چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

با توجّه به زشتى گناه و اين كه فكر آن هم آزار دهنده است، چه چيز سبب تكرار گناه مى شود؟ آيا اسلام براى پيش گيرى از تكرار گناه، راه حلّى دارد؟


پاسخ :
تكرار گناه در پيروى آدمى از فرمان شيطان و گرفتار شدن عقل در بند هوا و هوس ريشه دارد. قرآن كريم هماره مى كوشد انسان را از خطرهاى فراروى و زيان هاى گناه آگاه سازد و فطرت پاك و الهى او را از افتادن در دام گناه باز دارد. به همين دليل مى فرمايد:
كلوا مما رزقكم الله و لاتتبعوا خطوات الشيطان انه لكم عدوٌ مبين.[1]
از آن چه خداوند به شما، روزى داده است، بخوريد و از گام هاى شيطان پيروى نكنيد; زيرا او دشمن آشكار شما است.
از اين آيه بر مى آيد كه انسان بايد هوشيار باشد و بداند اكنون كه بر خوان كرم پروردگار جهانيان نشسته است و از نعمت هاى او بهره مى برد، نبايد از دشمن خداوند پيروى كند و خدا را رها سازد.
اگر انسان از شيطان پيروى كند و هوا و هوس را بر فرمان شرع انور كه عقل و نقل حكايت گر آن است، برترى دهد، در دام هواى نفس اسير مى شود. آن گاه با علم و عمد، معصيت مى كند و ديگر نمى تواند از آن دست بشويد; چون اسير از خود اراده اى ندارد و نمى تواند اراده ى خود را عملى كند. پس خردمندانه ترين كار اين است كه انسان از همان آغاز، عقلش را با ارتكاب گناه و پيروى از شيطان به دام تباهى نيافكند. حضرت على(عليه السلام)مى فرمايد:
كم من عقل اسير تحت هواء امير.[2]
چه بسا عقل هايى كه اسير هواهاى اميرند.
به يقين، هر كس از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوا و هوس باز دارد، در بهشت جاى دارد.[3] پس چيرگى هوا و هوس، به اسارت عقل و غفلت انسان از ياد خدا، به تكرار گناه انجامد.
- راه كار پيش گيرى از تكرار گناه
روايت است فردى خدمت حضرت امام حسين(عليه السلام) شرفياب شد و گفت: من مردى گناه كار هستم و نمى توانم گناه را ترك كنم. مرا پند دهيد. حضرت فرمود:
افعل خمسه اشياء و اذنب ما شئت. فاول ذلك: لاتأكل من رزق الله و اذنب ما شئت. والثانى: اخرج من ولايه الله و اذنب ما شئت. والثالث اطلب موضعاً لا يراك الله و اذنب ما شئت. والرابع: اذا جاءك ملك الموت ليقبض روحك فادفعه عن نفسك و اذنب ما شئت. والخامس: اذا ادخلك ما لك فى النار فلا تدخل فى النار و اذنب ما شئت.
پنج كار را انجام بده، آن گاه هر چه مى خواهى گناه كن. از روزى خداوند نخور و هر چه مى خواهى گناه كن. از ولايت و حكومت خدا بيرون برو و هر چه مى خواهى گناه كن. جايى را پيدا كن كه خداوند تو را نبيند و هر چه مى خواهى گناه كن. هنگامى كه ملك الموت نزد تو مى آيد تا تو را قبض روح كند، او را از خود دور كن و هر چه مى خواهى گناه كن. هنگامى كه مالك (فرشته ى نگهبان دوزخ) تو را به درون آتش مى افكند، در آتش نرو و هر چه مى خواهى گناه كن.[4]
اگر انسان اندكى انديشه كند، درخواهد يافت كه از روزى خدا مى خورد و هر چه دارد از اعضا و جوارح گرفته تا نعمت هاى ظاهرى و معنوى، همه و همه از آن خداست. هر جا برود، باز هم چنان در ملك خداست و هر جا باشد، در محضر رب العالمين است و خدا شاهد و ناظر رفتار اوست:
الم يعلم بان الله يرى.
آيا انسان نمى داند كه خدا او را مى بيند؟[5]
آدمى بايد بداند كه در هر جايگاهى باشد، خواهد مرد و در برابر اراده ى رب العالمين و ملك الموت، هيچ اختيار و اراده اى ندارد. او بايد بداند كه اگر اهل معصيت باشد، بخواهد يا نخواهد، او را در آتشى مى افكنند كه آسمان و زمين، تاب آن را ندارد. آدمى بايد اين حقايق را در ژرفاى وجود خويش به صورت ملكه درآورد تا هرگاه در معرض گناه قرار گرفت، با نگاهى به اين حقايق، از افتادن به دام گناه، در امان ماند.
حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد:
اتقوا معاصى الله فى الخلوات، فان الشاهد و هو الحاكم.[6]
برحذر باشيد از معصيت خداوند در خلوت ها; زيرا همان خدايى كه اكنون شاهد كردار شما است، فردا درباره ى شما داورى مى كند.
در كتاب هاى روايى، پى آمدهاى بسيارى براى گناه بيان شده است كه يادآورى آن ها در ترك گناه، مؤثر خواهد بود. حسن ختام اين گفتار را سخن امام صادق(عليه السلام) قرار مى دهيم كه فرمود:
هيچ خونى ريخته نمى شود و هيچ رنج و دردسر و بيمارى نيست، مگر به دليل گناه و اين سخن خداوند عزوجل است دركتابش كه مى فرمايد: «و ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم يعفوا عن كثير; هيچ مصيبتى بر شما وارد نمى شود مگر به خاطر آن چه خود به دست خود آورده ايد و خدا از بسيارى از آن چه خود فراهم كرده ايد، درمى گذرد».[7] آن چه خداوند از آن درمى گذرد، بيش از چيزى است كه به دليل آن بازخواست مى كند.[8]
پی نوشتها:
[1]. انعام، 142.
[2]. نهج البلاغه، حكمت 211.
[3]. نازعات، 4 و 41.
[4]. بحارالانوار ، ج 78، ص 126، باب 20، روايت 7.
[5]. علق، 14.
[6]. جمعه، 8.
[7]. شورى، 30.
[8]. اصول كافى، ج 2، ص 269، روايت 3. براى آگاهى بيشتر ر.ك: ميزان الحكمة، ج 2، صص 986 ـ 1008 (چاپ 5 جلدى).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.