پنجشنبه، 3 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

رفتار مسلمانان با مردم اسپانيا و اندلس چگونه بوده است؟


پاسخ :
ارتش نجات بخش دوازده هزار نفرى اسلام، در 15 رجب سال 92 هجرى، توانست با ابتكار خاصى، قواى دولتى اسپانيا را كه بالغ بر صدهزار نفر بود شكست دهد و با استقبال گرم و پرشور مردم اسپانيا مواجه گردد.
اين ارتش نيرومند به فرماندهى برده اى آزاد شده به نام «طارق ابن زياد» در زمان خلافت وليد بن عبدالملك از تنگه اى ـ كه از آن روز به نام تنگه ى جبل الطارق موسوم شده ـ وارد سرزمين هاى اسپانيا گرديد و كشور حاصل خيز و زيباى اسپانيا را كه بر اثر ظلم و بى لياقتى «رودريك» آخرين پادشاه سلسله ى «گوتها» به ويرانه اى تبديل شده بود ـ از چنگال جنايتكارانه ى گوتها نجات بخشيد.[1]
سياست اعراب در رفتار با مردم اسپانيا، همان سياستى بود كه با مردم شام و مصر معمول داشتند; و طبق همان رفتار نيك خود، اموال و معابد و قوانين آن ها را به حال خود گذارده، قضاوت و حكومت ميان آن ها را نيز به عهده ى قضاوت خودشان واگذاردند، و جز مبلغ كمى كه عبارت بود از يك دينار (15 فرانك) براى اشراف و نيم دينار براى ديگران، چيزى بر آن ها مقرر نكردند. مردم اسپانيا نيز كه چنين ديدند، بلادرنگ آن را پذيرفتند و بدون هيچ گونه مقاومتى در برابر اعراب تسليم شدند. تنها يك دسته از ملاّكين و صاحبان اراضى اسپانيا به جنگ با اعراب برخاستند كه اين جنگ نيز چندان طول نكشيد.[2]
اعراب توانستند در مدت چند قرن اسپانيا را از نظر علمى و اقتصادى يك سره زير و رو كنند و آن را در رأس تمام ممالك اروپايى قرار دهند، و تنها به پيش رفت هاى علمى و اقتصادى اكتفا نكردند، بلكه در جنبه هاى اخلاقى مردم نيز مؤثّر بودند; زيرا آنها بودند كه به ملّت نصارى و پيروان مسيح، با ارزش ترين صفات انسانى را آموختند، يا لااقل درصدد آموختن آن برآمدند، و آن نشانه ى سخت گيرى نكردن نسبت به ديگران بود. خوى هم زيستى اعراب اسپانيا نسبت به زيردستان مغلوب خود بدان حد بود كه به كشيشان مسيحى اجازه دادند براى خود جلسات مذهبى داير كنند... .
گروه زيادى از مسيحيان اسلام آوردند و اين اسلام آن ها به خاطر طمع به چيزى نبود; زيرا يهوديان و نيز مسيحيانى كه به تبعيّت اعراب درآمدند، مى توانستند همانند مسلمانان در پست هاى مهمّ دولتى شاغل شوند و از اين رو، نيازى نبود كه به طمع رسيدن به منصب و مقامى مسلمان شوند.[3]
پی نوشتها:
[1]. زين العابدين قربانى، اسلام و حقوق بشر، ص 378.
[2]. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه ى سيد هاشم حسينى، ص 327.
[3]. همان، ص 341.
منبع: اسلام و اقليّت هاى مذهبى، محمد باقر طاهرى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.