پرسش :
امامي که غایب باشد چه فايده ای دارد؟
پاسخ :
اين پرسش بارها در زمان معصومين علیهم السلامـ پيش از حضرت مهدي علیه السلام ـ مطرح شده و ايشان نيز طبق درک و فهم مخاطبان پاسخ دادهاند که یکی از آنها پاسخ معروفي است که ایشان، نفع بردن از آن حضرت را در اين دوران به بهره بردن از خورشيد پشت ابر تشبيه کردهاند.[1]
با مراجعه به کتابهاي مربوط می توان دو تعریف را برای امامت بیان کرد:
الف) تعريف کلامي: مطابق اين تعريف، امامت رياستي است بر عموم، به دست يکي از اشخاص در امور دين و دنيا.ب) تعريف فلسفي ـ عرفاني: مطابق اين تعريف, امامت منصبي است الهي همانند نبوت, و بين اين دو (امامت و نبوت) هيچ فرقی جز وحی نيست. امامت استمرار تمام وظایف نبوت به جز تحمل وحی الهي است, و نيز نوعی تصرّف در باطن و نفوس افراد برای رساندن آنها به کمال مطلوب است.
مطابق اين تعريف، رياست در امور دين و دنيا، یکی از شئون امامت به اين معناست. اين همان معنايي است که شيعة دوازده امامی به آن پای بند است؛ به همین دلیل امامت را جزء اصول دين به حساب آورده و آن را از نبوت بالاتر می داند.
علامه طباطبايي در اين باره می فرمايد: «امامت حقيقتی ورای مقام اطاعت يا رياست دين و دنيا يا وصايت و خلافت و جانشينی در روی زمين به معنای حکومت بين مردم است.[2]»
عمیق معنای امامت نزد ايشان اين است که امامت، هدايتی باطنی بوده که همان ولايت بر مردم و کردار آنان است و اين هدايت باطنی جز رساندن به مطلوب نيست.
متکلمين به معنايي که برای امامت ذکر کرده اند به ادلهای از قبيل: قاعدة لطف، لزوم حفظ شريعت و تبيين دين خداوند استدلال کردهاند، که به طور عمده با حضور امام در بين مردم تأمين میشود.
اگر اشکال شود که اين لطف چگونه با غيبت حضرت سازگاری دارد، در پاسخ بايد بگوييم:
اولاً: امام زمان عجل الله فرجه حافظ کلی شريعت است و از اتفاق بر باطل جلوگيری میکند.
ثانياً: الطاف خداوند، درجههای گوناگونی دارد که هنگام تزاحم، آن چه که لطف بيشتری دارد مقدم میگردد.اگر چه با حضور امام، مردم به الطافی افزونترخواهند رسيد و از حضور او بهرهمند خواهند شد، لطف غيبت او مهمتر است (همانگونه که در بحث فلسفة غيبت بدان اشاره شده است.)
درباره تفسير دوم برای امامت که همان تفسير عرفا است، جای هيچ گونه اشکالی در باره غيبت امام نيست، زيرا بنا بر تعريف، امامت حقيقتی است که امام به جهت قابليتهايي که پيدا کرده، میتواند در نفوس انسانها تصرف کرده و آنها را به سرمنزل مقصود برساند. اين معنا برای امامت، با غيبت او نيز سازگاری دارد، و امام در عصر غيبت نيز اين تصرفات را میتواند انجام دهد در دوران غيبت چنين هدايتهايي را فراوان داشته باشيم.[3]
بنابراين به هر دليلی که امام غایب شده باشد، بخشی از فلسفة وجودی او در هالة پنهانزيستی قرار میگيرد و مردم از او محروم میشوند، آن بخش، مباشرت او در هدايت ظاهری و تشکيل حکومت و اجرای عدالت است، ولی هدايت معنوی و باواسطة او (به وسيلة نمايندگان)برای بيان احکام و اجرای حکومت و عدالت به حال خود باقی است؛ همانگونه که در زمان ظهورش، گاهی هدايت يا ولايت و فرماندهی بخشی را به نخبگان خود واگذار می کند و مردم از آنان بهرهمند میشوند، در زمان غيبت نيز اين نمايندگی ادامه دارد و کار نمايندگان، کار امام معصوم است، چه اينکه آنها از سوی او نصب شدهاند.
تفاوت بين زمان ظهور و غيبت فقط از جهت محروم ماندن مردم از درک حضور و مباشرت هدايت ظاهری و تصدی امور است که اين به دلایلی ـ چه بدانيم و چه ندانيم ـ واقع شده است و مسألة غيبت از مسئله روشن و يقينی معارف اسلامی است که رسول گرامی اسلامصلی الله علیه و آله و سلم از آن خبر داده است.
افزون بر هدايت معنوی امام، اصل وجود او هم حکمت و لطف است، و در نظام حکيمانة الهي، وجود او ضرورت دارد.
با توجه به آن چه ذکر شد میتوان بهرههای مردم از امام غایب را اينگونه به اختصار اشاره کرد:
1.رسيدن فيض الهي به انسانها به خاطر وجود اوست، زيرا آفرينش انسانها بدون آفرينش پيامبر و امام معنا و مفهومی ندارد.
از ديدگاه پيروان اهل بيت علیهم السلام و بر اساس آموزههای ناب اسلامی, امام واسطة فيض پروردگار به تمام موجودات جهان هستی میباشد.
علامة مجلسی رحمت الله علیه در اين باره معتقد است بيشتر مطالبی که فلاسفه دربارة عقول اثبات کردهاند، در احاديث متواتر، به گونهای ديگر برای ارواح معصومين علیهم السلام اثبات شده است. برای مثال، ارواح معصومان علیهم السلام پيش از ديگر آفريدههای خداوند آفريده شدهاند و علت غايي آفرينش و واسطه در افاضه علوم و معارف و به طور کلی واسطه فيض در کمالات وجودی و معرفتی هستند.[4]
در بخشی از زيارت ارزش مند جامعة کبيره چنين میخوانيم: «...]ای امامان بزرگ[ خداوند به سبب شما آغاز کرد و به سبب شما پايان میدهد و به سبب شما باران را فرو میفرستد و به سبب شما آسمان را نگه داشته است از اين که بر زمين فرو ريزد، ـ جز به ارادة او، غم و اندوه و گرفتاری به واسطه شما رفع میگردد...».[5]
2. هدايتهای معنوی و باطنی امام به برخی از افراد شايسته، همواره در طول تاريخ تجربه شده است.
اساسیترين هدف امام، هدايت انسانهاست. هدايت در زمان حضور ظاهری امام به طور آشکار صورت میگيرد، لکن غيبت امام هرگز اين وظيفه مهم را ساقط نخواهد کرد. او با تأثير بر قلب انسانهای شایسته، آنچه را لازم است در جوامع انسانی القا میکند.
3. نگهداري دين از تحريفها و بدعتها.
پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «در هر نسلی از امت من عادلی از اهل بيتم وجود دارد که دين را از تحريف غاليان و ادعاهای دروغ اهل باطل و تأويل جاهلان پاک می کند.[6]»
4. ياری دادن به کسانی که در حالت خاص به او متوسل میشوند.
5. دعای آن حضرت در حق مؤمنان که اين هم در موارد بسیاری داده است.
6.برطرف ساختن بدی هابلاها از ياران خاص خود، به ويژه در موارد خاصّ و بحرانی.
7. تصويب امور سال در شبهای قدر که طبق بعضی از احادیث با امضای حضرت صورت میگيرد.
8. ايجاد اميدواری در پيروان اهل بيت علیهم السلام. باور به زنده بودن پيشوا و امام سبب اميدواری پيروان آن امام است.
در پايان، يادکرد اين نکته شايسته است که آن چه که باعث شده تا بخشی از فوايد امام غایب به دليل غيبت ايشان به مردم نرسد، همانا در اثر کوتاهی خود مردم است؛ و اين مردم هستند که میبايست با ايجاد آمادگی لازم، شرايط را برای ظهور حضرت فراهم سازند.
پی نوشتها:
[1] . ر.ک: به پرسشی که در اين زمينه پاسخ داده شد.
[2] . محمّد حسين طباطبايي, الميزان, ج1, ص271.
[3] . ر.ک: علی اصغر رضوانی, موعود شناسی, ص 403, به نقل از: پيشين, ج14, ص304.
[4] . محمّد باقر مجلسی, بحار الانوار, ج1, ص 103.
[5] . « ... بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَم...»؛ شيخ صدوق, تهذيبالأحكام, ج6, ص99, باب زيارة جامعة لسائر المشاهد علیهم السلام .
[6] . «فِي كُلِّ خَلَفٍ مِنْ أُمَّتِي عَدْلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَنْفِي عَنْ هَذَا الدِّينِ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجُهَّال...»؛ شيخ صدوق, کمال الدين و تمام النعمة، ج1, ص221, ح7.
www. salimian.com
اين پرسش بارها در زمان معصومين علیهم السلامـ پيش از حضرت مهدي علیه السلام ـ مطرح شده و ايشان نيز طبق درک و فهم مخاطبان پاسخ دادهاند که یکی از آنها پاسخ معروفي است که ایشان، نفع بردن از آن حضرت را در اين دوران به بهره بردن از خورشيد پشت ابر تشبيه کردهاند.[1]
با مراجعه به کتابهاي مربوط می توان دو تعریف را برای امامت بیان کرد:
الف) تعريف کلامي: مطابق اين تعريف، امامت رياستي است بر عموم، به دست يکي از اشخاص در امور دين و دنيا.ب) تعريف فلسفي ـ عرفاني: مطابق اين تعريف, امامت منصبي است الهي همانند نبوت, و بين اين دو (امامت و نبوت) هيچ فرقی جز وحی نيست. امامت استمرار تمام وظایف نبوت به جز تحمل وحی الهي است, و نيز نوعی تصرّف در باطن و نفوس افراد برای رساندن آنها به کمال مطلوب است.
مطابق اين تعريف، رياست در امور دين و دنيا، یکی از شئون امامت به اين معناست. اين همان معنايي است که شيعة دوازده امامی به آن پای بند است؛ به همین دلیل امامت را جزء اصول دين به حساب آورده و آن را از نبوت بالاتر می داند.
علامه طباطبايي در اين باره می فرمايد: «امامت حقيقتی ورای مقام اطاعت يا رياست دين و دنيا يا وصايت و خلافت و جانشينی در روی زمين به معنای حکومت بين مردم است.[2]»
عمیق معنای امامت نزد ايشان اين است که امامت، هدايتی باطنی بوده که همان ولايت بر مردم و کردار آنان است و اين هدايت باطنی جز رساندن به مطلوب نيست.
متکلمين به معنايي که برای امامت ذکر کرده اند به ادلهای از قبيل: قاعدة لطف، لزوم حفظ شريعت و تبيين دين خداوند استدلال کردهاند، که به طور عمده با حضور امام در بين مردم تأمين میشود.
اگر اشکال شود که اين لطف چگونه با غيبت حضرت سازگاری دارد، در پاسخ بايد بگوييم:
اولاً: امام زمان عجل الله فرجه حافظ کلی شريعت است و از اتفاق بر باطل جلوگيری میکند.
ثانياً: الطاف خداوند، درجههای گوناگونی دارد که هنگام تزاحم، آن چه که لطف بيشتری دارد مقدم میگردد.اگر چه با حضور امام، مردم به الطافی افزونترخواهند رسيد و از حضور او بهرهمند خواهند شد، لطف غيبت او مهمتر است (همانگونه که در بحث فلسفة غيبت بدان اشاره شده است.)
درباره تفسير دوم برای امامت که همان تفسير عرفا است، جای هيچ گونه اشکالی در باره غيبت امام نيست، زيرا بنا بر تعريف، امامت حقيقتی است که امام به جهت قابليتهايي که پيدا کرده، میتواند در نفوس انسانها تصرف کرده و آنها را به سرمنزل مقصود برساند. اين معنا برای امامت، با غيبت او نيز سازگاری دارد، و امام در عصر غيبت نيز اين تصرفات را میتواند انجام دهد در دوران غيبت چنين هدايتهايي را فراوان داشته باشيم.[3]
بنابراين به هر دليلی که امام غایب شده باشد، بخشی از فلسفة وجودی او در هالة پنهانزيستی قرار میگيرد و مردم از او محروم میشوند، آن بخش، مباشرت او در هدايت ظاهری و تشکيل حکومت و اجرای عدالت است، ولی هدايت معنوی و باواسطة او (به وسيلة نمايندگان)برای بيان احکام و اجرای حکومت و عدالت به حال خود باقی است؛ همانگونه که در زمان ظهورش، گاهی هدايت يا ولايت و فرماندهی بخشی را به نخبگان خود واگذار می کند و مردم از آنان بهرهمند میشوند، در زمان غيبت نيز اين نمايندگی ادامه دارد و کار نمايندگان، کار امام معصوم است، چه اينکه آنها از سوی او نصب شدهاند.
تفاوت بين زمان ظهور و غيبت فقط از جهت محروم ماندن مردم از درک حضور و مباشرت هدايت ظاهری و تصدی امور است که اين به دلایلی ـ چه بدانيم و چه ندانيم ـ واقع شده است و مسألة غيبت از مسئله روشن و يقينی معارف اسلامی است که رسول گرامی اسلامصلی الله علیه و آله و سلم از آن خبر داده است.
افزون بر هدايت معنوی امام، اصل وجود او هم حکمت و لطف است، و در نظام حکيمانة الهي، وجود او ضرورت دارد.
با توجه به آن چه ذکر شد میتوان بهرههای مردم از امام غایب را اينگونه به اختصار اشاره کرد:
1.رسيدن فيض الهي به انسانها به خاطر وجود اوست، زيرا آفرينش انسانها بدون آفرينش پيامبر و امام معنا و مفهومی ندارد.
از ديدگاه پيروان اهل بيت علیهم السلام و بر اساس آموزههای ناب اسلامی, امام واسطة فيض پروردگار به تمام موجودات جهان هستی میباشد.
علامة مجلسی رحمت الله علیه در اين باره معتقد است بيشتر مطالبی که فلاسفه دربارة عقول اثبات کردهاند، در احاديث متواتر، به گونهای ديگر برای ارواح معصومين علیهم السلام اثبات شده است. برای مثال، ارواح معصومان علیهم السلام پيش از ديگر آفريدههای خداوند آفريده شدهاند و علت غايي آفرينش و واسطه در افاضه علوم و معارف و به طور کلی واسطه فيض در کمالات وجودی و معرفتی هستند.[4]
در بخشی از زيارت ارزش مند جامعة کبيره چنين میخوانيم: «...]ای امامان بزرگ[ خداوند به سبب شما آغاز کرد و به سبب شما پايان میدهد و به سبب شما باران را فرو میفرستد و به سبب شما آسمان را نگه داشته است از اين که بر زمين فرو ريزد، ـ جز به ارادة او، غم و اندوه و گرفتاری به واسطه شما رفع میگردد...».[5]
2. هدايتهای معنوی و باطنی امام به برخی از افراد شايسته، همواره در طول تاريخ تجربه شده است.
اساسیترين هدف امام، هدايت انسانهاست. هدايت در زمان حضور ظاهری امام به طور آشکار صورت میگيرد، لکن غيبت امام هرگز اين وظيفه مهم را ساقط نخواهد کرد. او با تأثير بر قلب انسانهای شایسته، آنچه را لازم است در جوامع انسانی القا میکند.
3. نگهداري دين از تحريفها و بدعتها.
پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «در هر نسلی از امت من عادلی از اهل بيتم وجود دارد که دين را از تحريف غاليان و ادعاهای دروغ اهل باطل و تأويل جاهلان پاک می کند.[6]»
4. ياری دادن به کسانی که در حالت خاص به او متوسل میشوند.
5. دعای آن حضرت در حق مؤمنان که اين هم در موارد بسیاری داده است.
6.برطرف ساختن بدی هابلاها از ياران خاص خود، به ويژه در موارد خاصّ و بحرانی.
7. تصويب امور سال در شبهای قدر که طبق بعضی از احادیث با امضای حضرت صورت میگيرد.
8. ايجاد اميدواری در پيروان اهل بيت علیهم السلام. باور به زنده بودن پيشوا و امام سبب اميدواری پيروان آن امام است.
در پايان، يادکرد اين نکته شايسته است که آن چه که باعث شده تا بخشی از فوايد امام غایب به دليل غيبت ايشان به مردم نرسد، همانا در اثر کوتاهی خود مردم است؛ و اين مردم هستند که میبايست با ايجاد آمادگی لازم، شرايط را برای ظهور حضرت فراهم سازند.
پی نوشتها:
[1] . ر.ک: به پرسشی که در اين زمينه پاسخ داده شد.
[2] . محمّد حسين طباطبايي, الميزان, ج1, ص271.
[3] . ر.ک: علی اصغر رضوانی, موعود شناسی, ص 403, به نقل از: پيشين, ج14, ص304.
[4] . محمّد باقر مجلسی, بحار الانوار, ج1, ص 103.
[5] . « ... بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَم...»؛ شيخ صدوق, تهذيبالأحكام, ج6, ص99, باب زيارة جامعة لسائر المشاهد علیهم السلام .
[6] . «فِي كُلِّ خَلَفٍ مِنْ أُمَّتِي عَدْلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَنْفِي عَنْ هَذَا الدِّينِ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجُهَّال...»؛ شيخ صدوق, کمال الدين و تمام النعمة، ج1, ص221, ح7.
www. salimian.com