چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

حدیث افتراق را بیان کنید و چند مصدر از مصادر و مآخذی که اين حديث را نقل کرده اند را نام ببرید.


پاسخ :
رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قَالَ لِرَأْسِ الْيَهُودِ عَلَى كَمِ افْتَرَقْتُمْ قَالَ عَلَى كَذَا وَ كَذَا فِرْقَةً فَقَالَ ع كَذَبْتَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ لِيَ الْوِسَادَةُ لَقَضَيْتُ بَيْنَ أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِإِنْجِيلِهِمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقُرْآنِ بِقُرْآنِهِمْ افْتَرَقَتِ الْيَهُودُ عَلَى إِحْدَى وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً سَبْعُونَ مِنْهَا فِي النَّارِ وَ وَاحِدَةٌ نَاجِيَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَ هِيَ الَّتِي اتَّبَعَتْ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَصِيَّ مُوسَى ع وَ افْتَرَقَتِ النَّصَارَى عَلَى اثْنَتَيْنِ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً إِحْدَى وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ وَ وَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَ هِيَ الَّتِي اتَّبَعَتْ شَمْعُونَ وَصِيَّ عِيسَى ع وَ تَفْتَرِقُ هَذِهِ الْأُمَّةُ عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِرْقَةً فِي النَّارِ وَ وَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَ هِيَ الَّتِي اتَّبَعَتْ وَصِيَّ مُحَمَّدٍ ص وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ ثَلَاثَ عَشْرَةَ فِرْقَةً مِنَ الثَّلَاثِ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً كُلُّهَا تَنْتَحِلُ مَوَدَّتِي وَ حُبِّي وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِي الْجَنَّةِ وَ هُمُ النَّمَطُ الْأَوْسَطُ وَ اثْنَتَا عَشْرَةَ فِي النَّارِ
حديث افتراق هم از طريق شيعه و هم از اهل سنت به طرق متعدد رسيده است. و حتی می توان گفت که از روايات متواتر در نزد شيعه و سنی است و جعلی بودن آن مقبول نيست[1]
حال ما به ذکر چند مصدر از مصادر و مآخذی که اين حديث را نقل کرده اند می پردازيم و جهت اطلاع بيشتر می توانيد به کتاب حديث اختلاف امت بعد از پيامبرش که مرکز المصطفی نشر داده است. و منابع و مصادر آن را مشروحا بيان کرده است مراجعه فرمائيد.
اما بعضی از مصادر:
الجواهر الحسان ثعلبی ج 1 ص 277 از ابن عباس
احياء العلوم غزالی ج 1 ص 289 از علی(ع)
مجمع البيان طبرسی ج 4 ص 400
الاحاديث الغيبة ج 1 ص 112 حديث 65 و ج 1 ص 476 حديث 331 و 15 مصدر برای حديث در پاورقی ذکر کرده است.
مسند احمد ج 2 ص 332 از ابی هريرة و مسند احمد ج 2 ص 336 ابو هريرة و ج 3 از انس بن مالك ص 120 و 145 و ج 4 ص 102
امالی طوسی ص 523 از امام علی عليه السلام
عوالی المعالی ابن جمهور احسائی ج 1 ص 83
کنز العمال ج 11 حديث 30837
علامه حلی در کتاب نهج الحق و کشف الصدق و بحار الانوار ج 8 ص 239 چاپ قديم
علامه طباطبايی در تفسير الميزان ج 3 در ص 379 فرموده است: اين روايت از مشهورات است و شيعه به شكل ديگر همان طور كه در خصال صدوق (ع) آمده است آن را نقل کرده است مثل معانی – احتجاج – امالی و کتاب سليم بن قيس و تفسير عياشی.
تفسير نور الثقلين ج 6 ص 41 و ج 8 ص 290 و ج 1 ص 651
فتح القدير للشوکانی ج 1 ص 517 و ابو داود و ترمذی و ابن ماجه و حاکم آن را اخراج کرده اند.
تأويل الآيات شرف الدين حسينی ج 1 ص 226 و ج 1 ص 352
بشارة المصطفی للطبری: 216 از امام الصادق (ع)
احقاق الحق للتستری : 279
الاحتجاج للطبرسی: 1/625
نفحات اللاهوت للکرکی: 114
مناقب آل الرسول للنجف آبادی: 273 عن علي- عليه السلام
الکافی للکلينی: 8/224
السقيفة للمظفر: 32.
وسائل الشيعة : 27/49.
کشف الخفاء للعجلونی : 1/168 جز اين كه ايشان در نقل اين طور آورده اند كه "الا انه انفرد في النقل فقال : قال كلهم في الجنة الا فرقة واحدة" همه در بهشت هستند مگر يك فرقه و آن زنادقه اند که از دين بيرون رفته گان هستند.
کشف الغمة: 1/328
مسار الشيعة للمفيد: 7/30.
مجمع الزوائد للهيثمی: 1/189.
تفسير الرازي-: 13/23.
تاريخ ابن الاثير: 2/324.
سنن ابن ماجه: 2/325، الحديث 3991، 3992، 3993.
سنن ابی داود: 4/197.
الدر المنثور: 2/297.
مسند احمد بن حنبل: 4/97.
آنگاه كه هدايت شدم، دكتر تيجاني ص 74 عربي
اين برخی از مصادر و مآخذی است که شيعه و سنی نقل کرده اند و ما جهت خلاصه شدن مطلب از نقل بقيه منصرف شديم.
اما راجع به سوال ديگر شما که آيا همه اهل سنت در جهنم قرار می گيرند و به جهنم می روند بايد گفت که اين يک مسئله کلامی و از مباحث آن است و متکلمين مسلمان به اين قضيه پرداخته اند. مرحوم شهيد مطهری در کتاب عدل الهی تحت عنوان قاصرين(ع) به تفصيل این مطلب را طرح و بحث کرده اند.
و خلاصه نظريه ايشان آن است که کسانی که حجت بر آنان تمام نشده است، و از معارف دينی به دور بوده اند، يا دليل و حجت به عکس حقيقت برای آنان اقامه شده است جزء مرجون لامر الله هستند. و نمی توان حکم کرد که اينان اهل آتش و جهنم هستند و آيه و روايات به گونه ای اين مسئله را طرح کرده اند که از آن استفاده می شود که اينان عذاب نخواهند شد. و تنها کسانی عذاب خواهند شد که حق را شناخته و با عناد و لجاجت آن را ناديده می گيرند و يا احيانا در تشخيص حق کوتاه نيستند بلکه کوتاهی می کنند يعنی جزء قاصرين نيستند بلکه جزء مقصرين هستند[2]
پی نوشتها:
[1]مجموعه آثار ج 1 عدل الهي ص 320و327
[2]مجموعه آثار ج 1 عدل الهي ص 320و327
منبع: پایگاه حوزه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.