پرسش :
ميدانيم كه لقمه شبههناك و حرام تأثير سويي در اخلاق كودك دارد پرسش اين است كه شيري كه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) از حليمه خوردند آيا شبههناك نبود؟ آيا غذايي كه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) در بين مردم كافر آن زمان ميخوردند، حرام نبود؟
پاسخ :
بيشك يكي از چيزهاي مؤثر در روح و جسم انسان تغذيه است، لذا قرآن كريم ميفرمايد: " فَلْيَنظُرِ الاْ ?ًِنسَـَنُ إِلَيَ طَعَامِهِ"(عبس،24)؛ يعني انسان هنگامي كه ميخواهد غذايي را بخورد، ابتدا دقيقاً بايد در آن بنگرد كه چه چيزي را ميخواهد بخورد؟ آيا براي روح و جانش مفيد است يا مضرّ؟ حلال است يا حرام... و...
در جاي ديگر نيز ميفرمايد: "...كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَـَتِ وَ اعْمَلُوا صَـَـلِحًا...؛(مؤمنون، 51) از غذاهاي پاكيزه بخوريد و عمل صالح انجام دهيد". برخي از مفسران معتقدند ذكر اين دو (خوردن غذاي پاك و انجام عمل صالح) پشت سر يكديگر دليل بر وجود يك نوع ارتباط بين آن دو است و اشاره به اين است كه غذاهاي مختلف آثار اخلاقي متفاوتي دارد، غذاي حلال و پاك، روح را پاك ميكند و سرچشمة عمل صالح ميشود، و غذاي حرام و ناپاك روح و جان را تيره و زمينه اعمال ناصالح را فراهم ميگرداند؛ در مورد آثار وضعي تغذيه (حلال و حرام) فرقي بين مسلمان و غير مسلمان نيست.(ر.ك: اخلاق در قرآن، آية الله مكارم شيرازي، ج، ص-214، مدرسة الامام علي بن ابيطالب/ تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازي، ج، ص، دارالكتب الاسلاميه.)
علم و حكمت زايد از لقمه حلال
عشق و رقت آيد از لقمة حلال
لقمه تخم است و برش انديشهها
لقمه بحر و گوهرش انديشه ها
بانگاهي اجمالي به زندگي حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معلوم ميشود كه ايشان از همان ابتدا با عنايت ويژه خداوند، در محيطي پرورش يافتند كه معنويت و وجود خداوند در آن به چشم ميخورد.
1. سرپرستان
سرپرستان حضرت مانند "عبدالمطلب" و "ابوطالب" همگي موحد و خداپرست بودند معروف است كه در موقع حمله سپاه پيل، عبدالمطلب حلقة كعبه را به دست گرفت و با خداي خود، بسان يك موحد به مناجات پرداخت و گفت: خدايا جز تو به كسي اميدوار نيستم... همچنين، ابوطالب در قحطي و خشكساليها، برادرزاده خود را به مصلي ميبرد و خدا را به مقام او سوگند ميداد و باران ميطلبيد و در اين مورد اشعار معروفي دارد كه در كتابهاي تاريخ آمده است.(فروغ ابديت، آيت اللّه جعفر سبحاني، ج 1، ص 209، دفتر تبليغات اسلامي حوزة علميه قم.)
2. دايه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)
حليمه، دختر ابي ذؤيب، از قبيله بني سعد است. دايگان اين قبيله از ديگران مشهورتر بودند. انتخاب دايه ازاين قبيله براي حضرت محمد، شبيه ماجراي حضرت موسي و نپذيرفتن پستان دايههاي ديگر جز مادرش است. در كتابهاي تاريخي آمده است: "حضرت محمد پستان هيچ يك از زنان شيرده را نگرفت، سرانجام، حليمه سعديه آمد پستان او را مكيد در اين لحظه وجد و سرور خاندان عبدالمطلب را فرا گرفت."(همان، ص 160.)
افزون بر آن بر اساس نقل تاريخنويسان، شيري كه پيامبر از دايهاش مينوشيد رزق آسماني بود. هم چنان كه حليمه ميگويد: آن گه كه من پرورش نوزاد "آمنه" را متكفل شدم؛ در حضور مادر او، خواستم او را شير دهم. پستان چپ خود را كه داراي شير بود در دهان او نهادم؛ ولي كودك به پستان راست من بيشتر متمايل بود. اما من از روزي كه بچهدار شده بودم، شيري در پستان راست خود نديده بودم. اصرار نوزاد، مرا بر آن داشت كه پستان راست بي شير خود را در دهان او بگذارم. هماندم كه كودك، شروع به مكيدن كرد، رگهاي خشك آن پر از شير شد و اين پيش آمد موجب تعجب همة حضار گرديد.(همان، ص 163.)
بنابراين، با وجود عنايت ويژه خداوند به چنين خانداني، احتمال تناول لقمه شبههناك در حدّ صفر است. افزون بر آن، چنان كه در پاسخ پرسش بعدي خواهد آمد همه مردم زمان حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) كافر و بتپرست نبودند. برخي از آنها پيرو آيين حضرت ابراهيم بودند و نمونه بارز آن وجود كعبه در آنجا ميباشد.
ديگر آن كه از كجا معلوم كه همة غذاها و لقمههاي آن زمان حرام و شبههناك باشد؟ چنانچه مردم آن زمان بر اساس احكام پيامبر خويش رفتار ميكردند و داد و ستد انجام ميدادند، نميتوان گفت كه همة معاملهها و لقمههايشان حرام بوده است نظير معاملات مسلمانان با ملتهاي غير مسلمان كه هيچ فقيهي بر حرمت يا شبههناك بودن آنها حكم نكرده است (مقصود از معاملات اعم از خريد و فروش، اخذ وام، دريافت كمكهاي بشر دوستانه و... است).
eporsesh.com
بيشك يكي از چيزهاي مؤثر در روح و جسم انسان تغذيه است، لذا قرآن كريم ميفرمايد: " فَلْيَنظُرِ الاْ ?ًِنسَـَنُ إِلَيَ طَعَامِهِ"(عبس،24)؛ يعني انسان هنگامي كه ميخواهد غذايي را بخورد، ابتدا دقيقاً بايد در آن بنگرد كه چه چيزي را ميخواهد بخورد؟ آيا براي روح و جانش مفيد است يا مضرّ؟ حلال است يا حرام... و...
در جاي ديگر نيز ميفرمايد: "...كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَـَتِ وَ اعْمَلُوا صَـَـلِحًا...؛(مؤمنون، 51) از غذاهاي پاكيزه بخوريد و عمل صالح انجام دهيد". برخي از مفسران معتقدند ذكر اين دو (خوردن غذاي پاك و انجام عمل صالح) پشت سر يكديگر دليل بر وجود يك نوع ارتباط بين آن دو است و اشاره به اين است كه غذاهاي مختلف آثار اخلاقي متفاوتي دارد، غذاي حلال و پاك، روح را پاك ميكند و سرچشمة عمل صالح ميشود، و غذاي حرام و ناپاك روح و جان را تيره و زمينه اعمال ناصالح را فراهم ميگرداند؛ در مورد آثار وضعي تغذيه (حلال و حرام) فرقي بين مسلمان و غير مسلمان نيست.(ر.ك: اخلاق در قرآن، آية الله مكارم شيرازي، ج، ص-214، مدرسة الامام علي بن ابيطالب/ تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازي، ج، ص، دارالكتب الاسلاميه.)
علم و حكمت زايد از لقمه حلال
عشق و رقت آيد از لقمة حلال
لقمه تخم است و برش انديشهها
لقمه بحر و گوهرش انديشه ها
بانگاهي اجمالي به زندگي حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معلوم ميشود كه ايشان از همان ابتدا با عنايت ويژه خداوند، در محيطي پرورش يافتند كه معنويت و وجود خداوند در آن به چشم ميخورد.
1. سرپرستان
سرپرستان حضرت مانند "عبدالمطلب" و "ابوطالب" همگي موحد و خداپرست بودند معروف است كه در موقع حمله سپاه پيل، عبدالمطلب حلقة كعبه را به دست گرفت و با خداي خود، بسان يك موحد به مناجات پرداخت و گفت: خدايا جز تو به كسي اميدوار نيستم... همچنين، ابوطالب در قحطي و خشكساليها، برادرزاده خود را به مصلي ميبرد و خدا را به مقام او سوگند ميداد و باران ميطلبيد و در اين مورد اشعار معروفي دارد كه در كتابهاي تاريخ آمده است.(فروغ ابديت، آيت اللّه جعفر سبحاني، ج 1، ص 209، دفتر تبليغات اسلامي حوزة علميه قم.)
2. دايه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)
حليمه، دختر ابي ذؤيب، از قبيله بني سعد است. دايگان اين قبيله از ديگران مشهورتر بودند. انتخاب دايه ازاين قبيله براي حضرت محمد، شبيه ماجراي حضرت موسي و نپذيرفتن پستان دايههاي ديگر جز مادرش است. در كتابهاي تاريخي آمده است: "حضرت محمد پستان هيچ يك از زنان شيرده را نگرفت، سرانجام، حليمه سعديه آمد پستان او را مكيد در اين لحظه وجد و سرور خاندان عبدالمطلب را فرا گرفت."(همان، ص 160.)
افزون بر آن بر اساس نقل تاريخنويسان، شيري كه پيامبر از دايهاش مينوشيد رزق آسماني بود. هم چنان كه حليمه ميگويد: آن گه كه من پرورش نوزاد "آمنه" را متكفل شدم؛ در حضور مادر او، خواستم او را شير دهم. پستان چپ خود را كه داراي شير بود در دهان او نهادم؛ ولي كودك به پستان راست من بيشتر متمايل بود. اما من از روزي كه بچهدار شده بودم، شيري در پستان راست خود نديده بودم. اصرار نوزاد، مرا بر آن داشت كه پستان راست بي شير خود را در دهان او بگذارم. هماندم كه كودك، شروع به مكيدن كرد، رگهاي خشك آن پر از شير شد و اين پيش آمد موجب تعجب همة حضار گرديد.(همان، ص 163.)
بنابراين، با وجود عنايت ويژه خداوند به چنين خانداني، احتمال تناول لقمه شبههناك در حدّ صفر است. افزون بر آن، چنان كه در پاسخ پرسش بعدي خواهد آمد همه مردم زمان حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) كافر و بتپرست نبودند. برخي از آنها پيرو آيين حضرت ابراهيم بودند و نمونه بارز آن وجود كعبه در آنجا ميباشد.
ديگر آن كه از كجا معلوم كه همة غذاها و لقمههاي آن زمان حرام و شبههناك باشد؟ چنانچه مردم آن زمان بر اساس احكام پيامبر خويش رفتار ميكردند و داد و ستد انجام ميدادند، نميتوان گفت كه همة معاملهها و لقمههايشان حرام بوده است نظير معاملات مسلمانان با ملتهاي غير مسلمان كه هيچ فقيهي بر حرمت يا شبههناك بودن آنها حكم نكرده است (مقصود از معاملات اعم از خريد و فروش، اخذ وام، دريافت كمكهاي بشر دوستانه و... است).
eporsesh.com