چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

راه شناخت ارزشمندترين افراد چيست؟


پاسخ :
سؤال شما از زمينه‎هاي اعتقادي و ايدئولوژي متأثر گشته و لذا بايد براساس همان زمينه‎ها به آن جواب داد. امّا از آنجا كه ايدئولوژي و جهان‎بيني ما با سرچشمه اسلام همسو است و ما معتقد به وجود خداوند و يگانگي حضرت حق و جهان آخرت و ارسال رسل و انزال كتب و... هستيم، براساس همين اعتقادات بايد معياري براي ارزشمندي ارائه نمود كه قرآن كريم مي‎فرمايد: همانا ارزشمندترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[1] و آنچه باعث ارتقاء ارزش و بها آدمي مي‎گردد در پرتو اعتقادات سليم، عمل صالح است. «وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ».[2] بنابراين معيار ارزشمندي تقوي و خداپرستي است و آنچه مقام و منزلت آدمي را ارتقا مي‎بخشد عمل صالح است. امّا از كجا به وجود چنين معياري در زندگي روزمره پي مي‎بريم؟ مگر مي‎توان كسي را يافت كه خود را بي‎تقوا بداند؟ همگان خود را ارزشمند و برخوردار از عالي‎ترين مقامات ارزشي مي‎دانند، با وجود چنين فضايي راه تشخيص افراد ارزشمند چيست؟ بي‎ترديد شكل رفتار و برخورد و سطح زندگي آنها معرّف ميزان برخورداري افراد از اين معيار است. براي اين‎كه پي ببريم افراد چقدر خدا پروا هستند و به معاد و آخرت و حساب قيامت باور دارند بايد به زندگي عادي و روزمره آنها مراجعه نمود و شكل و رفتار و كيفيت عملكرد آنها را با ديگران مشاهده كرد. همدردي او با بينوايان و نيازمندان و سطح زندگي، تقيد به آداب اسلامي و اخلاق انساني و حتي وضعيّت ظاهر و لباس پوشيدن افراد گوياي اعتقادات او و باورهاي وي است. بنابراين براي شناخت مدعيان خداپروايي و تقوي از اهل تقوي و پرهيزگاري كافي است چند روزي با آنها حشر و نشر داشته باشيد و در رفتار آنها دقت كنيد تا فريب افراد مدعي را نخوريد و در بازار مكاره دچار انحراف نشويد به اميد آن روز.
خواهر محترم از همين رهگذر راه رسيدن به اين مقام و منزلت و در زمره اهل تقوي قرار گرفتن نيز معين شد كه تنها رعايت آن در عمل و رفتار و زندگي روزمره است، كه مي‎تواند ما را جزء اهل تقوي و خدا پروايان قرار دهد و الاّ به زبان، خداوند را ستودن و اظهار بندگي كردن و خود را جزء معتقدين دانستن كارساز نيست بلكه بايد اين عقيده و خداپروايي در رفتار و گفتار و كردار ما تجلّي پيدا كند.
س: زمان مناسب براي كارها چيست؟ معيار تشخيص آن چيست؟
در مورد اين سؤال بايد به عرض برسانيم كه زمان مناسب براي انجام كارها از چندين گروه معيار و عوامل متنوع متأثر بوده و افزودن بر آن حتي نوع عمل و كاري كه در صدد انجام آن هستيم نيز در تعيين زمان آن مؤثر است. لذا با عنايت به پراكندگي عوامل مؤثر و تنوّع آنها ارائه پاسخ كلي و ثابت كه معين‎كننده زمان انجام هر عملي باشد، غير‎مقدور است. چون عوامل موقعيتي، نيازهاي جامعه و سطح توانمندي هوشي و فيزيكي و زيستي فرد، نوع عمل مورد نظر و تأثير آن عمل و هدفي كه از انجام آن تعقيب مي‎شود، جملگي از عوامل مؤثر در تعيين زمان انجام يك عمل است. گاه يك عمل كوچك بواسطة تأثير حياتي كه در نجات جان يك انسان دارد بر هر كار بزرگ ديگري تقدم پيدا مي‎كند. بنابراين كليد حل مسئله بيان يك معيار از پيش تعيين شده نيست تا در تمام مكان‎ها، موقعيت‎ها و نسبت به تمام افراد و كارها گره‎گشا باشد. لذا در مقام پاسخ به درخواست شما عزيز جوان به بيان معيارهاي تشخيص و تعيين زمان كارها مي‎پردازيم.
1. اوّلين و اساسي‎ترين معيار در تعيين زمان كارها توجّه به تأثير و پيامد آن عمل است. اگر تأثير عملي يك كار نجات جان يك انسان باشد به گونه‎اي كه انجام ندادن آن موجب به خطر افتادن جان وي گردد بايد در انجام آن تسريع نمود و يا اگر انجام اعمالي باعث حفظ حيثيّت و آبروي فرد مي‎شود و اگر كار انجام نپذيرد آبروي وي ريخته مي‎شود بايد هر چه سريع‎تر انجام بگيرد.
2. دوّمين عامل مؤثر نوع عمل است. اعمال از اين جهت سه نوع هستند؛
الف: اعمال تكليفي: اين كارها آن دسته از اعمال هستند كه خداوند ما را به انجام آن مأمور ساخته است لذا زمان آن را نيز خود خداوند بيان نموده‎اند. اين گروه شامل برخي كارهاي فردي و اجتماعي مي‎شود و راه پي بردن به خواست خداوند مراجعه به روايات و آيات الهي و فتواي فقهاست به اين گروه كارها، عبادتي نيز مي‎گويند.
ب. اعمال و كارهاي خير: اين گروه همان كارهايي هستند كه خداوند آنها را واجب و ضروري نفرموده و زمان و وقتي نيز براي آنها تعيين نكرده است بلكه انجام آنها را دوست دارد و مي‎پسندد مانند: كمك به فقرا، احترام به بزرگترها و... اين گروه از كارها از نظر اهميت بعد از دسته اوّل يعني كارهاي عبادتي قرار مي‎گيرند.
ج: اعمال عادي و روزمره: كه انجام آنها ممنوع نيست و تحريم نشده‎اند ولي واجب و مستحب نيز نيستند. اين گروه كارها ذاتاً‌ و در گوهر وجود خود ضرورت پيدا نمي‎كنند مگر آن‎كه موجب رسيدن به هدفي ضروري و تحقق يك عمل واجب باشند.
3. موقعيت زماني و مكاني: گاهي اوقات بواسطة مقتضيّات زمان انجام كاري ضرورت پيدا مي‎كند، مثلاً براي حفظ حيثيّت و عزّت نفس مسلمانان تلاش براي خودكفايي و يا بيان سخني ضرورت مي‎يابد. مهم آن است كه چگونه مي‎توان به مقتضيات زماني و مكاني پي برد؟ پي بردن به اين مقتضيات نيازمند اطلاعات فراگير و دقيق از پديدة اجتماعي است و شما براي رسيدن به هدف و شناخت وظيفة خود بايد در ارتقاي سطح آگاهي خود در شناخت موقعيت‎ها بكوشيد و به لوازم آن پي ببريد و بيشتر آسيب‎هاي اجتماعي كه متوجّه جوامع مي‎شود از عدم آگاهي نسبت به مقتضيّات زماني و مكاني مي‎شود و الا دو معيار قبلي به وضوح قابل تطبيق و شناخت است. حتّي برخي از آن‎ها را خداوند بيان كرده و فقها و متخصصان علوم مختلف آن را بيان كرده‎اند مانند موارد رعايت بهداشت، كيفيت ساختن ساختمان‎ها، پل‎ها و... آن‎چه مهمّ است و سرنوشت جامعه بشري را در سعادت و شقاوت جمعي رقم مي‎زند شناخت موقعيت‎ها و مقتضيات آنها است تا در پرتو آن زمان مناسب براي انجام كاري را بدست آورد و در پرتو آن سعادت و سربلندي جامعه‎اي را رقم مي‎زند و بايد بدانيم كه پيشرفت جوامع بشري و سعادت و سرافرازي ملت‎ها در گرو انجام خوب و دقيق و مناسب اين دسته از كارها است. چه دو معيار قبلي بيشتر در كارهاي فردي و كارهايي كه تأثير اجتماعي كمتري دارد مورد پيدا مي‎كند. خواهر گرامي بي‎گمان با توجّه به مطالب بيان شده پاسخ بخش سوّم سؤال خود را كه عبارت است از راه‎هاي جلوگيري از تشخيص غلط در كارهاي مهم است، يافته‎ايد كه اشتباه يا ناشي از ناآشنايي با موقعيّت و يا عدم آگاهي از تأثير عمل و عدم توجّه به فرامين خداوند و كارهاي پسنديده و نيكو و غفلت از آنهاست.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سورة حجرات، آية 13.
[2] . سورة فاطر، آية 10.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.