قرآن كريم.
منابع براي مطالعة بيشتر
1. حسيني، سيد نعمت الله، مردان علم در ميدان عمل، قم: دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه. (1375).
2. اميني، ابراهيم، خوسازي، قم: انتشارات شفق(1372).
3. ابراهيميان آملي، سيد يوسف، خودشناسي، در تربيت اسلامي، آمل: چاپ شهر(1378).
4. مصطفوي، فريده و ديگران، روش خودسازي، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم(1380).
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مختاري، رضا، سيماي فرزانگان، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ج 3، ص 102.
[2] . مطهري، مرتضي، ده گفتار، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، ص 42.
[3] . سيد رضي، نهج البلاغه، خطبه 184، مترجم، مصطفي زماني.
[4] . ري شهري، محمد، منتخب ميزان الحكمه، موسسه دارالحديث، ص 544، ح 6662.
[5] . موسوي الخميني، روح الله، شرح چهل حديث، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ چهارم، ص 426، ح 27.
[6] . مختاري، رضا، همان، ص 106.
[7] . كليني، محمد بن يعقوب: اصول كافي، تهران: دارالكتب الاسلاميه، ج1، ص 49.