سه‌شنبه، 1 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا تعريف هاى ارائه شده از دموكراسى بدون ابهام هستند؟


پاسخ :
هانتينگتون به اين مطلب اشاره دارد كه در تعريف دموكراسى، دشوارى هاى جدى و ابهام ها وقتى پا به ميان مى گذارند كه بخواهيم از منابع قدرتِ حكومت و يا مقاصدى كه حكومت در پيش دارد بهره بگيريم؛[1] زيرا بر اساس تعريف او از دموكراسى كه محورش مشاركت مردمى و رقابت در انتخابات بود، دموكراسى در آمريكا كه علاوه بر وجود تقلب در انتخاباتش، مشاركت مردمى در آن هم به نصف نمى رسد، در مقايسه با حكومتى نظير جمهورى اسلامى ايران كه معمولاً بيش از دو سوم مردم در انتخاباتش مشاركت دارند، مخدوش تر است![2] پس اين پندار صحيحى نيست كه گمان شود حكومت هاى مردم سالار غربى كم تر دچار چالش ميان حرف و عمل هستند.
چالش ديگر آن كه، اگر تنها به بزرگ سالان حق رأى مى دهيم (چنان كه در تعريف وى ذكر شده است)، حقوق خردسالان يا سال خوردگان را رعايت نكرده ايم، چون بى درنگ با اين سؤال روبه رو مى شويم كه در جوامع دموكراسى، حاضران نسبت به غايبان، و بزرگسالان نسبت به خردسالان و سال خوردگانِ ناتوان چه كاره اند؟! آيا بر آن ها وكالت دارند يا ولايت يا هيچ كدام؟!
جووانى سارتورى در ادامه ى جملاتى كه در ابتدا از او نقل شد مى گويد:
اگر از لحاظ ريشه شناسى كلمه سخن بگوييم، بهتر است متذكر شويم كه چنين شكل حكومتى اى به معناى دقيق كلمه وجود ندارد. مسلماً شعارها و اقوال و مقدمات قانون هاى اساسى پُر از اشارات دهان پُركن و گنده گويانه درباره ى قدرت مردم هستند كه بايد توسط آن ها و براى آن ها اعمال شود؛ اما در هيچ جاى جهان به راستى يك قدرت مردمى فعال كه توده ى شهروندان، قدرت را روزانه و مستقيماً در دست داشته باشند وجود ندارد. حتى در كانتون ها يا استان هاى كوچك كوهستانى كنفدراسيون سوئيس، مردم بيش از يك بار در سال براى انتخابات بخشدارى ها گرد هم نمى آيند، حال آن كه در اين فاصله حق حاكميت خود را در اختيار نمايندگانى مى گذارند كه مسئوليت هاى جارى را بر عهده دارند.
سپس اين گونه تلخيص و نتيجه گيرى مى كند كه
دموكراسى لزوماً چهره ى ساختار نمادينى به خود گرفته كه البته حاكميتى انتزاعى در مجموع به مردم نسبت داده مى شود و فرض بر اين است كه قدرت به نام و به سود آن ها اعمال مى گردد، اما قدرت واقعى و مشخص در اختيار ايشان نيست، بلكه در اختيار فرمانروايانى است كه برگزيده اند.[3]
اين كه آيا دموكراسى مخالفانى هم دارد يا نه؟ به جاى خود، لكن ولتر مى گويد: «من بيشتر دوست دارم از شير خوبى كه بسيار قوى تر از من زاده شده است اطاعت كنم تا از دويست موش نظير خودم».[4] اين گفته و هم چنين سخنى كه پيش تر نقل شد دال بر مخالفت است، ولى ما اكنون قصد نداريم به سخنان مخالفان دموكراسى كه تعداد آن ها هم كم نيست بپردازيم، بلكه بر آنيم تا در حدّ توان، به نقاط ابهام در تعاريف ذكر شده اشاره كنيم.
پی نوشتها:
[1]. ساموئل هانتينگتون، موج سوم دموكراسى، ترجمه ى احمد شهسا، ص 8.
[2]. سال نگارش اين كتاب، يعنى 1379 هـ. ش (2001 م) مصادف بود با انتخابات ا ئرياست جمهورى در آمريكا و دو رقيب نسبتاً هم زور، به نام بوش و الگور از دو حزب دموكرات و جمهورى خواه كه در مقابل هم ايستادند. آنچه از اين انتخابات بر روى تلكس هاى خبرى آمد و خبرگزارى ها مجاز به نشر و پخش آن شدند، اولاً، وجود تقلب در اين انتخابات بود و ثانياً، الگور حايز اكثريت آرا بود، در حالى كه آقاى بوش به كاخ سفيد راه يافت و براى يك دوره ى چهار ساله رياست جمهورى آمريكا را به دست گرفت.
دليل اين مسئله ى عجيب و باورنكردنى اين بود كه حاصل جمع كارتكس هاى بوش در هر ايالت و در نتيجه، در كل آمريكا، بيشتر از مجموع كارتكس هاى الگور بود، هر چند آراى الگور در مجموع بيشتر از آراى بوش شمارش گرديد. اين اتفاق ظاهراً در انگلستان و احياناً در جاهاى ديگر نيز افتاده است و مى تواند يكى از دشوارى هاى دموكراسى در عمل تلقى شود.
[3]. گى ارمه، فرهنگ و دموكراسى، ص 21.
[4]. همان، ص 24.
منبع: اسلام و دموكراسى، نصرالله سخاوتى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1383)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.