پرسش :
در زيارت عاشورا در قسمت »اللهم خص انت اول ظالم باللعن مني و ابدا به اولا ثم الثاني و الثالث و الرابع اللهم العن يزيد خامسا ...«منظور از اول، ثاني، ثالث و رابع كه خامس آنها يزيد است و مورد لعن قرار گرفته اند چه كساني هستند. و با توجه به احاديثي كه مؤمنان را از سب و لعن و نفرين باز مي دارد زيارت عاشورا چرا مشحون از موارد ياد شده است؟ نكته ديگر اين كه چرا در اين زيارت به اولين ظالم به صراحت اشاره نشده است؟
پاسخ :
در مورد لعن، بايد گفت لعن به معناى دورى از لطف و رحمت الهى است و آنچه نكوهش شده ناسزاگويى و سب به خدايان مشركان است »لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم و آنهايى را كه جز خدا مى خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى ]و[ به نادانى خدا را دشنام خواهند داد« )انعام، آيه 108 ).
اما لعن به معناى طلب دورى از رحمت الهى، نسبت به كافران و ظالمان در قرآن نيز آمده است »ان الله لعن الكافرين و اعد لهم سعيرا خداوند كافران را لعن مى كند و عذاب را براى آنان آماده كرده است« )احزاب، ايه 64 ).
و همچنين كسانى كه پيامبر را آزار داده اند مورد لعن قرار گرفته اند. »ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا و الاخره كسانى كه خداوند و پيامبرش را آزار مى دهند خداوند آنان را در دنيا و آخرت مورد لعن قرار مى دهد« )احزاب، آيه 57 ).
براى معاندان و محاربان با امام حسين )ع( و ظالمين به اسوهها و الگوهاى هدايت مردم، ابدى است. زيرا ملاك لعن، ابدى است. آنچه كه موجب لعن و نفرين نسبت به ظالمين به حق محمد و آل محمد )ص( شده است، و ملاك لعن است، چون باقى است لعن هم باقى است.
علاوه بر اين، حقيقت و روح دين را همين حب و بغضها تشكيل مىدهد. حب و عشق نسبت به كسانى كه بندگان مطيع و عارف درگاه الهى بودهاند و بغض نسبت به كسانى كه دشمن حق و حقيقت بودهاند )تولى و تبرى( از نشانه هاى ايمان است. همچنان كه در متون دينى آمده است »هل الدين الّا الحبّ؟ و هل الايمان الّا الحبّ و البغض؟ آيا دين و ايمان چيزى غير از حبّ و بغض است؟«، )ميزان الحكمه، ج 2، ص 944 )
و در حديث قدسى آمده است: »خداوند به موسى )ع( فرمود: آيا هرگز كارى براى من انجام دادهاى؟ موسى عرض كرد: برايت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را ياد كردم خداوند فرمود: نماز برهان و حجّت براى توست و روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است و صدقه، سايهى سرت و ياد من، نورى است براى تو. چه كارى براى من كردهاى؟ موسى )ع( عرض كرد: مرا به كارى كه براى توست راهنمايى فرما. خداوند فرمود: اى موسى آيا هرگز براى من با كسى دوستى كردهاى و براى من با كسى دشمنى كردهاى؟ پس، موسى دانست كه برترين اعمال، حبّ و دوستى به خاطر خدا و بغض و دشمنى به خاطر خداست«، )همان، ص 966 ).
در زمينه حب و بغض بخاطر خدا، نقل متواتر از شيعه و سنى رسيده است. نبى اكرم مىفرمايد: »حبّ و بغض به خاطر خداوند، واجب است«، )كنزالعمّال، ح 24688 )بنابراين، يكى ديگر از فلسفههاى زيارت عاشورا را همين تحكيم حبّ و بغض به خاطر خدا مىتوان برشمرد.
نكته آخر آن كه زيارت شريف عاشورا و خواندن با اصل تأكيد بر وحدت اسلامى تنافى و تناقض ندارد زيرا از نظر فقه شيعه آنجا كه انجام كارى باعث نزاع و تفرقه مى شود حتما بايد از آن پرهيز كرد و با تكيه بر اهل ديگر دينى »تقيه« از انجام آن بايد خوددارى شود چنان كه هر سال در موسم حج اتفاق مى افتد كه طبق نظر فقهاى شيعه براى حفظ وحدت و هماهنگى اسلامى، مهر گذاشتن در نماز لازم نيست و شركت در نماز جماعت اهل سنت جايز بوده و نماز هم اعاده ندارد. گذشته از همه اينها، خواندن زيارت عاشورا نوعا در جمع شيعيان است و يا هر كسى در خانه خود آن را مى خواند، در اين صورت هيچ ضرر و زيانى به وحدت بين المللى اسلامى با ديگر مسلمانان وارد نمى كند.
اما اينكه منظور از لعن هاى 4 گانه در زيارت عاشورا چيست؟ افشاى اسرار نزد دشمنان و مخالفان و تحريك عواطف مردم عوام دو فاكتور مهمى است كه بايد در ميان مسلمانان به حداقل برسد لذا امامان در دعا و روايات برخى از مختصات شيعه را با كنايه و رمزى بيان مى كردند. اگر ضرورت داشت، خود امام معصوم آن را به صراحت بيان مىكرد. از اين كه امام معصوم به آن تصريح نكرده به دست مىآوريم كه اين از اسرار آل محمد است و فاش ساختن اسرار آل محمد )ص( گناه نابخشودنى است. خواص ياران آل محمد بر اين اسرار آگاهى دارند، شما مىتوانيد به يكى از خواص مراجعه كنيد و از اين »سرّ« سر درآوريد. البته به اين توجه داشته باشيم كه محمد و آل محمد مورد ظلم واقع شدهاند و پيروان محمد و آل محمد از آن ظالمان متنفرند. اين عمل براى آنان يك امر طبيعى است و هيچگونه اشكالى ندارد و اگر ما در خط محمد و آل محمد حركت كنيم، مشمول اين جمله نيستيم و اگر در خط دشمنان محمد و آل محمد باشيم، جزو همان ظالمان هستيم. با توجه به اصل تناسب در عبارت، كسانى كه مورد لعن قرار مى گيرند بايد از جهاتى تشابه داشته باشند كه مهمترين آنها غصب خلافت، و آزار رساندن خاندان پيامبر )ص( و به حاشيه راندن اهل بيت )ع( و صحابه پاك مى باشد كه مصاديق در صدر اسلام افرادى مانند معاويه بن ابوسفيان مى باشند و چون به صورت رمز آمده است تفسيرهاى مختلف دارد از جمله: 1- قابيل )قاتل هابيل( 2- قدار بن سالف )پى كننده ء ناقه ء صالح( 3- ابن ملجم )قاتل على )ع« 4- معاويه )پدر يزيد(
درباره اقوال ديگر و توضيح بيشتر ر. ك: شفاءالصدور فى شرح زيارةالعاشور، تأليف ميرزا ابوالفضل طهرانى.
در مورد لعن، بايد گفت لعن به معناى دورى از لطف و رحمت الهى است و آنچه نكوهش شده ناسزاگويى و سب به خدايان مشركان است »لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم و آنهايى را كه جز خدا مى خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى ]و[ به نادانى خدا را دشنام خواهند داد« )انعام، آيه 108 ).
اما لعن به معناى طلب دورى از رحمت الهى، نسبت به كافران و ظالمان در قرآن نيز آمده است »ان الله لعن الكافرين و اعد لهم سعيرا خداوند كافران را لعن مى كند و عذاب را براى آنان آماده كرده است« )احزاب، ايه 64 ).
و همچنين كسانى كه پيامبر را آزار داده اند مورد لعن قرار گرفته اند. »ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا و الاخره كسانى كه خداوند و پيامبرش را آزار مى دهند خداوند آنان را در دنيا و آخرت مورد لعن قرار مى دهد« )احزاب، آيه 57 ).
براى معاندان و محاربان با امام حسين )ع( و ظالمين به اسوهها و الگوهاى هدايت مردم، ابدى است. زيرا ملاك لعن، ابدى است. آنچه كه موجب لعن و نفرين نسبت به ظالمين به حق محمد و آل محمد )ص( شده است، و ملاك لعن است، چون باقى است لعن هم باقى است.
علاوه بر اين، حقيقت و روح دين را همين حب و بغضها تشكيل مىدهد. حب و عشق نسبت به كسانى كه بندگان مطيع و عارف درگاه الهى بودهاند و بغض نسبت به كسانى كه دشمن حق و حقيقت بودهاند )تولى و تبرى( از نشانه هاى ايمان است. همچنان كه در متون دينى آمده است »هل الدين الّا الحبّ؟ و هل الايمان الّا الحبّ و البغض؟ آيا دين و ايمان چيزى غير از حبّ و بغض است؟«، )ميزان الحكمه، ج 2، ص 944 )
و در حديث قدسى آمده است: »خداوند به موسى )ع( فرمود: آيا هرگز كارى براى من انجام دادهاى؟ موسى عرض كرد: برايت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را ياد كردم خداوند فرمود: نماز برهان و حجّت براى توست و روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است و صدقه، سايهى سرت و ياد من، نورى است براى تو. چه كارى براى من كردهاى؟ موسى )ع( عرض كرد: مرا به كارى كه براى توست راهنمايى فرما. خداوند فرمود: اى موسى آيا هرگز براى من با كسى دوستى كردهاى و براى من با كسى دشمنى كردهاى؟ پس، موسى دانست كه برترين اعمال، حبّ و دوستى به خاطر خدا و بغض و دشمنى به خاطر خداست«، )همان، ص 966 ).
در زمينه حب و بغض بخاطر خدا، نقل متواتر از شيعه و سنى رسيده است. نبى اكرم مىفرمايد: »حبّ و بغض به خاطر خداوند، واجب است«، )كنزالعمّال، ح 24688 )بنابراين، يكى ديگر از فلسفههاى زيارت عاشورا را همين تحكيم حبّ و بغض به خاطر خدا مىتوان برشمرد.
نكته آخر آن كه زيارت شريف عاشورا و خواندن با اصل تأكيد بر وحدت اسلامى تنافى و تناقض ندارد زيرا از نظر فقه شيعه آنجا كه انجام كارى باعث نزاع و تفرقه مى شود حتما بايد از آن پرهيز كرد و با تكيه بر اهل ديگر دينى »تقيه« از انجام آن بايد خوددارى شود چنان كه هر سال در موسم حج اتفاق مى افتد كه طبق نظر فقهاى شيعه براى حفظ وحدت و هماهنگى اسلامى، مهر گذاشتن در نماز لازم نيست و شركت در نماز جماعت اهل سنت جايز بوده و نماز هم اعاده ندارد. گذشته از همه اينها، خواندن زيارت عاشورا نوعا در جمع شيعيان است و يا هر كسى در خانه خود آن را مى خواند، در اين صورت هيچ ضرر و زيانى به وحدت بين المللى اسلامى با ديگر مسلمانان وارد نمى كند.
اما اينكه منظور از لعن هاى 4 گانه در زيارت عاشورا چيست؟ افشاى اسرار نزد دشمنان و مخالفان و تحريك عواطف مردم عوام دو فاكتور مهمى است كه بايد در ميان مسلمانان به حداقل برسد لذا امامان در دعا و روايات برخى از مختصات شيعه را با كنايه و رمزى بيان مى كردند. اگر ضرورت داشت، خود امام معصوم آن را به صراحت بيان مىكرد. از اين كه امام معصوم به آن تصريح نكرده به دست مىآوريم كه اين از اسرار آل محمد است و فاش ساختن اسرار آل محمد )ص( گناه نابخشودنى است. خواص ياران آل محمد بر اين اسرار آگاهى دارند، شما مىتوانيد به يكى از خواص مراجعه كنيد و از اين »سرّ« سر درآوريد. البته به اين توجه داشته باشيم كه محمد و آل محمد مورد ظلم واقع شدهاند و پيروان محمد و آل محمد از آن ظالمان متنفرند. اين عمل براى آنان يك امر طبيعى است و هيچگونه اشكالى ندارد و اگر ما در خط محمد و آل محمد حركت كنيم، مشمول اين جمله نيستيم و اگر در خط دشمنان محمد و آل محمد باشيم، جزو همان ظالمان هستيم. با توجه به اصل تناسب در عبارت، كسانى كه مورد لعن قرار مى گيرند بايد از جهاتى تشابه داشته باشند كه مهمترين آنها غصب خلافت، و آزار رساندن خاندان پيامبر )ص( و به حاشيه راندن اهل بيت )ع( و صحابه پاك مى باشد كه مصاديق در صدر اسلام افرادى مانند معاويه بن ابوسفيان مى باشند و چون به صورت رمز آمده است تفسيرهاى مختلف دارد از جمله: 1- قابيل )قاتل هابيل( 2- قدار بن سالف )پى كننده ء ناقه ء صالح( 3- ابن ملجم )قاتل على )ع« 4- معاويه )پدر يزيد(
درباره اقوال ديگر و توضيح بيشتر ر. ك: شفاءالصدور فى شرح زيارةالعاشور، تأليف ميرزا ابوالفضل طهرانى.