پرسش :
با افرادي كه به نماز سهل انگاري ميكنند چه رفتاري ميتوان كرد؟
پاسخ :
هنگامي كه در حركتهاي آگاهانه و رفتارهاي انساني خود دقت ميكنيم در مييابيم كه دو دسته از عوامل در آنها نقش اساسي ايفا ميكنند:
1. عوامل شناختي: عواملي كه موجب ميشود انسان مطلبي را بفهمد و بپذيرد اما شناخت تنها كافي نيست تا ما را به حركت در آورد.
2. عوامل دروني: عواملي هستند كه شايد تأثير آنها در رفتار ما بيشتر از شناخت باشد.
احساسات، تمايلات و غرايز عواملي هستند كه ميل به حركت را در انسان به وجود ميآورند، عشق به انجام كار را ايجاد ميكنند. تا اين عوامل نباشد كار انجام نميگيرد و اگر انسان به يقين بداند كه مثلاً فلان ماده غذايي براي بدن او مفيد است اما تا اشتها نداشته باشد به سراغ خوردن آن غذا نميرود، هرچند شخص بداند فلان حركت خوب است تا انگيزه براي انجام آن حركت نداشته باشد حركتي انجام نميدهد.
مشكل كجاست؟
انساني كه نسبت به يك حركت اعم از عبادي، اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي، خانوادگي و ... كوتاهي و سهلانگاري ميكند، قبل از اقدام به ارشاد و هدايت او بايد علت را ريشه يابي كرد همان طور كه پزشك قبل از نسخه نوشتن به بررسي علائم، علل و زمينههاي بروز آن بيماري ميپردازد.
مشكل شناختي
كسي كه نسبت به نماز سهل انگاري ميكند بايد بررسي كرد كه آيا او از ناحيه شناخت دچار ضعف است يا نه؟ چقدر نسبت به نماز آگاهي دارد؟ آيا از نكات ذيل در رابطه با نماز آگاهي دارد:
1. اهميت و جايگاه والاي نماز در دين: نماز اولين سؤال در قيامت است كه اگر پذيرفته نشود كارهاي ديگر نيز پذيرفته نميشوند.[1]
2. آثار و بركات نماز: نماز، اهرم استعانت در غمها و مشكلات است، خداوند ميفرمايد: «از صبر و نماز در مشكلات كمك بگيريد.»[2]
3. آثار كم توجهي به نماز: كوتاهي عمر، كمي روزي (مادي و معنوي)، كم ارزشي اعمال نيك، مرگ ذلتبار، از بين رفتن چهره معنوي، عدم استجابت دعا، ابتلا به بيماري سختي كه شخص با گرسنگي و تشنگي از دنيا ميرود، عذاب سخت در قبر، سختگيري مأمورين حساب در قيامت، تنگي و تاريكي قبر، نزديك شدن شيطان به او.[3]
4. آثار ترك نماز: هر كه از روي عمد و توجه نماز را رها كند، از اسلام خارج شده و كافر است.[4]
5. فلسفه عبادت و نماز: چرا بايد عبادت كنيم؟ چرا بايد به صورت نماز عبادت كنيم؟
اگر مشكل در اين قسمت باشد ميتوان با جلسات صميمانه، شركت در مجالس سخنراني، تشويق به مطالعه كتب، شنيدن نوارهاي سخنراني، معاشرت با اهل علم و تقوا، اين مسأله را تقويت نمود.
مشكل دروني
ممكن است كسي به همه مطالب فوق بلكه بيشتر آنها آگاهي داشته باشد اما چنان كه گفتيم شناخت تنها براي او كافي نيست و مشكلات دروني و رواني ذيل گريبانگير او باشد:
1. غفلت و غرور
2. ضعف اراده
3. عدم تمرين دهي و تربيت ديني از طرف خانواده
4. داشتن الگوهاي زنده و محبوب بينماز
5. عقده گشايي و مخالفت با ديگران در اثر سختگيريهاي بيجا و يا شكستن عزت نفس و غرور و يا تحقير در مقابل ديگران مثلاً پدر او سختگير بوده و او را با ضرب وشتم به نماز وا ميداشته است، اوهم به خاطر مخالفت با پدر كه نسبت به نماز حساس بوده، نماز را كنار گذاشته است.
6. خجالت و حياي نابجا به خاطر تمسخر ديگران.
موانع
1. گناه: غرق شدن در گناهان و مفاسد، حال عبادت و ذكر را از انسان ميگيرد.
2. دوستان ناباب و فاسد: گاهي دوستان بينماز، انسان را از نماز خواندن باز ميدارند و او نيز براي همرنگي با آنان يا ضعف اراده و ... از آنان تبعيت ميكند.
3. خستگي طاقت فرساي ناشي از كار زياد.
مناسبترين شيوه برخورد
برخورد انسان با شخص بيتفاوت به نماز با توجه به علل متعدد، متفاوت خواهد بود. پيداكردن مناسبترين و مؤثرترين شيوه برخورد هنگامي ميسر خواهد بود كه علت را شناسايي كرده باشيم، از آنجا كه مشخصات شخص سهل انگار به نماز و علل آن براي ما مجهول است، ارائه راه مناسب غير ممكن است، كه ارتباط و سؤال مكرر شما به همراه معرفي شرايط سني و خانوادگي و ... شخص مورد نظر اين امر را ممكن نموده و ما را در ارائه مؤثرترين شيوه برخورد ياري مينمايد.
اصول كلي در برخورد
1. اصل تدريجي بودن تربيت ديني: نبايد انتظار داشت تا شخص سريع متحول شود؛ پس بايد با صبر و حوصله كار را ادامه داد.
2. اصل محبت: رفتار، گفتار و حتي نگاه انسان بايد محب آميز باشد تا در دل او نفوذ كند.
3. اصل احترام: در خيرخواهي و نصيحت بايد مراقب بود لحن آمرانه نداشته باشيم.
4. اصل تواضع: خود برتر بيني نداشته باشيم، او مطمئن شود به خاطر عشق به او ميخواهيد او را به نماز مقيد سازيد.
5. اصل آماده سازي و ايجاد زمينه: از تذكر بيجا، انتقاد صريح و زياد در مقابل ديگران پرهيز كنيم.
6. اصل ملايمت و مدارا همراه با قاطعيت: توصيهها و تذكرها نبايد تند و خشن باشد بلكه با زبان نرم، شيرين و زيباترين الفاظ منتها با قاطعيت باشد.
7. اصل معرفي الگوهاي خوب و بد و حذف الگوهاي بد (با افراد و خانوادههايي كه به نماز مقيد هستند معاشرت كنيد.).
8. اصل تقويت صفات مثبت و تكريم شخصيت فرد مقابل.
9. اصل تعادل در انذار و تبشير: انسان بايد به موقع از بشارتها (بهشت، قرب الهي و ... ) و انذارها (عذاب خدا، دوري از رحمت او و ...) استفاده كند.
10. اصل تداوم و تكرار: ارشاد و هدايت بايد با يك برنامه منظم و منسجم و كارشناسي شده باشد.
12. اصل استفاده از دو نيروي عقل و احساس و عواطف (به عنوان مثال ميتوانيد از كرامات علماء و عرفايي مثل مرحوم نخودكي اصفهاني با مطالعه آن از كتاب نشان از بينشانها و ... او را تشويق كنيد).
13. اصل مخاطب شناسي: برنامه تربيتي بايد متناسب با سن و جنس و سطح تحصيلات و ... باشد.
14. اصل توكل به خدا: مؤثر واقعي خداست. خداوند متعال ميفرمايند: «چنين نيست كه هركس را بخواهي بتواني هدايت كني لكن خدا هركه را بخواهد هدايت ميكند و او به حال آنان كه قابل هدايتند آگاهتر است.»[5]
منابع جهت مطالعه بيشتر
1. هزار و يك نكته درباره نماز، حسين ديلمي، انتشارات پارسايان قم؛
2. قرآن و تبليغ، محسن قرائتي، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن؛
3. امر به معروف و نهي از منكر، محسن قرائتي.
حضرت علي ـ عليه السلام ـ فرمودند:
«بالمواعظ تَنْجَلي الغَفْلَةُ؛
با موعظهها و پندها غفلت زايل ميگردد.»
غررالحكم و دررالكلم، 4191، شرح جمال الدين محمد خوانساري، تأليف آمدي،
انتشارات دانشگاه تهران، ج3، ص200
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نهج الفصاحه، جمله 979، مترجم و فراهم آورنده: ابوالقاسم پاينده، انتشارات جاويدان.
[2] . بقره، آيه 45.
[3] . آثار كم توجهي به نماز، مركز مشاوره حوزه علميه قم.
[4] . نهج الفصاحه، جمله 1098، مترجم و فرآهم آورنده: ابوالقاسم پاينده، انتشارات جاويدان.
[5] . قصص، آيه 56.
هنگامي كه در حركتهاي آگاهانه و رفتارهاي انساني خود دقت ميكنيم در مييابيم كه دو دسته از عوامل در آنها نقش اساسي ايفا ميكنند:
1. عوامل شناختي: عواملي كه موجب ميشود انسان مطلبي را بفهمد و بپذيرد اما شناخت تنها كافي نيست تا ما را به حركت در آورد.
2. عوامل دروني: عواملي هستند كه شايد تأثير آنها در رفتار ما بيشتر از شناخت باشد.
احساسات، تمايلات و غرايز عواملي هستند كه ميل به حركت را در انسان به وجود ميآورند، عشق به انجام كار را ايجاد ميكنند. تا اين عوامل نباشد كار انجام نميگيرد و اگر انسان به يقين بداند كه مثلاً فلان ماده غذايي براي بدن او مفيد است اما تا اشتها نداشته باشد به سراغ خوردن آن غذا نميرود، هرچند شخص بداند فلان حركت خوب است تا انگيزه براي انجام آن حركت نداشته باشد حركتي انجام نميدهد.
مشكل كجاست؟
انساني كه نسبت به يك حركت اعم از عبادي، اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي، خانوادگي و ... كوتاهي و سهلانگاري ميكند، قبل از اقدام به ارشاد و هدايت او بايد علت را ريشه يابي كرد همان طور كه پزشك قبل از نسخه نوشتن به بررسي علائم، علل و زمينههاي بروز آن بيماري ميپردازد.
مشكل شناختي
كسي كه نسبت به نماز سهل انگاري ميكند بايد بررسي كرد كه آيا او از ناحيه شناخت دچار ضعف است يا نه؟ چقدر نسبت به نماز آگاهي دارد؟ آيا از نكات ذيل در رابطه با نماز آگاهي دارد:
1. اهميت و جايگاه والاي نماز در دين: نماز اولين سؤال در قيامت است كه اگر پذيرفته نشود كارهاي ديگر نيز پذيرفته نميشوند.[1]
2. آثار و بركات نماز: نماز، اهرم استعانت در غمها و مشكلات است، خداوند ميفرمايد: «از صبر و نماز در مشكلات كمك بگيريد.»[2]
3. آثار كم توجهي به نماز: كوتاهي عمر، كمي روزي (مادي و معنوي)، كم ارزشي اعمال نيك، مرگ ذلتبار، از بين رفتن چهره معنوي، عدم استجابت دعا، ابتلا به بيماري سختي كه شخص با گرسنگي و تشنگي از دنيا ميرود، عذاب سخت در قبر، سختگيري مأمورين حساب در قيامت، تنگي و تاريكي قبر، نزديك شدن شيطان به او.[3]
4. آثار ترك نماز: هر كه از روي عمد و توجه نماز را رها كند، از اسلام خارج شده و كافر است.[4]
5. فلسفه عبادت و نماز: چرا بايد عبادت كنيم؟ چرا بايد به صورت نماز عبادت كنيم؟
اگر مشكل در اين قسمت باشد ميتوان با جلسات صميمانه، شركت در مجالس سخنراني، تشويق به مطالعه كتب، شنيدن نوارهاي سخنراني، معاشرت با اهل علم و تقوا، اين مسأله را تقويت نمود.
مشكل دروني
ممكن است كسي به همه مطالب فوق بلكه بيشتر آنها آگاهي داشته باشد اما چنان كه گفتيم شناخت تنها براي او كافي نيست و مشكلات دروني و رواني ذيل گريبانگير او باشد:
1. غفلت و غرور
2. ضعف اراده
3. عدم تمرين دهي و تربيت ديني از طرف خانواده
4. داشتن الگوهاي زنده و محبوب بينماز
5. عقده گشايي و مخالفت با ديگران در اثر سختگيريهاي بيجا و يا شكستن عزت نفس و غرور و يا تحقير در مقابل ديگران مثلاً پدر او سختگير بوده و او را با ضرب وشتم به نماز وا ميداشته است، اوهم به خاطر مخالفت با پدر كه نسبت به نماز حساس بوده، نماز را كنار گذاشته است.
6. خجالت و حياي نابجا به خاطر تمسخر ديگران.
موانع
1. گناه: غرق شدن در گناهان و مفاسد، حال عبادت و ذكر را از انسان ميگيرد.
2. دوستان ناباب و فاسد: گاهي دوستان بينماز، انسان را از نماز خواندن باز ميدارند و او نيز براي همرنگي با آنان يا ضعف اراده و ... از آنان تبعيت ميكند.
3. خستگي طاقت فرساي ناشي از كار زياد.
مناسبترين شيوه برخورد
برخورد انسان با شخص بيتفاوت به نماز با توجه به علل متعدد، متفاوت خواهد بود. پيداكردن مناسبترين و مؤثرترين شيوه برخورد هنگامي ميسر خواهد بود كه علت را شناسايي كرده باشيم، از آنجا كه مشخصات شخص سهل انگار به نماز و علل آن براي ما مجهول است، ارائه راه مناسب غير ممكن است، كه ارتباط و سؤال مكرر شما به همراه معرفي شرايط سني و خانوادگي و ... شخص مورد نظر اين امر را ممكن نموده و ما را در ارائه مؤثرترين شيوه برخورد ياري مينمايد.
اصول كلي در برخورد
1. اصل تدريجي بودن تربيت ديني: نبايد انتظار داشت تا شخص سريع متحول شود؛ پس بايد با صبر و حوصله كار را ادامه داد.
2. اصل محبت: رفتار، گفتار و حتي نگاه انسان بايد محب آميز باشد تا در دل او نفوذ كند.
3. اصل احترام: در خيرخواهي و نصيحت بايد مراقب بود لحن آمرانه نداشته باشيم.
4. اصل تواضع: خود برتر بيني نداشته باشيم، او مطمئن شود به خاطر عشق به او ميخواهيد او را به نماز مقيد سازيد.
5. اصل آماده سازي و ايجاد زمينه: از تذكر بيجا، انتقاد صريح و زياد در مقابل ديگران پرهيز كنيم.
6. اصل ملايمت و مدارا همراه با قاطعيت: توصيهها و تذكرها نبايد تند و خشن باشد بلكه با زبان نرم، شيرين و زيباترين الفاظ منتها با قاطعيت باشد.
7. اصل معرفي الگوهاي خوب و بد و حذف الگوهاي بد (با افراد و خانوادههايي كه به نماز مقيد هستند معاشرت كنيد.).
8. اصل تقويت صفات مثبت و تكريم شخصيت فرد مقابل.
9. اصل تعادل در انذار و تبشير: انسان بايد به موقع از بشارتها (بهشت، قرب الهي و ... ) و انذارها (عذاب خدا، دوري از رحمت او و ...) استفاده كند.
10. اصل تداوم و تكرار: ارشاد و هدايت بايد با يك برنامه منظم و منسجم و كارشناسي شده باشد.
12. اصل استفاده از دو نيروي عقل و احساس و عواطف (به عنوان مثال ميتوانيد از كرامات علماء و عرفايي مثل مرحوم نخودكي اصفهاني با مطالعه آن از كتاب نشان از بينشانها و ... او را تشويق كنيد).
13. اصل مخاطب شناسي: برنامه تربيتي بايد متناسب با سن و جنس و سطح تحصيلات و ... باشد.
14. اصل توكل به خدا: مؤثر واقعي خداست. خداوند متعال ميفرمايند: «چنين نيست كه هركس را بخواهي بتواني هدايت كني لكن خدا هركه را بخواهد هدايت ميكند و او به حال آنان كه قابل هدايتند آگاهتر است.»[5]
منابع جهت مطالعه بيشتر
1. هزار و يك نكته درباره نماز، حسين ديلمي، انتشارات پارسايان قم؛
2. قرآن و تبليغ، محسن قرائتي، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن؛
3. امر به معروف و نهي از منكر، محسن قرائتي.
حضرت علي ـ عليه السلام ـ فرمودند:
«بالمواعظ تَنْجَلي الغَفْلَةُ؛
با موعظهها و پندها غفلت زايل ميگردد.»
غررالحكم و دررالكلم، 4191، شرح جمال الدين محمد خوانساري، تأليف آمدي،
انتشارات دانشگاه تهران، ج3، ص200
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نهج الفصاحه، جمله 979، مترجم و فراهم آورنده: ابوالقاسم پاينده، انتشارات جاويدان.
[2] . بقره، آيه 45.
[3] . آثار كم توجهي به نماز، مركز مشاوره حوزه علميه قم.
[4] . نهج الفصاحه، جمله 1098، مترجم و فرآهم آورنده: ابوالقاسم پاينده، انتشارات جاويدان.
[5] . قصص، آيه 56.