پرسش :
مردم داری از دیدگاه اسلام چگونه است؟
پاسخ :
یکی از ضرورت های اخلاق مسلمانی و معاشرت مکتبی، «مردم داری» است. یعنی با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن، شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن. همراهی و هم دردی و همگامی و هم خونی با دیگران و هر نام دیگری که بتوانی بر آن بگذری، لیکن واقعیت، همه یکی است، یعنی خود را خدمتگزار و غمخوار دیگران دیدن و دانستن.
این، رمز و راز حیات اجتماعی یک مسلمان است و برای او «پایگاه مردمی» و برخورداری از رأفت و رحمت و مودّت و حمایت مردم را فراهم می آورد.
ماهی به آب زنده است و یک مسلمان اجتماعی، به حسن سلوک با دیگران.
باید دید چه چیزهایی و چگونه رفتارهایی و چه روحیّاتی این زمینه و موقعیت و پایگاه را برای انسان پدید می آورد؟ وقتی هدف یک مسلمان، خدمت بیشتر به همنوعان است، باید راه و رسم آن را هم آموخت. مردم داری، یکی از این رمزها است.
نمودهای مردم داری
بدون شناخت نمودها و شاخص های مردم داری و این خصلت نیکو، نمی توان به رمز آن دست یافت. چه روحیه ها و خصلت هایی سبب جذب دیگران می شود؟ جذبی که راهگشای توفیق بیشتر برای خدمت و هم دلی باشد. برخی از این نمودها از این قرار است:
1. خوش اخلاقی
«حسن خلق» کمندی است که دیگران را در دام محبت اسیر می کند. کیست که از برخورد شایسته خوشش نیاید و جذب چنین انسانی نشود؟
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند:
حدّ و مرز اخلاق نیک، چیست؟
فرمود: آن است که :
اخلاقت را نرم کنی، کلامت را پاکیزه سازی،با چهره ای باز و گشاده با برادران دینی ات روبه رو شوی. (1)
گشاده رویی، از بارزترین صفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود که سهمی عمده در جذب مردم به اسلام و شیفتگی آنان به شخص پیامبر اسلام داشت. خداوند درباره ی این خصلت مردمی رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید:
« فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ القَلبِ لَانفَضُّوا مِن حُولِکَ». (2)
به خاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و خشن و سخت دل بودی، از دور تو پراکنده می شدند.
در ادامه آیه می فرماید: پس، از آنان درگذر، برایشان استغفار کن، و درکار با آنان مشورت نما.
گویا که «عفو»، «استغفار» و «مشورت»، نمونه های دیگری از حسن خلق و رفتار مردم دارانه و جاذب است، چرا که نوعی اعتماد به مردم و به حساب آوردن آنان است و چنین برخوردی، عامل جاذبه ی شخص می گردد.
2. عفو گذشت
کینه توزی و لجاجت، ویژه ی روح های حقیر و همتای پایین است. برعکس، آنان که نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزش ها را می پذیرند، از خطاهای دیگران چشم می پوشند و از حق شخصی خویش درمی گذرند. بلندنظری انسان، عامل محبت دلهای دیگران است. برای خود انسان نیز نوعی لذّت روحی دارد و گفته اند:« در عفو، لذّتی است که در انتقام نیست.»
عفو و گذشت و چشم پوشی و نادیده گرفتن لغزش های دیگران، دانه های جلب محبت است و دیگران را خوشبین، وفادار و با محبت نگاه می دارد.
امام سجاد علیه السلام در دعای بلند «مکارم الاخلاق» از خداوند این گونه می طلبد:
«خداوندا !...
مرا ثبات قدم و استوار بدار، تا با ناخالصان و دغل ها، خیرخواهانه برخورد کنم.
و هر کس از من دوری گزید، من به او نیکی کنم،
و به کسی که مرا محروم کرده، بذل و عطا کنم،
و با آن که با من قطع رابطه کرده، بپیوندم ،
و کسی را که غیبت مرا کرده است، به خوبی یاد کنم،
توفیقم ده که نیکی را سپاسگزار باشم،
و... از بدی، چشم پوشم و درگذرم».(3)
این هاگوهرهای تابناکی در شیوه های معاشرت است. گفتن این ها در زبان، آسان است، اما عمل، بسیار سنگین است و جز از همت های والا و روحیه های زیبا برنمی آید و باید توفیقش را از خدا طلبید.
3. بخشش و محبت
آدمی زاد، بنده ی احسان است. به هر کس نیکی کنی، او را رام و مطیع خویش می سازی و به هر کس محبت و لطف کنی، دلش را فتح کرده ای. به قول سعدی:
بنده ی حلقــه بگوش، ار ننــوازی، بــرود
لطف کن لطف، که بیگاه شود حلقه بگوش
این تعلیم حضرت رسول صلی الله علیه وآله است که :
«ای مردم !
می دانم که نمی توانید با اموالتان همه ی مردم را راضی کنید، ولی با چهره ی باز و گشاده رویی و خوش اخلاقی، می توانید ».(4)
و سخن مولایمان حضرت امیر علیه السلام چنین است:
«بالإیثار یُستَرَقُّ الأحرارُ»؛(5)
آزاد مردان، با ایثار، بنده و غلام می شوند.
البته بنده و غلام خوبی ها و کرامت های اخلاقی، این هم گام دیگری در جذب دل ها و ایجاد الفت ها و تحکیم رابطه های عاطفی در جامعه ی بشری است.
4. تواضع و خاکساری
هم چنان در پی بیان نمونه هایی از روحیه ی «مردم داری» هستیم. افتادگی و تواضع و فروتنی، یکی دیگر از این ویژگی هاست. چنین کسان می توانند مردم را دور شمع وجود خودشان جمع کنند، آن گونه که پیامبر خدا بود و انجام می داد . تکبّر، پشت انسان ها را خالی می کند و زیر پا را هم!
مردم، از پیرامون افراد مغرور و متکبّر و خودخواه پرامنده می شوند بر عکس آن، تواضع، مردم را به محبت و عنایت و حمایت می کشاند.
امام علی علیه السلام فرموده است:
سه چیز موجب محبت دیگران می شود : «الدّینُ وَ التّواضُعُ وَ السَّخاءُ» ؛(6)
دینداری، فروتنی وبخشندگی .
مغروران و خود بزرگ بینان، هرگز نمی توانند با جمعی کار کنند و حمایت آنان را همواره همراه خود داشته باشند . اگر هر چند صباحی مردم در پی آنان باشند، به تدریج رهای شان می کنند. می گویی نه؟ به اطراف و دوستانت بنگر، و به آنان که کاری در دست شان است دقت کن. ببین متکبّران در میان مردم جا و محبوبیّت دارند، یا متواضعان؟
5- حوصله و تحمل
«سعه صدر» وسعت نظر و ظرفیت لازم داشتن، از نمونه های دیگر «مردم داری» است. گاهی افراد، بی حوصله اند، از جایی و چیزی ناراحتی دارند، یا ضرر و آسیبی دیده اند، یا تحت فشار و گرفتاری اند، توقّع هایشان بالاست، عصبانی می شوند، حرف تند می زنند و...
آن که صبور باشد و بردبار می تواند با مردم کنار آید،
آن که تحمّل حرف ها، تندی ها و بداخلاقی ها را در «مکتب صبر»، تمرین و تجربه کرده باشد، می تواند در ارتباط با مردم، به خدمت خویش و حضور کریمانه در کنارشان ادامه دهد. خود تحمّل و مقاومت، برای انسان، هوادار درست می کند . از کوره در نرفتن، بردباری نشان دادن، خشمگین نشدن، از آثار این «ظرفیّت» است. کسی که از این ویژگی اخلاقی برخوردار باشد، از یاری و حمایت دیگران هم برخوردار خواهد بود. باز بشنویم از کلام امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود :
« بِالحِلمِ تَکثُرُ الأنصارُ .»(7)
و نیز این کلام نورانی آن حضرت
«بِلأحتِمالِ وَ الحِلمِ یَکُونُ لَکَ النّاسُ اَنصاراً وَ اَعواناً.»(8)
که هر دو سخن، معنای مشابه دارد، یعنی : در سایه ی حلم و بردباری و تحمّل است که یاوران زیاد می شوند و مردم، پشتیبان و حامی تو می گردند.
این خصلت، بویژه برای کسانی که با مردم در تماس و ارتباط بیشتری اند و در معرض مراجعات، طرح سؤال ها، نیازها، توّقعات و مشکلاتند، ضروری تر و از مهمترین صفات شایسته برای مسؤولان است.
6. تفقّد و رسیدگی
مردم، به ویژه گرفتاران و دردمندان، نیازمند، احوالپرسی، رسیدگی، سرکشی و در یک کلمه «تفقّد» ند.
گاهی یک احوالپرسی و سلام، شادابی روح و نشاط زندگی فراوانی (برای هر دو طرف) پدید
می آورد.
گاهی نوشتن یک نامه یا تلفن کردن به یک آشنا و فامیل، محبت ها و صفاهای بسیاری ایجاد
می کند.
گاهی سر زدن به همسایه و عبادت یک بیمار و شرکت در یک مجلس ختم یا عروسی، مبدأ بسیاری از دوستی های ماندگار می شود.
دید و بازدیدهای خانوادگی، دلها و زندگی ها را به هم مربوط می کند.
پرسیدن از گرفتاری ها و مشکلات دیگران و تلاش در حلّ و رفع آن ها، درِ دل ها را به روی انسان می گشاید.
پس چه باید کرد؟ روشن است : با مردم زیستن، با همسایه ها و همشهری ها و همکاران و معاشران و همنوعان، جوش خوردن، انس گرفتن، در رنج و راحت دیگران کوتاه کردن، قطع رابطه ها را به «آشتی» بدل کردن، اختلاف ها و کدورت ها را زدودن و...
این ها همه «عمل صالح» است.
و خداوند چنین نیکوکاران را دوست می دارد.
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
به دمـی یا دِرمـی یا قلمـی یا قدمـی
«مردم داری» اخلاق زیبنده ی مسلمانی است که می خواهد از الگوهای دینی و ارزش های مکتبی الهام بگیرد و «زندگی اسلامی» داشته باشد.
باید با «عمل»، دیگران را جذب کرد، نه با «حرف» !«گفتار بی عمل، چکِ بی محل است».(9)و مردم داری، اخلاق انبیا و اولیاست...
پی نوشت ها:
1- معانی الأخبار، صدوق، ص 253.
2. آل عمران (3) آیه ی 159.
3- صحیفه ی سجّادیه، دعای30 (دعای مکارم الاخلاق).
4- مستدرک وسایل الشیعه، ج 2، ص 83.
5- غررالحکم، آمدی، ج 1، ص 329.
6- همان، ص360.
7- همان، ص329 و 335.
8- همان.
9- هر حرف که پشتوانه ی آن عمل است
هنگام حساب، محکم و بی خل است
بــر گفتــه ی خشم، اعتبــاری نـبــود
گفتــاربلاعمـل، چک بی محـل است
یکی از ضرورت های اخلاق مسلمانی و معاشرت مکتبی، «مردم داری» است. یعنی با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن، شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن. همراهی و هم دردی و همگامی و هم خونی با دیگران و هر نام دیگری که بتوانی بر آن بگذری، لیکن واقعیت، همه یکی است، یعنی خود را خدمتگزار و غمخوار دیگران دیدن و دانستن.
این، رمز و راز حیات اجتماعی یک مسلمان است و برای او «پایگاه مردمی» و برخورداری از رأفت و رحمت و مودّت و حمایت مردم را فراهم می آورد.
ماهی به آب زنده است و یک مسلمان اجتماعی، به حسن سلوک با دیگران.
باید دید چه چیزهایی و چگونه رفتارهایی و چه روحیّاتی این زمینه و موقعیت و پایگاه را برای انسان پدید می آورد؟ وقتی هدف یک مسلمان، خدمت بیشتر به همنوعان است، باید راه و رسم آن را هم آموخت. مردم داری، یکی از این رمزها است.
نمودهای مردم داری
بدون شناخت نمودها و شاخص های مردم داری و این خصلت نیکو، نمی توان به رمز آن دست یافت. چه روحیه ها و خصلت هایی سبب جذب دیگران می شود؟ جذبی که راهگشای توفیق بیشتر برای خدمت و هم دلی باشد. برخی از این نمودها از این قرار است:
1. خوش اخلاقی
«حسن خلق» کمندی است که دیگران را در دام محبت اسیر می کند. کیست که از برخورد شایسته خوشش نیاید و جذب چنین انسانی نشود؟
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند:
حدّ و مرز اخلاق نیک، چیست؟
فرمود: آن است که :
اخلاقت را نرم کنی، کلامت را پاکیزه سازی،با چهره ای باز و گشاده با برادران دینی ات روبه رو شوی. (1)
گشاده رویی، از بارزترین صفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود که سهمی عمده در جذب مردم به اسلام و شیفتگی آنان به شخص پیامبر اسلام داشت. خداوند درباره ی این خصلت مردمی رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید:
« فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ القَلبِ لَانفَضُّوا مِن حُولِکَ». (2)
به خاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و خشن و سخت دل بودی، از دور تو پراکنده می شدند.
در ادامه آیه می فرماید: پس، از آنان درگذر، برایشان استغفار کن، و درکار با آنان مشورت نما.
گویا که «عفو»، «استغفار» و «مشورت»، نمونه های دیگری از حسن خلق و رفتار مردم دارانه و جاذب است، چرا که نوعی اعتماد به مردم و به حساب آوردن آنان است و چنین برخوردی، عامل جاذبه ی شخص می گردد.
2. عفو گذشت
کینه توزی و لجاجت، ویژه ی روح های حقیر و همتای پایین است. برعکس، آنان که نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزش ها را می پذیرند، از خطاهای دیگران چشم می پوشند و از حق شخصی خویش درمی گذرند. بلندنظری انسان، عامل محبت دلهای دیگران است. برای خود انسان نیز نوعی لذّت روحی دارد و گفته اند:« در عفو، لذّتی است که در انتقام نیست.»
عفو و گذشت و چشم پوشی و نادیده گرفتن لغزش های دیگران، دانه های جلب محبت است و دیگران را خوشبین، وفادار و با محبت نگاه می دارد.
امام سجاد علیه السلام در دعای بلند «مکارم الاخلاق» از خداوند این گونه می طلبد:
«خداوندا !...
مرا ثبات قدم و استوار بدار، تا با ناخالصان و دغل ها، خیرخواهانه برخورد کنم.
و هر کس از من دوری گزید، من به او نیکی کنم،
و به کسی که مرا محروم کرده، بذل و عطا کنم،
و با آن که با من قطع رابطه کرده، بپیوندم ،
و کسی را که غیبت مرا کرده است، به خوبی یاد کنم،
توفیقم ده که نیکی را سپاسگزار باشم،
و... از بدی، چشم پوشم و درگذرم».(3)
این هاگوهرهای تابناکی در شیوه های معاشرت است. گفتن این ها در زبان، آسان است، اما عمل، بسیار سنگین است و جز از همت های والا و روحیه های زیبا برنمی آید و باید توفیقش را از خدا طلبید.
3. بخشش و محبت
آدمی زاد، بنده ی احسان است. به هر کس نیکی کنی، او را رام و مطیع خویش می سازی و به هر کس محبت و لطف کنی، دلش را فتح کرده ای. به قول سعدی:
بنده ی حلقــه بگوش، ار ننــوازی، بــرود
لطف کن لطف، که بیگاه شود حلقه بگوش
این تعلیم حضرت رسول صلی الله علیه وآله است که :
«ای مردم !
می دانم که نمی توانید با اموالتان همه ی مردم را راضی کنید، ولی با چهره ی باز و گشاده رویی و خوش اخلاقی، می توانید ».(4)
و سخن مولایمان حضرت امیر علیه السلام چنین است:
«بالإیثار یُستَرَقُّ الأحرارُ»؛(5)
آزاد مردان، با ایثار، بنده و غلام می شوند.
البته بنده و غلام خوبی ها و کرامت های اخلاقی، این هم گام دیگری در جذب دل ها و ایجاد الفت ها و تحکیم رابطه های عاطفی در جامعه ی بشری است.
4. تواضع و خاکساری
هم چنان در پی بیان نمونه هایی از روحیه ی «مردم داری» هستیم. افتادگی و تواضع و فروتنی، یکی دیگر از این ویژگی هاست. چنین کسان می توانند مردم را دور شمع وجود خودشان جمع کنند، آن گونه که پیامبر خدا بود و انجام می داد . تکبّر، پشت انسان ها را خالی می کند و زیر پا را هم!
مردم، از پیرامون افراد مغرور و متکبّر و خودخواه پرامنده می شوند بر عکس آن، تواضع، مردم را به محبت و عنایت و حمایت می کشاند.
امام علی علیه السلام فرموده است:
سه چیز موجب محبت دیگران می شود : «الدّینُ وَ التّواضُعُ وَ السَّخاءُ» ؛(6)
دینداری، فروتنی وبخشندگی .
مغروران و خود بزرگ بینان، هرگز نمی توانند با جمعی کار کنند و حمایت آنان را همواره همراه خود داشته باشند . اگر هر چند صباحی مردم در پی آنان باشند، به تدریج رهای شان می کنند. می گویی نه؟ به اطراف و دوستانت بنگر، و به آنان که کاری در دست شان است دقت کن. ببین متکبّران در میان مردم جا و محبوبیّت دارند، یا متواضعان؟
5- حوصله و تحمل
«سعه صدر» وسعت نظر و ظرفیت لازم داشتن، از نمونه های دیگر «مردم داری» است. گاهی افراد، بی حوصله اند، از جایی و چیزی ناراحتی دارند، یا ضرر و آسیبی دیده اند، یا تحت فشار و گرفتاری اند، توقّع هایشان بالاست، عصبانی می شوند، حرف تند می زنند و...
آن که صبور باشد و بردبار می تواند با مردم کنار آید،
آن که تحمّل حرف ها، تندی ها و بداخلاقی ها را در «مکتب صبر»، تمرین و تجربه کرده باشد، می تواند در ارتباط با مردم، به خدمت خویش و حضور کریمانه در کنارشان ادامه دهد. خود تحمّل و مقاومت، برای انسان، هوادار درست می کند . از کوره در نرفتن، بردباری نشان دادن، خشمگین نشدن، از آثار این «ظرفیّت» است. کسی که از این ویژگی اخلاقی برخوردار باشد، از یاری و حمایت دیگران هم برخوردار خواهد بود. باز بشنویم از کلام امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود :
« بِالحِلمِ تَکثُرُ الأنصارُ .»(7)
و نیز این کلام نورانی آن حضرت
«بِلأحتِمالِ وَ الحِلمِ یَکُونُ لَکَ النّاسُ اَنصاراً وَ اَعواناً.»(8)
که هر دو سخن، معنای مشابه دارد، یعنی : در سایه ی حلم و بردباری و تحمّل است که یاوران زیاد می شوند و مردم، پشتیبان و حامی تو می گردند.
این خصلت، بویژه برای کسانی که با مردم در تماس و ارتباط بیشتری اند و در معرض مراجعات، طرح سؤال ها، نیازها، توّقعات و مشکلاتند، ضروری تر و از مهمترین صفات شایسته برای مسؤولان است.
6. تفقّد و رسیدگی
مردم، به ویژه گرفتاران و دردمندان، نیازمند، احوالپرسی، رسیدگی، سرکشی و در یک کلمه «تفقّد» ند.
گاهی یک احوالپرسی و سلام، شادابی روح و نشاط زندگی فراوانی (برای هر دو طرف) پدید
می آورد.
گاهی نوشتن یک نامه یا تلفن کردن به یک آشنا و فامیل، محبت ها و صفاهای بسیاری ایجاد
می کند.
گاهی سر زدن به همسایه و عبادت یک بیمار و شرکت در یک مجلس ختم یا عروسی، مبدأ بسیاری از دوستی های ماندگار می شود.
دید و بازدیدهای خانوادگی، دلها و زندگی ها را به هم مربوط می کند.
پرسیدن از گرفتاری ها و مشکلات دیگران و تلاش در حلّ و رفع آن ها، درِ دل ها را به روی انسان می گشاید.
پس چه باید کرد؟ روشن است : با مردم زیستن، با همسایه ها و همشهری ها و همکاران و معاشران و همنوعان، جوش خوردن، انس گرفتن، در رنج و راحت دیگران کوتاه کردن، قطع رابطه ها را به «آشتی» بدل کردن، اختلاف ها و کدورت ها را زدودن و...
این ها همه «عمل صالح» است.
و خداوند چنین نیکوکاران را دوست می دارد.
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
به دمـی یا دِرمـی یا قلمـی یا قدمـی
«مردم داری» اخلاق زیبنده ی مسلمانی است که می خواهد از الگوهای دینی و ارزش های مکتبی الهام بگیرد و «زندگی اسلامی» داشته باشد.
باید با «عمل»، دیگران را جذب کرد، نه با «حرف» !«گفتار بی عمل، چکِ بی محل است».(9)و مردم داری، اخلاق انبیا و اولیاست...
پی نوشت ها:
1- معانی الأخبار، صدوق، ص 253.
2. آل عمران (3) آیه ی 159.
3- صحیفه ی سجّادیه، دعای30 (دعای مکارم الاخلاق).
4- مستدرک وسایل الشیعه، ج 2، ص 83.
5- غررالحکم، آمدی، ج 1، ص 329.
6- همان، ص360.
7- همان، ص329 و 335.
8- همان.
9- هر حرف که پشتوانه ی آن عمل است
هنگام حساب، محکم و بی خل است
بــر گفتــه ی خشم، اعتبــاری نـبــود
گفتــاربلاعمـل، چک بی محـل است