پرسش :
دليل وجود بنياد شهيد و بنياد جانبازان و برخورداري خانوادههاي شهدا و جانبازان، از امتيازات خاص چيست؟
پاسخ :
امتيازات ايثارگران
تشكيل چنين بنيادهايى و قراردادن سهميه براى اين عزيزان، يكى از وظايف و افتخارات حكومت اسلامى است كه جمهورى اسلامى ايران نيز تا حدودى توانسته اين وظيفه را انجام دهد و همه مسئولان نظام نيز بر عمل به اين وظيفه و رسيدگى به مشكلات اين عزيزان تأكيد و به آن مباهات ورزيدهاند. دلايل متعددى پشتوانه اين اقدامات است كه مهمترين آنها عبارت است از:
يكم. اجراى عدل و قسط اقتضا مىكند به هر فردى، براساس ميزان خدمات و اقداماتى كه براى جامعه انجام مىدهد، توجّه شود تا حق متناسب خود را دريافت كند. رزمندگان سلحشورى كه جان بر كف نهادند و با ايثار و فداكارى خود، امنيت ملى، تماميت ارضى و منافع ملى كشور را از هجوم بيگانگان حفظ كردند، اين حماسه را به قيمت جان خود يا قسمتى از اعضاى بدن خود و يا از دست دادن بهترين سالهاى خود در زندانهاى دشمن آفريدند. پس براساس عدل وانصاف، حكومت اسلامى بايد متولّى امور زندگانى آنها و جبران خسارتهاى وارده باشد.
حضرت على (ع) در فرمان خود به مالكاشتر مىنويسد: «هرگاه كسى از سپاه تو به درجه شهادت رسيد و يا شخصى از دشمنانت بر اثر قتل و جرح، به گرفتارى شديد مبتلا گرديد، همانند وصى دلسوز و مورد اعتماد، كارهاى خانواده آنان را اداره كن تا اثر فقدانش در ميان اهل بيت او ظاهر نگردد.(1)
در پيمان صلح امام حسن (ع) آمده است: «معاويه موظف است همواره از خراج دارابگرد، مبلغ يك ميليون درهم تسليم حسن بن على نمايد تا ميان بازماندگان شهداى جنگ جمل و صفين كه در ركاب امام على (ع) كشته شدند تقسيم شود».
بنا بر مطالبى كه گفته شد، هرگونه كوتاهى در رسيدگى به امور اين عزيزان، ظلم به حقوق مسلم آنان شمرده شده و منافى عدل و قسط است. چگونه مىتوان كسانى را كه در راه تأمين امنيت و آسايش ديگران و حفظ كيان اسلامى، بهترين شخص خود را كه از همه لحاظ تأمين كننده زندگى آنها بوده از دست دادهاند يا معلول و مجروح شدهاند و يا بهترين سالهاى عمر خود را در زندانهاى دشمن گذراندهاند و گرفتار عقبماندگى اقتصادى و تحصيلاتى و شدهاند، با افرادى مرفه مساوى دانست كه در پشت جبههها در سايه امنيت و آرامش ناشى از فداكارى اين عزيزان، به زندگى خود پرداخته و از همه مواهب دولت اسلامى برخوردار شدهاند؟ آيا اين ظلم و بىعدالتى نيست؟
دوّم. غيير اوضاع و شرايط اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى، امنيتى و نيز حائز اهميّت است. براساس قوانين حاكم در آن زمان، غنايم حاصل از جنگها اعم از سلاح و زيورآلات و بين رزمندگان توزيع مىشد و كسانى كه در جنگ حاضر نبودند، بهرهاى نيز نداشتند. ابن ابى الحديد از ابوالاسود دئلى روايت مىكند: پس از پيروزى امام على (ع) در جنگ جمل، آن حضرت وارد بيتالمال بصره شد و تمام آن را كه بسيار زياد هم بود، بين سپاهيان خود تقسيم كرد. مردى كه در جنگ شركت نكرده بود، تقاضا كرد كه به او هم سهمى بدهند. امام (ع) سهم خود را به او بخشيد. در زمان ما، به علت تغيير اوضاع و شرايط زمانه و تغيير شيوه تأمين امنيت مردم و مديريت اقتصادى و، ديگر نمىتوان مثلًا سلاحهاى به دست آمده در جنگ مثل هواپيما و توپ و تانك و يا منابع عظيمى را كه از دشمن به دست مىآيد يا باز پس گرفته مىشود، بين رزمندگان تقسيم كرد. اين كار، اگر هم شدنى باشد، خلاف مصلحت حكومت اسلامى است ولى بايد حداقل به ميزان ساير افراد جامعه، امكانات پيشرفت و وسايل مورد نياز اين عزيزان تأمين گردد.
سوم. يكى از اصول و استراتژىهاى حضرت على (ع) در چگونگى ادارة جامعه، استفاده از اصل تشويق است: «ازجر المسىء بجزاء المحسن» «خطاكار را با پاداش دادن به درست كار، باز دار». آن حضرت در نامة خود به مالكاشتر مىفرمايد: «هميشه سپاهيان را تشويق كن و كارهاى مهمى را كه انجام دادهاند، بر شمار زيرا يادآورى كارهاى نيك، شجاعان سپاه را به حركت بيشتر وا مىدارد و آنان را كه تنبلى مىكنند، به كار تشويق مىنمايد».
در واقع، ارائه خدمات به اين عزيزان، تشويق ساير افراد جامعه براى خدمت و جانفشانى در راه حفظ حكومت و جامعه اسلامى و ايجاد روحيه و اطمينان است تا مردم و حكومت، رشادتهاى آنان را ارج نهند و در مواقع نياز، دوباره با اطمينان و فراغت خاطر از آينده خانواده خود، به ميدانهاى نبرد بشتابند.
اين گونه اقدامات در كشورهاى غيراسلامى نيز انجام مىشود. آنان به مقام كشتگان خود و رزمندگان خود ارج مىنهند و براى اين كار، بودجههاى كلان اختصاص مىدهند. زندگى و آينده شغلى آنان را تضمين مىكنند و تعهد و وفادارى آنها را نسبت به كشورشان مىستايند و در گزينشها امتياز قائل مىشوند.
چهارم. تبعيض در جايى است كه همة افراد از همه جوانب با هم مساوى باشند و يكى يا عدهاى بر بقيه ترجيح داده شوند در حالى كه در اينجا مسئله چنين نيست. اينان با كمال خلوص، تمام هستى خود را در راه خدا و براى دفاع از امنيت و استقلال و منافع و مصالح كشور اسلامى دادهاند و با تمام كوتاهىها و مشكلات، باز هم مدافع اصلى نظام اسلامى هستند. با بيان اين مسئله ديگر كسى بدبين نمىشود و به تبليغات دشمن براى ايجاد بدبينى نسبت به اين عزيزان، گوش نمىدهد و مقام آنها را ارج مىنهد.
پنجم. روح حاكم بر جامعه اسلامى و سيره و گفتار اهلبيت (ع)، نشان دهنده و تأييد كنندة اين اقدامات است كه به نمونههايى از آنها اشاره شد.
پینوشت:
(1) بحارالأنوار، ج 77، ص 152
منبع: پرسمان
امتيازات ايثارگران
تشكيل چنين بنيادهايى و قراردادن سهميه براى اين عزيزان، يكى از وظايف و افتخارات حكومت اسلامى است كه جمهورى اسلامى ايران نيز تا حدودى توانسته اين وظيفه را انجام دهد و همه مسئولان نظام نيز بر عمل به اين وظيفه و رسيدگى به مشكلات اين عزيزان تأكيد و به آن مباهات ورزيدهاند. دلايل متعددى پشتوانه اين اقدامات است كه مهمترين آنها عبارت است از:
يكم. اجراى عدل و قسط اقتضا مىكند به هر فردى، براساس ميزان خدمات و اقداماتى كه براى جامعه انجام مىدهد، توجّه شود تا حق متناسب خود را دريافت كند. رزمندگان سلحشورى كه جان بر كف نهادند و با ايثار و فداكارى خود، امنيت ملى، تماميت ارضى و منافع ملى كشور را از هجوم بيگانگان حفظ كردند، اين حماسه را به قيمت جان خود يا قسمتى از اعضاى بدن خود و يا از دست دادن بهترين سالهاى خود در زندانهاى دشمن آفريدند. پس براساس عدل وانصاف، حكومت اسلامى بايد متولّى امور زندگانى آنها و جبران خسارتهاى وارده باشد.
حضرت على (ع) در فرمان خود به مالكاشتر مىنويسد: «هرگاه كسى از سپاه تو به درجه شهادت رسيد و يا شخصى از دشمنانت بر اثر قتل و جرح، به گرفتارى شديد مبتلا گرديد، همانند وصى دلسوز و مورد اعتماد، كارهاى خانواده آنان را اداره كن تا اثر فقدانش در ميان اهل بيت او ظاهر نگردد.(1)
در پيمان صلح امام حسن (ع) آمده است: «معاويه موظف است همواره از خراج دارابگرد، مبلغ يك ميليون درهم تسليم حسن بن على نمايد تا ميان بازماندگان شهداى جنگ جمل و صفين كه در ركاب امام على (ع) كشته شدند تقسيم شود».
بنا بر مطالبى كه گفته شد، هرگونه كوتاهى در رسيدگى به امور اين عزيزان، ظلم به حقوق مسلم آنان شمرده شده و منافى عدل و قسط است. چگونه مىتوان كسانى را كه در راه تأمين امنيت و آسايش ديگران و حفظ كيان اسلامى، بهترين شخص خود را كه از همه لحاظ تأمين كننده زندگى آنها بوده از دست دادهاند يا معلول و مجروح شدهاند و يا بهترين سالهاى عمر خود را در زندانهاى دشمن گذراندهاند و گرفتار عقبماندگى اقتصادى و تحصيلاتى و شدهاند، با افرادى مرفه مساوى دانست كه در پشت جبههها در سايه امنيت و آرامش ناشى از فداكارى اين عزيزان، به زندگى خود پرداخته و از همه مواهب دولت اسلامى برخوردار شدهاند؟ آيا اين ظلم و بىعدالتى نيست؟
دوّم. غيير اوضاع و شرايط اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى، امنيتى و نيز حائز اهميّت است. براساس قوانين حاكم در آن زمان، غنايم حاصل از جنگها اعم از سلاح و زيورآلات و بين رزمندگان توزيع مىشد و كسانى كه در جنگ حاضر نبودند، بهرهاى نيز نداشتند. ابن ابى الحديد از ابوالاسود دئلى روايت مىكند: پس از پيروزى امام على (ع) در جنگ جمل، آن حضرت وارد بيتالمال بصره شد و تمام آن را كه بسيار زياد هم بود، بين سپاهيان خود تقسيم كرد. مردى كه در جنگ شركت نكرده بود، تقاضا كرد كه به او هم سهمى بدهند. امام (ع) سهم خود را به او بخشيد. در زمان ما، به علت تغيير اوضاع و شرايط زمانه و تغيير شيوه تأمين امنيت مردم و مديريت اقتصادى و، ديگر نمىتوان مثلًا سلاحهاى به دست آمده در جنگ مثل هواپيما و توپ و تانك و يا منابع عظيمى را كه از دشمن به دست مىآيد يا باز پس گرفته مىشود، بين رزمندگان تقسيم كرد. اين كار، اگر هم شدنى باشد، خلاف مصلحت حكومت اسلامى است ولى بايد حداقل به ميزان ساير افراد جامعه، امكانات پيشرفت و وسايل مورد نياز اين عزيزان تأمين گردد.
سوم. يكى از اصول و استراتژىهاى حضرت على (ع) در چگونگى ادارة جامعه، استفاده از اصل تشويق است: «ازجر المسىء بجزاء المحسن» «خطاكار را با پاداش دادن به درست كار، باز دار». آن حضرت در نامة خود به مالكاشتر مىفرمايد: «هميشه سپاهيان را تشويق كن و كارهاى مهمى را كه انجام دادهاند، بر شمار زيرا يادآورى كارهاى نيك، شجاعان سپاه را به حركت بيشتر وا مىدارد و آنان را كه تنبلى مىكنند، به كار تشويق مىنمايد».
در واقع، ارائه خدمات به اين عزيزان، تشويق ساير افراد جامعه براى خدمت و جانفشانى در راه حفظ حكومت و جامعه اسلامى و ايجاد روحيه و اطمينان است تا مردم و حكومت، رشادتهاى آنان را ارج نهند و در مواقع نياز، دوباره با اطمينان و فراغت خاطر از آينده خانواده خود، به ميدانهاى نبرد بشتابند.
اين گونه اقدامات در كشورهاى غيراسلامى نيز انجام مىشود. آنان به مقام كشتگان خود و رزمندگان خود ارج مىنهند و براى اين كار، بودجههاى كلان اختصاص مىدهند. زندگى و آينده شغلى آنان را تضمين مىكنند و تعهد و وفادارى آنها را نسبت به كشورشان مىستايند و در گزينشها امتياز قائل مىشوند.
چهارم. تبعيض در جايى است كه همة افراد از همه جوانب با هم مساوى باشند و يكى يا عدهاى بر بقيه ترجيح داده شوند در حالى كه در اينجا مسئله چنين نيست. اينان با كمال خلوص، تمام هستى خود را در راه خدا و براى دفاع از امنيت و استقلال و منافع و مصالح كشور اسلامى دادهاند و با تمام كوتاهىها و مشكلات، باز هم مدافع اصلى نظام اسلامى هستند. با بيان اين مسئله ديگر كسى بدبين نمىشود و به تبليغات دشمن براى ايجاد بدبينى نسبت به اين عزيزان، گوش نمىدهد و مقام آنها را ارج مىنهد.
پنجم. روح حاكم بر جامعه اسلامى و سيره و گفتار اهلبيت (ع)، نشان دهنده و تأييد كنندة اين اقدامات است كه به نمونههايى از آنها اشاره شد.
پینوشت:
(1) بحارالأنوار، ج 77، ص 152
منبع: پرسمان