پرسش :
چه كنم كه بتوانم براى امام حسين(علیه السلام) عزادارى و گريه كنم؟ راه آمادگى روحى و روانى گريه بر امام حسين(ع) چيست؟
پاسخ :
به منظور پاسخ به اين سؤال، لازم است ابتدا از ديدگاه روانشناسى گريه را به عنوان يك حالت رفتار و جلوه احساسى هيجان معنا كنيم و آنگاه عوامل مؤثر در بروز آن را شناسايى كرده تا با فراهم ساختن عوامل و علل، معلول (گريه) را تحصيل كنيم.
گريه انواع متعدد دارد و دامنه تنوع آن از گريه شادى تا گريه غم را در بر مىگيرد و روشن است كه گريه بر امام حسين (ع)، گريه سوگ و غمگسارى است لذا بايد از بين انواع گريه، گريه سوگ و غم گسارى را تعريف و عوامل مؤثر بر بروز اين نوع گريه را برشماريم.
گريه سوگ و غم، در واقع جلوه خارجى غمگينى است. گريه سوگ واكنشى است كه فرد به هنگام احساس غمگينى از خود نشان مىدهد و سوگوارى و عزادارى- گريه جلوه آن است- يك جلوه رفتارى و اجتماعى از ماتم و ساير رفتار و اعمال مربوط به داغديدگى است. پس اگر در پى عزادارى و گريه هستيم، بايد غم را تحصيل كنيم كه حالت برانگيزنده گريه است يعنى، اگر در صدد گريه بر امام حسين (ع) و سوگوارى بر سالار شهيدان هستيم، بايد غم حسين (ع) را در دل داشته باشيم و داغ حضرتش را در سينه جاى دهيم.
اى صبا نكهتى از كوى فلانى به من آر زار و بيمار غمم راحت جانى به من آر
چون:
گر ديگران به عيش و طرب خرسند و شاد مارا غم نگار بود مايه سرور
پس بايد تحصيل غم نمود و براى تحصيل آن، ابتدا بايد غم را تعريف و سپس عوامل بروز آن را شناخت و بيان كرد. غم و يا غمگين بودن، واكنشى نسبت به يك رويداد رنجآور و حالت و وضعيتى است كه به دنبال از دست دادن يك شىء و يا شخص مهم پديدار مىشود. «داغديدگى و غم» به فقدان ناشى از مرگ يك شىء يا موضوع (و شخص) گفته مىشود كه نسبت به آن، دلبستگى عاطفى وجود دارد. بنابراين بايد دلبسته به آن شخص و ياشىء بود تا با از دست دادن آن، به غمش مبتلا گرديد و از فقدان او، غمگين شد و گريه و سوگ بپا داشت، حال اگر مىخواهيد در سينهتان غم امام حسين (ع) خانه كند تا از شهادت او غمگين گرديد، بايد قبلًا دلبسته آن حضرت باشيد. قلبى كه دلبسته امام حسين (ع) نيست، به شىء ديگرى و چه بسا به امور متضاد و مغاير با آن حضرت بسته شده است. از نبودن امام حسين (ع) متلاطم نمىشود و آرام و قرار او به هم نمىخورد. همانگونه كه با بودن آن حضرت قرار پيدا نمىكند، با نبودن ايشان هم بىقرار نمىشود.
دلبسته امام حسين (ع)، از غم فراق و اندوه شهادت او غمگين مىگردد. آنگاه كه غم آمد و علت شد، معلول خود پا به ميان گذاشته و گريه و عزادارى بىچون و چرا ظاهر مىشود. عزيز و دلبند از دست دادن همان و ماتمزده گشتن و گريه سر دادن همان.
پس پاسخ اين سؤال و علاج اين درد ريشه در دل بستن دارد كه چسان دلبسته امام حسين (ع) شويم؟ راه تحصيل دلبستگى «شناخت» است. آشنايى با يك شىء، پى بردن به نقش آن در زندگى- به ويژه نقش عملى آن و تأثير آن در تحصيل اهداف زندگى و آشنايى با جايگاه آن در زندگى- جملگى مسيرهاى شناخت و در پى آن رسيدن به دلبستگى است. از نظر علمى، زندگى كردن با يك شىء افزون برآشنايى و راههاى شناختى، خود موجب دلبستگى مىشود. كافى است در زندگى شخصى خود اندكى تأمل كنيم تا به اين حقايق پى ببريم كه چگونه فقدان شخصى كه مدتها با او زندگى كردهايم (هر چند غريبه و دورترين فرد باشد)، موجب غمگينى و گاهى بروز حالات عزا و سوگ مىشود.
اينك اگر در پى گريه و سوگوارى براى امام حسين (ع) هستيم، بايد شناخت خود را از ايشان افزايش و ارتقا بخشيم. شناخت شخص اباعبداللّه (ع)، اهداف او، مكتب، مرام و عقيده او، نقش او در حيات فردى، اجتماعى و دينى و حتى شخصى و جايگاه او در زندگى و زيستن با اين شناخت، جملگى موجب دلبستگى با سالار شهيدان مىشود. توجّه داريم كه وقتى از زندگى كردن و زيستن با اين شناختها سخن مىگوييم، مقصود آن است كه شناخت ما از حضرت حسين (ع) و اهداف، مرام و مكتب و او، نبايد محدود به يك شناخت ذهنى و تصور صرف گردد بلكه بايد
بر اساس اين شناخت زندگى كرد تا دلبستگى حاصل شود وگرنه ما از خيلى افراد آگاهى و شناخت داريم ولى هرگز از فقدان آنها غمگين نمىشويم. پس افزون بر شناخت، بايد بر اساس همين شناخت، با آن فرد زندگى كنيم و يا او در زندگى ما جايگاهى بيابد. گويا با شخص او مدتها زير يك سقف زندگى كردهايم تا دلبستگى ايجاد گردد.
روشن است كه دلبستگى يك مفهوم تشكيكى است و مراتب متنوّع دارد و شدّت و ضعف مىپذيرد. همه افرادى كه با يك شخص آشنا هستند و با وى زندگى كردهاند به يك اندازه دلبستگى ندارند. به هر ميزان كه اين دلبستگى بيشتر باشد، به همان ميزان هم بعد از فراق و فقدان، غمگين و ماتم را موجب مىگردد.
افسوس كه برخى دل خود را با ياد حسين (ع) زنده نكردهاند و از آن حضرت شناخت و آگاهى ندارند اين گونه افراد نه تنها در شهادت حسين بن على (ع) نمىتوانند سوگوارى و عزادارى كنند و چشم خود را به گريه سيراب سازند بلكه گريه و سوگوارى ديگران براى آنان تمسخرآميز و حتى بىمعنا و گاه مضحك مىنمايد
منابع پاسخ:
1. دادستان، پريرخ، روانشناسى مرضى، سمت 1372، ص 27 و 327.
2. معتمدى، غلام حسين، انسان و مرگ، نشر مركز، 1372، ص 219.
3. خسروى، زهره، روان درمانى داغديدگى، نشر نقش هستى، 1374، ص 61 و 53.
4. شعارى نژاد، على اكبر، فرهنگ علوم رفتارى، اميركبير، 1364، ص 425.
«بزرگداشت عاشورا» احساسات يا عقلانيت
به منظور پاسخ به اين سؤال، لازم است ابتدا از ديدگاه روانشناسى گريه را به عنوان يك حالت رفتار و جلوه احساسى هيجان معنا كنيم و آنگاه عوامل مؤثر در بروز آن را شناسايى كرده تا با فراهم ساختن عوامل و علل، معلول (گريه) را تحصيل كنيم.
گريه انواع متعدد دارد و دامنه تنوع آن از گريه شادى تا گريه غم را در بر مىگيرد و روشن است كه گريه بر امام حسين (ع)، گريه سوگ و غمگسارى است لذا بايد از بين انواع گريه، گريه سوگ و غم گسارى را تعريف و عوامل مؤثر بر بروز اين نوع گريه را برشماريم.
گريه سوگ و غم، در واقع جلوه خارجى غمگينى است. گريه سوگ واكنشى است كه فرد به هنگام احساس غمگينى از خود نشان مىدهد و سوگوارى و عزادارى- گريه جلوه آن است- يك جلوه رفتارى و اجتماعى از ماتم و ساير رفتار و اعمال مربوط به داغديدگى است. پس اگر در پى عزادارى و گريه هستيم، بايد غم را تحصيل كنيم كه حالت برانگيزنده گريه است يعنى، اگر در صدد گريه بر امام حسين (ع) و سوگوارى بر سالار شهيدان هستيم، بايد غم حسين (ع) را در دل داشته باشيم و داغ حضرتش را در سينه جاى دهيم.
اى صبا نكهتى از كوى فلانى به من آر زار و بيمار غمم راحت جانى به من آر
چون:
گر ديگران به عيش و طرب خرسند و شاد مارا غم نگار بود مايه سرور
پس بايد تحصيل غم نمود و براى تحصيل آن، ابتدا بايد غم را تعريف و سپس عوامل بروز آن را شناخت و بيان كرد. غم و يا غمگين بودن، واكنشى نسبت به يك رويداد رنجآور و حالت و وضعيتى است كه به دنبال از دست دادن يك شىء و يا شخص مهم پديدار مىشود. «داغديدگى و غم» به فقدان ناشى از مرگ يك شىء يا موضوع (و شخص) گفته مىشود كه نسبت به آن، دلبستگى عاطفى وجود دارد. بنابراين بايد دلبسته به آن شخص و ياشىء بود تا با از دست دادن آن، به غمش مبتلا گرديد و از فقدان او، غمگين شد و گريه و سوگ بپا داشت، حال اگر مىخواهيد در سينهتان غم امام حسين (ع) خانه كند تا از شهادت او غمگين گرديد، بايد قبلًا دلبسته آن حضرت باشيد. قلبى كه دلبسته امام حسين (ع) نيست، به شىء ديگرى و چه بسا به امور متضاد و مغاير با آن حضرت بسته شده است. از نبودن امام حسين (ع) متلاطم نمىشود و آرام و قرار او به هم نمىخورد. همانگونه كه با بودن آن حضرت قرار پيدا نمىكند، با نبودن ايشان هم بىقرار نمىشود.
دلبسته امام حسين (ع)، از غم فراق و اندوه شهادت او غمگين مىگردد. آنگاه كه غم آمد و علت شد، معلول خود پا به ميان گذاشته و گريه و عزادارى بىچون و چرا ظاهر مىشود. عزيز و دلبند از دست دادن همان و ماتمزده گشتن و گريه سر دادن همان.
پس پاسخ اين سؤال و علاج اين درد ريشه در دل بستن دارد كه چسان دلبسته امام حسين (ع) شويم؟ راه تحصيل دلبستگى «شناخت» است. آشنايى با يك شىء، پى بردن به نقش آن در زندگى- به ويژه نقش عملى آن و تأثير آن در تحصيل اهداف زندگى و آشنايى با جايگاه آن در زندگى- جملگى مسيرهاى شناخت و در پى آن رسيدن به دلبستگى است. از نظر علمى، زندگى كردن با يك شىء افزون برآشنايى و راههاى شناختى، خود موجب دلبستگى مىشود. كافى است در زندگى شخصى خود اندكى تأمل كنيم تا به اين حقايق پى ببريم كه چگونه فقدان شخصى كه مدتها با او زندگى كردهايم (هر چند غريبه و دورترين فرد باشد)، موجب غمگينى و گاهى بروز حالات عزا و سوگ مىشود.
اينك اگر در پى گريه و سوگوارى براى امام حسين (ع) هستيم، بايد شناخت خود را از ايشان افزايش و ارتقا بخشيم. شناخت شخص اباعبداللّه (ع)، اهداف او، مكتب، مرام و عقيده او، نقش او در حيات فردى، اجتماعى و دينى و حتى شخصى و جايگاه او در زندگى و زيستن با اين شناخت، جملگى موجب دلبستگى با سالار شهيدان مىشود. توجّه داريم كه وقتى از زندگى كردن و زيستن با اين شناختها سخن مىگوييم، مقصود آن است كه شناخت ما از حضرت حسين (ع) و اهداف، مرام و مكتب و او، نبايد محدود به يك شناخت ذهنى و تصور صرف گردد بلكه بايد
بر اساس اين شناخت زندگى كرد تا دلبستگى حاصل شود وگرنه ما از خيلى افراد آگاهى و شناخت داريم ولى هرگز از فقدان آنها غمگين نمىشويم. پس افزون بر شناخت، بايد بر اساس همين شناخت، با آن فرد زندگى كنيم و يا او در زندگى ما جايگاهى بيابد. گويا با شخص او مدتها زير يك سقف زندگى كردهايم تا دلبستگى ايجاد گردد.
روشن است كه دلبستگى يك مفهوم تشكيكى است و مراتب متنوّع دارد و شدّت و ضعف مىپذيرد. همه افرادى كه با يك شخص آشنا هستند و با وى زندگى كردهاند به يك اندازه دلبستگى ندارند. به هر ميزان كه اين دلبستگى بيشتر باشد، به همان ميزان هم بعد از فراق و فقدان، غمگين و ماتم را موجب مىگردد.
افسوس كه برخى دل خود را با ياد حسين (ع) زنده نكردهاند و از آن حضرت شناخت و آگاهى ندارند اين گونه افراد نه تنها در شهادت حسين بن على (ع) نمىتوانند سوگوارى و عزادارى كنند و چشم خود را به گريه سيراب سازند بلكه گريه و سوگوارى ديگران براى آنان تمسخرآميز و حتى بىمعنا و گاه مضحك مىنمايد
منابع پاسخ:
1. دادستان، پريرخ، روانشناسى مرضى، سمت 1372، ص 27 و 327.
2. معتمدى، غلام حسين، انسان و مرگ، نشر مركز، 1372، ص 219.
3. خسروى، زهره، روان درمانى داغديدگى، نشر نقش هستى، 1374، ص 61 و 53.
4. شعارى نژاد، على اكبر، فرهنگ علوم رفتارى، اميركبير، 1364، ص 425.
«بزرگداشت عاشورا» احساسات يا عقلانيت