پرسش :
آيا ديدگاه اسلام نسبت به دنيا و آخرت ـ كه دنياطلبي را نفي و آخرت گرايي را ترويج مينمايد ـ يكي ازموانع رسيدن جوامع اسلامي به توسعه و پيشرفت مادّي نيست؟
پاسخ :
از آنجا كه توسعهي اقتصادي فرايندي است كه به استفادهي بهينه و كارا از منابع طبيعي و انساني، در جهت نيل به رفاه مادّي همراه با كسب كمالات روحي و معنوي ميپردازد و اين روند با بهرهگيري از امكانات مادّي تحقق مييابد؛ پس نگرش انسان به دنياي مادّي، نقش تعيين كنندهاي در چگونگي برخورد با آن دارد و چنانچه نظر دين نسبت به دنيا به طور صحيح و منطقي تبيين شود، تأثير بهسزايي در تلاش و فعاليت افراد براي دستيابي به پيشرفتهاي علمي و عزّت و سربلندي جامعه همراه با تهذيب اخلاق دارد؛ ولي اگر تفسير انحرافي از آن صورت گيرد، موجب تخدير، بيتفاوتي و پذيرش هرج و مرج و سرمنشأ بدبختي و عقب ماندگي فرد و جامعه ميگردد.
اسلام دنياگرايي را نفي و آخرتطلبي را ترويج مينمايد؛ اگر آيات و رواياتي كه دنيا و دنياطلبي را نكوهش و مذمّت نمودهاند درست تبيين نگردند، اسلام به عنوان يك مذهب ناسازگار با توسعه و ضد پيشرفتهاي علمي و صنعتي مدرن معرفي ميگردد.
روايات مربوط به دنيا را به چند دسته ميتوان تقسيم نمود:
الف) رواياتي كه دنيا را بيارزش و پست دانستهاند: مانند:
الدنيا تغوي؛[1] دنيا گمراه كننده است.
الدنيا منيته الاشقياء[2]؛ دنيا نهايت آرزوي بدبختان است.
الدنيا غنيمة الحمقي[3]؛ دنيا بهره و فايدهي بيخردان است.
الدنيا سوق الخسران[4]؛ دنيا بازار زيان و ضرر است.
دار بالبلاء معفوفة و بالغدر معروفة[5]؛ دنيا سرايي است كه آغشته به بلاها و معروف به حيلهها و فريبهاست.
ب) رواياتي كه دنيا و امكانات موجود در آن را ستودهاند: مانند اين سخن از حضرت علي(ع) :
ان الدنيا دار صدق لمن صدّقها و ...؛[6] دنيا، سراي راستي و درستي است براي كسي كه آن را باور دارد و با صدق و صفا با آن برخورد نمايد و خانهي ايمني و سلامتي است براي كسي كه نسبت به آن اهل معرفت باشد و سراي بينيازي و توانگري است براي كسي كه از آن توشه برگيرد و محل پند گرفتن است براي كسي كه از آن پند گيرد؛ دنيا سجدهگاه و محل عبادت دوستان خدا و محل نماز فرشتگان الهي و جاي نزول وحي الهي و تجارتخانهي اولياي خداست كه در آن رحمت خدا را به دست آورده، بهشت را نصيب خود ساختند.
امام باقر(ع) ميفرمايد:
نعم العون الدنيا علي الاخرة[7]؛ خوب كمكي است دنيا براي به دست آوردن آخرت.
و در جاي ديگر ميفرمايد:
من طلب الدنيا استعفافاً عن الناس و توسيعاً علي اهله و تعطفاً علي جاره لقي الله عزوجل يوم القيامة و وجهه مثل القمر ليلة البدر[8]؛ كسي كه براي حفظ آبروي خود و بينيازي از مردم و ايجاد گشايش بر خانواده و لطف به همسايهاش، دنيا را طلب نمايد، در روز قيامت خداوند متعال را ملاقات ميكند در حالي كه صورت او، چون ماه شب چهاردهم است.
ج) رواياتي كه دنيا را به دنياي مذموم و ممدوح تقسيم نمودهاند؛ مانند اين سخن از امام سجاد(ع) كه ميفرمايد:
حب الدنيا رأس كل خطيئة و الدنيا دنياءان: دنيا بلاغٍ و دنيا ملعونة[9]؛ دوستي دنيا، سرمنشأ تمام خطاها و اشتباهات است و دنيا براي اشخاص، دوگونه است، يكي دنيايي كه افراد را به مقصد ميرساند و ديگري آن دنيايي كه نفرين شده و از رحمت الهي به دور است.
د) رواياتي كه وظيفهي انسان را در برخورد با دنيا مشخص ساختهاند، شاخص و معياري براي دنياطلبي و آخرتخواهي به ما ارائه ميدهند؛ مانند اين دعا از امام باقر(ع) كه ميفرمايد:
اسئلك اللهم الرفاهية في معيشتي ما ابقيتني معيشة اقوي بها علي طاعتك و ابلغ بها رضوانك ... و لا تجعل الدنيا عليّ سجناً و لا تجعل فراقها عليّ حزنا[10]؛ پروردگارا در زندگيام آنچنان رفاهي قرار ده كه با آن بر اطاعت و بندگي تو توانا باشم و خشنودي و رضايت تو را به دست آورم و دنيا را چون زنداني برايم قرار نده و جدايي از آن را مايهي اندوه و ناراحتيام قرار مده.
قرآن كريم روش برخورد صحيح و معقول با دنيا و استفاده از آن را چنين بيان نموده است:
و ابتغ فيما اتيك الله الدار الاخرة و لا تنس نصيبك من الدنيا و احسن كما احسن الله اليك و لا تبغ الفساد في الارض انّ الله لا يحبّ المفسدين[11]؛ با آنچه خداوند به تو عنايت كرده است، خانهي آخرت را طلب نما و نصيب خود را از دنيا فراموش نكن و همانگونه كه خدا به تو نيكي كرده است نيكي كن و هرگز در زمين در جستوجوي فساد مباش؛ زيرا خدا مفسدان را دوست ندارد.
با توجّه به مفاد اين آيه ميفهميم كه استفاده از نعمتهاي الهي و امكانات مادّي، بايد در راستاي رسيدن به رحمت الهي در آخرت باشد و همواره بايد از آنها در راه انجام وظيفه، اداي تكليف و احسان و نيكي به بندگان خدا استفاده نمود و از ظلم و ستم پرهيز كرد، با توجّه به صدر و ذيل آيه، اين نكته روشن ميشود كه اسلام، به هر دو جنبهي دنيا و آخرت نظر دارد.
بنابراين، با نگاهي جامع به آيات و روايات، به اين نتيجه ميرسيم كه آنچه در دين بيارزشترين چيز معرفي گرديده و دستور مؤكّد به بياعتنايي نسبت به آن صادر شده است، آن دنيايي نيست كه انسان بايد برايش تلاش كند به گونهاي كه گويي تا ابد در آن خواهد زيست،[12] و همان دنيايي نيست كه مزرعهي آخرتش خواندهاند؛ بلكه دنياي مذموم، همان تعلّقات نفساني و متأثّر شدن از صفات رذيلهي حرص، كبر، غرور، حسد و جاهطلبي است. اعتقاد به اين كه حيات انسان منحصر به همين زندگي موقت نيست و در وراي آن سراي جاودانهاي در پيش است با بهرهگيري صحيح و معقول از امكانات و نعمتهاي الهي، از آنها در جهت رشد و تكامل مادّي و معنوي خود و كسب ارزشهاي والاي انساني استفاده مينمايند و هدف آنها، به عنوان بندهاي صالح و شايسته، كسب رضايت حق تعالي است. بديهي است كه داشتن چنين ديدگاه و روشي، هيچگاه باعث ركود توليد و مانع رونق اقتصادي نميشود، بلكه زمينهساز اجراي عدالت اجتماعي و توزيع عادلانهي درآمد خواهد بود و لازمهي آن، رها كردن دنيا و اختيار رهبانيّت و گوشهگيري نيست.
پی نوشتها:
[1]. غررالحكم و دررالكلم، ترجمهي محمد علي انصاري، ص 6، شمارهي 43.
[2]. محمد محمّدي ري شهري، ميزان الحكمة، ج 3، ص 294.
[3]. غررالحكم و دررالكلم، ص 37، شمارهي 1153.
[4]. همان، ص 17، شمارهي 450.
[5]. صبحي صالح، نهج البلاغه، خطبهي 226.
[6]. همان، حكمت 126؛ بحارالانوار، ج 73، ص 129.
[7]. بحارالانوار، ج 73، ص 127.
[8]. حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 12، ص 11.
[9]. بحارالانوار، ج 73،ص 20.
[10]. بحارالانوار، ج 97، ص 379.
[11]. سورهي قصص (28)، آيهي 77.
[12]. مضمون اين روايت از امام مجتبي(ع) : اعمل لدنياك كانك تعيش ابداً و اعمل لاُخريك كانك تموت غداً بحارالانوار، ج 44، ص 139، روايت 4.
منبع: اسلام و توسعه، محمد جمال خليليان، نشر: مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه (1381).
از آنجا كه توسعهي اقتصادي فرايندي است كه به استفادهي بهينه و كارا از منابع طبيعي و انساني، در جهت نيل به رفاه مادّي همراه با كسب كمالات روحي و معنوي ميپردازد و اين روند با بهرهگيري از امكانات مادّي تحقق مييابد؛ پس نگرش انسان به دنياي مادّي، نقش تعيين كنندهاي در چگونگي برخورد با آن دارد و چنانچه نظر دين نسبت به دنيا به طور صحيح و منطقي تبيين شود، تأثير بهسزايي در تلاش و فعاليت افراد براي دستيابي به پيشرفتهاي علمي و عزّت و سربلندي جامعه همراه با تهذيب اخلاق دارد؛ ولي اگر تفسير انحرافي از آن صورت گيرد، موجب تخدير، بيتفاوتي و پذيرش هرج و مرج و سرمنشأ بدبختي و عقب ماندگي فرد و جامعه ميگردد.
اسلام دنياگرايي را نفي و آخرتطلبي را ترويج مينمايد؛ اگر آيات و رواياتي كه دنيا و دنياطلبي را نكوهش و مذمّت نمودهاند درست تبيين نگردند، اسلام به عنوان يك مذهب ناسازگار با توسعه و ضد پيشرفتهاي علمي و صنعتي مدرن معرفي ميگردد.
روايات مربوط به دنيا را به چند دسته ميتوان تقسيم نمود:
الف) رواياتي كه دنيا را بيارزش و پست دانستهاند: مانند:
الدنيا تغوي؛[1] دنيا گمراه كننده است.
الدنيا منيته الاشقياء[2]؛ دنيا نهايت آرزوي بدبختان است.
الدنيا غنيمة الحمقي[3]؛ دنيا بهره و فايدهي بيخردان است.
الدنيا سوق الخسران[4]؛ دنيا بازار زيان و ضرر است.
دار بالبلاء معفوفة و بالغدر معروفة[5]؛ دنيا سرايي است كه آغشته به بلاها و معروف به حيلهها و فريبهاست.
ب) رواياتي كه دنيا و امكانات موجود در آن را ستودهاند: مانند اين سخن از حضرت علي(ع) :
ان الدنيا دار صدق لمن صدّقها و ...؛[6] دنيا، سراي راستي و درستي است براي كسي كه آن را باور دارد و با صدق و صفا با آن برخورد نمايد و خانهي ايمني و سلامتي است براي كسي كه نسبت به آن اهل معرفت باشد و سراي بينيازي و توانگري است براي كسي كه از آن توشه برگيرد و محل پند گرفتن است براي كسي كه از آن پند گيرد؛ دنيا سجدهگاه و محل عبادت دوستان خدا و محل نماز فرشتگان الهي و جاي نزول وحي الهي و تجارتخانهي اولياي خداست كه در آن رحمت خدا را به دست آورده، بهشت را نصيب خود ساختند.
امام باقر(ع) ميفرمايد:
نعم العون الدنيا علي الاخرة[7]؛ خوب كمكي است دنيا براي به دست آوردن آخرت.
و در جاي ديگر ميفرمايد:
من طلب الدنيا استعفافاً عن الناس و توسيعاً علي اهله و تعطفاً علي جاره لقي الله عزوجل يوم القيامة و وجهه مثل القمر ليلة البدر[8]؛ كسي كه براي حفظ آبروي خود و بينيازي از مردم و ايجاد گشايش بر خانواده و لطف به همسايهاش، دنيا را طلب نمايد، در روز قيامت خداوند متعال را ملاقات ميكند در حالي كه صورت او، چون ماه شب چهاردهم است.
ج) رواياتي كه دنيا را به دنياي مذموم و ممدوح تقسيم نمودهاند؛ مانند اين سخن از امام سجاد(ع) كه ميفرمايد:
حب الدنيا رأس كل خطيئة و الدنيا دنياءان: دنيا بلاغٍ و دنيا ملعونة[9]؛ دوستي دنيا، سرمنشأ تمام خطاها و اشتباهات است و دنيا براي اشخاص، دوگونه است، يكي دنيايي كه افراد را به مقصد ميرساند و ديگري آن دنيايي كه نفرين شده و از رحمت الهي به دور است.
د) رواياتي كه وظيفهي انسان را در برخورد با دنيا مشخص ساختهاند، شاخص و معياري براي دنياطلبي و آخرتخواهي به ما ارائه ميدهند؛ مانند اين دعا از امام باقر(ع) كه ميفرمايد:
اسئلك اللهم الرفاهية في معيشتي ما ابقيتني معيشة اقوي بها علي طاعتك و ابلغ بها رضوانك ... و لا تجعل الدنيا عليّ سجناً و لا تجعل فراقها عليّ حزنا[10]؛ پروردگارا در زندگيام آنچنان رفاهي قرار ده كه با آن بر اطاعت و بندگي تو توانا باشم و خشنودي و رضايت تو را به دست آورم و دنيا را چون زنداني برايم قرار نده و جدايي از آن را مايهي اندوه و ناراحتيام قرار مده.
قرآن كريم روش برخورد صحيح و معقول با دنيا و استفاده از آن را چنين بيان نموده است:
و ابتغ فيما اتيك الله الدار الاخرة و لا تنس نصيبك من الدنيا و احسن كما احسن الله اليك و لا تبغ الفساد في الارض انّ الله لا يحبّ المفسدين[11]؛ با آنچه خداوند به تو عنايت كرده است، خانهي آخرت را طلب نما و نصيب خود را از دنيا فراموش نكن و همانگونه كه خدا به تو نيكي كرده است نيكي كن و هرگز در زمين در جستوجوي فساد مباش؛ زيرا خدا مفسدان را دوست ندارد.
با توجّه به مفاد اين آيه ميفهميم كه استفاده از نعمتهاي الهي و امكانات مادّي، بايد در راستاي رسيدن به رحمت الهي در آخرت باشد و همواره بايد از آنها در راه انجام وظيفه، اداي تكليف و احسان و نيكي به بندگان خدا استفاده نمود و از ظلم و ستم پرهيز كرد، با توجّه به صدر و ذيل آيه، اين نكته روشن ميشود كه اسلام، به هر دو جنبهي دنيا و آخرت نظر دارد.
بنابراين، با نگاهي جامع به آيات و روايات، به اين نتيجه ميرسيم كه آنچه در دين بيارزشترين چيز معرفي گرديده و دستور مؤكّد به بياعتنايي نسبت به آن صادر شده است، آن دنيايي نيست كه انسان بايد برايش تلاش كند به گونهاي كه گويي تا ابد در آن خواهد زيست،[12] و همان دنيايي نيست كه مزرعهي آخرتش خواندهاند؛ بلكه دنياي مذموم، همان تعلّقات نفساني و متأثّر شدن از صفات رذيلهي حرص، كبر، غرور، حسد و جاهطلبي است. اعتقاد به اين كه حيات انسان منحصر به همين زندگي موقت نيست و در وراي آن سراي جاودانهاي در پيش است با بهرهگيري صحيح و معقول از امكانات و نعمتهاي الهي، از آنها در جهت رشد و تكامل مادّي و معنوي خود و كسب ارزشهاي والاي انساني استفاده مينمايند و هدف آنها، به عنوان بندهاي صالح و شايسته، كسب رضايت حق تعالي است. بديهي است كه داشتن چنين ديدگاه و روشي، هيچگاه باعث ركود توليد و مانع رونق اقتصادي نميشود، بلكه زمينهساز اجراي عدالت اجتماعي و توزيع عادلانهي درآمد خواهد بود و لازمهي آن، رها كردن دنيا و اختيار رهبانيّت و گوشهگيري نيست.
پی نوشتها:
[1]. غررالحكم و دررالكلم، ترجمهي محمد علي انصاري، ص 6، شمارهي 43.
[2]. محمد محمّدي ري شهري، ميزان الحكمة، ج 3، ص 294.
[3]. غررالحكم و دررالكلم، ص 37، شمارهي 1153.
[4]. همان، ص 17، شمارهي 450.
[5]. صبحي صالح، نهج البلاغه، خطبهي 226.
[6]. همان، حكمت 126؛ بحارالانوار، ج 73، ص 129.
[7]. بحارالانوار، ج 73، ص 127.
[8]. حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 12، ص 11.
[9]. بحارالانوار، ج 73،ص 20.
[10]. بحارالانوار، ج 97، ص 379.
[11]. سورهي قصص (28)، آيهي 77.
[12]. مضمون اين روايت از امام مجتبي(ع) : اعمل لدنياك كانك تعيش ابداً و اعمل لاُخريك كانك تموت غداً بحارالانوار، ج 44، ص 139، روايت 4.
منبع: اسلام و توسعه، محمد جمال خليليان، نشر: مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه (1381).