چهارشنبه، 24 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

برخى شبهه كرده اند كه چون دين پديده اى مقدس است و سياست امرى شيطنت آميز و نامقدس، پرداختن به سياست مستلزم كنار نهادن پاره اى از ارزش ها و تعاليم دينى است؛ بنابراين دخالت دادن دين در سياست موجب تقدس زدايى از دين و نهايتاً منجر به زوال آن مى شود و اصولا پديده اى مقدس به نام دين نمى تواند تأمين كننده ى امرى نامقدس به نام سياست باشد. اين شبهه را چگونه مى توان رفع كرد؟


پاسخ :
در ابتدا لازم است مفاهيمى چون سياست، تقدس و دين روشن شود تا بتوانيم رابطه ى دين و سياست را مشخص كنيم.
سياست (politic)
سياست در فرهنگ علوم اجتماعى به معناى «يك برنامه ى پيش انديشيده اى براى هدف ها و طرز عمل ها»[1] است. وِبر در تعريف سياست مى گويد:
سياست از نظر ما يعنى كوشش براى شركت در قدرت، يا كوشش براى نفوذ در تخصيص قدرت، چه در ميان دولت ها و چه در ميان گروه ها در يك دولت.[2]
هم چنين در تعريف سياست گفته شده است:
السياسة القيام على الشىء بما يصلحه؛[3] سياست يعنى اقدام به چيزى بر اساس آنچه به صلاح آن است.
نيز گفته شده است:
السياسة بالمعنى اللغوى مطلق التدبير و بالمعنى المصطلح التدبير فى الامور الاجتماعية ذات الصلة بالحكم و السلطه؛[4] سياست در لغت به معناى مطلق تدبير و در اصطلاح، تدبير در امور اجتماعى مربوط به حكومت و قدرت است.
بنابر اين تعاريف، سياست يعنى تدبير امور و به دست گرفتن زمام امر.
مقدس
تقدس در معانى مختلفى به كار مى رود؛ گاه مراد از مقدس بودن دين نقدناپذيرى آن است و گاه ارزش مدارى و گاهى نيز شرافت و منزلت؛ و به نظر مى رسد مراد از مقدس بودن دين در سؤال مزبور ارزش مدارى آن است؛ يعنى به خلاف سياست كه امرى شيطنت آلود است، دين امرى مقدس و ارزش مدار است.
دين
براى دين تعاريف متعددى ارائه شده است،[5] اما به عقيده ى ما، دين پديده اى وحيانى است كه از سوى خداوند براى هدايت انسان ها بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شده است؛ چنان كه قرآن كريم مى فرمايد:
(هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ)؛[6] خداوند است كه رسولش را به هدايت و دين حق فرستاد تا بر تمامى اديان غالب شود، هر چند مشركان اكراه داشته باشند.
و در آيه اى ديگر مى فرمايد:
(لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ)؛[7] ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند.
بنابراين، دين حق در عرف قرآن، اوّلا پديده اى آسمانى است، ثانياً، براى تمامى آدميان است و ثالثاً، بيگانه از امور دنيوى نيست، بلكه مايه ى قسط و عدل اجتماعى است.
رابطه ى دين و سياست
اكنون به بررسى هر يك از محورهاى شبهه مى پردازيم:
1. محور اول شبهه اين است كه «دخالت دين در سياست موجب كنار نهادن پاره اى از ارزش ها و تعاليم دينى است».
در جواب بايد گفت: هدف دين به سعادت رساندن انسان و تعالى و رشد كمالات اوست و اين جز در جامعه اى سالم امكان پذير نيست؛ پس دين نمى تواند نسبت به امور اجتماعى بى تفاوت باشد و به ناچار بايد حاكميت سياسى را عهده دار شود تا در جهت اهداف خود به تدبير جامعه بپردازد. البته لازمه ى ذاتى سياست، كنار نهادن ارزش ها نيست تا دخالت دين در سياست مستلزم كنار نهادن برخى ارزش ها و تعاليم دينى باشد. سياست اگر در جهت كسب قدرت و اميال دنيوى و حيوانى باشد، مستلزم چنين امرى است؛ اما اگر در جهت تعالى انسان باشد، پيوند وثيقى با ارزش ها دارد و دين چنين سياستى را برمى گزيند و تعارضى با آن ندارد. اكنون به سخنانى از ائمه ى اطهار(عليهم السلام) در اين باره توجه مى كنيم.
امام على(عليه السلام) حاكميت و سياست را براى اقامه ى عدل مى خواهد و مى فرمايد:
سوگند به خدا، همين كفش بى ارزش براى من دوست داشتنى تر از رياست و حكومت بر شماست، مگر آن كه بتوانم با اين حكومت، حقى را زنده و باطلى را نابود كنم.[8]
و يا اين كه مى فرمايد:
خدايا تو خود آگاهى كه آنچه ما صورت مى دهيم، رقابت در كسب قدرت يا خواهش فزون طلبى نيست، بلكه براى اين است كه سنن تو را كه نشانه هاى راه تو هستند بازگردانيم و اصلاح آشكار و چشم گير در شهرهاى تو به عمل آوريم تا بندگان مظلوم و محرومت امان يابند و مقرراتِ به زمين مانده ى تو از نو به پا داشته شوند.[9]
بنابراين، سياست از ديدگاه امام على(عليه السلام) بايد در جهت اقامه ى دين و عدل باشد و لذا آن حضرت سياست شيطانى معاويه را كه مورد توجه برخى نيز واقع شده است رد مى كند و آن را در راستاى دين و دين دارى نمى داند و مى فرمايد:
مردان خدا راه مكر را مى دانند، ليكن دين خود را زير پا نمى گذارند و همين، اساسى ترين مانع آنان براى سياست شيطانى است.[10]
هم چنين مى فرمايد:
به خدا سوگند معاويه زيرك تر از من نيست، ليكن شيوه ى او پيمان شكنى و گنهكارى است. اگر پيمان شكنى خوشايند نمى نمود زيرك تر از من كسى نبود، اما پيمان شكنى به گناه برانگيزاند و آنچه به گناه برانگيزاند، دل را تاريك مى گرداند.[11]
همان گونه كه ملاحظه مى كنيد، سياست با دين دارى مرتبط است و اگر شيطانى باشد، در آدمى اثر ناشايست مى گذارد و چنان كه امام(عليه السلام) فرمود، به تاريكى دل مى انجامد. پس، بايد با دخالت دادن دين در سياست، سياست شيطانى را كنار زد و با برپا داشتن سياست الهى، از آن به سود جامعه و دين بهره برد. امام على(عليه السلام) چنين سياستى را ترسيم نموده اند. برخى از ملاك هاى آن حضرت بدين قرار است:
ملاك السياسة العدل؛[12] شاخصه ى سياست عدالت است.
نعم السياسة الرفق؛[13] مدارا با مردم بهترين سياست است.
حسن التدبير و تجنب التبذير من حسن السياسة؛[14] نيكويى تدبير و دورى گزيدن از اسراف از نيكويى سياست است.
و چون سياست مى تواند شيطانى يا الهى باشد، امام رضا(عليه السلام)مى فرمايد:
خداوند سياست بندگان و رياست جامعه را به ما واگذار كرده است.
و لذا مى فرمايد:
الامام عالم بالسياسة، مستحق للرئاسه، مفترض الطاعة، قائم بامر الله، ناصح لعباد الله؛[15] امام آگاه به سياست، شايسته ى زمام دارى، واجب الطاعه، برپا دارنده ى امر خدا و دلسوز بندگان اوست.
2. محور دوم شبهه اين است كه «دخالت دين در سياست موجب زوال دين خواهد شد».
در جواب بايد گفت: سياست الهى نه تنها به زوال دين منتهى نمى شود بلكه برپادارنده ى مقررات الهى است. چنان كه امام على(عليه السلام) نيز مى فرمايد:
سياستِ شيطانى است كه باعث تضعيف دين الهى مى شود، چه دين در سياست دخالت بكند و چه از سياست بر كنار باشد؛ زيرا اساس سياست شيطانى قدرت طلبى و شهوت پرستى است كه با خداگرايى و حق محورى دين ناسازگار است.
3. محور سوم شبهه اين بود كه «امر مقدس و ارزش مدار نمى تواند تأمين كننده ى امرى نامقدس به نام سياست باشد».
با توجه به مطالب گذشته پاسخ محور سوم نيز آن است كه سياستِ مورد نظر دين مايه ى زوال تقدس دين نمى شود و دخالت دين در چنين سياستى در حقيقت پشتيبانى سياست است؛ زيرا هر تدبيرى نيازمند برنامه است و دين اسلام چنين برنامه اى را در اختيار سياست مى نهد. از همين رو امام صادق(عليه السلام) فرموده است:
نحن ساسة العباد و ساسة البلاد؛[16] ما اهل بيت، سياست گزاران بندگان و شهرها هستيم.
نتيجه آن كه دخالت دين در سياست مايه ى تقدس زدايى آن نمى شود، بلكه تسليم شدن در برابر سياست شيطانى منتهى به تضعيف دين مى گردد.[17]
پی نوشتها:
[1]. جوليوس گولد، ويليام ل. كولب، فرهنگ علوم اجتماعى، ص 529.
[2]. محمدجواد نوروزى، فلسفه سياست، ص 17.
[3]. راغب اصفهانى، مفردات قرآن.
[4]. جمعى از پژوهشگران، دين و سياست، ص 46.
[5]. مايكل پترسون، عقل و اعتقاد دينى، ترجمه ى احمد نراقى و ابراهيم سلطانى.
[6]. سوره ى توبه، آيه ى 33.
[7]. سوره ى حديد، آيه ى 25.
[8]. ميرزا حبيب الله هاشمى خويى، منهاج البراعة، ج 7، ص 213، به نقل از: احمد شرفخانى، رفتارشناسى امام على(عليه السلام)، ص 72، و نيز نهج البلاغه، خطبه ى 23، ص 76.
[9]. نهج البلاغه، خطبه ى 131.
[10]. همان، خطبه ى 41.
[11]. همان، خطبه ى 200.
[12]. محمدى رى شهرى، همان، ج 4، ص 584.
[13]. عبدالواحد آمدى، غرر و درر، ج 3، ص 384.
[14]. احمد شرفخانى، همان، ص 126.
[15]. ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 323.
[16]. محمد باقر مجلسى، همان، ج 91، ص 37.
[17]. براى آگاهى پيش تر ر.ك: احمد شرفخانى، همان، و على اكبر عليخانى، توسعه ى سياسى از ديده گاه امام على(عليه السلام).
منبع: تبيين و تحليل سكولاريسم، سيد محمد على داعى نژاد، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1382) .


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
استوری تبریک عید سعید قربان
play_arrow
استوری تبریک عید سعید قربان
معنی اسم سروش و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سروش و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دیلان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دیلان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آریانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آریانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رادین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رادین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زاهد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زاهد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عارفه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عارفه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیوا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیوا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رزا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رزا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوزیه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوزیه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
نظر حاج قاسم سلیمانی درباره فلسطین
play_arrow
نظر حاج قاسم سلیمانی درباره فلسطین