پرسش :
تا وقتي كه خوارج، دست به شمشير نبرده بودند، حضرت امير ـ عليه السّلام ـ به آنها آزادي بيان و عقيده داده بود؛ پس چرا در جامعهي ما با اينكه بعضي، شمشير به دست نيستند، نميتوانند آزادي بيان و عقيده داشته باشند؟
پاسخ :
در اينجا يك بحث كبروي و يك بحث صغروي مطرح است. بحث كبروي اين است كه اگر كساني از فضاي رحمتي كه در جامعهي اسلامي وجود دارد، سوء استفاده كنند و به گمراهي و بيدين كردن ديگران و اقدام عليه نظام اسلامي بپردازند، عمل آنها قابل پذيرش نيست، و هيچ پيامبر، امام و عاقلي آن را تحمّل نميكند.
اگر خدا، پيغمبر و امام را براي هدايت انسانها فرستاده است، براي ترويج ارزشهاي اسلامي و نزديكي مردم به خدا، بايد از عوامل گمراه كننده جلوگيري نمود. همانطور كه جلوي امراض مسري گرفته ميشود، جلوي چيزهايي كه موجب فساد عقيده و عذاب ابدي براي انسانها ميشوند نيز بايد گرفته شود.
اين كبراي كلّي است؛ امّا در مواردي ديده شده است كه در جامعهي اسلامي به كساني كه ابراز كفر، يا اظهار عقايد فاسد، يا حتّي مخالفت با وليّ امر مسلمين داشتهاند، آزاديهايي داده شده است؛ اينها موارد خاصّي بوده و كساني بودهاند كه حجت برايشان تمام نشده و بر اثر ابهامهايي كه داشتند حرفهايي ميزدند، ولي سوء نيّتي نداشتند و ديگران هم در مقام بحث و جدل، جواب شبههي آنها را ميدادند. به هر حال آنها انگيزهي براندازي نظام و گمراه كردن مردم و ضرر به جامعه را نداشتهاند. در چنين مواردي، اسلام اجازه داده است كه آنها حرفشان را بزنند و در مقابلش هم، بزرگاني، مثل اميرالمؤمنين(ع)، و ساير ائمهي اطهار و نيز افرادي مثل ابن عباس، هشام بن حكم، هشام بن سالم و زراره و ديگر اصحاب تربيت شدهاي بودند كه پاسخ شبهههاي آنها را ميدادند.
پس طرح سؤال و ابراز عقيده جهت كشف حقيقت، در نظام اسلامي ممنوع نيست، به شرط اينكه: كساني باشند، تا پاسخ آنها را بدهند و مطلب به نحوي مطرح شود كه شنوندگان، دچار اشتباه نشوند.
شما اين فرمايش مقام معظم رهبري را به دانشجويان و به ديگران بارها شنيديد كه فرمودند:
شما شرايط نشر معارف اسلامي و پاسخگويي به شبهات را فراهم كنيد، ديگران هم بيايند و حرفشان را بزنند.
اما اگر آزادي به معناي بستن سنگ و رها كردن سگ باشد، چنين آزاديي، خلاف عقل و اهداف اسلام است و هيچ كس آن را جايز نميداند.
امروز به آن كساني كه صلاحيّت شرعي و قانوني براي بيان حقايق اسلامي دارند، مجال پاسخگويي به اين شبهات داده نميشود. اخيراً شنيدهام، ورود روحاني، جهت نماز جماعت و سخنراني در مدارس، ممنوع شده است؛ امّا كساني كه در كنفرانس برلين شركت كردهاند آزادند؟!
چرا آزادي براي يك طرف و بيان عقايد در دانشگاهها براي يك دفتر آزاد است؟ چه طور بودجههاي فعاليّتهاي فرهنگي در حلقوم يك گروه ريخته ميشود؛ ولي حتّي يك اتاق هم در اختيار بچّه مسلمانها نميگذارند. به فرمايش مقام معظم رهبري:
دانشگاهها ميشود باشگاه بعضي از احزاب.
در بعضي از دانشگاهها به بعضي از گروهها اجازه داده شده است كه نوار ويدئويي مبتذل را تكثير، و با مهر خود، به عنوان يك كار مجاز، در بازار به فروش برسانند؛ امّا براي يك گروه مسلمان كه ميخواهد، كاري انجام دهد، هزار نوع اشكالتراشي ميكنند، اجازه نميدهند حرف بزنند يا كسي را براي سخنراني دعوت كنند، امكانات برايشان فراهم نميكنند. از پول اين ملّت ميلياردها تومان به روزنامههاي منحرف داده ميشود؛ امّا پول كاغذ را كه طبق قانون به هر نشريّه بايد داده شود به يك روزنامهي ديني نميدهند. در صورت درخواست، براي آنها فوراً امتياز صادر ميشود؛ امّا يك روحاني، يا استاد حوزه، شش ماه بايد كتابش بماند، آنقدر بايد اين طرف و آن طرف در روزنامههاي ديگر فرياد بزند كه آيا اجازه بدهند كتابش منتشر بشود يا نه، اين آزادي است؟!
اگر آزادي به معناي مطرح كردن مشكلات و پاسخ به آنها باشد، بزرگترين آزادي را كه در هيچ مكتبي وجود ندارد، اسلام داده است، در قرآن داستاني در اين مورد داريم، وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ.[1] فردي در صف كفار است، ميگويد من سؤال و مشكلي دارم، سؤالش را مطرح ميكند، جوابش را بدهيم يا نه؟ اسلام ميفرمايد: اين شخص را رها نكنيد و به پناهگاهش برسانيد تا مسلمانها از روي تعصّب به او صدمهاي نرسانند؛ (اَبْلِغْهُ مَأمَنَهُ). اين آزادي اسلامي است؛ امّا بايد جايي باشد كه وقتي حرفش را زد، كسي جواب او را بدهد، نه اينكه زمينه براي اغواي ديگران باز شود؛ به عبارت ديگر اسلام ميگويد: در يك صحنهي كشتي بايد دو نفري كه هم وزن هستند، آزادانه كشتي بگيرند؛ امّا اگر بگوييد: يك نوجوان دوازده ساله با يك مرد چهل سالهي مجرّب كشتي بگيرد، نه اسلام اجازه ميدهد و نه هيچ جاي دنيا.
براي پاسخ دادن به سؤال، هيچ مرزي وجود ندارد؛ امّا عقل و شرف انساني و اهداف اسلامي، براي جلوگيري از توطئه، اجازه نميدهند كه از اموال مسلمين و فضاي اسلامي، سوء استفاده شود و مردم را بيدين كنند يا عليه نظام توطئه نمايند.
پی نوشت:
[1] . سورهي توبه (9)، آيهي 6.
منبع: دين و آزادي، آیت الله محمد تقي مصباح يزدي، نشر مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علمیه (1381).
در اينجا يك بحث كبروي و يك بحث صغروي مطرح است. بحث كبروي اين است كه اگر كساني از فضاي رحمتي كه در جامعهي اسلامي وجود دارد، سوء استفاده كنند و به گمراهي و بيدين كردن ديگران و اقدام عليه نظام اسلامي بپردازند، عمل آنها قابل پذيرش نيست، و هيچ پيامبر، امام و عاقلي آن را تحمّل نميكند.
اگر خدا، پيغمبر و امام را براي هدايت انسانها فرستاده است، براي ترويج ارزشهاي اسلامي و نزديكي مردم به خدا، بايد از عوامل گمراه كننده جلوگيري نمود. همانطور كه جلوي امراض مسري گرفته ميشود، جلوي چيزهايي كه موجب فساد عقيده و عذاب ابدي براي انسانها ميشوند نيز بايد گرفته شود.
اين كبراي كلّي است؛ امّا در مواردي ديده شده است كه در جامعهي اسلامي به كساني كه ابراز كفر، يا اظهار عقايد فاسد، يا حتّي مخالفت با وليّ امر مسلمين داشتهاند، آزاديهايي داده شده است؛ اينها موارد خاصّي بوده و كساني بودهاند كه حجت برايشان تمام نشده و بر اثر ابهامهايي كه داشتند حرفهايي ميزدند، ولي سوء نيّتي نداشتند و ديگران هم در مقام بحث و جدل، جواب شبههي آنها را ميدادند. به هر حال آنها انگيزهي براندازي نظام و گمراه كردن مردم و ضرر به جامعه را نداشتهاند. در چنين مواردي، اسلام اجازه داده است كه آنها حرفشان را بزنند و در مقابلش هم، بزرگاني، مثل اميرالمؤمنين(ع)، و ساير ائمهي اطهار و نيز افرادي مثل ابن عباس، هشام بن حكم، هشام بن سالم و زراره و ديگر اصحاب تربيت شدهاي بودند كه پاسخ شبهههاي آنها را ميدادند.
پس طرح سؤال و ابراز عقيده جهت كشف حقيقت، در نظام اسلامي ممنوع نيست، به شرط اينكه: كساني باشند، تا پاسخ آنها را بدهند و مطلب به نحوي مطرح شود كه شنوندگان، دچار اشتباه نشوند.
شما اين فرمايش مقام معظم رهبري را به دانشجويان و به ديگران بارها شنيديد كه فرمودند:
شما شرايط نشر معارف اسلامي و پاسخگويي به شبهات را فراهم كنيد، ديگران هم بيايند و حرفشان را بزنند.
اما اگر آزادي به معناي بستن سنگ و رها كردن سگ باشد، چنين آزاديي، خلاف عقل و اهداف اسلام است و هيچ كس آن را جايز نميداند.
امروز به آن كساني كه صلاحيّت شرعي و قانوني براي بيان حقايق اسلامي دارند، مجال پاسخگويي به اين شبهات داده نميشود. اخيراً شنيدهام، ورود روحاني، جهت نماز جماعت و سخنراني در مدارس، ممنوع شده است؛ امّا كساني كه در كنفرانس برلين شركت كردهاند آزادند؟!
چرا آزادي براي يك طرف و بيان عقايد در دانشگاهها براي يك دفتر آزاد است؟ چه طور بودجههاي فعاليّتهاي فرهنگي در حلقوم يك گروه ريخته ميشود؛ ولي حتّي يك اتاق هم در اختيار بچّه مسلمانها نميگذارند. به فرمايش مقام معظم رهبري:
دانشگاهها ميشود باشگاه بعضي از احزاب.
در بعضي از دانشگاهها به بعضي از گروهها اجازه داده شده است كه نوار ويدئويي مبتذل را تكثير، و با مهر خود، به عنوان يك كار مجاز، در بازار به فروش برسانند؛ امّا براي يك گروه مسلمان كه ميخواهد، كاري انجام دهد، هزار نوع اشكالتراشي ميكنند، اجازه نميدهند حرف بزنند يا كسي را براي سخنراني دعوت كنند، امكانات برايشان فراهم نميكنند. از پول اين ملّت ميلياردها تومان به روزنامههاي منحرف داده ميشود؛ امّا پول كاغذ را كه طبق قانون به هر نشريّه بايد داده شود به يك روزنامهي ديني نميدهند. در صورت درخواست، براي آنها فوراً امتياز صادر ميشود؛ امّا يك روحاني، يا استاد حوزه، شش ماه بايد كتابش بماند، آنقدر بايد اين طرف و آن طرف در روزنامههاي ديگر فرياد بزند كه آيا اجازه بدهند كتابش منتشر بشود يا نه، اين آزادي است؟!
اگر آزادي به معناي مطرح كردن مشكلات و پاسخ به آنها باشد، بزرگترين آزادي را كه در هيچ مكتبي وجود ندارد، اسلام داده است، در قرآن داستاني در اين مورد داريم، وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ.[1] فردي در صف كفار است، ميگويد من سؤال و مشكلي دارم، سؤالش را مطرح ميكند، جوابش را بدهيم يا نه؟ اسلام ميفرمايد: اين شخص را رها نكنيد و به پناهگاهش برسانيد تا مسلمانها از روي تعصّب به او صدمهاي نرسانند؛ (اَبْلِغْهُ مَأمَنَهُ). اين آزادي اسلامي است؛ امّا بايد جايي باشد كه وقتي حرفش را زد، كسي جواب او را بدهد، نه اينكه زمينه براي اغواي ديگران باز شود؛ به عبارت ديگر اسلام ميگويد: در يك صحنهي كشتي بايد دو نفري كه هم وزن هستند، آزادانه كشتي بگيرند؛ امّا اگر بگوييد: يك نوجوان دوازده ساله با يك مرد چهل سالهي مجرّب كشتي بگيرد، نه اسلام اجازه ميدهد و نه هيچ جاي دنيا.
براي پاسخ دادن به سؤال، هيچ مرزي وجود ندارد؛ امّا عقل و شرف انساني و اهداف اسلامي، براي جلوگيري از توطئه، اجازه نميدهند كه از اموال مسلمين و فضاي اسلامي، سوء استفاده شود و مردم را بيدين كنند يا عليه نظام توطئه نمايند.
پی نوشت:
[1] . سورهي توبه (9)، آيهي 6.
منبع: دين و آزادي، آیت الله محمد تقي مصباح يزدي، نشر مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علمیه (1381).