پرسش :
دروغ از گناهان کبیره بشمار می رود. در چه مواقعی دروغ گفتن جایز است ؟ آیا برای حفظ جان می توان دروغ گفت؟
پاسخ :
راست گويى و مبارزه با كذب و دروغ از اهميت فوق العاده ای در تعلیمات اسلامی برخوردار است. امام صادق (ع) مىفرمايد: "نگاه به ركوع و سجود طولانى افراد نكنيد، چرا كه ممكن است عادت آنها شده باشد، به طورى كه اگر آن را ترك كنند ناراحت شوند، ولى نگاه به راست گويى و امانت داری آنها كنيد"[1]؛ یعنی راست گويى و امانت ملاکِِ خوبی و ایمان افراد است.
در حديثى از امام باقر (ع) آمده است: "خداوند متعال براى شر و بدى، قفل هايى قرار داده که كليد آن قفل ها شراب است (چرا كه مانع اصلى زشتي ها و بدي ها عقل است و مشروبات الكلى عقل را از كار مىاندازد) سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است[2]
رابطه دروغ و گناهان ديگر از اين نظر است كه انسان گناهكار هرگز نمىتواند، راستگو باشد، چرا كه راستگويى موجب رسوايى او است، و براى پوشاندن آثار گناه معمولا بايد متوسل به دروغ شود. به عبارت ديگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد مىكند، و راستگويى محدود.[3]
یکی از ضررهای بزرگ دروغ این است که نابود كنندۀ سرمايه اطمينان است. مىدانيم مهمترين سرمايه يك جامعه اعتماد متقابل و اطمينان عمومى است، و مهمترين چيزى كه اين سرمايه را به نابودى مىكشاند دروغ و خيانت و تقلب است، و يك دليل عمده بر اهميت فوق العادۀ راستگويى و ترك دروغ در تعليمات اسلامى همين موضوع است، ولی با این حال در موارد و شرایطی که اضطرار (احتیاج شدید) به دروغ گفتن در کار باشد گفتن دروغ جایز شمرده شده است، اما این جواز به مقدار اضطرار تا زمانی است که اضطرار وجود داشته باشد نه بیشتر. مقصود از اضطرار در اینجا، احتیاج شدید به ارتکاب دروغ برای جلو گیری از ضرر های بزرگی همچون به خطر افتادن جان انسان یا سلامتی او و یا جلوگیری از تهاجم دشمن به سرزمین اسلام و یا جلو گیری از اختلاف بین برادران مسلمان و به طور کلی تمام مواردی که اهمیتش از قبح دروغ بیشتر باشد.
این نکته را باید متذکر شد که اگر چه دروغ گفتن از ديد شرع در موارد اضطرار و براى دفع ضررهای بزرگ و غیر قابل تحمل جايز است، اما چنانچه راهى وجود داشته باشد كه بدون ارتکاب دروغ، ضرر را دفع كند بايد آن راه بر گزیده شود. یکی از این راهها روش «توريه» است. توريه یعنی كلامى كه از آن دو معنا فهميده شود: يكى معناى ظاهر و آشكار كه ذهن شنونده به سرعت به آن منتقل مىشود، و ديگرى معناى نهانى و ناپيدا كه مقصود اصلى گوينده است و ذهن شنونده به آن منتقل نمىشود. اگر انسان براى برطرف كردن زيان از خود يا مسلمانى ديگر ناچار به استفاده از توريه يا دروغ شود، لازم است «توريه» کند.
در موارد اضطرار به ارتکاب دروغ، فرقی نیست که ضرر متوجه خود انسان باشد یا متوجه دیگر مومنین.
حضرت رضا (ع) فرمود: همانا شخصى در حق برادر مسلمانش سخن راستى مىگويد كه با اين گفتار، او را گرفتار مى كند؛ پس نزد خدا از دروغگويان است و همانا شخصى در حق برادر مسلمانش دروغى مىگويد كه با آن دروغ، از او دفع ضرر مىكند؛ پس نزد خدا از راستگويان است.[4]
امام صادق (ع) فرمودند: در روز قيامت، از هر دروغى بازخواست مىشود، مگر از سه مورد: يكى اين كه شخصى كه در حال جنگ، [ دشمن را ] فريب دهد، اين دروغ از او برداشته مىشود؛ دوم هنگامى كه دروغ باعث «اصلاح ذات البين» (حل اختلاف و ايجاد صلح و آشتى بين دو مسلمان) شود و....[5]
پيامبر اكرم (ص) به حضرت على(ع) وصيت فرمود: همانا خداوند دروغ به مصلحت و خير را دوست دارد و از راستى كه فساد در پىداشته باشد، متنفر است[6].
البته رعايت مقدار و ميزان دروغ لازم براى ايجاد صلاح، ضرورت دارد و نبايد از حد لازم تجاوز كرد؛ چرا كه تجاوز از حد لازم، انسان را به خوى دروغگويى مبتلا مىكند و حضرت صادق (ع) مىفرمايد: اصلاح گر سرشت دروغگويى ندارد.[7] آنچه از روايت پيشين مىتوان فهميد اين است كه انسان به بهانۀ اصلاح جامعه، و ايجاد صلح و آشتى بين دو مسلمان، مجاز به دروغگويى بىجا و بىاندازه نيست؛ بلكه بايد ميزان لازم را رعايت كند.[8]
پی نوشتها:
[1]سفينة البحار ماده" صدق" ؛ الكافي، ج 2، ص 104، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 هجرى شمسى.
[2]اصول كافى ج 2 ص 339. ان اللَّه عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتيح تلك الاقفال الشراب، و الكذب شر من الشراب.
[3]تفسير نمونه، ج 11، ص 413.
[4] حر عاملی، وسائل الشيعة، ج 12، ص 255 ح 16238.
[5]كلينى، كافى، ج 2، ص 342، ح 18. قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُلُّ كَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ يَوْماً إِلَّا كَذِباً فِي ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ كَائِدٌ فِي حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَيْنَ اثْنَيْنِ يَلْقَى هَذَا بِغَيْرِ مَا يَلْقَى بِهِ هَذَا يُرِيدُ بِذَلِكَ الْإِصْلَاحَ مَا بَيْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَيْئاً وَ هُوَ لَا يُرِيدُ أَنْ يُتِمَّ لَهُمْ.
[6]ان الله احب الكذب في الصلاح و ابغض الصدق فىالفساد. حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 12، ص 252، ح 16229.
[7]المصلح ليس بكذاب. كلينى، كافى، ج 2، ص 210، ح 7
[8]نک: تهرانی، مجتبی، سایت بلاغ.
http://farsi.islamquest.net
راست گويى و مبارزه با كذب و دروغ از اهميت فوق العاده ای در تعلیمات اسلامی برخوردار است. امام صادق (ع) مىفرمايد: "نگاه به ركوع و سجود طولانى افراد نكنيد، چرا كه ممكن است عادت آنها شده باشد، به طورى كه اگر آن را ترك كنند ناراحت شوند، ولى نگاه به راست گويى و امانت داری آنها كنيد"[1]؛ یعنی راست گويى و امانت ملاکِِ خوبی و ایمان افراد است.
در حديثى از امام باقر (ع) آمده است: "خداوند متعال براى شر و بدى، قفل هايى قرار داده که كليد آن قفل ها شراب است (چرا كه مانع اصلى زشتي ها و بدي ها عقل است و مشروبات الكلى عقل را از كار مىاندازد) سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است[2]
رابطه دروغ و گناهان ديگر از اين نظر است كه انسان گناهكار هرگز نمىتواند، راستگو باشد، چرا كه راستگويى موجب رسوايى او است، و براى پوشاندن آثار گناه معمولا بايد متوسل به دروغ شود. به عبارت ديگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد مىكند، و راستگويى محدود.[3]
یکی از ضررهای بزرگ دروغ این است که نابود كنندۀ سرمايه اطمينان است. مىدانيم مهمترين سرمايه يك جامعه اعتماد متقابل و اطمينان عمومى است، و مهمترين چيزى كه اين سرمايه را به نابودى مىكشاند دروغ و خيانت و تقلب است، و يك دليل عمده بر اهميت فوق العادۀ راستگويى و ترك دروغ در تعليمات اسلامى همين موضوع است، ولی با این حال در موارد و شرایطی که اضطرار (احتیاج شدید) به دروغ گفتن در کار باشد گفتن دروغ جایز شمرده شده است، اما این جواز به مقدار اضطرار تا زمانی است که اضطرار وجود داشته باشد نه بیشتر. مقصود از اضطرار در اینجا، احتیاج شدید به ارتکاب دروغ برای جلو گیری از ضرر های بزرگی همچون به خطر افتادن جان انسان یا سلامتی او و یا جلوگیری از تهاجم دشمن به سرزمین اسلام و یا جلو گیری از اختلاف بین برادران مسلمان و به طور کلی تمام مواردی که اهمیتش از قبح دروغ بیشتر باشد.
این نکته را باید متذکر شد که اگر چه دروغ گفتن از ديد شرع در موارد اضطرار و براى دفع ضررهای بزرگ و غیر قابل تحمل جايز است، اما چنانچه راهى وجود داشته باشد كه بدون ارتکاب دروغ، ضرر را دفع كند بايد آن راه بر گزیده شود. یکی از این راهها روش «توريه» است. توريه یعنی كلامى كه از آن دو معنا فهميده شود: يكى معناى ظاهر و آشكار كه ذهن شنونده به سرعت به آن منتقل مىشود، و ديگرى معناى نهانى و ناپيدا كه مقصود اصلى گوينده است و ذهن شنونده به آن منتقل نمىشود. اگر انسان براى برطرف كردن زيان از خود يا مسلمانى ديگر ناچار به استفاده از توريه يا دروغ شود، لازم است «توريه» کند.
در موارد اضطرار به ارتکاب دروغ، فرقی نیست که ضرر متوجه خود انسان باشد یا متوجه دیگر مومنین.
حضرت رضا (ع) فرمود: همانا شخصى در حق برادر مسلمانش سخن راستى مىگويد كه با اين گفتار، او را گرفتار مى كند؛ پس نزد خدا از دروغگويان است و همانا شخصى در حق برادر مسلمانش دروغى مىگويد كه با آن دروغ، از او دفع ضرر مىكند؛ پس نزد خدا از راستگويان است.[4]
امام صادق (ع) فرمودند: در روز قيامت، از هر دروغى بازخواست مىشود، مگر از سه مورد: يكى اين كه شخصى كه در حال جنگ، [ دشمن را ] فريب دهد، اين دروغ از او برداشته مىشود؛ دوم هنگامى كه دروغ باعث «اصلاح ذات البين» (حل اختلاف و ايجاد صلح و آشتى بين دو مسلمان) شود و....[5]
پيامبر اكرم (ص) به حضرت على(ع) وصيت فرمود: همانا خداوند دروغ به مصلحت و خير را دوست دارد و از راستى كه فساد در پىداشته باشد، متنفر است[6].
البته رعايت مقدار و ميزان دروغ لازم براى ايجاد صلاح، ضرورت دارد و نبايد از حد لازم تجاوز كرد؛ چرا كه تجاوز از حد لازم، انسان را به خوى دروغگويى مبتلا مىكند و حضرت صادق (ع) مىفرمايد: اصلاح گر سرشت دروغگويى ندارد.[7] آنچه از روايت پيشين مىتوان فهميد اين است كه انسان به بهانۀ اصلاح جامعه، و ايجاد صلح و آشتى بين دو مسلمان، مجاز به دروغگويى بىجا و بىاندازه نيست؛ بلكه بايد ميزان لازم را رعايت كند.[8]
پی نوشتها:
[1]سفينة البحار ماده" صدق" ؛ الكافي، ج 2، ص 104، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 هجرى شمسى.
[2]اصول كافى ج 2 ص 339. ان اللَّه عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتيح تلك الاقفال الشراب، و الكذب شر من الشراب.
[3]تفسير نمونه، ج 11، ص 413.
[4] حر عاملی، وسائل الشيعة، ج 12، ص 255 ح 16238.
[5]كلينى، كافى، ج 2، ص 342، ح 18. قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُلُّ كَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ يَوْماً إِلَّا كَذِباً فِي ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ كَائِدٌ فِي حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَيْنَ اثْنَيْنِ يَلْقَى هَذَا بِغَيْرِ مَا يَلْقَى بِهِ هَذَا يُرِيدُ بِذَلِكَ الْإِصْلَاحَ مَا بَيْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَيْئاً وَ هُوَ لَا يُرِيدُ أَنْ يُتِمَّ لَهُمْ.
[6]ان الله احب الكذب في الصلاح و ابغض الصدق فىالفساد. حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 12، ص 252، ح 16229.
[7]المصلح ليس بكذاب. كلينى، كافى، ج 2، ص 210، ح 7
[8]نک: تهرانی، مجتبی، سایت بلاغ.
http://farsi.islamquest.net