پرسش :
آیا جدایی مرجعیّت تقلید از رهبریّت نظام مشکلی به وجود نمی آورد؟
پاسخ :
پاسخ:
از آن رو که رسیدن به فقاهت و اجتهاد و در نتیجه استنباط صحیح دین نیازمند گذراندن سالیان درازی در راه تحصیل علوم مختلف اسلامی و تلاش بیوقفه در جهت یافتن قدرت استنباط احکام دینی از منابع آن است. در هر زمان بر گروهی از افراد جامعه واجب است به این مهم بپردازند و نتیجه تحقیقات خود را در اختیار دیگران قرار دهند تا از این طریق آنها نیز قوانین اسلامی را بشناسند و به آن عمل کنند. بنابراین مردم موظّف هستند برای شناخت احکام دینی نیز به فقها مراجعه کنند تا پس از آشنایی با حکام اسلام آن را در زندگی به کار ببندند. ای را در عرف دینی «تقلید» میگویند. اما ولی فقیه به عنوان حافظ شریعت و مجری احکام و قوانین الهی و مقام رسمی برای تعیین مصداق در مواجهه با مشکلات به وجود آمده، تصمیم گیرنده نهایی در جامعه اسلامی از طرف شارع مقدّس معرّفی گردیده است. این مقام شامخ، شأنی است که برای فقهای جامعالشرایط در عصر غیبت از سوی ائمه معصومین«علیهم السلام» در نظر گرفته شده است. نقش ول فقیه همان جلوگیری از انحرافات، حفظ وحدت، اجرای احکام دینی و تصمیمگیری در مورد مشکلات کلان و سرنوشت ساز کشور است و این امر از اختصاصات رهبر است و دیگران حق دخالت در آن را ندارند. مطابق دیدگاه فقهاء هرگاه حاکم اسلامی حکمی صادر کند، بر همه مسلمانان و از جمله مراجع دینی تقلید و فقهای دیگر اطاعت از آن واجب است و هیچ فقیهی حق نقض حکم او را ندارد. بنابراین تفکیک مرجعیّت از رهبری هیچ گونه مشکل و یا تعارضی در رفتار وی پیش نمیآورد زیرا حوزه عملکرد این رو مقام از هم جدا میباشد، گرچه در صورت امکان جمع بین مرجعیّت و رهبری در یک شخص فوایدی داشت و از جهاتی بهتر بود
کتاب پرسشها و پاسخها، آیت اللَّه مصباح یزدی(دامت برکاته).
پاسخ:
از آن رو که رسیدن به فقاهت و اجتهاد و در نتیجه استنباط صحیح دین نیازمند گذراندن سالیان درازی در راه تحصیل علوم مختلف اسلامی و تلاش بیوقفه در جهت یافتن قدرت استنباط احکام دینی از منابع آن است. در هر زمان بر گروهی از افراد جامعه واجب است به این مهم بپردازند و نتیجه تحقیقات خود را در اختیار دیگران قرار دهند تا از این طریق آنها نیز قوانین اسلامی را بشناسند و به آن عمل کنند. بنابراین مردم موظّف هستند برای شناخت احکام دینی نیز به فقها مراجعه کنند تا پس از آشنایی با حکام اسلام آن را در زندگی به کار ببندند. ای را در عرف دینی «تقلید» میگویند. اما ولی فقیه به عنوان حافظ شریعت و مجری احکام و قوانین الهی و مقام رسمی برای تعیین مصداق در مواجهه با مشکلات به وجود آمده، تصمیم گیرنده نهایی در جامعه اسلامی از طرف شارع مقدّس معرّفی گردیده است. این مقام شامخ، شأنی است که برای فقهای جامعالشرایط در عصر غیبت از سوی ائمه معصومین«علیهم السلام» در نظر گرفته شده است. نقش ول فقیه همان جلوگیری از انحرافات، حفظ وحدت، اجرای احکام دینی و تصمیمگیری در مورد مشکلات کلان و سرنوشت ساز کشور است و این امر از اختصاصات رهبر است و دیگران حق دخالت در آن را ندارند. مطابق دیدگاه فقهاء هرگاه حاکم اسلامی حکمی صادر کند، بر همه مسلمانان و از جمله مراجع دینی تقلید و فقهای دیگر اطاعت از آن واجب است و هیچ فقیهی حق نقض حکم او را ندارد. بنابراین تفکیک مرجعیّت از رهبری هیچ گونه مشکل و یا تعارضی در رفتار وی پیش نمیآورد زیرا حوزه عملکرد این رو مقام از هم جدا میباشد، گرچه در صورت امکان جمع بین مرجعیّت و رهبری در یک شخص فوایدی داشت و از جهاتی بهتر بود
کتاب پرسشها و پاسخها، آیت اللَّه مصباح یزدی(دامت برکاته).