چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چگونه مى‏توان تنها حقانيت اسلام را نسبت به مسيحيت و يهوديت اثبات كرد؟ چه اشكالى دارد كه همه اديان حق باشند و «پلوراليسم دينى» صحيح باشد؟


پاسخ :
براى پاسخ به اين سؤال از دو راه كلى (عقل و آيات قرآن كريم)، مسأله را پى مى‏گيريم.
يك. راه عقل
براى داورى در مورد حقانيت يك دين و عدم حقانيت اديان ديگر، بايد ابتدا با اصول عقايد و آموزه‏هاى اديان آشنا شد و آن‏گاه آن را به وسيله عقل- كه حجت درونى انسان است- محك زد. ما در چنين مراجعه‏اى، اصول عقايد و معارف دين اسلام را مبتنى بر ادله و براهين متقن و يقينى عقلى مى‏يابيم يعنى، يكايك اين اصول به وسيله براهين متعدد يقينى اثبات مى‏گردد. با وجود براهينى كه درباره اصل توحيد اقامه مى‏شود، اديان و مكاتب غيرتوحيدى- كه اعتقاد به تثويت (دوخدايى)، تثليث (سه خدايى) يا چند خدايى از اركان اعتقادى آنها محسوب مى‏شود- ابطال مى‏گردد. در همين زمينه، آنچه كه از ادله يقينى عقلى بر نفى جسميت يا رؤيت خداوند اقامه مى‏شود، مكاتب و مذاهبى را كه مبتنى بر چنين عقايدى هستند، رد مى‏كند. در خصوص دو دين بزرگ يهوديت و مسيحيت، نيز با همين حجت درونى يعنى، احكام و براهين يقينى عقل، اگر به بررسى آموزه‏هاى اين دو دين بنشينيم، به نتيجه مشابه ساير مكاتب خواهيم رسيد.
در خصوص اديان الهى و آسمانى بايد گفت كه حقيقت و گوهر همه آنان، دعوت به انقياد و تسليم در برابر خداوند متعال است، لكن دستور العمل‏هاى مربوط به چگونگى تأمين سعادت دنيوى و اخروى انسان، كه در اصطلاح از آن به «شريعت» ياد مى‏شود، متفاوت است يعنى، با توجه به اختلاف زمان و مكان و مخاطب اين دستورالعمل‏ها، مراحل مختلى را گذرانده و متناسب با آن رو به تكامل بوده است. علاوه بر اين، اصول عقايد و گوهر اديان نيز در مقام بيان و تبيين از عمق و تفصيل بيشترى برخوردار گرديده است. در حقيقت، دين توحيدى واحد است و شرايع متعدد است: «ان الدين عند الله الاسلام»(1) «به درستى كه دين در نزد خدا اسلام (تسليم در برابر حق) است».
با ظهور هر پيامبرى شريعت قبلى پالايش يافته و در شكل كامل‏ترى عرضه شده است. از اين رو پيامبران همه مبلغ دين واحد بودند، و به همين جهت، يكى پس از ديگرى مژده آمدن پيامبر جديد را مى‏دادند و به اين مطلب در كتاب مقدس يهوديت و مسيحيت تصريح شده است.(2)
بنابراين پيروى صحيح از آيين يهود، با آمدن حضرت عيسى، در تبعيت از ايشان خواهد بود و پيروى صحيح از آيين مسيح با ظهور پيامبر اسلام، در تبعيت از حضرت نبى اكرم خواهد بود. در نتيجه، تفاوت شرايع آسمانى به معناى درجات متكامل از يك راه و يك حقيقت است. با توجه به اين بيان عقل، با قطع نظر از مسأله تحريف در شرايع گذشته، حكم به لزوم پيروى از جامع‏ترين و كامل‏ترين پيام و دستورالعمل الهى كه در آخرين شريعت (اسلام) متجلى شده است، مى‏نمايد. همچنين عقل، در بررسى آموزه‏هايى كه توسط يهوديت و مسيحيت امروزى تبيين مى‏شود، آنها را مخالف با براهين يقينى خود مى‏يابد. اعتقاد به تثليث(3) تجسم و رؤيت(4) امورى است كه براهين عقلى آن را از هيچ مكتب و مذهبى نمى‏پذيرد بلكه آن را نشانه عدم حقانيت و در واقع تحريف آنها مى‏داند. به پاره‏اى ديگر از تحريفات صورت گرفته در اين دو دين بزرگ اشاره‏اى گذرا مى‏كنيم تا بر اساس حكم عقل، خود داورى كنيد:
تحريفات مسيحيت و يهود
1. اتهامات ناروا به پيامبران علاوه بر رسوخ تحريفات بنيادى و اعتقادى در كتاب مقدس، پاره‏اى اتهامات ناروا و غيراخلاقى به بعضى از پيامبران نسبت داده شده است كه قلم از بيان آن شرم دارد،(5)
2. وجود افسانه‏ها وجود افسانه‏هاى بى‏پايه در كتاب مقدس، يكى ديگر از جنبه‏هاى تحريف آن است از جمله مى‏توان به كشتى گرفتن حضرت يعقوب با خدا و غلبه‏اى او بر خدا، اشاره كرد(6)
3. گناه فطرى مسيحيان معتقدند، آدم در بهشت به گناه آلوده شد و اين گناه به همه فرزندان او نيز منتقل مى‏شود يعنى، انسان بالفطرة گناه‏كار است و هرگونه تلاش و عمل انسان در رهايى از اين خطا، سودى نخواهد بخشيد و تصليب و به دار كشيده شدن حضرت عيسى (ع)، كفاره گناه فطرى انسان است.
4. تقويت ظلم يكى ديگر از آموزه‏هاى نامعقول كتاب مقدس، توجيه ظلم و ستم و دعوت به سكوت در برابر حاكمان ظالم، به بهانه اين است كه آنان حاكم و سايه خدا در زمين‏اند.(7) وجود اين گونه آموزه‏هاى غيرعقلانى در كنار طرح مسأله تثليث و تجسيم و وجود تناقضات متعدد در متن كتاب مقدس،(8) دليل بر عدم
حقانيت مسيحيت و يهوديت امروزى است.
خلاصه سخن اينكه راه شناخت حقانيت دين اسلام و عدم حقانيت ساير اديان و شرايع، مراجعه به آموزه‏هاى آنها و داورى است. اگر كسى مراجعه كند، خواهد يافت كه اسلام در سه وادى «عقايد»، «اخلاق و فضايل» و «احكام فردى و اجتماعى»، نه تنها كامل‏تر از ساير اديان بلكه قابل مقايسه و طرف نسبت با آنها نيست و در تمام دوره زندگى بشر، عقايد و شريعتى به اينجامعيت و عمق و اتقان و استوارى بر بنيان عقل، وجود ندارد.
امام خمينى (ره) در اين زمينه، در كتاب چهل حديث مى‏نويسد: «اثبات حقانيت دين اسلام، احتياج به هيچ مقدمه ندارد جز نظر كردن به خود آن و مقايسه بين آن و ساير اديان و شرايع».(9)
در پايان اين بخش، به اين نكته اشاره مى‏كنيم كه داورى عقل و سنجش و حكم عقل به حقانيت دين اسلام و عدم حقانيت ساير اديان، خود دليلى بر نفى پلوراليزم است.
دو. راه آيات
آيات قرآنى علاوه بر دلالت بر انحصار دين حق در اسلام و در نتيجه نفى پلوراليسم و تكثرگرايى دينى، به صراحت با برخى از اصول و مبانى پلوراليسم مخالف است و آن را ابطال مى‏كند. مجموع آيات در اين زمينه را در سه بخش قرار مى‏دهيم:
1. آياتى كه بر صراحت، تنها اسلام را دين حق و صراط مستقيم معرفى مى‏كند و عقايد پيروان ساير اديان را باطل معرفى كرده و آنان را به پيروى از اسلام دعوت مى‏كند:
الف. «و من يبتغ غيرالاسلام دينا فلن يقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرين».(10)
ب. «و لن ترضى عنك اليهود و لا النصارى حتى تتّبع ملّتهم، قل انّ هدى الله هو الهدى و لئن اتّبعت اهوائهم بعد الذى جاءك من العلم مالك من الله من ولىّ و لا نصير».(11)
ج. «و قالت اليهود عُزير ابن الله و قالت النصارى المسيح ابن الله ذلك قولهم بافواههم يضاهئون قول الّذين كفروا من قبل قاتلهم الله انّى يؤفكون».(12)
و آيات فراوان ديگر كه شما را به قرآن كريم ارجاع مى‏دهيم: سوره آل‏عمران) 3 (، آيه 61 (مباهله با مسيحيان) سوره توبه) 9 (، آيه 32 و 31 سوره نساء) 4 (، آيه 157 و 171 سوره مائده) 5 (، آيه 51 و 73 سوره فتح) 48 (، آيه 28 سوره صف) 61 (، آيه 9 سوره مريم) 19 (، آيات 88 91 سوره بقره) 2 (، آيه 79.
2. آياتى كه با مبناى شكاكيت و نسبيت‏گرايى و عدم امكان دستيابى به حقيقت- كه از مبانى و پيش‏فرض‏هاى پلوراليزم دينى است- در تضاد و تقابل است و نشان مى‏دهد كه از ديدگاه قرآن، به هيچ وجه شكاكيت و نسبيّت مورد پذيرش نيست و رسيدن به حقيقت امكان‏پذير است. اين آيات عبارت است از:
الف. آياتى كه شكاكان را مورد سرزنش قرار مى‏دهد.(13)
ب. آياتى كه ادله انبيا را روشن و آشكار، و شكّ شكاكان را بى‏وجه معرفى مى‏كند.(14)
ج. آياتى كه امر به تبعيت از علم و يقين و اجتناب از پيروى از ظن و گمان و شك دارد.(15)
3. پلوراليزم دينى، بر اساس برخى از مبانى جديد هرمنوتيك استوار است كه مى‏پندارد، عبارات و متون دينى صامت، يعنى، خالى از معانى‏اند و قهرا هر نوع شناختى از دين، كاملًا شخصى مى‏باشد. آيات و روايات بسيارى با اين مبنا به صراحت مخالفت دارند:
الف. «و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط»(16) «كتاب و ميزان را نازل كرديم تا مردم به قسط و عدل قيام كنند». اگر هر كسى بر اساس صامت بودن قرآن، برداشتى از آن داشته باشد، معيار تمييز بين عدالت و ظلم در قرآن وجود نخواهد داشت و به تبع اقامه عدل بر اساس آن معيار واحد در جامعه، ممكن نخواهد شد.
ب. «و نزّلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شى‏ء»(17) «اين كتاب (قرآن) را بر تو فرستاديم تا حقيقت هر چيز را بيان كند».
ج. «و تلك حدود الله يبينها لقوم يعلمون»(18) «اين است احكام خدا، بيان مى‏كند آن را براى قومى كه دانا هستند».
د. «لا اكراه فى الدين قد تبين الرشد من الغى»(19) «هيچ اكراهى در دين نيست به درستى كه راه هدايت از گمراهى، روشن گرديد».
آيات بالا، قرآن كريم را بيان كننده راه راست از گمراهى و نشانگر حدود الهى و بيانگر هر چيز، معرفى مى‏كند و اين با مبناى هرمنوتيك جديد، يعنى، خالى بودن عبارات و متون از بار معنايى و تأثيرپذيرى از دانش‏هاى بشرى و در نتيجه شخصى بودن برداشت‏ها از عبارت (و نه معرفتى بودن اين برداشت‏ها) ناسازگار و درست در نقطه مقابل است.
حاصل سخن
با مراجعه به حكم عقل و آيات قرآن كريم، به هيچ وجه پلوراليسم
و كثرت‏گرايى دينى، به معناى حقانيت همه اديان، قابل پذيرش نيست لكن توجه به اين نكته ضرورى است كه دين حق و صراط مستقيم واحد است ولى معذّر و حجت متعدد است. بايد مسأله حقانيت را از معذّريت و حجت جدا كرد. پيروان ساير اديان، خارج از شريعت حق و مطلوب الهى هستند اما در صورت وجود دو شرط:) 1. جهل به اسلام، 2. پاى‏بندى به آيين خود) داراى حجت و مستمسك خواهند بود و راهشان هر چند «صراط مستقيم» و دين حق نيست اما قابل اعتذار است و در روز قيامت نزد خداوند معذوراند. قرآن از اين گروه به «مستضعف» ياد كرده است. اين گروه ضمن معذور بودن، در صورت تحقق آن روش‏ها، بهره‏اى از سعادت خواهند برد و به درجه‏اى از سعادت نايل خواهند شد.
نكته ديگر آنكه حقيقت دين يك چيز بيش نيست ولى وحدت آن، از سنخ وحدت عددى نيست، بلكه از قبيل وحدت تشكيكى است يعنى، داراى مراتب است كه قرآن از اين مراتب به «سبل» تعبير كرده است. صراط مستقيم واحد است اما سبل به تعدد و اختلاف سالكان و متعبدان متعدد است: «والذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا».(20)
صراط مستقيم همان شاهراه هدايت است كه سبل امن الهى به آن منتهى مى‏شود و هر كس به همان مقدار كه از سبل امن الهى پيروى كند، از صراط مستقيم نيز بهره‏مند خواهد شد و هر كس همه سبل امن الهى را طى كند، از صراط مستقيم به طور كامل بهره‏مند خواهند شد: «قد جائكم من الله نور و كتاب مبين يهدى به الله من اتّبع رضوانه سبل السلام و يخرجهم من الظلمات الى النور بإذنه و يهديهم الى صراط مستقيم».(21)
براى آشنايى بيشتر منابع زير معرفى مى‏گردد:
الف. كتاب نقد، شماره 4، ص 242، مقاله «نگاهى درون دينى به پلوراليزم دينى، عبدالحسين خسروپناه»
ب. قدردان قراملكى، محمدحسن، سويه‏هاى پلوراليزم
پ. قدردان قراملكى، محمدحسن، قرآن و پلوراليزم.
پى‏نوشت‏
(1) آل عمران (3)، آيه 91.
(2) تورات، كتاب هوشيع نبى.
(3) رساله اول به قرنتيان 8: 6 و انجيل يوحنا: 02.
(4) همان و سفر پيدايش.
(5) ر. ك: انجيل يوحنا، 112: 1، سفرتكوين، 38 19: 30 و براى آشنايى بيشتر ر. ك: انيس الاعلام، ج 3 و صادقى، محمد، بشارات عهدين، ص 73 و 177. اين در حالى است كه براهين عقلى لزوم عصمت پيامبران را اثبات مى‏كند.
(6) سفر پيدايش، 34/ 2330.
(7) انجيل متى، 5: 38 و اكثر نامه‏هاى پولس به روميان.
(8) در كتاب» انيس‏الاعلام «، ج 2، 125 مورد تناقض موجود در كتاب مقدس مورد بررسى قرار گرفته است.
(9) خمينى، روح‏الله، چهل حديث، شرح حديث دوازدهم، ص 102.
(10) آل‏عمران (3)، آيه 58.
(11) بقره (2)، آيه 021.
(12) توبه (9)، آيه 03.
(13) نحل (16)، آيه 66 جاثيه (45)، آيه 23.
(14) ابراهيم (14)، آيه 9 و 01.
(15) اسراء (17)، آيه 36 يونس (10)، آيه 36 نجم (53)، آيه 82.
(16) حديد (57)، آيه 52.
(17) نحل (16)، آيه 98.
(18) بقره (2)، آيه 032.
(19) همان، آيه 652.
(20) عنكبوت (29)، آيه 96.
(21) مائده (5)، آيه 15 و 16. ر. ك: الميزان، ج 1، ذيل آيه 6 و 7 سوره حمد،) بحث صراط و سبيل (.
پرسمان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.