پرسش :
آيا اين حرف درست است كه اسلام با آزادگي سازگار است نه آزادي؟
پاسخ :
آنچه در اسلام فراهم آمده است در جهت كمال و سعادت انسان است؛ لذا چيزي با اسلام سازگاري دارد كه در اين جهت باشد.
آزادگي واژهاي اخلاقي است و در چند معنا به كار ميرود:
معناي اول اينكه اگر انسان بخواهد انسانيّت خود را شكوفا كند و به تكامل معنوي و تعالي روح برسد، بايد از اسارت نفس حيواني و تسليم شدن در برابر خواهشهاي نفساني و شهوت و غضب خود رهايي يابد. در اخلاق، اين نوع آزادي، اصل و پايهي ديگر فضيلتها به حساب ميآيد. معناي دوم آزادگي اين است كه انسان براي رسيدن به خواهشهايش خود را كوچك و حقير نكند و تن به تملّق، دروغ و ذلّت ندهد.
معناي سوم اين است كه انسان، داراي سماحت (جوانمردي) و بخشش باشد، در امور ساده و جزئي، مناقشه نكند و با چشمپوشي و بزرگواري رفتار نمايد. شايد اين همان معنايي است كه سيّدالشّهدا(ع) هنگام حملهي دشمنان به سوي خيمهها فرمود: «اگر دين نداريد، لااقل آزاده باشيد»؛ يعني، اين قدر پست نباشيد كه به زنان و كودكان، آسيب و اذيّت برسانيد.
مسائل و مفاهيم اخلاقي در اسلام جايگاه ويژهاي دارند، اگر اين مفاهيم مثبت، در انسان رشد كند و انسان از بند درون آزاد شود، در عالم بيرون نيز هرگز بندهي غير خدا نخواهد شد. به هر حال آزادگي و وارستگي با اين معاني، از تعاليم اخلاقي اسلام است.
لفظ آزادي داراي معاني بسيار متنوعي، از جمله همين وارستگي و آزادگي است؛ لذا اظهار نظر دربارهي اين سؤال مبهم كه آيا اسلام با آزادي سازگار است يا نه؟ بدون مشخص كردن مفهوم و مصداق آزادي، ناممكن است.
اسلام، آزادي به معني انتخابگر بودن را كه آزادي فلسفي يا تكويني است، ميپذيرد. وجود دين و مسؤول بودن انسان به خاطر همين مختار بودن اوست. و نيز آزادي كه در اصطلاح حقوق مدني، در مقابل برده بودن به كار ميرود به عنوان اصل اولي پذيرفته است. آزادي اجتماعي در اسلام تعريف خاصي دارد؛ يعني هيچ موجودي غير از خدا، حق حكومت و قانونگذاري براي بشر را ندارد و انسان نيز نبايد اطاعت و امر و نهي غير خدا را بپذيرد. اما آزادي به اين معنا كه انسان خود را مطلقاً مختار بداند و هر چه دلش خواست انجام دهد و از هيچ كس، حتي خداي متعال، فرمان نبرد و به هر قانون و حكومتي تن دهد، چون مخالف سعادت اوست، قطعاً خلاف اسلام است و هيچگونه سازگاري با آن ندارد.
خلاصه اينكه: معاني بسياري براي آزادي مطرح است كه برخي با دين اسلام سازگارند، بعضي با قيودي پذيرفته شدهاند و برخي ديگر هيچگونه سازگاري با اسلام ندارند؛ پس بايد ابتدا مراد از آزادي مشخص گردد تا نظر اسلام دربارهي آن معلوم شود.
منبع: دين و آزادي، آیت الله محمد تقي مصباح يزدي، نشر مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علمیه (1381).
آنچه در اسلام فراهم آمده است در جهت كمال و سعادت انسان است؛ لذا چيزي با اسلام سازگاري دارد كه در اين جهت باشد.
آزادگي واژهاي اخلاقي است و در چند معنا به كار ميرود:
معناي اول اينكه اگر انسان بخواهد انسانيّت خود را شكوفا كند و به تكامل معنوي و تعالي روح برسد، بايد از اسارت نفس حيواني و تسليم شدن در برابر خواهشهاي نفساني و شهوت و غضب خود رهايي يابد. در اخلاق، اين نوع آزادي، اصل و پايهي ديگر فضيلتها به حساب ميآيد. معناي دوم آزادگي اين است كه انسان براي رسيدن به خواهشهايش خود را كوچك و حقير نكند و تن به تملّق، دروغ و ذلّت ندهد.
معناي سوم اين است كه انسان، داراي سماحت (جوانمردي) و بخشش باشد، در امور ساده و جزئي، مناقشه نكند و با چشمپوشي و بزرگواري رفتار نمايد. شايد اين همان معنايي است كه سيّدالشّهدا(ع) هنگام حملهي دشمنان به سوي خيمهها فرمود: «اگر دين نداريد، لااقل آزاده باشيد»؛ يعني، اين قدر پست نباشيد كه به زنان و كودكان، آسيب و اذيّت برسانيد.
مسائل و مفاهيم اخلاقي در اسلام جايگاه ويژهاي دارند، اگر اين مفاهيم مثبت، در انسان رشد كند و انسان از بند درون آزاد شود، در عالم بيرون نيز هرگز بندهي غير خدا نخواهد شد. به هر حال آزادگي و وارستگي با اين معاني، از تعاليم اخلاقي اسلام است.
لفظ آزادي داراي معاني بسيار متنوعي، از جمله همين وارستگي و آزادگي است؛ لذا اظهار نظر دربارهي اين سؤال مبهم كه آيا اسلام با آزادي سازگار است يا نه؟ بدون مشخص كردن مفهوم و مصداق آزادي، ناممكن است.
اسلام، آزادي به معني انتخابگر بودن را كه آزادي فلسفي يا تكويني است، ميپذيرد. وجود دين و مسؤول بودن انسان به خاطر همين مختار بودن اوست. و نيز آزادي كه در اصطلاح حقوق مدني، در مقابل برده بودن به كار ميرود به عنوان اصل اولي پذيرفته است. آزادي اجتماعي در اسلام تعريف خاصي دارد؛ يعني هيچ موجودي غير از خدا، حق حكومت و قانونگذاري براي بشر را ندارد و انسان نيز نبايد اطاعت و امر و نهي غير خدا را بپذيرد. اما آزادي به اين معنا كه انسان خود را مطلقاً مختار بداند و هر چه دلش خواست انجام دهد و از هيچ كس، حتي خداي متعال، فرمان نبرد و به هر قانون و حكومتي تن دهد، چون مخالف سعادت اوست، قطعاً خلاف اسلام است و هيچگونه سازگاري با آن ندارد.
خلاصه اينكه: معاني بسياري براي آزادي مطرح است كه برخي با دين اسلام سازگارند، بعضي با قيودي پذيرفته شدهاند و برخي ديگر هيچگونه سازگاري با اسلام ندارند؛ پس بايد ابتدا مراد از آزادي مشخص گردد تا نظر اسلام دربارهي آن معلوم شود.
منبع: دين و آزادي، آیت الله محمد تقي مصباح يزدي، نشر مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علمیه (1381).