پرسش :
ادعای اینکه در غیبت صغری، چهار نفر نیابت خاص امام زمان را داشتهاند، مدرکی ندارد!
پاسخ :
شرح شبهه:
ادعای این که در غیبت صغری، چهار نفر از سوی امام دوازدهم شیعیان، حضرت مهدی (علیه السلام) نیابت خاص داشتهاند، هیچ گونه مدرکی ندارد و علاوه بر آن، این افراد در زمان حیاتشان هیچ گونه عملکرد سیاسی، عقیدتی و خدمت سازندهای نداشتهاند.
پاسخ شبهه:
این شبهه، از دو ادعای ذيل تشكيل شده است:
1. ادعای اول اين است كه نواب چهارگانه هيچ مدركی براي نيابت خود نداشتند.
2. و ادعای دوم اين است كه نواب اربعه هيچ گونه عملكرد سياسی، عقيدتی و اجتماعی نداشتهاند.
در جواب باید گفت: چنان که وجود حضرت مهدی (عج) در میان امت اسلامی یک امر مسلم و قطعی است، وجود نواب خاص آن حضرت و نیز زندگی پرتلاش در ابعاد مختلف اجتماعی، اعتقادی و سیاسی آنان در نزد همگان بهخصوص اهل تحقیق مسلم و قطعی است علاوه بر آن مدارکی نیز از طرف امام زمان (عج) در این مورد به دست ما رسیده است که به چند نمونه اشاره میشود.
الف: عثمان بن سعید نایب اول، و در میان همگان مشهور و یک چهره شناخته شده بوده است او از اصحاب سه امام (امام هادی، عسکری و حضرت حجت علیهم السلام) بوده و در سال 260 ه.ق امام حسن عسکری علیه السلام نیابت او را، از امام عصر (عج) به جمعیتی که برای اطلاع و خبر گرفتن از امام آینده حضور حضرت رسیده بودند اعلام کردند و هم چنین شخص امام مهدی (عج) به عثمان بن سعید در مقابل جمعیت و هیئتی از مردم قم اشاره کرده و آنها را به عثمان ارجاع داد.[1] و نیز بعد از وفات امام حسن عسکری علیه السلام که عثمان مشغول تجهیز دفن بوده است، حضرت مهدی (عج) او را به منصب وکالت و نیابت نصب نموده و جواب مسائل شیعیان را به او ارجاع میدهد و بعد از آن توسط او به امام میرسید.[2]
توقیعات صادر شده از ناحیه امام مهدی (عج):
توقیعات به افتخار عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان از ناحیه مقدسه صادر شده و به عنوان نمونه میتوان به توقیعی که سعد بن عبدالله اشعری روایت کرده اشاره کرد:
«به نام خدا... خداوند شما دو نفر را در راه بندگی خود موفق و بر دین مقدس ثابت بدارد و شما را با آنچه که موجب خشنودی او است، نیکبخت گرداند. در رابطه با سؤالی که کرده بودید... آنها چگونه به فتنه افتاده و در وادی سرگردانی گام برمیدارند... اینها یا از روایات صحیح و درست خبر ندارند و یا آگاهند و خود را به فراموشی میزنند. مگر نمیدانند که زمین از حجت خدا خالی نمیماند، یا ظاهر و آشکارست و یا پنهان و غایب... امامهایی که پس از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله رفتند، تا نوبت به امام پیشین پدر بزرگوارم رسید... سرانجام عهد امامت را به جانشین خود تسلیم نمود. و خداوند جانشین او را از دیدهها پنهان داشت... آنها بدانند که حق با امامت...»[3]
توقیع دیگری که به خط امام عصر (عج) به عثمان بن سعید رسیده است. علامه مجلسی (ره) میفرماید: این روایت از شیخ موثق ابوعامر عامری نقل شده است... «به نام خداوند... خداوند ما و شما را از فتنهها حفظ نماید و به ما و شما یقین عنایت فرماید...»[4]
و غیر از این مورد، توقیعات دیگری نیز صادر شده است که هر کدام دارای مضامین بلند است. در زمینه غیبت، مسائل اجتماعی و امورات و نیز زائل کننده هر گونه شک و شبهه میباشد.
عملکردهای سیاسی و اجتماعی نایبان خاص امام زمان (عج):
1. رسوا کردن جعفر کذاب، که بعد از امام حسن عسکری علیه السلام تلاش فراوانی کرد که خود را بعد از آن حضرت، امام معرفی کند.[5]
2. قراردادن مرکز فعالیتهای خود در بغداد، برای این که بغداد دورتر از پایتخت عباسیها (سامراء) بود و به دور از چشم مقامات دولتی، مردم را در غیاب امام رهبری میکرد.[6]
3. سازمان وکالت کارگزاران و معاونین: عثمان جهت فعالیتهای همه جانبه معاونانی برای خود انتخاب کرده بود که در نواحی مختلف از طرف او فعالیت نمایند. که از جمله: حاجز بن یزید وشّاء، احمد بن اسحاق اشعری و...[7]. او در مجموع 5 سال نیابت داشت و دوران نیابت وی مقارن با خلافت «معتمد عباسی» بود.
ب. دومین نایب حضرت مهدی (عج) محمد بن عثمان فرزند نایب اول است، در بسیاری از توقیعات که برای پدرش صادر شده بود، به وثاقت پسر نیز تأکید کرده بود. و درعین حال، از ناحیه حضرت برای شخص او توقیعاتی صادر شده است که از جمله، درباره تسلیت پدرش فرموده است: «... از کمال سعادت پدر شما این بود که خداوند فرزندی چون شما به او عنایت فرموده است که در جای او بنشینی و منصب او را به عهده بگیری و از خداوند برایش رحمت و مغفرت بطلبی....»[8]
دوم این که، اسحاق بن یعقوب میگوید: از محمد بن عثمان خواهش کردم نامهای که در آن مسائل مورد اشکال خود را نوشته بودم، به حضور امام مهدی (عج) تقدیم بدارد. و او هم پذیرفت. در پاسخ من توقیعی به خط امام زمان (عج) به این مضمون صادر گشت: «محمد بن عثمان که خداوند از او و پیش از او از پدرش خشنود باشد، مورد وثوق من است و نامه او نامه من میباشد.»[9]
عملکردهای اجتماعی، فقهی، کلامی و... او بحثی مبسوط میخواهد که مجال برای آن نیست.[10] دوران نیابت وی مقارن با بقیه خلافت «معتمد عباسی» و خلافت «معتضد عباسی» و ده سال از خلافت «مقتدر عباسی» بود و در سال 305 وفات یافت.
ج. سومین نایب امام مهدی (عج) ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی است. وی در میان شیعیان بغداد از شهرت خاصی برخوردار بود. و او یکی از افراد مورد اعتماد و اطمینان محمد بن عثمان به شمار میرفت. ابوالقاسم، از اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام بوده است و در زمان محمد بن عثمان یکی از کارگزاران نزدیک وی بود.[11]
معرفی و انتخاب حسین بن روح به عنوان نایب سوم از طرف محمد بن عثمان بود. او دو سه سال قبل از وفاتش شیعیان را در مورد مسائل دینی و مالی و... به حسین بن روح ارجاع میداد. و هر کسی در این مورد تردید میکرد میگفت: این دستور از ناحیه امام مهدی علیه السلام صادر شده است.[12]
فعالیت حسین بن روح پس از وفات نایب دوم بنا به وصیت نایب دوم در «دارالنیابه» در بغداد در یک جلسه رسمی، که جمعی از شیعیان نیز در آن جا حضور داشتند، آغاز شد. طبق وصیت، خادم نایب دوم «ذکاء» کلید صندوقچه امانات را به او تسلیم کرد.[13]
عملکردهای سیاسی: حسین بن روح، به خاطر انتساب به خاندان نوبختی، در زمان «مقتدر» در دستگاه عباسی از احترام خاصی برخوردار بود. به خاطر برخی فعالیتها در سال 312، به زندان افتاد و این زندانی شدن پنج سال به طول انجامید. و در مورد نیابت ایشان علما و محققین از اهل سنت نیز سخن گفته و درباره زندگی او تحقیقی داشتهاند.[14]
د. چهارمین نایب امام مهدی (عج) ابوالحسن علی بن محمد سَمَری است. او که چهارمین نایب امام زمان (عج) است، همانند نواب دیگر از طرف امام به واسطه نایبش، نایب بعد از خود را تعیین میکرد. و او هم به دستور امام علیه السلام توسط حسین بن روح به عنوان نایب معرفی شد. و از جمله آن توقیع که دلالت بر نیابت سمری دارد، توقیعی است که از طرف امام علیه السلام، شش روز قبل از مرگ وی صادر شده و مرگ او را تسلیت گفته و فرموده است:
«بنام خداوند... ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادران دینی تو را در مصیبت و مرگ تو بزرگ دارد. شما بعد از شش روز دیگر خواهی مرد، پس امر حساب خود را جمع کن. و درباره نیابت بعد از خود، وکالت و نیابت به هیچ کس واگذار مکن. و دیگر غیبت کامل (غیبت کبری) فرارسیده است. نایب خاص دیگر هم ندارم، و تا زمانی که خدا بخواهد دیگر در انظار عموم ظاهر نخواهم شد.»[15]
سمری از نظر فعالیتهای سیاسی فرصت زیاد نداشت. لذا، مثل نواب گذشته نتوانست فعالیتهای گستردهای را انجام دهد. و از طرف دیگر در دوران وی ظلم و اختناق به اوج خود رسیده بود. و مدت نیابت او از سال 326 تا 329، سه سال به طول انجامید در نیمه شعبان همان سال درگذشت[16].
پینوشتها:
[1]. ابی جعفر محمد بن بابویه قمی، (صدوق) کمال الدین تمام النعمه، ج 2، ص 376، ح 26، نشر دار الحدیث، قم، 1380.
[2]. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، انتشارات کتابفروشی اسلامی، قم، 1338 ش.
[3]. علامه محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 53، باب توقیعات، ح 19، ص 181، مؤسسه الوفا، بیروت، 1983 م.
[4]. همان، ص 178، ح 9؛ و ابی منصور احمد طبرسی، احتجاج طبرسی، ج 2، ص 466، مؤسسه اعلمی، بیروت، 1983 م.
[5]. ابی منصور احمد طبرسی، احتجاج، ج 2، ص 468، همان.
[6]. دکتر جاسم حسن، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 149، انتشارات امیرکبیر، چ اول، 1367 ش.
[7]. ابی جعفر محمد طبرسی، دلائل الامامه، ص 272، طبع نجف اشرف، 1363؛ و رجال کشی، ج 2، ص 813؛ و رجال علامه حلی، قسم دوم، باب 4، ص 202.
[8]. ابی جعفر محمد ابن بابویه قمی، (صدوق)، کمال الدین، ج 2، باب توقیعات، ص 510، نشر دار الحدیث، قم، 1380.
[9]. علامه محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 53، ص 180، ح 10، مؤسسه الوفاء بیروت، 1983 م.
[10]. ابی جعفر محمد طوسی، کتاب الغیبه، ص 294، ح 248، مؤسسه نینوا، تهران؛ و رجال کشی، ج 2، ص 17، ابی عمر محمد کشی، مؤسسه اعلمی، کربلا.
[11]. ابی جعفر محمد طوسی، کتاب الغیبه، ص 371، همان؛ و کمال الدین، صدوق، همان، ج 2، ص 501.
[12]. علامه محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 354، همان.
[13]. شمس الدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 15، ص 222، مؤسسه الرساله، طبع یازدهم، بیروت، 1998 م.
[14]. تقی الدین ابی المعالی، و الوافی بالوفیات، ج 12، ص 366، مؤسسه الرساله، بیروت، 1402.
[15]. علامه محمد باقر مجلسی، بحار، ج 51، ص 360، همان.
[16]. محمد صدر، تاریخ الغیبه الصغری، ص 414، منشورات مکتبه رسول الاعظم، 1972 م.
شرح شبهه:
ادعای این که در غیبت صغری، چهار نفر از سوی امام دوازدهم شیعیان، حضرت مهدی (علیه السلام) نیابت خاص داشتهاند، هیچ گونه مدرکی ندارد و علاوه بر آن، این افراد در زمان حیاتشان هیچ گونه عملکرد سیاسی، عقیدتی و خدمت سازندهای نداشتهاند.
پاسخ شبهه:
این شبهه، از دو ادعای ذيل تشكيل شده است:
1. ادعای اول اين است كه نواب چهارگانه هيچ مدركی براي نيابت خود نداشتند.
2. و ادعای دوم اين است كه نواب اربعه هيچ گونه عملكرد سياسی، عقيدتی و اجتماعی نداشتهاند.
در جواب باید گفت: چنان که وجود حضرت مهدی (عج) در میان امت اسلامی یک امر مسلم و قطعی است، وجود نواب خاص آن حضرت و نیز زندگی پرتلاش در ابعاد مختلف اجتماعی، اعتقادی و سیاسی آنان در نزد همگان بهخصوص اهل تحقیق مسلم و قطعی است علاوه بر آن مدارکی نیز از طرف امام زمان (عج) در این مورد به دست ما رسیده است که به چند نمونه اشاره میشود.
الف: عثمان بن سعید نایب اول، و در میان همگان مشهور و یک چهره شناخته شده بوده است او از اصحاب سه امام (امام هادی، عسکری و حضرت حجت علیهم السلام) بوده و در سال 260 ه.ق امام حسن عسکری علیه السلام نیابت او را، از امام عصر (عج) به جمعیتی که برای اطلاع و خبر گرفتن از امام آینده حضور حضرت رسیده بودند اعلام کردند و هم چنین شخص امام مهدی (عج) به عثمان بن سعید در مقابل جمعیت و هیئتی از مردم قم اشاره کرده و آنها را به عثمان ارجاع داد.[1] و نیز بعد از وفات امام حسن عسکری علیه السلام که عثمان مشغول تجهیز دفن بوده است، حضرت مهدی (عج) او را به منصب وکالت و نیابت نصب نموده و جواب مسائل شیعیان را به او ارجاع میدهد و بعد از آن توسط او به امام میرسید.[2]
توقیعات صادر شده از ناحیه امام مهدی (عج):
توقیعات به افتخار عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان از ناحیه مقدسه صادر شده و به عنوان نمونه میتوان به توقیعی که سعد بن عبدالله اشعری روایت کرده اشاره کرد:
«به نام خدا... خداوند شما دو نفر را در راه بندگی خود موفق و بر دین مقدس ثابت بدارد و شما را با آنچه که موجب خشنودی او است، نیکبخت گرداند. در رابطه با سؤالی که کرده بودید... آنها چگونه به فتنه افتاده و در وادی سرگردانی گام برمیدارند... اینها یا از روایات صحیح و درست خبر ندارند و یا آگاهند و خود را به فراموشی میزنند. مگر نمیدانند که زمین از حجت خدا خالی نمیماند، یا ظاهر و آشکارست و یا پنهان و غایب... امامهایی که پس از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله رفتند، تا نوبت به امام پیشین پدر بزرگوارم رسید... سرانجام عهد امامت را به جانشین خود تسلیم نمود. و خداوند جانشین او را از دیدهها پنهان داشت... آنها بدانند که حق با امامت...»[3]
توقیع دیگری که به خط امام عصر (عج) به عثمان بن سعید رسیده است. علامه مجلسی (ره) میفرماید: این روایت از شیخ موثق ابوعامر عامری نقل شده است... «به نام خداوند... خداوند ما و شما را از فتنهها حفظ نماید و به ما و شما یقین عنایت فرماید...»[4]
و غیر از این مورد، توقیعات دیگری نیز صادر شده است که هر کدام دارای مضامین بلند است. در زمینه غیبت، مسائل اجتماعی و امورات و نیز زائل کننده هر گونه شک و شبهه میباشد.
عملکردهای سیاسی و اجتماعی نایبان خاص امام زمان (عج):
1. رسوا کردن جعفر کذاب، که بعد از امام حسن عسکری علیه السلام تلاش فراوانی کرد که خود را بعد از آن حضرت، امام معرفی کند.[5]
2. قراردادن مرکز فعالیتهای خود در بغداد، برای این که بغداد دورتر از پایتخت عباسیها (سامراء) بود و به دور از چشم مقامات دولتی، مردم را در غیاب امام رهبری میکرد.[6]
3. سازمان وکالت کارگزاران و معاونین: عثمان جهت فعالیتهای همه جانبه معاونانی برای خود انتخاب کرده بود که در نواحی مختلف از طرف او فعالیت نمایند. که از جمله: حاجز بن یزید وشّاء، احمد بن اسحاق اشعری و...[7]. او در مجموع 5 سال نیابت داشت و دوران نیابت وی مقارن با خلافت «معتمد عباسی» بود.
ب. دومین نایب حضرت مهدی (عج) محمد بن عثمان فرزند نایب اول است، در بسیاری از توقیعات که برای پدرش صادر شده بود، به وثاقت پسر نیز تأکید کرده بود. و درعین حال، از ناحیه حضرت برای شخص او توقیعاتی صادر شده است که از جمله، درباره تسلیت پدرش فرموده است: «... از کمال سعادت پدر شما این بود که خداوند فرزندی چون شما به او عنایت فرموده است که در جای او بنشینی و منصب او را به عهده بگیری و از خداوند برایش رحمت و مغفرت بطلبی....»[8]
دوم این که، اسحاق بن یعقوب میگوید: از محمد بن عثمان خواهش کردم نامهای که در آن مسائل مورد اشکال خود را نوشته بودم، به حضور امام مهدی (عج) تقدیم بدارد. و او هم پذیرفت. در پاسخ من توقیعی به خط امام زمان (عج) به این مضمون صادر گشت: «محمد بن عثمان که خداوند از او و پیش از او از پدرش خشنود باشد، مورد وثوق من است و نامه او نامه من میباشد.»[9]
عملکردهای اجتماعی، فقهی، کلامی و... او بحثی مبسوط میخواهد که مجال برای آن نیست.[10] دوران نیابت وی مقارن با بقیه خلافت «معتمد عباسی» و خلافت «معتضد عباسی» و ده سال از خلافت «مقتدر عباسی» بود و در سال 305 وفات یافت.
ج. سومین نایب امام مهدی (عج) ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی است. وی در میان شیعیان بغداد از شهرت خاصی برخوردار بود. و او یکی از افراد مورد اعتماد و اطمینان محمد بن عثمان به شمار میرفت. ابوالقاسم، از اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام بوده است و در زمان محمد بن عثمان یکی از کارگزاران نزدیک وی بود.[11]
معرفی و انتخاب حسین بن روح به عنوان نایب سوم از طرف محمد بن عثمان بود. او دو سه سال قبل از وفاتش شیعیان را در مورد مسائل دینی و مالی و... به حسین بن روح ارجاع میداد. و هر کسی در این مورد تردید میکرد میگفت: این دستور از ناحیه امام مهدی علیه السلام صادر شده است.[12]
فعالیت حسین بن روح پس از وفات نایب دوم بنا به وصیت نایب دوم در «دارالنیابه» در بغداد در یک جلسه رسمی، که جمعی از شیعیان نیز در آن جا حضور داشتند، آغاز شد. طبق وصیت، خادم نایب دوم «ذکاء» کلید صندوقچه امانات را به او تسلیم کرد.[13]
عملکردهای سیاسی: حسین بن روح، به خاطر انتساب به خاندان نوبختی، در زمان «مقتدر» در دستگاه عباسی از احترام خاصی برخوردار بود. به خاطر برخی فعالیتها در سال 312، به زندان افتاد و این زندانی شدن پنج سال به طول انجامید. و در مورد نیابت ایشان علما و محققین از اهل سنت نیز سخن گفته و درباره زندگی او تحقیقی داشتهاند.[14]
د. چهارمین نایب امام مهدی (عج) ابوالحسن علی بن محمد سَمَری است. او که چهارمین نایب امام زمان (عج) است، همانند نواب دیگر از طرف امام به واسطه نایبش، نایب بعد از خود را تعیین میکرد. و او هم به دستور امام علیه السلام توسط حسین بن روح به عنوان نایب معرفی شد. و از جمله آن توقیع که دلالت بر نیابت سمری دارد، توقیعی است که از طرف امام علیه السلام، شش روز قبل از مرگ وی صادر شده و مرگ او را تسلیت گفته و فرموده است:
«بنام خداوند... ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادران دینی تو را در مصیبت و مرگ تو بزرگ دارد. شما بعد از شش روز دیگر خواهی مرد، پس امر حساب خود را جمع کن. و درباره نیابت بعد از خود، وکالت و نیابت به هیچ کس واگذار مکن. و دیگر غیبت کامل (غیبت کبری) فرارسیده است. نایب خاص دیگر هم ندارم، و تا زمانی که خدا بخواهد دیگر در انظار عموم ظاهر نخواهم شد.»[15]
سمری از نظر فعالیتهای سیاسی فرصت زیاد نداشت. لذا، مثل نواب گذشته نتوانست فعالیتهای گستردهای را انجام دهد. و از طرف دیگر در دوران وی ظلم و اختناق به اوج خود رسیده بود. و مدت نیابت او از سال 326 تا 329، سه سال به طول انجامید در نیمه شعبان همان سال درگذشت[16].
پینوشتها:
[1]. ابی جعفر محمد بن بابویه قمی، (صدوق) کمال الدین تمام النعمه، ج 2، ص 376، ح 26، نشر دار الحدیث، قم، 1380.
[2]. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، انتشارات کتابفروشی اسلامی، قم، 1338 ش.
[3]. علامه محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 53، باب توقیعات، ح 19، ص 181، مؤسسه الوفا، بیروت، 1983 م.
[4]. همان، ص 178، ح 9؛ و ابی منصور احمد طبرسی، احتجاج طبرسی، ج 2، ص 466، مؤسسه اعلمی، بیروت، 1983 م.
[5]. ابی منصور احمد طبرسی، احتجاج، ج 2، ص 468، همان.
[6]. دکتر جاسم حسن، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 149، انتشارات امیرکبیر، چ اول، 1367 ش.
[7]. ابی جعفر محمد طبرسی، دلائل الامامه، ص 272، طبع نجف اشرف، 1363؛ و رجال کشی، ج 2، ص 813؛ و رجال علامه حلی، قسم دوم، باب 4، ص 202.
[8]. ابی جعفر محمد ابن بابویه قمی، (صدوق)، کمال الدین، ج 2، باب توقیعات، ص 510، نشر دار الحدیث، قم، 1380.
[9]. علامه محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 53، ص 180، ح 10، مؤسسه الوفاء بیروت، 1983 م.
[10]. ابی جعفر محمد طوسی، کتاب الغیبه، ص 294، ح 248، مؤسسه نینوا، تهران؛ و رجال کشی، ج 2، ص 17، ابی عمر محمد کشی، مؤسسه اعلمی، کربلا.
[11]. ابی جعفر محمد طوسی، کتاب الغیبه، ص 371، همان؛ و کمال الدین، صدوق، همان، ج 2، ص 501.
[12]. علامه محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 354، همان.
[13]. شمس الدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 15، ص 222، مؤسسه الرساله، طبع یازدهم، بیروت، 1998 م.
[14]. تقی الدین ابی المعالی، و الوافی بالوفیات، ج 12، ص 366، مؤسسه الرساله، بیروت، 1402.
[15]. علامه محمد باقر مجلسی، بحار، ج 51، ص 360، همان.
[16]. محمد صدر، تاریخ الغیبه الصغری، ص 414، منشورات مکتبه رسول الاعظم، 1972 م.