پرسش :
آيا از ديدگاه روايات اسلامي اهميت علم منحصر به علوم ديني است؟ يا مطلق علم؟
پاسخ :
در احاديث اسلامى به پيروى از آيات قرآن مجيد، تنها اكتفا به تشويق از فراگيرى علوم دينى نشده، بلكه علاوه برآن هرگونه علم مفيد در زندگى مادّى و معنوى مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان نمونه به روايات زير توجه كنيد:
1 در حديث معروفى از پيغمبر اكرم (ص) مىخوانيم فرمود: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّيْنِ فَانَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فريضةَ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ(1) دانش را فراگيريد هر چند در كشور چين باشد، زيرا تحصيل دانش بر هر مسلمانى واجب است».
بايد توجه داشت كه مملكت چين در آن زمان دورترين كشور جهان شناخته مىشد، بنابراين منظور اين است كه به سراغ دانش برويد، هر چند در دور افتادهترين كشورهاى دنيا باشد.
بديهى است دانشى كه در آن روز در چين يافت مىشد، معارف قرآنى و دينى نبود، چرا كه جاى آنها مراكز وحى بود، بلكه منظور دانشهاى مفيد دنيوى است.
2 در حديث ديگرى از امام امير مؤمنان على (ع) مىخوانيم: «الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَاطْلُبُوها وَلَوْ عِنْدَ الْمُشْرِكِ(2) دانش، گمشدة شخص با ايمان است، پس آنرا طلب كنيد هر چند نزد مشركان باشد».
روشن است، آنچه نزد مشركان يافت مىشود معارف توحيدى و علوم الهى نيست، بلكه علوم مفيد ديگرى است كه در زندگى به كار مىآيد و گاه نزد آنان است.
اين گونه احاديث، شعار معروف «علم وطن ندارد» را تداعى مىكند و تأكيد مىنمايد كه علم و دانش، گمشدة مؤمنان است، هر جا و نزد هر كس بيابند آن را فرا مىگيرند.
چنانكه در حديث ديگرى آمده است: «كَلِمَةُ الْحِكْمَةِ ضالَةُ المُؤْمِنِ فَحَيثُ وَجَدَها فَهُوَ احَقُّ بِها(3) دانش گمشدة مؤمن است، هرجا آن را بيابد به آن سزاوارتر است».
3 در حديث معروفى از پيامبر اكرم (ص) مىخوانيم: «الْعِلْمُ عِلْمانُ عِلْمُ الادْيانِ وَ عِلْمُ الابْدانِ(4) علم دو گونه است علوم دينى و علوم پزشكى». (اولى ماية سلامت روح انسان است و دومى ماية سلامت جسم).
4 در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «الْعِلْمُ ثَلاثَة الْفِقْهُ لِلَادْيانِ وَ الطِّبُ لِلَابْدانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ(5) علم بر سه گونه است آگاهى نسبت به اديان، و پزشكى براى بدنها، و نحو (ادبيات) براى زبان».
در اين حديث، سه شاخة مهم از علوم الهى و بشرى مطرح شده است، علوم دينى و علم پزشكى و ادبيات كه در واقع كليد علوم ديگر است.
5 در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على (ع) آمده است: «الْعُلُومُ ارْبَعْةُ الْفِقْهُ لِلَادْيانِ وَ الطِّبُ لِلَابْدانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ، وَ النُّجُومُ لِمَعْرِفةِ الازْمانِ(6) دانش چهار بخش است فقه براى دين، پزشكى براى بدن، نحو (ادبيات) براى زبان و ستارهشناسى براى شناخت اوقات».
6 در حديث ديگرى از امام صادق (ع) مىخوانيم: «وَ كَذلِكَ اعْطى (الِانْسانَ) عِلْمَ ما فيهِ صَلاح دُنْياهُ كَالزِّراعَةِ وَ الغِراسِ وَ اسْتَخْرِاجِ الارَضِيْنَ، وَ اقْتِناءِ الاغْنام وَ الانْعامِ وَ اسْتِنْباطِ المِياهِ، وَ مَعْرِفَةِ الْعَقاقِيرِ الَّتى يُسْتَشْفى بِها مِنْ ضُرُوبِ الاسْقامِ، وَ الْمعادِنِ الَّتى يُسْتَخْرَجُ مِنْها انواعُ الْجَواهِرِ، وَ رُكُوبِ السُّفُنِ وَ الْغَوْصِ فِى الْبَحْرِأ وَ التَّصَرُّفِ فِى الصَّناعاتِ وَوُجُوهِ الْمَتاجِرِ وَ الْمَكاسِبِ(7)
امام صادق مطابق اين روايت ضمن بر شمردن علوم و دانشهاى مفيدى كه خداوند به لطف و كرمش بر انسان، ارزانى داشته، مىفرمايد: «همچنين به او علومى بخشيده كه اصلاح دنياى او در آن است مانند كشاورزى، باغدارى، استخراج زمين دامدارى و استخراج آبها از زمين، شناخت گياهان دارويى كه براى انواع بيماريها مفيد است و شناخت معادنى كه از آن انواع جواهر استخراج مىشود، و سوار شدن بر كشتيها و غواصى در درياهاأ و تصرّف در انواع صنايع و انواع تجارتها و كسبها».
به اين ترتيب امام (ع)، تمام اين علوم را از مواهب الهى شمرده و انسانها را به تحصيل و تعليم و گسترش آن تشويق فرموده است.
7 در حديثى از پيامبر اكرم (ص) ضمن بيان حقوق فرزندان بر پدران آمده است: «وَ يُعْلِّمَهُ كِتابَ اللهِ وَ يُطَهِّرَهُ وَ يُعَلِّمَهُ السِّباحَةِ(8) از حقوق فرزند بر پدر اين است كه كتاب خدا را به او تعليم كند و او را از پليدىها و گناهان پاك سازد و فن شنا را به او بياموزد».
از اين حديث به خوبى استفاده مىشود كه حتى تعليم فن شنا از نظر قانونگذار اسلام دور نمانده و تعليم آن را به فرزندان توصيه كرده است.
8 در حديث ديگرى از امام موسىبن جعفر (ع) مىخوانيم: «وَ بَعْدَ عِلْمِ الْقُرآنِ ما يَكُونُ اشْرَفَ مِنْ عِلْمِ النُّجُومِ وَ هُوَ عِلْمُ الانْبياءِ وَ الاوْصياءِ وَ وَرَثَةِ الانْبياءِ الَّذينَ قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ عَلامات وَ بالْنَجْم هُمْ يَهْتَدُونَ(9) بعد از علم قرآن علمى شريفتر از
علم نجوم و ستاره شناسى نيست و آن علم انبياء و اوصياء و وارثان آنهاست، همانها كه خداوند متعال در حق آنها فرموده خداوند علاماتى قرار داد و به وسيلة ستارگان هدايت مىشوند».
پىنوشت
(1)) بحارالانوار 1/ 180)
(2)) بحارالانوار 75/ 34)
(3)) بحارالانوار 2/ 199)
(4)) بحارالانوار 1/ 220)
(5)) بحارالانوار 75/ 45)
(6)) بحارالانوار 1/ 218)
(7)) بحارالانوار 3/ 83)
(8)) وسائل 15/ 199)
(9)) بحارالانوار 47/ 146)
پيام قرآن ج 10، حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى و ساير همكاران
در احاديث اسلامى به پيروى از آيات قرآن مجيد، تنها اكتفا به تشويق از فراگيرى علوم دينى نشده، بلكه علاوه برآن هرگونه علم مفيد در زندگى مادّى و معنوى مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان نمونه به روايات زير توجه كنيد:
1 در حديث معروفى از پيغمبر اكرم (ص) مىخوانيم فرمود: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّيْنِ فَانَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فريضةَ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ(1) دانش را فراگيريد هر چند در كشور چين باشد، زيرا تحصيل دانش بر هر مسلمانى واجب است».
بايد توجه داشت كه مملكت چين در آن زمان دورترين كشور جهان شناخته مىشد، بنابراين منظور اين است كه به سراغ دانش برويد، هر چند در دور افتادهترين كشورهاى دنيا باشد.
بديهى است دانشى كه در آن روز در چين يافت مىشد، معارف قرآنى و دينى نبود، چرا كه جاى آنها مراكز وحى بود، بلكه منظور دانشهاى مفيد دنيوى است.
2 در حديث ديگرى از امام امير مؤمنان على (ع) مىخوانيم: «الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَاطْلُبُوها وَلَوْ عِنْدَ الْمُشْرِكِ(2) دانش، گمشدة شخص با ايمان است، پس آنرا طلب كنيد هر چند نزد مشركان باشد».
روشن است، آنچه نزد مشركان يافت مىشود معارف توحيدى و علوم الهى نيست، بلكه علوم مفيد ديگرى است كه در زندگى به كار مىآيد و گاه نزد آنان است.
اين گونه احاديث، شعار معروف «علم وطن ندارد» را تداعى مىكند و تأكيد مىنمايد كه علم و دانش، گمشدة مؤمنان است، هر جا و نزد هر كس بيابند آن را فرا مىگيرند.
چنانكه در حديث ديگرى آمده است: «كَلِمَةُ الْحِكْمَةِ ضالَةُ المُؤْمِنِ فَحَيثُ وَجَدَها فَهُوَ احَقُّ بِها(3) دانش گمشدة مؤمن است، هرجا آن را بيابد به آن سزاوارتر است».
3 در حديث معروفى از پيامبر اكرم (ص) مىخوانيم: «الْعِلْمُ عِلْمانُ عِلْمُ الادْيانِ وَ عِلْمُ الابْدانِ(4) علم دو گونه است علوم دينى و علوم پزشكى». (اولى ماية سلامت روح انسان است و دومى ماية سلامت جسم).
4 در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «الْعِلْمُ ثَلاثَة الْفِقْهُ لِلَادْيانِ وَ الطِّبُ لِلَابْدانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ(5) علم بر سه گونه است آگاهى نسبت به اديان، و پزشكى براى بدنها، و نحو (ادبيات) براى زبان».
در اين حديث، سه شاخة مهم از علوم الهى و بشرى مطرح شده است، علوم دينى و علم پزشكى و ادبيات كه در واقع كليد علوم ديگر است.
5 در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على (ع) آمده است: «الْعُلُومُ ارْبَعْةُ الْفِقْهُ لِلَادْيانِ وَ الطِّبُ لِلَابْدانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ، وَ النُّجُومُ لِمَعْرِفةِ الازْمانِ(6) دانش چهار بخش است فقه براى دين، پزشكى براى بدن، نحو (ادبيات) براى زبان و ستارهشناسى براى شناخت اوقات».
6 در حديث ديگرى از امام صادق (ع) مىخوانيم: «وَ كَذلِكَ اعْطى (الِانْسانَ) عِلْمَ ما فيهِ صَلاح دُنْياهُ كَالزِّراعَةِ وَ الغِراسِ وَ اسْتَخْرِاجِ الارَضِيْنَ، وَ اقْتِناءِ الاغْنام وَ الانْعامِ وَ اسْتِنْباطِ المِياهِ، وَ مَعْرِفَةِ الْعَقاقِيرِ الَّتى يُسْتَشْفى بِها مِنْ ضُرُوبِ الاسْقامِ، وَ الْمعادِنِ الَّتى يُسْتَخْرَجُ مِنْها انواعُ الْجَواهِرِ، وَ رُكُوبِ السُّفُنِ وَ الْغَوْصِ فِى الْبَحْرِأ وَ التَّصَرُّفِ فِى الصَّناعاتِ وَوُجُوهِ الْمَتاجِرِ وَ الْمَكاسِبِ(7)
امام صادق مطابق اين روايت ضمن بر شمردن علوم و دانشهاى مفيدى كه خداوند به لطف و كرمش بر انسان، ارزانى داشته، مىفرمايد: «همچنين به او علومى بخشيده كه اصلاح دنياى او در آن است مانند كشاورزى، باغدارى، استخراج زمين دامدارى و استخراج آبها از زمين، شناخت گياهان دارويى كه براى انواع بيماريها مفيد است و شناخت معادنى كه از آن انواع جواهر استخراج مىشود، و سوار شدن بر كشتيها و غواصى در درياهاأ و تصرّف در انواع صنايع و انواع تجارتها و كسبها».
به اين ترتيب امام (ع)، تمام اين علوم را از مواهب الهى شمرده و انسانها را به تحصيل و تعليم و گسترش آن تشويق فرموده است.
7 در حديثى از پيامبر اكرم (ص) ضمن بيان حقوق فرزندان بر پدران آمده است: «وَ يُعْلِّمَهُ كِتابَ اللهِ وَ يُطَهِّرَهُ وَ يُعَلِّمَهُ السِّباحَةِ(8) از حقوق فرزند بر پدر اين است كه كتاب خدا را به او تعليم كند و او را از پليدىها و گناهان پاك سازد و فن شنا را به او بياموزد».
از اين حديث به خوبى استفاده مىشود كه حتى تعليم فن شنا از نظر قانونگذار اسلام دور نمانده و تعليم آن را به فرزندان توصيه كرده است.
8 در حديث ديگرى از امام موسىبن جعفر (ع) مىخوانيم: «وَ بَعْدَ عِلْمِ الْقُرآنِ ما يَكُونُ اشْرَفَ مِنْ عِلْمِ النُّجُومِ وَ هُوَ عِلْمُ الانْبياءِ وَ الاوْصياءِ وَ وَرَثَةِ الانْبياءِ الَّذينَ قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ عَلامات وَ بالْنَجْم هُمْ يَهْتَدُونَ(9) بعد از علم قرآن علمى شريفتر از
علم نجوم و ستاره شناسى نيست و آن علم انبياء و اوصياء و وارثان آنهاست، همانها كه خداوند متعال در حق آنها فرموده خداوند علاماتى قرار داد و به وسيلة ستارگان هدايت مىشوند».
پىنوشت
(1)) بحارالانوار 1/ 180)
(2)) بحارالانوار 75/ 34)
(3)) بحارالانوار 2/ 199)
(4)) بحارالانوار 1/ 220)
(5)) بحارالانوار 75/ 45)
(6)) بحارالانوار 1/ 218)
(7)) بحارالانوار 3/ 83)
(8)) وسائل 15/ 199)
(9)) بحارالانوار 47/ 146)
پيام قرآن ج 10، حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى و ساير همكاران