پرسش :
فلسفه ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟
پاسخ :
براي فلسفه ظهور، ادله مختلفی میتوان بيان كرد؛ از جمله:
در فطرت انسانها، حق طلبی و عدالت خواهی نهفته و در درون جان و خميرمايه آنان رشد و تعالی، مهر ورزی و نيک خواهي، آسايش و آرامش همگانی، بيزاری از ظلم و فريب كاری، نفرت از تباهی و آلودگی نهادينه شده است. انسانها واقعاً زيبايی و رفاه را براي همه خواسته و از مشكلات و كاستيهای ديگران رنج میبرند و لذا در مواقع بروز بلاها به ياری يكديگر برمیخيزند. طبيعی است انسانی كه دارای حيات اجتماعی است، زمانی میتواند به اميال فطری خود پاسخ دهد كه جامعه، تحت مديريت صحيح قرار گيرد. آدمی وقتی میبيند مكتبهاي دستساز بشر و حاكميت انسانهای بريده از خدا، نه تنها نتوانسته محيط مطلوب را فراهم آورد؛ بلكه با فراوانی ظلم و فساد، دردهای بیشماری را بر او تحميل كرده است؛ از درون جان آرزو میكند كه روزی مردی آسمانی، عالم به نيازها و توانا بر رفع آنها بيايد و در سايه سار حكومتش، حقيقت، زيبايی خويش را جلوهگر سازد. بنابراين ظهور امام مهدی علیه السلام امری است كه فطرت آن را میطلبد و خداوند در پاسخ به اين نياز فطری، ظهور منجی را نويد داده است.
اگر از راه عقل بخواهيم به اين مطلب بنگريم، میتوانيم بگوييم: يكی از صفات زيبای الهی، لطف است. هر كجا فيض الهی امكان داشته باشد، لطف او میطلبد اين فيض را برساند و از اين رو امامت ـ طبق تعريف شيعه ـ پس از رحلت پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله معنا پيدا میكند؛ چرا كه وجود امام و راهبری او، انسان را به خدا نزديکتر و از معصيت دورتر میكند. حال اگر مردم به گونهای آماده شدند كه مديريت و حاكم امام معصوم را پذيرا گردند تا در سايه حكومت او، به طرف تعالی و قرب الهی حركت كنند، لطف خدا میطلبد كه ظهور چنين فردی رقم بخورد.
براي فلسفه ظهور، ادله مختلفی میتوان بيان كرد؛ از جمله:
در فطرت انسانها، حق طلبی و عدالت خواهی نهفته و در درون جان و خميرمايه آنان رشد و تعالی، مهر ورزی و نيک خواهي، آسايش و آرامش همگانی، بيزاری از ظلم و فريب كاری، نفرت از تباهی و آلودگی نهادينه شده است. انسانها واقعاً زيبايی و رفاه را براي همه خواسته و از مشكلات و كاستيهای ديگران رنج میبرند و لذا در مواقع بروز بلاها به ياری يكديگر برمیخيزند. طبيعی است انسانی كه دارای حيات اجتماعی است، زمانی میتواند به اميال فطری خود پاسخ دهد كه جامعه، تحت مديريت صحيح قرار گيرد. آدمی وقتی میبيند مكتبهاي دستساز بشر و حاكميت انسانهای بريده از خدا، نه تنها نتوانسته محيط مطلوب را فراهم آورد؛ بلكه با فراوانی ظلم و فساد، دردهای بیشماری را بر او تحميل كرده است؛ از درون جان آرزو میكند كه روزی مردی آسمانی، عالم به نيازها و توانا بر رفع آنها بيايد و در سايه سار حكومتش، حقيقت، زيبايی خويش را جلوهگر سازد. بنابراين ظهور امام مهدی علیه السلام امری است كه فطرت آن را میطلبد و خداوند در پاسخ به اين نياز فطری، ظهور منجی را نويد داده است.
اگر از راه عقل بخواهيم به اين مطلب بنگريم، میتوانيم بگوييم: يكی از صفات زيبای الهی، لطف است. هر كجا فيض الهی امكان داشته باشد، لطف او میطلبد اين فيض را برساند و از اين رو امامت ـ طبق تعريف شيعه ـ پس از رحلت پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله معنا پيدا میكند؛ چرا كه وجود امام و راهبری او، انسان را به خدا نزديکتر و از معصيت دورتر میكند. حال اگر مردم به گونهای آماده شدند كه مديريت و حاكم امام معصوم را پذيرا گردند تا در سايه حكومت او، به طرف تعالی و قرب الهی حركت كنند، لطف خدا میطلبد كه ظهور چنين فردی رقم بخورد.