چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

برنامه ريزى چيست؟ چرا اهميّت دارد؟ اصول آن كدامند؟ لوازم آن چيست؟


پاسخ :
يكى از تفاوت‏هاى اساسى ميان انسان و حيوان اين است كه حيوان فقط در زمان حال زندگى مى‏كند و انسان در سه زمان: گذشته، حال و آينده. گذشته محمل تجارب است، حال منزلگاه تصميم‏گيرى است، و آينده سكوى رشد و ارتقاء. انسان با تجزيه و تحليل رويدادهاى گذشته، دست به برنامه ريزى زمان حال مى‏زند و آينده را رقم مى‏زند.
متخصصان برنامه ريزى مى‏گويند:
نگرش انسان نسبت به آينده بايد از زاويه سه افق صورت گيرد: افق باز افق دور و افق روشن.
افق باز: افق باز ضامن مانور فكرى آدمى نسبت به مصالح و مسائل پيرامونى و يكى از عوامل دورى آدمى از انديشه‏هاى محدود و برنامه‏هاى جزئى نگرى است. هر انسانى كه از افق باز بهره‏مند است، در برابر معادلات زندگى، به صورت خطى نمى‏انديشد بلكه نگرش او حالت شبكه‏اى و گسترده دارد و راه‏حل‏هاى مختلف را فقط از زاويه يك راه نمى‏بيند و به اصطلاح پژوهش‏گران، به ورطه تك سبب بينى نمى‏افتد، لذا راه‏هاى مختلف را آزمايش مى‏كند. افق باز روش مؤثرى در نگرش است و در همه فعاليت‏هاى هدفمند به كار مى‏آيد.
افق دور: يكى از خصلت‏هاى ممتاز انسان، خصلت دور انديشى Proridence ( ( است. افق دور در نگاه و نگرش آدمى، ضامن شفاف شدن ابهامات آينده است و تصميمات آتى را رقم مى‏زند. افراد دور انديش در مقايسه با ديگران، تصويرى شفاف‏تر در مسائل، رفتارها، عكس العمل، رويدادها و اتّفاقات دارند.
افق روشن: بهره مندى انسان از زاويه روشن و كم ابهام، با استفاده از دو افق قبلى ميسّر است. افق روشن محصول دو افق دور و باز است. افق روشن، ميوه انسان در اصل برنامه ريزى بهينه و كارآمد براى آينده در حال اتّفاق است.
محصول اين سه افق، بحث شناخت Recognition ( ( است. بنابراين سه افق، اساس برنامه ريزى عبارت است از:
1. خودشناسى.
2. جهت بخشى فعاليت‏ها.
3. بهبود كيفيت زندگى در ظرف زمان.
تا شناخت موجود نباشد، ضمانتى براى آينده وجود ندارد.
مى‏توان آينده را به زمان حال منتقل نمود، يعنى مى‏توان زمينه ساختن پله‏هاى آينده را در زمان حال بررسى نمود و آن‏ها را شكل داد.
تعداد بسيار اندكى از مردم وقت كافى در اختيار دارند. همه از كمبود وقت مى‏نالند. طبق تخمين‏ها و برآوردهاى انجام شده، حدود 30 الى 40 درصد توان انسان‏ها به كار گرفته مى‏شود و محاسبات نشان مى‏دهد كه افراد 60 از زندگى كارى خود را هدر مى‏دهند. بيشتر وقت‏ها، انرژى‏ها، توانايى‏ها و استعدادها به هدر مى‏روند، چون شناخت كافى وجود ندارد، هدف‏ها روشن نيست و برنامه ريزى‏ها و اولويت گذارى‏ها دقيق نمى‏باشد.
عمر ما محدود است. ما يك‏بار فرصت زندگى كردن داريم. امروزه طبق محاسبات انجام شده، يك انسان با اميد به زندگى طولانى، حداكثر 000/ 200 ساعت از زمان را، به عنوان وقت قابل استفاده، در اختيار دارد.
استفاده از سرمايه عمر: استفاده بهينه و بهتر از «زمان» محدود و ارزشمند، تنها از طريق برنامه ريزى و «مديريت زمان» كه هوشيارانه، مستمر و پايدار تدوين شده باشد، فراهم مى‏شود. مديريت زمان كه در واقع، همان برنامه ريزى است، به معناى تسلط و كنترل بر فرصت‏ها و جهت دادن به فعاليت‏هاست.
برنامه ريزى فرصت‏ها: براى طراحى برنامه مناسب جهت استفاده از فرصت‏ها، لازم است كه هر فرد شبانه روز خود را به سه بخش تقسيم نمايد:
بخش اول: صبح تا ظهر
بخش دوم: بعد از ظهر
بخش سوم: شب
بايد هر كدام از اين بخش‏ها را دو قسمت كرد و هر قسمت را به فعاليت‏هاى دو ساعته تقسيم كرد.
بهتر است فعاليت‏هاى علمى، اجرايى، شغلى و تفريحى خود را در قالب اين زمان‏ها تعريف كنيم و هر قسمت را بين يك الى يك‏ونيم ساعت و حداكثر تمام شش قسمت را در 9 ساعت تقسيم نماييم. افراد شاغل يا در حال تحصيل ممكن است كل صبح يا بعد از ظهر يا صبح و بخشى از بعد از ظهر را به شغل و تحصيل خود اختصاص دهند. آن‏ها روى وقت باقيمانده مى‏توانند برنامه ريزى نمايند.
با اين تقسيم بندى، در هر هفته ما مى‏توانيم 42 قالب زمان را احياء كنيم و فعاليت‏هاى خود را در قالب آن تعريف كنيم و اگر اين قالب‏ها يك ساعتى باشند، باز هم در هر شبانه روز 18 ساعت از 24 ساعت آزاد خواهد ماند يعنى با احتساب اين‏كه 2 ساعت صبح، 2 ساعت عصر و 2 ساعت شب را براى فعاليت‏هاى علمى، پژوهشى و خارج كرده باشيم، باقيمانده هر روز 18 ساعت و در هفته 126 ساعت آزاد خواهد ماند. لذا مى‏بينيم كه در هفته، چقدر ما زمان را قربانى و
فدا كرده‏ايم. و اين يعنى ذبح زمان يعنى نابودى فرصت‏ها؟
سرمايه عمر آسان به كف نيامده است، كه آسان از دست رود. برنامه ريزى كمك مى‏كند كه به فعاليت‏هاى خويش، نظام يافته بنگريم و اين نكته را مد نظر داشته باشيم كه:
«زمان در عصر ما، ساعت‏ها و روزها و هفته‏ها نيست بلكه زمان، با دقيقه و ثانيه و لحظه مورد بحث و بررسى قرار گرفته و فعاليت‏ها در قالب آن تعريف مى‏شوند».
يك جوان پشت كنكورى رشته رياضى سؤال‏هاى متعددى از من پرسيد. از او سؤال كردم: چند وقت ديگر به كنكور باقى‏مانده است؟ او پاسخ داد: 75 روز، يعنى 1700 ساعت كه با ساعت‏هاى باقيمانده امروز تا شب كه 11 ساعت است، مى‏شود 1711 ساعت.
ضمن تشويق، به نگرش او آفرين گفتم و اضافه كردم: انشاءا از اين به بعد، زمان را در قالب دقيقه و ثانيه ببين و بنگر چه فرصت‏هايى‏دارى و چه فرصت‏هايى را هر روز ما از بين مى‏بريم.
بايد در «امروز»، فرداها را ديد و ماه‏هاى بعد را به تصوير كشيد، حتّى سال آينده را در قالب زمان حال به تماشا نشست.
بعد از شهادت آيت ا دكتر بهشتى، كه به وقت تقويم ايشان نگريستند، فهميدند كه او برنامه ريزى خود را تا 6 ماه آينده ترسيم كرده بود.
از آن‏جا كه قصدمان اين است كه سخن به درازا كشيده نشود، پيش در آمد اين مقاله را در اين‏جا به پايان مى‏رسانيم و اميدواريم كه در فرصت‏هاى ديگر، ادامه بحث را در خصوص:
سارقين زمان
برنامه ريزى زخمى
برنامه ريزى بيولوژيك
تكثير زمان تا 2 برابر
و غيره ادامه دهيم.
منابعى براى مطالعه بيش‏تر:
1. مديريت برتر زمان، راجيو ستى، ترجمه نازلى سيد گرگانى.
2. چگونه برنامه ريزى كنيم، كيت كنان، ترجمه قاسم كريمى.
3. مديريت زمان، لوتارجى بسى ورت، ترجمه منصور توكلى‏نيا.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.