پنجشنبه، 3 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا می توان گفت اسلام بنيان گذار مبانى حقوق بين الملل در جهان است؟


پاسخ :
يكى از مهم ترين مسائل حقوق بين الملل خصوصى، برخورد دولت ها با اقليّت هاى موجود در جوامع است. جامعه ى اسلامى و نظام حقوقى اسلام روش ارزنده اى را در زمينه ى روابط دولت اسلامى و افراد مسلمان با اقليّت هاى موجود در قلمرو اسلام به كار گرفته است.
با دقت در حقوق و آزادى هايى كه اسلام به اقليّت هاى دينى داده و با بررسى تاريخ روابط سياسى، اجتماعى و اقتصادى مسلمانان با اقليّت هاى دينى، اين تفسير نادرست كه اسلام و مسلمين را به خشونت و تحميل دين با زور متّهم مى كرد از دامن اسلام و مسلمين زدوده مى شود.[1]
دينى كه مدّعى رسالت جهانى است و امّتى كه خود را مسئول ايفاى نقشى بزرگ در جهان مى داند، با پيروان ديگر اديان چه رابطه اى دارد و موقعيت حقوقى اقليّت هاى مذهبى در دار اسلام چگونه است؟
اسلام نه تنها در گفتار، بلكه در مقام عمل نيز حقوق اقليّت ها را كاملاً مراعات نموده است; چنان كه هم اكنون نيز ـ قرن ها پس از پيدايش اسلام ـ در جوامع اسلامى اقليّت هاى زيادى زندگى مى كنند كه به هيچ فرد مسلمانى اجازه ى تجاوز به حقوق آنان داده نشده است. اين شيوه ى مستمر، موجب شد تا ساير جوامع نيز حقوق اقليّت ها را كم و بيش محترم بشمارند.
دانشمندان غربى ـ كه نقش اساسى در انقلاب هاى غرب داشته اند ـ به اين مسئله اعتراف نموده اند.
از جمله ولتر گفته است:
تمام مذاهب و اديان روى زمين به همين طريق با عوام فريبى و زبان بازى رواج يافته اند، به جز دين اسلام كه از ميان همه ى ساخته هاى دست بشر، تنها دين خدايى به نظر مى رسد; زيرا قوانين محمد(صلى الله عليه وآله)پس از گذشت قرن ها، هنوز در سراسر دنيا عيناً به مورد اجرا گذاشته مى شود و «قرآنش در آسيا و آفريقا همه جا دستورالعمل همه ى مسلمانان است». دين اسلام وجود خود را مديون فتوّت و جوانمردى هاى بنيان گذارش است، در صورتى كه مسيحيان با كمك شمشير و تلّ آتش، آيين خود را به ديگران تحميل مى كنند...
پروردگارا، كاش تمام ملّت هاى اروپا روش تركان مسلمان را سرمشق قرار مى دادند.[2]
و به اعتراف بعضى از دانشمندانِ غربى، ششصد سال بعد از عيسى(عليه السلام)، محمد(صلى الله عليه وآله) اسلام را به جهانيان عرضه نمود و قدم بسيار بزرگى به سوى توحيد برداشت... از اين جهت بايد شخصّيت حقيقى محمّد را نيز از نو كشف كرد تا اسلام دوباره به صورت يك ايمانِ زنده به جهان بازگردد.
مارسل بواذار نيز مى گويد:
نظرگاه جهانى اسلام با دو امتياز نيرومند، درخشش ويژه دارد: نخست ايمان به خدا و دوم انكار هرگونه برترى قومى و نژادى و تأكيد بر برابرى انسان ها. با اعلام اين اصول، پيامبر(صلى الله عليه وآله)توانست عصبيّت قومى و نژادى عرب جاهلى و اقوام يهود و مشركان مكه را ريشه كن سازد. هيچ ديانتى به اندازه ى اسلام به بشر شخصيّت نداده است.[3]
هم چنين حكايتى را نقل مى كند:
روزى پيامبر(صلى الله عليه وآله) در تشييع جنازه ى يكى از يهوديان مدينه شركت كرده بود. گروهى از صحابه كه همراه او بودند، ناخشنودى خود را ابراز داشتند; پيامبر(صلى الله عليه وآله) اصحاب خود را مخاطب قرار داد و پرسيد: آيا اين يهودى انسان نبوده است؟! ياران او خاموش شدند.[4]
به عقيده ى مارسل بواذار ترجمه ى مبانى و اصول حقوق اسلام در قرون وسطى دست مايه ى فلاسفه و حقوق دانان غربى، در تدوين ضوابط و قوانين مربوط به عدالت اجتماعى و صيانت حقوق مستضعفان در برابر مستكبران گرديده است. به جرأت مى توان گفت كه شريعت اسلام، بنيان گذار مبانى حقوق بين الملل در جهان است.[5]
به اعتراف دانشمندان اروپايى، بنيان گذار صلح اديان و زندگى مسالمت آميز ملل در كنار يكديگر، اسلام و سيره ى عملى رهبران آن است.[6]
پی نوشتها:
[1]. عباسعلى عميد زنجانى، مقدمه ى حقوق اقليّت ها.
[2]. جواد حديدى، اسلام از نظر ولتر، ص 179 ـ 181.
[3]. مارسل بواذار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه ى محسن مؤيدى، ص102.
[4]. همان، ص 104، روايت در صحيح بخارى، ج 2، ص 182، باب «من قام لِجنازة يهودى»، آمده است.
[5]. همان، ص 132ـ133، به نقل از: فلسفه ى حقوق.
[6]. غربيان «گروسيوس» را كه از دانشمندان قرن شانزده اروپا بود ـ پدر حقوق بين الملل پنداشته اند، ولى مسلمانان قرن ها قبل از وى، تحت عنوان سيره، كتب متعددى نوشته اند. اگرچه در اصطلاح وقايع نگاران به بيوگرافى و شرح حال زندگى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و در اصطلاح حقوق دانان اسلامى به رفتار دولت اسلامى در روابطش با ديگر جوامع معنا گرديده است.
نخستين كسى كه در زمينه ى سيره مطلب نوشت زيدبن على (شهادت 122) بود كه فصولى از كتاب المجموع را به اين رشته اختصاص داده است. پروفسور حميداللّه، تاريخ تحرير اين كتاب را به قرن اوّل هجرى بازگردانده، ضمن معرفى اش به عنوان نخستين اثر اسلامى در سير، در پاورقى كتاب خود توضيح مى دهد كه اين كتاب در سال 1919 در شهر ميلان (ايتاليا) از روى نسخه ى عربى موجود در كتابخانه ى آمبروزبان به چاپ رسيدها ئاست. (حميداللّه، سير، ص 25 ـ 26 و نيز براى آگاهى بيش تر ر. ك: المسند للامام زيد، مباحث «سير» ص 313 ـ 325).
حقوق دانان مسلمان ديگرى كه درباره ى اين علم كتاب نوشتند، ابو يوسف، متوفّاى (176) از شاگردان ابوحنيفه بود كه به درخواست هارون الرشيد كتاب خراج را نگاشت.
هم چنين ابواسحاق فزارى متوفّاى (186 قمرى) است كه درباره ى حقوق بين الملل اسلامى (سِيَر) كتاب نوشت.
و نيز محمدبن حسن شيبانى متوفّاى (182 قمرى) است كه بهتر از همه ى نام بردگان در زمينه ى حقوق بين الملل اسلامى، يك كتاب تخصّصى پديد آورده است. ابوحنيفه و شيبانى هر دو در محضر امام صادق(عليه السلام)كسب دانش مى كردند. مهم ترين اثر شيبانى، كتاب السير الكبير است. (هر چند اصل آن اكنون در دست رس نيست، ولى شرح آن در قرن چهارم هجرى تهيه گرديد. پس از ترجمه ى اين اثر در (1825) ژزف همرفون پورگشتال در مقام ستايش، شيبانى را گروسيوس اسلام خواند). كه يك قرن پس از آن، يعنى در سال (1917) در چهار جلد در حيدرآباد چاپ شد. بار ديگر هانس كروسِه شيبانى را به عنوان گروسيوس اسلام ستود و حتى انجمنى با عنوان انجمن حقوق بين الملل شيبانى در سال (1955) تأسيس كرد.
فقهاى شيعه نيز از قرن ها پيش از گروسيوس غربيان، به تأليف كتب حقوقى پرداختند و هر كدام فصولى از كتاب خود را به قواعد و مقرّرات حاكم بر روابط خارجى اسلام اختصاص مى دادند.
(اقتباس از: سيد خليل خليليان، حقوق بين الملل، ج 1 ، ص 59 ـ63. هم چنين ر. ك: محمّد ابراهيمى، «اهل ذمّه»، مجله ى نور علم).
منبع: اسلام و اقليّت هاى مذهبى، محمد باقر طاهرى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.