پرسش :
اگر پيامبر اكرم(ص) علم لدنّى داشتند، پس چرا در شب معراج، از جبرئيل در مورد پديدههاى آن جا سؤال كردند؟
پاسخ :
اگر به حقيقتِ علم غيب موهبتى و لدنّى پيامبران و امامان و از جمله حضرت رسول اكرم(ص) توجه شود، هيچ منافاتى ميان آن علم و آن پرسشگرى وجود نخواهد داشت. بايد توجه داشت كه علم رسول خدا، محصول درجه برترى وجود اوست؛ و از اين رو چون اين كمال وجودى را به موهبت الهى به دست آورد، نه در سايه پرورش و آموزش ديگران؛ علم و معرفت او هم از درون خودش جوشيده، از مقام ولايت و قرب او سرچشمه دارد. و به اين جهت علم او داراى خواص و لوازم زير است:
1.علم پيامبر هميشگى و مستمر است.
اين دانش پيوسته با سرچشمه غيبى خود در ارتباط بوده، مدام قوّت مىپذيرد و افزايش مىيابد و اين افزايش دانش و معرفت رسول گرامى، لازمه اتصال وجودى وى به جهان غيب و ربوبيت است و از همين روست كه رسول گرامى(ص) مدام مىفرمودند «پروردگارا علم مرا افزون فرما».
2.رسول خدا هرگاه بخواهد چيزى را بداند، خداوند او را مىآموزد؛
و در واقع حضرت حق با اين كار رسول خدا را مورد حمايت و عنايت مستمر خويش قرار مىدهد.
3.علم پيامبر به دور از خطا و خلاف است؛
چرا كه علم او چون علم حصولى نيست، بلكه يك علم لدنّى و شهودى است؛ و معرفت شهودى هم مصون از خطا و نسيان مىباشد.
در شب معراج، حضرت رسول خواست بداند؛ و خداوند با نشان دادن حقايقى او را آموخت. حضرت با معرفت شهودى خود آن وقايع را مشاهده نمود و يافت و با مواجهه با آنها و پرسشگرى از جبرئيل، علم خود را افزون ساخت و اينها هيچ يك با علم لدنّى رسول خدا بر اساس آنكه علم پيامبر مستمر و پويا بوده نه مطلق و ايستا و دائماً در حال افزايش و قوّت است، منافات ندارد؛ زيرا، افزايش كمى و كيفى لازمه ذات علم لَدنّى است و نبايد پنداشت كه علم لدّنى يعنى علمى كه قابليّت افزايش و قوت در او نيست. علاوه بر آنكه با حصول چنين رخدادى - يعنى شهود بواطن عالم هستى و وقوف به حقايق، آثار و ويژگىهاى آن بر اثر شدت اتصال وجودى به جهان غيب - حضرت از علمى برخوردار شدند كه براى ديگران امكان دسترسى به آن در اين حد و گستردگى و عمق وجود ندارد.
www.payambarazam.ir
اگر به حقيقتِ علم غيب موهبتى و لدنّى پيامبران و امامان و از جمله حضرت رسول اكرم(ص) توجه شود، هيچ منافاتى ميان آن علم و آن پرسشگرى وجود نخواهد داشت. بايد توجه داشت كه علم رسول خدا، محصول درجه برترى وجود اوست؛ و از اين رو چون اين كمال وجودى را به موهبت الهى به دست آورد، نه در سايه پرورش و آموزش ديگران؛ علم و معرفت او هم از درون خودش جوشيده، از مقام ولايت و قرب او سرچشمه دارد. و به اين جهت علم او داراى خواص و لوازم زير است:
1.علم پيامبر هميشگى و مستمر است.
اين دانش پيوسته با سرچشمه غيبى خود در ارتباط بوده، مدام قوّت مىپذيرد و افزايش مىيابد و اين افزايش دانش و معرفت رسول گرامى، لازمه اتصال وجودى وى به جهان غيب و ربوبيت است و از همين روست كه رسول گرامى(ص) مدام مىفرمودند «پروردگارا علم مرا افزون فرما».
2.رسول خدا هرگاه بخواهد چيزى را بداند، خداوند او را مىآموزد؛
و در واقع حضرت حق با اين كار رسول خدا را مورد حمايت و عنايت مستمر خويش قرار مىدهد.
3.علم پيامبر به دور از خطا و خلاف است؛
چرا كه علم او چون علم حصولى نيست، بلكه يك علم لدنّى و شهودى است؛ و معرفت شهودى هم مصون از خطا و نسيان مىباشد.
در شب معراج، حضرت رسول خواست بداند؛ و خداوند با نشان دادن حقايقى او را آموخت. حضرت با معرفت شهودى خود آن وقايع را مشاهده نمود و يافت و با مواجهه با آنها و پرسشگرى از جبرئيل، علم خود را افزون ساخت و اينها هيچ يك با علم لدنّى رسول خدا بر اساس آنكه علم پيامبر مستمر و پويا بوده نه مطلق و ايستا و دائماً در حال افزايش و قوّت است، منافات ندارد؛ زيرا، افزايش كمى و كيفى لازمه ذات علم لَدنّى است و نبايد پنداشت كه علم لدّنى يعنى علمى كه قابليّت افزايش و قوت در او نيست. علاوه بر آنكه با حصول چنين رخدادى - يعنى شهود بواطن عالم هستى و وقوف به حقايق، آثار و ويژگىهاى آن بر اثر شدت اتصال وجودى به جهان غيب - حضرت از علمى برخوردار شدند كه براى ديگران امكان دسترسى به آن در اين حد و گستردگى و عمق وجود ندارد.
www.payambarazam.ir